AFSl-lIN
عضو جدید
این نوشته ها مال من نیستم پس اجازه کم و زیاد کردنشون رو ندارم قائدتا بعضی جاهاش رو خودم هم قبول ندارم!فکر نمیکنی این توضیحات هم قدیمیه هم همه میدونن.مبحثشو خلاصه مکیکردین خوب بود ها
این نیازه به نظر من تو روانشناسی یه نظریه هست که میگه انسان بعضی مواقع به چیز هایی احتیاج داره که نه وجود داره نه اسمی داره
از کوزه برون تراود که در اوستببین ...من اصلا با منطق اسلامی و اینا کار ندارم...اما خداییش حیف نیس بگی خدا وجود نداره...اونوقت بگی خودم وجود دارم؟تو حتی تو اثبات وجود خودت هشتت گرو نه تهمحل سکونتت اینو میگه !!!تو هروقت به وجود خودت پی بردی.بعد ..بیا دم از خدا پیغمبر بزن...ادم متوهم...در حدی نیستی که بخوای از خدا ایراد بگیری...از من هرچی دلت میخاد ایراد بگیر... خدا رو شکر هیشکی به حرفات بهانمیده جز امثال خودت...که بخوای منو خراب کنی....میدونی چرا من اینجوری جوابتو میدم...؟ چون میدونم اگه تا 100 سال دیگه باهات حرف بزنم هدایت نمیشی... وگرنه مامنطق مون اینطور نیس...اگه هدایت پذیر باشی چرا که نه؟؟!اما تورو من میشناسم....نرود میخ در سنگ.... اینطور جوابتو میدم بلکه از رو بری..رو که نیس...سنگ پای مراغه س
بحث کردن با شما رو توهین به خودم می دونم
یه زمانی که زیاد حدیث بلد بودم یه حدیث می گفت که بی ادبی در بحث نشان از سبک عقلی است (فکر کنم امام علی)
حس و درک رو نمی شه استناد بهش کرد مثلا همین توهم من این واژه رو زیاد استفاده می کنم چون منو یاد زمانی می اندازه که عاشق خدا بودم و با تمام وجود درک و لمسش می کردم
والا خو...
