تسنیم_ط
عضو جدید
مرسی همشهریباشه چشم حتما دعوتشون میکنم بیان
مرسی همشهریباشه چشم حتما دعوتشون میکنم بیان
حتما بیاین اینجا رونق بگیره
خوشحالم از اومدنتون همشهری
واقعا اینجا داشت خاک میخورد خوب شد کشفش کردینحتما تازه اینجارو کشف کردم
ما بیشتر همشهری...
واقعا اینجا داشت خاک میخورد خوب شد کشفش کردین
همشهریا ما دیگه داریم میریم خوش بگذره
نمیدونیم چرا این یزدیا اینجا نیستن هیچ وقتشب خوش...
نمیدونیم چرا این یزدیا اینجا نیستن هیچ وقت
سلام شما یزدی هستید هستن ولی سرشون نمیگیره بیان اینورامن نمیدونم این یزدیا چرا هیچجا نیستن هیچوقت!!!
سلام شما یزدی هستید هستن ولی سرشون نمیگیره بیان اینورا
اینو قبول دارم همه شهرا جمعه که میشه شهرشون شلوغ میشه ولی یزد میشه مثل شهر مرده هانه یزدی نیستم
دست روزگار مارو انداخته اینطرفا
کلا یزدیا اصلا هیچجا سرشون نمیگیره باشن اره؟
نه خیابون نه سایت نه محل کار و ... کلا کم پیدا هستن
هستیم شما مارو نمیبینیننمیدونیم چرا این یزدیا اینجا نیستن هیچ وقت
پسر گلمنمیدونیم چرا این یزدیا اینجا نیستن هیچ وقت
خوب من چون همیشه تو شرکتم همیشه هستم ولی بازم هیچکییییییی نیستپسر گلم
دم ظهر اومدی میگی چرا اینجا هیچکی نیست
سر کاریم
عصرا یا شبا بیا هستیم
الان که من هستمخوب من چون همیشه تو شرکتم همیشه هستم ولی بازم هیچکییییییی نیست
هااااااااااااان برای چیییییییییی اون وقتالان که من هستم
من واسه نوع کارم
نمیتونم بیام این سایت
چون کنترل میشم
سیاست سازمان اینطوری ایجاب میکنههااااااااااااان برای چیییییییییی اون وقت
باشه ما رو وارد سیاست نکن فقط چه خبر دیگهسیاست سازمان اینطوری ایجاب میکنه
بیشتر از این نمیتونم توضیح بدم
سلامتیباشه ما رو وارد سیاست نکن فقط چه خبر دیگه
هیچی فردا شب دهمون شام میدیم سرتون گرفت بیاییدسلامتی
هوا هم خوبه
شهر در امنو امانه
شما چه خبر؟
دهتون کجاست؟هیچی فردا شب دهمون شام میدیم سرتون گرفت بیایید
علی اباد نصر اباددهتون کجاست؟
من فقط تو یزدو میدونم کجا شام یا ناهار میدن
هنوز نزری نخوردم
نوش جونتونعلی اباد نصر اباد
من امار یزدو ندارممممم دیییییی
من چرا خوردم حسینیه خرمشاد
شما اصالتا یزدی هستی یا مثل ما برای توابعنوش جونتون
خوبه ممنون دوست خوبم
تو شهرو ترجیح میدم که نزری بگیرم راه زیاده تا دهتون
اصالتا یزدی هستمشما اصالتا یزدی هستی یا مثل ما برای توابع
من دیگه برم خونه بسه هرچی کار کردم دیاصالتا یزدی هستم
تکبیررررررر
روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا میزند،
او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد، اما عقرب انگشت اورا نیش زد.
مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد، اما عقرب بار دیگر او را نیش زد. رهگذری او را دید و پرسید: برای چه عقربی را که نیش میزند نجات میدهی؟ مرد پاسخ داد: این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم.تقدیم به کسانی که نیش عقربها از دوستان خود خوردند و حرف نزدند و دوباره عشق ورزیدن..
ممنون واسه تکبیرتکبیررررررر