گلچین گیلانی و بارانی ترین شعرش بدون سانسور.......باز باران....یادتونه؟؟؟

[AVINA]

[FONT=&quot]باز باران[/FONT]​

[FONT=&quot]با ترانه[/FONT]​

[FONT=&quot]با گوهر های فراوان[/FONT]​

[FONT=&quot]می خورد بر بام خانه[/FONT]​

[FONT=&quot]من به پشت شیشه تنها[/FONT]​

[FONT=&quot]ایستاده[/FONT][FONT=&quot] :[/FONT]​

[FONT=&quot]در گذرها[/FONT]​

[FONT=&quot]رودها راه اوفتاده[/FONT][FONT=&quot].[/FONT]​

[FONT=&quot]شاد و خرم[/FONT]​

[FONT=&quot]یک دوسه گنجشک پرگو[/FONT]​

[FONT=&quot]باز هر دم[/FONT]​

[FONT=&quot]می پرند این سو و آن سو[/FONT]​

[FONT=&quot]می خورد بر شیشه و در[/FONT]​

[FONT=&quot]مشت و سیلی[/FONT]​

[FONT=&quot]آسمان امروز دیگر[/FONT]​

[FONT=&quot]نیست نیلی[/FONT]​

[FONT=&quot]یادم آرد روز باران[/FONT]​

[FONT=&quot]گردش یک روز دیرین[/FONT]​

[FONT=&quot]خوب و شیرین[/FONT]​

[FONT=&quot]توی جنگل های گیلان[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT]​

[FONT=&quot]کودکی دهساله بودم[/FONT]​

[FONT=&quot]شاد و خرم[/FONT]​

[FONT=&quot]نرم و نازک[/FONT]​

[FONT=&quot]چست و چابک[/FONT]​

[FONT=&quot]از پرنده[/FONT]​

[FONT=&quot]از چرنده[/FONT]​

[FONT=&quot]از خزنده[/FONT]​

[FONT=&quot]بود جنگل گرم و زنده[/FONT]​

[FONT=&quot]آسمان آبی چو دریا[/FONT]​

[FONT=&quot]یک دو ابر اینجا و آنجا[/FONT]​

[FONT=&quot]چون دل من[/FONT]​

[FONT=&quot]روز روشن[/FONT]​

[FONT=&quot]بوی جنگل تازه و تر[/FONT]​

[FONT=&quot]همچو می مستی دهنده[/FONT]​

[FONT=&quot]بر درختان می زدی پر[/FONT]​

[FONT=&quot]هر کجا زیبا پرنده[/FONT]​

[FONT=&quot]برکه ها آرام و آبی[/FONT]​

[FONT=&quot]برگ و گل هر جا نمایان[/FONT]​

[FONT=&quot]چتر نیلوفر درخشان[/FONT]​

[FONT=&quot]آفتابی[/FONT]​

[FONT=&quot]سنگ ها از آب جسته[/FONT]​

[FONT=&quot]از خزه پوشیده تن را[/FONT]​

[FONT=&quot]بس وزغ آنجا نشسته[/FONT]​

[FONT=&quot]دمبدم در شور و غوغا[/FONT]​

[FONT=&quot]رودخانه[/FONT]​

[FONT=&quot]با دوصد زیبا ترانه[/FONT]​

[FONT=&quot]زیر پاهای درختان[/FONT]​

[FONT=&quot]چرخ می زد ... چرخ می زد همچو مستان[/FONT]​

[FONT=&quot]چشمه ها چون شیشه های آفتابی[/FONT]​

[FONT=&quot]نرم و خوش در جوش و لرزه[/FONT]​

[FONT=&quot]توی آنها سنگ ریزه[/FONT]​

[FONT=&quot]سرخ و سبز و زرد و آبی[/FONT]​

[FONT=&quot] با دوپای کودکانه[/FONT]​

[FONT=&quot]می پریدم همچو آهو[/FONT]​

[FONT=&quot]می دویدم از سر جو[/FONT]​

[FONT=&quot]دور می گشتم زخانه[/FONT]​

[FONT=&quot]می پراندم سنگ ریزه[/FONT]​

[FONT=&quot]تا دهد بر آب لرزه[/FONT]​

[FONT=&quot]بهر چاه و بهر چاله[/FONT]​

[FONT=&quot]می شکستم کرده خاله[/FONT]​

[FONT=&quot]می کشانیدم به پایین[/FONT]​

[FONT=&quot]شاخه های بیدمشکی[/FONT]​

[FONT=&quot]دست من می گشت رنگین[/FONT]​

[FONT=&quot]از تمشک سرخ و وحشی[/FONT]​

[FONT=&quot]می شنیدم از پرنده[/FONT]​

[FONT=&quot]داستانهای نهانی[/FONT]​

[FONT=&quot]از لب باد وزنده[/FONT]​

[FONT=&quot]راز های زندگانی[/FONT]​

[FONT=&quot]هرچه می دیدم در آنجا[/FONT]​

[FONT=&quot]بود دلکش ، بود زیبا[/FONT]​

[FONT=&quot]شاد بودم[/FONT]​

[FONT=&quot]می سرودم[/FONT][FONT=&quot] :[/FONT]​

[FONT=&quot]" روز ! ای روز دلارا ![/FONT]​

[FONT=&quot]داده ات خورشید رخشان[/FONT]​

[FONT=&quot]این چنین رخسار زیبا[/FONT]​

[FONT=&quot]ورنه بودی زشت و بی جان[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT]​

[FONT=&quot]این درختان[/FONT]​

[FONT=&quot]با همه سبزی و خوبی[/FONT]​

[FONT=&quot]گو چه می بودند جز پاهای چوبی[/FONT]​

[FONT=&quot]گر نبودی مهر رخشان[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT]​

[FONT=&quot]روز ! ای روز دلارا[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT]​

[FONT=&quot]گر دلارایی ست ، از خورشید باشد[/FONT]​

[FONT=&quot]ای درخت سبز و زیبا[/FONT]​

[FONT=&quot]هرچه زیبایی ست از خورشید باشد[/FONT][FONT=&quot] ... "[/FONT]​

[FONT=&quot]اندک اندک ، رفته رفته ، ابرها گشتند چیره[/FONT]​

[FONT=&quot]آسمان گردیده تیره[/FONT]​

[FONT=&quot]بسته شد رخساره خورشید رخشان[/FONT]​

[FONT=&quot]ریخت باران ، ریخت باران[/FONT]​

[FONT=&quot]جنگل از باد گریزان[/FONT]​

[FONT=&quot]چرخ ها می زد چو دریا[/FONT]​

[FONT=&quot]دانه های گرد باران[/FONT]​

[FONT=&quot]پهن می گشتند هر جا[/FONT]​

[FONT=&quot]برق چون شمشیر بران[/FONT]​

[FONT=&quot]پاره می کرد ابرها را[/FONT]​

[FONT=&quot]تندر دیوانه غران[/FONT]​

[FONT=&quot]مشت می زد ابرها را[/FONT]​

[FONT=&quot]روی برکه مرغ آبی[/FONT]​

[FONT=&quot]از میانه ، از کناره[/FONT]​

[FONT=&quot]با شتابی[/FONT]​

[FONT=&quot]چرخ می زد بی شماره[/FONT]​

[FONT=&quot]گیسوی سیمین مه را[/FONT]​

[FONT=&quot]شانه می زد دست باران[/FONT]​

[FONT=&quot]باد ها با فوت خوانا[/FONT]​

[FONT=&quot]می نمودندش پریشان[/FONT]​

[FONT=&quot]سبزه در زیر درختان[/FONT]​

[FONT=&quot]رفته رفته گشت دریا[/FONT]​

[FONT=&quot]توی این دریای جوشان[/FONT]​

[FONT=&quot]جنگل وارونه پیدا[/FONT]​

[FONT=&quot]بس دلارا بود جنگل[/FONT]​

[FONT=&quot]به ! چه زیبا بود جنگل[/FONT]​

[FONT=&quot]بس ترانه ، بس فسانه[/FONT]​

[FONT=&quot]بس فسانه ، بس ترانه[/FONT]​

[FONT=&quot]بس گوارا بود باران[/FONT]​

[FONT=&quot]وه! چه زیبا بود باران[/FONT]​

[FONT=&quot]می شنیدم اندر این گوهرفشانی[/FONT]​

[FONT=&quot]رازهای جاودانی ،پند های آسمانی[/FONT]​

[FONT=&quot]" بشنو از من کودک من[/FONT]​

[FONT=&quot]پیش چشم مرد فردا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]زندگانی - خواه تیره ، خواه روشن[/FONT][FONT=&quot] -[/FONT]​

[FONT=&quot]هست زیبا ، هست زیبا ، هست زیبا[/FONT]

 

[Rtin]

گلچین کجایی که امسال یه قطره بارون نیومده...

 

[AVINA]

گلچین کجایی که امسال یه قطره بارون نیومده...

شما که شهر بارانی اینو میگی
ما چی؟

 

[meddler]

ممنون از یاد آوری
و ممنون از اینکه فهمیدم کودکی هایم چیزی از واقعیت کم داشت !

 

[AVINA]

ممنون از یاد آوری
و ممنون از اینکه فهمیدم کودکی هایم چیزی از واقعیت کم داشت !

کودکی هایم چیزی از واقعیت کم داشت
کودکی هایم چیزی از واقعیت کم داشت

 

[meddler]

کودکی هایم چیزی از واقعیت کم داشت
کودکی هایم چیزی از واقعیت کم داشت

؟؟

 

[AVINA]

؟؟

هیچی
جمله خوش آهنگی بود...تکرارش کردم

 

[Haaji]

باز باران با ترانه


با گوهرهاي فراوان
مي خورد بر بام خانه
يادم آید كربلا را دشت پر شور و نوا را
گردش يك ظهر غمگين گرم و خونين
لرزش طفلان نالان زير تيغ و نيزه ها را
باز باران با صداي گريه هاي كودكانه
از فراز گونه هاي زرد و عطشان با گهرهاي فراوان
مي چكد از چشم طفلان پريشان
پشت نخلستان نشسته
رود پر پيچ و خمي در حسرت لبهاي ساقي
چشم در چشمان هم آرام و سنگين
ميچكد آهسته از چشمان ساقي برلب اين رود بي جان باز باران
باز باران با ترانه آيد از چشمان مردي خسته جان
هيهات بر لب از عطش در تاب و در تب
نرم نرمك مي چكد از قطره ها روي لب شش ماه طفلي رو به پايان
مرد محزون دست پرخون
مي فشاند از گلوي نازك شش ماهه بر لبهاي خشك آسمان با چشم گريان
باز باران
باز هم اينجا عطش، آتش، شراره
جسمها افتاده بي سر، پاره پاره
مي چكد از گوشها باران و خون و كودكان بي گوشواره
شعله در دامان در پا مي خلد خار مغيلان
وندرين تفتيده دشت و سينه ها بر پاست طوفان
دست ها آماده شلاق و سيلي
چهره ها از بارش شلاقها گرديده نيلي
واندرين صحراي سوزان مي دود طفلي سه ساله، پر زناله
پای خسته دل شكسته
رو برو بر نيزه ها خورشيد تابان
مي چكد از نوك سرخ نيزه ها بر خاك سوزان باز باران
باز باران قطره قطره
مي چكد از چوب محمل خاكهاي چادر زينب به آرامي شود گِل
ميرود اين كاروان منزل به منزل
مي شود از هر طرف اين كاروان همسنگ باران
آري آري باز سنگ و باز باران
آري آري تا نگيرد شعله ها در دل زبانه
تا نگيرد دامن طفلان محزون را نشانه
تا نبيند كودكي لب تشنه اينجا اشك ساقي
بر فراز خيمه ها بر گونه ها بر مشك ساقي
كاش مي باريد باران​

 

[soha.soha]

شما که شهر بارانی اینو میگی
ما چی؟

خب شهر باران بارون نیاد تعجب داره دیگه
اصلا انگار نه انگار زمستونه!!!!

 

[AVINA]

خب شهر باران بارون نیاد تعجب داره دیگه
اصلا انگار نه انگار زمستونه!!!!

مگه میشه نیاد؟
یه بار که اومده...نیومده؟

 

[soha.soha]

مگه میشه نیاد؟
یه بار که اومده...نیومده؟

نیومدنش بهتر بود از اومدنش!
خب شهر باران یعنی همیشه بیاد نه اینکه وسط زمستونه بارون که هیچی هوا ابری هم نمیشه
مث کویر شده روزای گرم شبای سرد بدون بارون!

 

[Ice Dream]

خب شهر باران بارون نیاد تعجب داره دیگه
اصلا انگار نه انگار زمستونه!!!!

شما شهر بارانی؟؟؟ شهر بارانی؟؟؟ اگه نیستی بگوهاااااااا!!!
.
.
امسال اصلا شمال، شمال همیشه نیست
دریغ از یه قطره بارون.... دیگه حتی منم داره دلم واسه بارون تنگ می شه

 

[soha.soha]

شما شهر بارانی؟؟؟ شهر بارانی؟؟؟ اگه نیستی بگوهاااااااا!!!
.
.
امسال اصلا شمال، شمال همیشه نیست
دریغ از یه قطره بارون.... دیگه حتی منم داره دلم واسه بارون تنگ می شه

فک کن من سرمایی میگم خدایا غلط کردم یه برفی بارونی دی تموم شد..!

 

[Ice Dream]

فک کن من سرمایی میگم خدایا غلط کردم یه برفی بارونی دی تموم شد..!

چیکار کردی؟؟؟ بگو دوباره

 

[Rtin]

شما که شهر بارانی اینو میگی
ما چی؟

جالبه بدونی که امسال پاییز فوقش 1هفته بارون اومد !!! اونم تو شهری که به شهر باران معروفه !!!!
زمستونم که همش آفتاب بود
شما یادتون نمیاد
ولی یاد برف 2 متری سال 83 و 1.5 متری سال 86 بخیر
و امسال 89......

 

[AVINA]

جالبه بدونی که امسال پاییز فوقش 1هفته بارون اومد !!! اونم تو شهری که به شهر باران معروفه !!!!
زمستونم که همش آفتاب بود
شما یادتون نمیاد
ولی یاد برف 2 متری سال 83 و 1.5 متری سال 86 بخیر
و امسال 89......

آخییییییییییییییی
یکی منم که اینجا بی بارونم...یکیم همسر گرام..اونور دنیا با بارون عشق میکنه