سلام silver star
راستش من نمیدونم بحثتون از کجا شروع شده و چه طوری بوده ،من با حرفای اولتون موافقم ولی با جمله ی اخرتون مشکل دارم نمیشه دوباره عاشق شد حالا معشوق هر چی که میخواد باشه وقت کسی چیزی براش عادی بشه دیگه دوباره عاشق شدن....!!!!!!
البته معذرت میخوام که بدون اجازه وارد بحث دو نفریتون شدم ولی از اونجایی که شمارو از روی همین نوشته ها شناختم و نظراتتون و قبول داشتم وقتی اون جمله رو خوندم توش موندم
بازم معذرت
سلام دوستم
اول اینو بگم که بحث ما اصلا دو نفری نبود، اگه اینطوری بود، مطمئن باش که با پیام خصوصی دنبالش میکردیم. من احساس کردم که این بحث مشکل خیلی از ماهاست و دقیقا بخاطر همین روش پافشاری می کنم.
راجع به نظرتون: من باهاتون موافقم از اون دیدگاه، ولی منظور من اصلا این نبود
من اینو باور دارم، اگه عشق
حقیقی و منطقی باشه، اصلا دچار عادت نمیشه یا اگرم بشه کاملا گذرا و سطحیه. اگه از اولش واسه عاشق شدنت دلیل های محکم داشته باشی...
بذار برات مثال بزنم: من خودم بارها شده سر تحویل پروژه ها بعد چندین شب بیخوابی (مثل همه ی شما) به خودم فحش میدادم، میگفتم آخه اینم شد زندگی؟
یا وقتی برا واحدای تخصصیم از جونم مایه میذاشتم ولی آخرش می دیدم که اختلاف نمره ی من و اون کسی که هیچ زحمتی توو طول ترم به خودش نداده فقط 2 نمره ی ناقابل ه هیچ وقت دلسر نیمشدم، چون عاشق رشته مم. چون عاشق ایجاد کردنم(نخواستم بگم خلق، چون اون فقط کار خداست) حتی اگه یه هفته فقط 5 ساعت بخوابم، حتی اگه هنگام خوردن غذا، با غذای توو دهنم خوابم ببره، حتی اگه توو حموم زیر دوش سرپا دو ساعت بخوابم، وقتی نتیجه ی کارم رو می بینم، وقتی میبینم که تلاشم به نتیجه رسیده، به خودم می بالم
به راهی که انتخاب کردم، به هدفی که دارم؛ و این میشه که دلخوری های اون شب های خستگی رو فراموش میکنم دوباره
عاشقش میشم. این بود منظور من