وقتی قلبهایمان کوچکتر از غصههایمان میشود
وقتی نمیتوانیم اشکهایمان را پشت پلکهایمان مخفی کنیم
و بغضهایمان پشت سر هم میشکند
وقتی احساس میکنیم
بدبختیها بیشتر از سهممان است
و رنجها بیشتر از صبرمان؛
وقتی امیدها ته میکشد
و انتظارها به سر نمیرسد
وقتی طاقتمان تمام میشود
و تحملمان هیچ ...آن وقت است که مطمئنیم به تو احتیاج داریم
و مطمئنیم که تو
فقط تویی که کمکمان میکنی ...آن وقت است که تو را صدا میکنیم
و تو را میخوانیم
آن وقت است که تو را آه میکشیم
تو را گریه میکنیم
و تو را نفس میکشیموقتی تو جواب میدهی،
دانهدانه اشکهایمان را پاک میکنی
و یکی یکی غصهها را از دلمان برمیداری
گره تکتک بغضهایمان را باز میکنی
و دل شکستهمان را بند میزنی
سنگینی ها را برمیداری
و جایش سبکی میگذاری و راحتی؛
بیشتر از تلاشمان خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لبهایمان، لبخندخوابهایمان را تعبیر میکنی
و دعاهایمان را مستجاب
آرزوهایمان را برآورده می کنی؛
قهرها را آشتی میدهی
و سختها را آسان
تلخها را شیرین میکنی
و دردها را درمان
ناامیدی ها، همه امید میشود
و سیاهیها سفید سفید ...خداوندا !
تنها تو را صدا میکنیم
و فقط تو را می خوانیم...
خدا در همین نزدیکی است..
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند، روی آگاهی آب، روی قانون گیاه
من مسلمانم ... قبله ام یک گل سرخ ... جانمازم چشمه ... مهرم نور ... دشت سجاده ی من
من وضو با تپش پنجره ها میگیرم
در نمازم جریان دارد ماه ... جریان دارد طیف ... سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی می خوانم که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو
من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف می خوانم ... پی قد قامت موج
کعبه ام بر لب آب ... کعبه ام زیر اقاقی هاست
کعبه ام مثل نسیم میرود باغ به باغ ... میرود شهر به شهر ...
[FONT="]روزي انسان از پروردگار پرسيد: خدايا اگر همه چيز در سرنوشت ما نوشته شده است پس آرزو کردن ما چه فايده اي دارد !؟[/FONT][FONT="]
پروردگارخنديد و گفت: شايد من نوشته باشم هرچه آرزو کرد ..![/FONT]
[FONT="]و من مضطرب و دل نگران[/FONT] [FONT="]به تو گفتم که پر از تشویشم[/FONT] [FONT="]چه شود آخر کار[/FONT] [FONT="]و تو گفتی آرام [/FONT] [FONT="]که خدا هست کریم[/FONT] [FONT="]پاسخی نرم و لطیف[/FONT] [FONT="]که به من داد یک آرامش شیرین و عجیب[/FONT]
امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛و امیدوار بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند کلمه،نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی.وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی:سلام؛اما تو خیلی مشغول بودی.یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پریدی.خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. تمام روز با صبوری منتظر بودم.با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی،سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون را روشن کردی.نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از آن که به اعضای خوانواده ات شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.اشکالی ندارد.احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام. من صبورم،بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی.من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.منتظر یک سر تکان دادن،دعا،فکر،یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد. خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.خوب،من باز هم منت ظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی. آیا وقت داری که این را برای کس دیگری هم بفرستی؟ اگر نه،عیبی ندارد،می فهمم و هنوز هم دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی ...
امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛و امیدوار بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند کلمه،نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی.وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی:سلام؛اما تو خیلی مشغول بودی.یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پریدی.خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. تمام روز با صبوری منتظر بودم.با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی،سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون را روشن کردی.نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از آن که به اعضای خوانواده ات شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.اشکالی ندارد.احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام. من صبورم،بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی.من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.منتظر یک سر تکان دادن،دعا،فکر،یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد. خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.خوب،من باز هم منت ظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی. آیا وقت داری که این را برای کس دیگری هم بفرستی؟ اگر نه،عیبی ندارد،می فهمم و هنوز هم دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی ...
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! … توبه میکنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم
من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش
بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن .[/QUOTE
خداوندا! مرا شایسته آن کن تا به همنوعانم که در سراسر دنیا در فقر و گرسنگی به دنیا می آیند و میمیرند ؛ خدمت کنمخدایا! امروز با دستهای ما روزی عشق ،آرامش و سرور به آنها ببخشخدایا! مرا معبر آرامش کن ؛تا آنجا که نفرت هست ، عشق جاری سازمآنجا که خطا هست ، بخشایش بگسترمآنجا که جدایی هست ، وصل بیافرینمآنجا که لغزش و دروغ هست ، حقیقت بیاورمآنجا که تردید هست ، ایمان بیاورمآنجا که ظلمت هست ، نور بتابانمو آنجا که اندوه است ، شادی منتشر کنمخدایا! مرا موهبت آن عطا کنم تا به جای آسودن به دیگران آسایش بخشم.و بجای آنکه دیگران درکم کنند ، درکشان کنمو بجای آنکه عشق دریافت کنم ، عشق بورزمزیرا با فراموش کردن خویش است که می توان به هرچیز رسیدبا بخشایش است که بخشوده می شویمو با مردن است که زندگی ابدی میابیم
خدایا .. من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم
همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت
من همانی ام که همیشه دعاهای عحیب و غریب می کندو چشم هایش را می بندد و می گویدمن این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنیهمانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند
همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود و کلی روزه نگرفته دارد
همانی که بعضی وقت ها پشت سر مردم حرف می زندگاهی بد جنس می شود البته گاهی هم خود خواه
حالا یادت آمد من کی هستمخدایا می خواهم آنگونه زنده ام نگاه داری که نشکند دلی از زنده بودنمو آنگونه مرا بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم
به مذهبی ها بفهمان که:آدم از خاک است، بگو که:یک پدیده ی مادی نیز به همان اندازه خدا را معنی میکند که یک پدیده ی غیبی را، در دنیا به همان اندازه خدا وجود دارد که در آخرت وجود دارد .
من شرمنده توام اگر به یك فستیوال مبدل شده ای حفظ كردن تو با شماره صفحه ،خواندن تو آز آخر به اول ،یك معرفت است یا یك ركورد گیری؟ ای كاش آنان كه ترا حفظ كرده اند ،حفظ كنی ، تا این
چنین ترا اسباب مسابقات هوش نكنند.[FONT="] .[/FONT]
خوشا به حال هر كسی كه دلش رحلی است برای تو[FONT="] .[/FONT]آنانكه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می كنند ،گویی كه قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن كرده ایم تنها بخشی از اسلام است كه به صلیب جهالت كشیدیم.
و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می کنن (حج/۱۱)
خدایا...
تو خواستی یا من؟
تو باعث شدی یا من؟...
خدایا من گفتم به تو...به همه
گفتم با امضام...
گفتم که قلبم...
خدایا من بدم یا خوب؟
دارم اشتباه می رم یا درست....
من خودم رو همین الان به تو سپردم...برای هزارمین بار
تو ....قبولم کردی...یا نه؟ من از کجا بفهمم
خدایا هر چی تو دلمه رو می دونی
مثل همیشه... تو رو به خودت قسم...سکوت نکن...
گفتی :من که نزدیکم گفتم :تو همیشه نزدیکی ,من دورم ,کاش میشد بهت نزدیک بشم ! گفتی :هرصبح و عصر پروردگار روی پیش خودت با خوف وتضرعو با صدا ی اهسته یاد کن ! گفتم اینم توفیق می خواد! گفتی دوست نداریدخدا ببخشد شما را گفتم معلوم که دوست دارم منو ببخشی گفتی :پس از خدا بخواهید ببخشدتان و بعد توبه کنید ! گفتم با این همه گناه اخه چه کار می تونم بکنم ؟ گفتی :مگر نمی دانید خداست که توبه را از بنده هایشقبول می کند ؟! گفتم دیگه روی توبه ندارم گفتی خدا عزیزاست او امرزنده گناه است و پذیرنده توبه گفتم:با این همه گناه بر کدام گناهم توبه کنم گفتی :خدا همه ی گناهان را می بخشد گفتم :یعنی بازم بیام منو می بخشی؟ گفتی :وجز خدا کیست که گناهان را ببخشد ؟ گفتم نمی دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم !اتیشم می زنه ذوبم می کنه عاشق میشم !توبه می کنم . ناخواسته گفتم :خدایا جز تو چه کسی برام هست ؟ گفتی ایا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟ گفتم:در برابر این همه مهربونیت چه کار می تونم بکنم ؟
گفتی :خدا را زیاد یاد کن و صبح و شب تسبیح اش گویید .او کسی ست که خودش و فرشته هایش بر شما درود و رحمت می فرستند تا شما را از تاریکی ها به سوی روشنایی خارج سازند خدا نسبت به مومنان مهربان است