گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی
- شروع کننده موضوع پیرجو
- تاریخ شروع
وحید هیچی نگو که همش تصگیرتویه
کاش داداش شهرامم بود حالتو میگرفت اساسی......اینقده میزدت که جونت دربیاد بمیری .....
هی لوزگالاینا همش تأثیرات سوء منه!!!؟؟؟؟حال میکنی؟؟؟
بزار داداش شهراممو پیدا کنم....بهش میگم تا میخوری بزنت....
داداش شهرامم کسی رو نمیزنه هیچ وقتا...اما میخوام بهش بگم یه بار تورو بزنه چون لازمه....موج منفی افسردگی راه انداختی اینجا...........اونم بعد عروسیه داداش بهنامم
.............
داداش حامدججایی؟داداش احسان؟مهرگا؟می مو؟.............کوشن جوونای باحال و بامرام وخوش غیرتمون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من دیگه برم...
خدا حافظ....
خدا حافظ....
برو پهلوون شبت بخیر
اصلا درد ماله مرده..........مردباید یه چیزی باشد نمیدونم شاعرچی گفته ...منظورم همنه.....سنگ زیرآسیاب....فک کنم همینه
بای بای
ویدایی خودت هم فهمیدی چی گفتی
(ببخش عزیز کلی خندیدم:دی)
farid_ppe
عضو جدید
ویدایی خودت هم فهمیدی چی گفتی
(ببخش عزیز کلی خندیدم:دی)
به به به دریا خانم با دل دریایی
ببخشید که دیشب یهویی بدون خداحافظی رفتم.ممنون از شما لطف دارین.من حقیقتو گفتم.
سلام به همگی.شبتون بخیر.میبینم که داداش وحید خیلی ناراحته.داداش نبینم غم و ناراحتیتو.
میدونم الان چی میکشی.حالتو درک میکنم ولی خب حتما به صلاحت نبوده.مطمئن باش یه حکمتی بوده و خداوند هیچ وقت بدی بنده خودشو نمیخواد.هرچی بنده ازش رویگردان بشه خداوند روی خودشو ازش برنمیگردونه.اون دختر حتما لیاقت عشق پاک تو رو نداشته.ایشاله هرجا هست موفق باشه.شما هم بهترین کار اینه که مسیر زندگیتو عوض کنی و به فکر اینده خودت باشی.هرچند الان برات فراموش کردنش سخته ولی میتونی این کارو کنی.چون تو این مدت فقط به اون فکر میکردی برای همین احساس میکنی که دیگه هیچ دختریو نمیتونی تو قلبت راه بدی.باید به خودت فرصت بدی و این مساله رو بین خودت و قلبت حل کنی.و این هیچ وقت ممکن نمیشه جز با گذشت زمان.امیدوارم موفق باشی.ببخشید زیاد حرف زدم
میدونم الان چی میکشی.حالتو درک میکنم ولی خب حتما به صلاحت نبوده.مطمئن باش یه حکمتی بوده و خداوند هیچ وقت بدی بنده خودشو نمیخواد.هرچی بنده ازش رویگردان بشه خداوند روی خودشو ازش برنمیگردونه.اون دختر حتما لیاقت عشق پاک تو رو نداشته.ایشاله هرجا هست موفق باشه.شما هم بهترین کار اینه که مسیر زندگیتو عوض کنی و به فکر اینده خودت باشی.هرچند الان برات فراموش کردنش سخته ولی میتونی این کارو کنی.چون تو این مدت فقط به اون فکر میکردی برای همین احساس میکنی که دیگه هیچ دختریو نمیتونی تو قلبت راه بدی.باید به خودت فرصت بدی و این مساله رو بین خودت و قلبت حل کنی.و این هیچ وقت ممکن نمیشه جز با گذشت زمان.امیدوارم موفق باشی.ببخشید زیاد حرف زدم
سلام خانمی.مرسی.خوبم.خبرخاصی نیست جز سلامتی.سلامتی هم بهترین خبره.
آره خداروشکرسلام خانمی.مرسی.خوبم.خبرخاصی نیست جز سلامتی.سلامتی هم بهترین خبره.
چه سکوتیه امشب
سودی وآنا ووحید نیستن....وحیدم همش غمینه...آنا هم ناراحت بود امروز.............
سلام عرض شد خدمت آبجی های گلم
سلام دوسی
آره از پستاشون متوجه شدم.همه یه جورایی تو زندگیشون گره ای وجود داره اونم همینطور.ایشاله خدا گره مشکلشو باز کنه.امیدوارم مسیر درست زندگیشو پیداکنه بعد از جواب رد دختره.
سلام به روبینا جونم.شبت بخیر
راست می گفت اونکه می گفت؛
توی دنیای بزرگ
این یکی تنها که نیست
فقط این چشما که نیست
راست می گفت؛
را بیفـت
توی یک شهر بزرگ
تنها یه خونه که نیست
تنها یه کوچه که نیست
خونه ها جور و واجور
کوچه ها رنگ به رنگ
آدما فراوونـن
خوب و بد، زشت و قـشنگ
هر دری رو بزنی یه صدای پا میاد
هر دری بسته که نیست
هر دلی خسته که نیست
آره جونم،
را بیفـت
حیفه عمرت واسه ی یه نفر تموم بشه
جوونیت حروم بشه
پای یک دل که برات
با تموم بدیات
مثل یک مرغک افتاده بخاک
داره پرپر می زنه
عمرتو هدر نکن
جوونیتـو سر نکن
برو این شهرو بگرد
اما وقتی همه ی درا به روت بسته شدن
تو شدی بازیچه و بازیگرا خسته شدن
وقتی از تو هر دلی رونده شدی
وقتی که تو کار خود مونده شدی
دیگه اینجا برنگرد
دیگه اینجا برنگرد
به شانه ام زدی
که تنهایی ام را تکانده باشی
به چه دل خوش کرده ای!؟
تکاندن برف، از شانه های آدم برفی؟
(گروس عبدالملکیان)
که تنهایی ام را تکانده باشی
به چه دل خوش کرده ای!؟
تکاندن برف، از شانه های آدم برفی؟
(گروس عبدالملکیان)
مرسی زیباست
جوانی را شمع ره کردم که بجویم زندگانی را ... نجستم زندگانی را ، تبه کردم جوانی را
جوانی را شمع ره کردم که بجویم زندگانی را ... نجستم زندگانی را ، تبه کردم جوانی را
بشر موجود عجیبی است... تا وقتی که به آرزوهایش نرسیده خوشبختی اش را در رسیدن به خواسته هایش می داند ، اما زمانیکه به آنچه می خواهد میرسد سعادت را در چیزهایی که هنوز به آن نرسیده و یا توانایی تصاحبش را ندارد می پندارد.
جوانی را شمع ره کردم که بجویم زندگانی را ... نجستم زندگانی را ، تبه کردم جوانی را
بشر موجود عجیبی است... تا وقتی که به آرزوهایش نرسیده خوشبختی اش را در رسیدن به خواسته هایش می داند ، اما زمانیکه به آنچه می خواهد میرسد سعادت را در چیزهایی که هنوز به آن نرسیده و یا توانایی تصاحبش را ندارد می پندارد.
مسافر خسته ی من بار سفر رو بسته بود
تو خلوت آیینه ها به انتظار نشسته بود
می خواست که از اینجا بره اما نمی دونست کجا
دلش پر از گلایه بود ولی نمی دونست چرا
دل که به جاده می سپرد کسی اونو صدا نکرد
نگاه عاشقونه ای برای اون دعا نکرد
حالا دیگه تو غربتش ستاره سر نمی زنه
تو لحظه های بی کسیش پرنده پر نمی زنه
با کوله بار خستگی تو جاده های خاطره
مسافر خسته ی من یه عمره که مسافره
من دیگه برم.شب همگی بخیر.
عاقبت باید رفت
عاقبت باید گفت
با لبی شاد و دلی غرفه به خون
كه خداحافظ تو . . .
گر چه تلخ است ولی باید این جام محبت شكست
گرچه تلخ است ولی باید این رشته الفت بگسست
باید از كوی تو رفت
دانم از داغ دلم بی خبری
و ندانی كه كدام جام شكست
كه كدام رشته گسست
گرچه تلخ است پس از رفتن تو خو نمودن به غم و تنهایی
عاقبت باید رفت
عاقبت باید گفت
با لبی شاد و دلی غرقه به خون
كه خداحافظ تو . . .
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
فهرست طرح های توجیهی و مطالعات امکان سنجی موجود در باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | 7 | |
|
|
تکمیل ویکی باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | مهندسی شیمی | 1 |
Similar threads
-
فهرست طرح های توجیهی و مطالعات امکان سنجی موجود در باشگاه مهندسان ایران
- شروع شده توسط P O U R I A
- پاسخ ها: 7
-