گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

AUTUMN LEAVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


ﻫﺮﺍﺯﮔﺎﻫﯽ
ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻫَﺮَﺱ ﻛﻦ
ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺿﺎﻓﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﺰﻥ
ﭘﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﺮﯾﺪه ﻫﺎﯾﺖ ﺑﺎﯾﺴﺖ
ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯾﺖ
ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﺖ
ﺑﺎﻏﺒﺎﻧﯽ ﮐﻦ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ
ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺑﺪﺕ ﺭﺍ
ﺳَﺒُﻚ ﻛﻦ ﻓﻜﺮﺕ ﺭ ﺍ
ﺍﺯ ﻫﺮﭼﻪ ﺁﺯﺍﺭﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
ﺭﯾﺎﺿﯿﺪﺍﻥ ﺑﺎﺵ
ﺣﺴﺎﺏ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﮐﻦ
ﺧﻮﺑﯿﻬﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ
ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺑﺪِ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﻦ
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻗﻮﻝ .. همه چیز .. ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ..
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی همین است ...
هر خاطره غروبی دارد...
هر غروبی خاطره ای ...
و ما جایی بین امید و انتظار چشم میکشیم تا روزگار مان بگذرد!
گاهی هم فرق نمیکند چگونه؟ فقط بگذرد...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم های کمی هستند که می دانند ،
تنهایی ِ یک نفر حرمت دارد .
همین طور بی هوا سرشان را پایین نمی اندازند و بپرند وسط تنهایی آن فرد..!
چون خوب می دانند که اگر آمدند ،
باید بمانند ؛
تا آخرش باید بمانند ؛
آنقدر که دیگر تنهایی وجود نداشته باشد .
و گرنه مسافرها همیشه موقع خداحافظی ،
تنهایی را هزار برابر می کنند...
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
غـــريـب ...

يعنـــےڪســــےڪــہ

تنـــــها پنـــاہ خستـــگے هايــــش ،

همیـن ڪلمـات پــُـــر از بغـضـــــند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی وقتها در تنهایی هایم چای مینوشم
به روزگار فکر میکنم
تنها نمیدانم چرا این چشمان چکه می کنند
چقدر سخت میگذرد بغضی که فرو می دهی

آیناز
 

AUTUMN LEAVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد ..
آن قدر که اشک ها خشک شوند ،
باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی
را ورق زد ،
به چیز دیگری فکر کرد ،
باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد ..
 

AUTUMN LEAVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]
دلم نه عشق میخواهد نه احساسات قشنگ
[/FONT]

[FONT=times new roman, times, serif]نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر مدعا ..[/FONT]

[FONT=times new roman, times, serif]دلم یک دوست میخواهد که بشود با او حرف زد[/FONT]

[FONT=times new roman, times, serif]و بعد پشیمان نشد ..!![/FONT]


 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]ســـهم مـن [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]از لــــــوک خــــوش شـانــــس بـــودن[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]فقطـــــــ[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]تنهــایــ[/FONT][FONT=&quot]ے[/FONT][FONT=&quot] ســـمت غـــــروب رفتنــــش [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]بـــــــــــود...:)[/FONT]
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]امشـب شـب خـیرات جمعـه ست.... [/FONT]
[FONT=&quot]شـب جمـعه ای کـه[/FONT]
[FONT=&quot]خیلـی چیـزا خـیرات میشـه... [/FONT]
[FONT=&quot]شـب جمـعه انـگاری[/FONT]
[FONT=&quot]بعـد از یـه هفـته ی[/FONT]
[FONT=&quot]کـاری سخـت بـرگ [/FONT]
[FONT=&quot]مـرخصیـتو خـیرات کـردن... [/FONT]
[FONT=&quot]یـه حـس راهـی خـیرات شـده... [/FONT]
[FONT=&quot]مثـل سـربـازهـای کـه فقـط منتـظر خـیرات ایـن شـب هستـند.. [/FONT]
[FONT=&quot]عـده ای حلـوای خـیرات میکـنند بـرای عـزیـزانـی کـه سـفر کـرده ی آن دنـیا [/FONT]
[FONT=&quot]هسـتند... [/FONT]
[FONT=&quot]عـده ای هـم کمیـلی بـرای ان دنـیایـشان خـیرات میکـنند... [/FONT]
[FONT=&quot]امـا در ایـن خـیرات بـازار شـب جمـعه.[/FONT]
[FONT=&quot]و مـن چـند پـاکـت سـیگار[/FONT]
[FONT=&quot]بیشـتر اتـش مـیزنـم.. [/FONT]
[FONT=&quot]وسنـگ خـودم رابـر سیـنه میـزنـم. [/FONT]
[FONT=&quot]وبـرای بخـت خـاکسـتریـم[/FONT]
[FONT=&quot]وروح مـرده ی خـودم.. [/FONT]
[FONT=&quot]ریـه هـایـم را[/FONT]
[FONT=&quot]خـیرات میـکنم..[/FONT]
 

AUTUMN LEAVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

برای زندگی کردن بهانه‌ای نمی‌خواهم
برای نفس کشیدن تقلایی نمی‌کنم
و برای گفتن نگفتنی‌هایم هم چاره‌ای نمی‌جویم
سکوت . . . و تنها سکوت
و دیواری از نشدن و نرسیدن
و باز هم سکوت
و قلبی تنها با احساسی عجیب
و نگاهی عمیق با حسرتی همیشگی
و آهی تمام نشدنی برای تمام طول زندگی
دنیای عجیبی است؛
بودن به شرط
نگفتن!!
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]یک دقیقه سکوت:[/FONT]
[FONT=&quot] به خاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر کودکانه باقی ماندند[/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] به خاطر امید هایی که به نا امیدی مبدل شدند[/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot].[/FONT]
[FONT=&quot] به خاطر شب هایی که با اندوه سپری کردیم[/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot].[/FONT]
[FONT=&quot]به خاطر قلب هایی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زَمـــــــــــــان
هْیچگاه دَردی را دَوا نـــَـــــــکرده!!!
ایـــن ما هَستیــم کـِـــه
بِـــه مُروربِـــه دَردهــا
عــــــــٰادَت میــکنیــــــــم
 

AUTUMN LEAVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دست نزن!
شیـــــــشه یـ نـازکـ احسـ ـاسـ مــــ را

دسـ ــت نـ ــزن!

چندشــم میـ شـ ـود از لکـ انگـ ـشـ ـت دروغ!

آـــــنکه میـ گـ ـفتـ کـه احـ ـساسـ مـ ـرا میـ فـ ـهمد

کـ ــو...؟!

کــــ ـجارفـ ـت...؟!

کــه احـ ـســ آسـ مـ ـرا خــ ـوب فـ ـروخـ ـت....!!!؟
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
” بود “
تلخ ترین کلمه ای که میشناسم
کلمه ای برای ترجمه ی تمام حسرت دنیا
” بود “
یعنی دیگر نیست ، یعنی تو ماندی و حجم سنگین تنهایی
صدایی که دیگر نخواهی شنید
تمام هست هایی که نیست شد
یک جای خالی
” بود “
یعنی دیگر نیست...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺍَﻡ… ﮔﺎﻫـــﯽ ﻫَﺮ ﺍَﺯ ﮔﺎﻫـــﯽ ﻓﺎﻧـــﻮﺱ ﯾﺎﺩَﺕ ﺭﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾـﻦ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﺑـﯽ ﭼﺮﺍﻍ ﻭ ﺑـﯽ ﭼﻠﭽﻠـﻪ، ﺭﻭﺷَـﻦ ﮐﻨَﻢ ﺧﯿﺎﻟـﺖ ﺭﺍﺣـَــﺖ!
ﻣَـﻦ ﻫَﻤﺎﻥ ﻣﻨـــَــﻢ؛ ﻫَﻨﻮﺯ ﻫَﻢ ﺩَﺭ ﺍﯾﻦ ﺷَﺒﻬﺎﯼ ﺑـﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺑـﯽ ﺧﺎﻃـــِﺮﻩ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﭼـﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﭘَﺮﺳـﻪ ﻣﯿﺰَﻧـَﻢ ﺍَﻣﺎ ﺑـﻪ ﻫﯿﭻ ﺳِﺘﺎﺭﻩﯼ ﺩﯾﮕـَﺮﯼ ﺳَﻼﻡ ﻧَﺨﻮﺍﻫــَـﻢ ﮐَﺮﺩ
 

AUTUMN LEAVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



گاهــــــی آدم دلش کمی .. << دوستــــت دارم >> میخواهد .. که نـــــمیرد ..!!
 

مریم.س

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

AUTUMN LEAVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

به ثانیه ها گوش می کنم

و چشمهایم را می بندم و اشک میریزم


چقدر خسته ام


چقدر دلم می خواهد همینجا بین عبور و مرور مدام ماشین ها و مردم دراز بکشم و دنیا را به ایستادن وا دارم


چقدر دلم می خواهد بروم بالا ترین جای شهر بایستم و بلند بلند بخندم..

به خودم و به دردهایی که هیچ درمانی برایشان تجویز نمی کنی..


.. آه خدایا بیا هر دو دست برداریم تو از ساختن انسان و من از سوختن به پایش ..

 

AUTUMN LEAVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل

دل


گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی..

گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ..


گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات..

گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که..

گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای..!


که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی..


گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود..


گاهی دلگیری..شاید از خودت..شاید ..

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی قطعات موسیقی در ذهنم چه جانی میگیرد
ای خدا دلم تنهام نذار
گاهی باید جای سوزاندن دل سیگاری را بسوزانم
تنها نمیدانم چه رسمی هست مردان میتوانند سیگار بکشند و من تنها تماشا میکنم
دل که بسوزد هزاران سیگار را هم بسوزانید
چه فرقی میکند
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاب میخورم روی این همه درد ...

و از سر سره شادیها سر میخورم...

درد تمامی ندارد...زندگی تاب و توان را از من گرفته!

تاب میخورم و تاب می آورم آرام و بی صدا...چون کودکی که از ارتفاع میترسد اما تاب خوردن را به شادی کوتاه سر سره ترجیح میدهد........
 

lailiya

کاربر فعال
اینجا منم دقیقا نقطه میانی سرزمین آدم ها , تنها و تنها و نگاهم سمت توست تویی که نگاهت را حوالی نگاهم می چرخانی , اثبات دوستت دارم هایم چنان سخت است مثال برداشت یک گام جدید از من , ای تنها پناهم مهربانم دلخوشم به بودنت و کجای این جهان پهناور دستم را خواهی گرفت نمیدانم , خوب تو را حفظ کرده ام نه مثال درس های نمره دهم مانند شعر یک خواننده پاپ , یا یک فیلم سینمایی , ای نهایت توان ماندنم دلتنگیم را سرکوب کردم میان خنده های ناگهانیم شاید که خودت به فکرت برسد که من نیز تو را میخواهم , تو باشی انگار آسمان دستم را گرفته و میچرخاند و بنفشه های بهاری برایم آواز میخوانند , خدای من چنان کن با حال و احوالم که با دل آن بنده های خوبت میکنی
ای خسته از دو رویی من دوست دارمت
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدمها آرام آرام پیر نمیشوند

آدمها در یک لحظه...

بایک تلفن...

بایک جمله...

بایک نگاه....

بایک اتفاق....

بایک نیامدن.....

بایک دیر رسیدن....

بایک باید برویم....

بایک تمام کنیم...

پیرمیشوند....

آدمها رالحظه ها پیر نمیکنند...

....آدمها را آدمها پیر میکنند...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺁﺩﻡ ﮐﻪ "ﻏـــــﻤﮕﯿﻦ" ﻣﯽ ﺷــــﻮﺩ
ﺧــــﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺟــــﺪﺍ ﻣﯽ ﮐــــﻨﺪ ﺍﺯ ﺟــــﻤﻊ
ﮐﻪ ﻣــــﺒﺎﺩﺍ ﺁﺳﯿــــــﺒﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺷـــــﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﯾـــﮕﺮﺍﻥ ﺑﺰﻧﺪ
ﻣﻮﺭﺩ" ﻓﺮﺍﻣــــﻮﺷﯽ" ﻗﺮﺍﺭ ﻣـــﯽ ﮔـــﯿﺮﺩ
ﺗﻨﻬﺎﺗــــﺮ ﻭ ﺗــــﻨﻬﺎﺗﺮ ﻣﯽ ﺷـــﻮﺩ
ﺁﻧﭽــــﻨﺎﻥ ﺩﺭ" ﺗﻨــــــﻬﺎﯾﯽ" ﺧﻮﺩ ﻏــــﺮﻕ ﻣﯽ ﺷــــﻮﺩ
ﮐﻪ ﺩﯾﮕـــــﺮ ﺑﺎ ﻫﯿــــﭻ ﺗﻠﻨــــﮕﺮﯼ ﺑﺮ ﻧﻤــــﯽ ﺧــــﯿﺰﺩ
ﻭ ﺍﯾـــﻦ ﺁﻏــــﺎﺯ ﺗﻠﺦ ﯾﮏ" ﭘﺎﯾــــﺎﻥ" ﺍﺳـــت..
.
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آن ها که تنهایی زندگی نکرده اند
نمی فهمند
که سکوت،
چگونه آدم را می ترساند!
چگونه آدم با خودش حرف می زند!
نمی فهمند که آدم،
چگونه به سمت آیینه می دود....
در آرزوی دیدن یک همدم
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا