وقتی نیستی پر از احساس ناشناخته میشوم
به تنهایی درد کشیدن خیلی سخت هست
گاهی تنها
دلم اغوشت را میخواهد تا ارام بگیرم
گاهی میخواهم برایم تنها حرف بزنی
و ارامم کنی
ولی امروز روز دل گیری هست
روزهایی که
ناراحت میشوی
همیشه روز جمعه دلگیر من هست
نمیدانم
این جمعه های دل گیر کی تمام میشود
ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛
گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد !
هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم؛
کـــه دریـــده شـــده ایــــم
این جا
آنقدر شاعرانه دروغ می گویند
و آنقدر در دروغ هایشان شاعر می شوند
که نمیدانم
در این سرزمین
با اینهمه فریب
چگونه ست که دلم هنوز
خواب باران را دوست دارد!
.
وقتی که می رفتی، بهار بود…
تابستان که نیامدی، پاییز شد…
پاییز که برنگشتی، پاییز ماند…
زمستان آمد اگه نیایی، پاییز می ماند…
تو را به دل پاییزی ات قسم می دهم…
فصل ها را به هم نریز …
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت ، كه تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد...كه وقتی تو اوج تنهایی هستی ، با چشماش بهت بگه : هستم تا ته تهش ! هستی !؟
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...
گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشانبزنی اما سکوت می کنی ...
گاهی پشیمانی از کردهو ناکرده ات...
گاهی دلت نمی خواهد دیروزرا به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که...
گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...
گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...
گاهی حوصله ام سر میرود از تنهایی
حرف زدن با در ودیوار
گاهی وقتی ادم دلش یه هم صحبت میخواد
همه کار دارن
ولی اگه اونا تو رو بخوان و کار داشته باشی
ناراحت میشن
گاهی دلم تنگ کسی میشه
که حتی نمیدونه چه میزان
دوستش دارم
وقتی همه چیز و کسم خداست و تو بعد از اون هستی
پس بدون خیلی بیشتر دوستت دارم
'در آغوش خودم هستم ...
من خودم را در آغوش گرفته ام !
نه چندان با لطافت ...
نه چندان با محبت ...
اما وفـــــــــــــــــــادار ... وفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــادار ..
گاهی اونقدر خسته هستم
که تنها دلم میخواد یکی بغلم کنه و اروم کنه
بگه
من همیشه کنارت هستم
ولی همیشه
تنهایی بغلم کرده و گفته من کنارت هستم
برای همین به تنهایی وفادار تر از
بودن با
ادمها هستم