گفتمان معماری ...

MEHRNOOSH.D

عضو جدید
کاربر ممتاز
در ابتدا تشکر میکنم از جناب صدیق بخاطر این موضوع خوب.
باید بگم ک من به تنهایی با معماری رومی مخالف نیستم...معماری روم خوبه معماری غنی ایه اما برای خودش و مهد خودش....من قبول دارم که زیبایی در معماری روم چشمگیره...تجمل و شکوه و عظمت خارق العاده ای داره اما متاسفانه امروزه شاهد رشد چشمگیر اینگونه نماها هستیم و متاسفانه انقدر زیاد شدن که تهران یا هر شهر دیگه ای داره تبدیل به روم میشه...این یک فاجعه س....کشور خودمون معماری تهی ای نداره که بخوایم از معماری های بیگانه استفاده کنیم....ایران در همه ی دوره های معماری سهم داشته....سه هزار سال سهم داشته....اگه دنبال عظمت و شکون هستیم معماری ایران در دوره ی هخامنشی رو میتونیم الگوی خودمون قرار بدیم....عظمت و شکوه از تخت جمشید بیشتر؟درسته که ایران در دوران معاصر متاسفانه در زمینه ی معماری افت بزرگی داشته....ما امروزه سبکی به عنوان معماری معاصر ایران نداریم....اما این دلیل نمیشه که از معماری رومی استفاده کنیم...میتونیم با الگو از معماری خودمون...معماری هخامنشی....اشکانی....ساسانی...سامانی...سلجوقی...صفوی....قاجاری و....به معماری غنی ای برسیم.پس بهتره الگوبرداری از معماری کشوری که هیچ ربطی به تمدن ما نداره از معماری خودمون استفاده کنیم...یعنی معماری غنی ایرانی.
و این رو هم بگم ک من شنیدم گویا استفاده از سنتوری رو میخوان ممنوع کنن....من حتی در یک ساختمان نما کامپوزیت هم دیدم که سنتوری زده بود(!)خیلی مضحکه که معماری رومی رو هم داریم زیر سوال میبریم.



من همش میرم پستارو میخونم چیز جدید به ذهنم میرسه و میام اضافه میکنم...بارسومه:)
در جواب er-rtعزیز هم باید بگم ک بله اون ک در عکسه نمای رومی نیس شیوه ی نماسازی در دوران یونیک و دوریک(بیشتر دوریک)هست ک مربوط ب معماری یونانه....


با تشکر
 
آخرین ویرایش:

HAMID Z1

عضو جدید
سلام.بستگی داره تاجای که لطمه ای به کار نزنه میتونیم از نظرش استفاده کنیم .در غیر اینصورت میبایستی توجیهش کنیم یا اینکه نظر اونو اصطلاحا برساو کنیم .چونکه ممکن است نظر ایشان (کارفرما) سیمای شهری را بهم بریزد همانطور که خیلی از کارها در نوبه خود خوبند ولی در منظر شهری حرفی برای گفتن ندارند.
 

HAMID Z1

عضو جدید
من توی کار از پرسش نامه استفاده میکنم تا بتونم از نظر و خواسته های کارفرما مطلع شم این کار خیلی بهم در طراحی کمک میکنه.
سلام دوست عزیز متونین از اون نمونه پرسشنامتون برام بزارین .به نظرم کار خوبیه.
 

ms.shahzad

عضو جدید
سلام دوست عزیز (er-rt)
از نظر من درختها باعث خفگی شهر نمیشوند و گواه حرف من هم خیابان ولیعصر تهران
همچنین اگه ما فرهنگمون رو کنار میزاریم جوی ها رو کثیف میکنیم دلیل به بد بودن آن نیست شما صدای زیبای جوی ها رو در فصل بهار نمیتونید انکار کنید
تخریب زیبایی شهر با وجود تیر ها رو همه میدونن ولی هنوز در ایران اجرایی نیست و وقتی کابلها از بزرگراه صدر به داخل کانال رفت همه خوشحال بودند.
به نظر من نماهای ساختمان های ما هر چند متعلق به هر دوره و سبکی که باشد باید ایرانی شود و با اطرافش هم خوانی داشته باشد.
مثل این آپارتمان


20140617_153654.jpg

نمای این ساختمان آجری ایست و با نماهای اطراف همخوانی داره و من با این طرح ها موافقم
 

hadi1525

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز (er-rt)
از نظر من درختها باعث خفگی شهر نمیشوند و گواه حرف من هم خیابان ولیعصر تهران
همچنین اگه ما فرهنگمون رو کنار میزاریم جوی ها رو کثیف میکنیم دلیل به بد بودن آن نیست شما صدای زیبای جوی ها رو در فصل بهار نمیتونید انکار کنید
تخریب زیبایی شهر با وجود تیر ها رو همه میدونن ولی هنوز در ایران اجرایی نیست و وقتی کابلها از بزرگراه صدر به داخل کانال رفت همه خوشحال بودند.
به نظر من نماهای ساختمان های ما هر چند متعلق به هر دوره و سبکی که باشد باید ایرانی شود و با اطرافش هم خوانی داشته باشد.
مثل این آپارتمان


مشاهده پیوست 216397

نمای این ساختمان آجری ایست و با نماهای اطراف همخوانی داره و من با این طرح ها موافقم

با نظرتون موافقم...
فضای سبز و درختان مخل زیبایی شهر نیستن....
یکی از خلاقانه ترین و بهترین شیوه ها استفاده مصالح بوم اورد هست که میتونه همخوانی ایجاد کنه....
 

MAT ARCHITECT

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به نظر من نمای رومی داره به یک فاجعه برای ساخت و ساز ما تبدیل میشه
موجی رو که میشه دلیل شروعش رو به نبود هویت معماری حال حاضر دونست
این هم فقط بدلیل کمکاری خود ماست یکی اینکه خیلی کم سعی میکنیم از خودمون خلاقیت نشون بدیم دوم اینکه نتونستسم یه جایگزین براش پیدا بکنیم سوم اینکه اکثر کارهایی که نمای رومی کار میشن الان برای دوستان بساز بفروشه چون الان این نما مد شده و باعث میشه بهتر بفروشن
علاوه بر همه اینها تقصیر ما هم هست یکی اینکه بلد نیستیم جلوی کارفرما بایستیم و قانعش کنیم که این نما اصلا مناسب نیست و بعد هم اینکه فکر کنم خیلی از ما بخاطر منافع مادی از وظیفه مون چشم پوشی میکنیم
من خودم تا اونجایی که شده نمای رومی رو به هیچ وجه قبول نکردم برای طراحی ، یا اگه میدیدم میشه کارفرما رو منصرف کرد حتما باهاش صحبت کردم ولی به ناچار و بدلیل دوستی و رو در بایستی مجبور شدم یک بار این کار رو بکنم
در کل توی پروژه ها نمای رومی بیشتر حاصل طراحی سنگکاراست ( خداقل توی شهر من اینجوریه ) البته حاصلش میشه تلفیق قرآن روی نمای رومی
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز (er-rt)
از نظر من درختها باعث خفگی شهر نمیشوند و گواه حرف من هم خیابان ولیعصر تهران
همچنین اگه ما فرهنگمون رو کنار میزاریم جوی ها رو کثیف میکنیم دلیل به بد بودن آن نیست شما صدای زیبای جوی ها رو در فصل بهار نمیتونید انکار کنید
تخریب زیبایی شهر با وجود تیر ها رو همه میدونن ولی هنوز در ایران اجرایی نیست و وقتی کابلها از بزرگراه صدر به داخل کانال رفت همه خوشحال بودند.
به نظر من نماهای ساختمان های ما هر چند متعلق به هر دوره و سبکی که باشد باید ایرانی شود و با اطرافش هم خوانی داشته باشد.
مثل این آپارتمان


مشاهده پیوست 216397

نمای این ساختمان آجری ایست و با نماهای اطراف همخوانی داره و من با این طرح ها موافقم


با نظرتون موافقم...
فضای سبز و درختان مخل زیبایی شهر نیستن....
یکی از خلاقانه ترین و بهترین شیوه ها استفاده مصالح بوم اورد هست که میتونه همخوانی ایجاد کنه....
سلام.بله من اون جلو پرانتز باز کردم و اضافه کردم که بعضی جاها خوبه. ولی همه جا نه.ایجاد فضای سبز هم طراحی و بررسی میخواد و اینکه هر 5 متر در امتداد پیاده رو یک درخت کار بشه صرفا پشت گوش انداختن مساله فضای سبزه.
حداقل ما به عنوان معمار باید بدونیم ایجاد فضای سبز همیشه مقوله ی مثبتی نیست. در خیلی پارک ها یا حاشیه مناطق مسکونی همین فضای سبز به دلیل رعایت نکردن فاصله ها و در نظر نگرفتن اشرافیت تبدیل به فضای بزهکاری شده.
کاملا مطمئن نیستم که منظور شما از جوی اب همون جوی ابی باشه که من اشاره بهش کردم. وگرنه چطور ممکنه جوی ابی که پساب شهری رو از خودش عبور میده بتونه دل انگیز باشه
در مورد بحث کابل های برق اجرایی هست حتی در ایران. ولی مدیریت وجود نداره و گرنه جز استانداردهای اولیه شهری اینه که شبکه های حمل و نقل ، آب و فاضلاب ، نیرو و سوخت ، ارتباطات و سایر تأسیسات مرتبط با آنها تأسیسات زیربنایی را در برمیگیرند.
ابر شهرهایی که توی خودشون گره خوردن به کنار.ولی ببینید که شهرهای در حال گسترش چطور دارن پیشروی میکنن.مثله همون چند دهه قبل.
واقعا از کجا باید شروع بشه؟!
 

lord van

عضو جدید
کسی اینجا کتاب خشت و شیشه جلال آل احمد را خوانده است .
جلال در کل معتقد بود از میان هنرهای رایج در میان ملل مختلف تنها 2 هنر است که با روح و زندگی ایرانیان عجین شده است و در زندگیشان موثر است : شعر و معماری !
کتاب کوتاه و جالبیه و در مورد روح معمایه و اینکه خونه فقط یه چهاردیواری نیست !
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلامم دوستان.
من چند روز پیش میخواستم همچین گفتگویی رو راه بندازم الان یدیدم مهندس صدیق ایجاد کردن.

من چند ساله درکیر این نماها هستم.خودم هم چندین مورد متاسفانه طراحی کرد [مجبور بودن)که عکسش رو پایین میزارم.

این نماها ابتدا در تهران و در مناطق شمالی (1 و 2 و 3 و ...) باب شد.معروفترین طراح این نماها آقای فرزاد دلیریه.البته نماهایی که ایشون طراحی میکنه متعادل تر و اونقدر افراط نمیکنه در استفاده از ابزار ها من درآوردی.ولی خب این سبک رو رواج داد و بقیه که طراح دسته چندم این نماها بودن به افراط روی آوردن.
یه مطلبی رو بگم ..........این سرمایه داران هستن که الان مثلا در شهری مثل تهران داران سبک معماری و نماهای شهری رو تعیین میکنن.الان این نما و چند وقت دیگه نماهای دیگه.

سنگینی این نماها و گران بودن اونها قطعا یه عظمت خاصی به ساختمان میده.واسه سرمایه دارن شمال تهران هم که فخر فروشی رو دوست دارن خیلی مناسبه.

این که موافق باشیم یا نه باید گفت که قطعا استفاده افراطی از این نوع نماها مناسب نیست.بماند که خیلی از این نماها دارای سبک التقاطی هستن(رومی و یونانی و گوتیک و بارو ک و .......قوس رومی و سنتوری یونانی و ....)اگه قراره غیر بومی طراحی بشه درست طراحی بشه.......در مناطق و محله های خاص و بصورت محدود طراحی بشه.متاسفانه خیلی شیوع پیدا کرده.و تبش به سایر مناطق هم کشیده.با این تفاوت که اونا این مقدار پول واسه اجرای اینماها رو ندارن و این نماها رو با سنگ ها پلاک و تخت اجرا میکنن.بدون طراحی.سنگ کار رو میارن بهش میگن دوتا ستونی برامون در بیار و چند تا سینه کفتری(اصطلاحات موجود)....اون سنگ کار هم زیر پنجره و بالای پنجره و ...هی سینه کفتری اجرا میکنه:)...........مثل این میمونه که شما مثلا تو یه نمایی که دوست دارین به سبک بابلی و آشوری(همون هخامنشی)طراحی کنید جای سر ستون و پای ستون رو عوض کنید.
اینا واسه کشور ما و معماری ما خوب نیست.
جدیدا شهرداری تهران محدود کرده این نماهارو.سنتوری رو اجازه نمیده(به دلیل بر هم زدن خط آسمان)جلو زدگی این نماهارو محدود کرده و ....کلا واسه طراحی نما باید ایده داشته باشید.منطق داشته باشید .نقشه های فاز دو و همچنین نقشه های نورپردازی در شب رو باید ارائه بدید.نماتون باید با نماهای مجاور همخوانی داشته باشه (چه از نظر متریال و چه از نظر ارتفاع و ...)

خیلی بهتره این دوستان طراح این نماها که میبینن مردم و سرمایه گذار ها به این نماهای گران علاقه دارن ،کم کم این سبک رو ببرن به سمت معماری بابلی و آشوری (هخامنشی).........ولی من خودم به شخصه دارم روش کار میکنم و مطمئن هستم استقبال هم میشه.

اینم نمای خودم که به همین سبک چند سال پیش طراحی کردم.
IMAG0186.jpg


یکی از کارهای فرزاد دلیری:

IMAG0123.jpg

یه چیزی هم یادم رفتم بگم این که میبینید فارغ التحصیلان معماری خیلی منفعل برخورد میکنن با کارفرما درمورد طراحی این نماها به این دلیله که در دانشگاه چیزی به اسم طراحی نما نداریم و یا خیلی محدوده.اکثرا متریال های بومی و غیر بومی شهرهاری مختلف رو نمیشناسن و .....شما باید طرحی از خودتون داشته باشید تا به کارفرما ارائه کنید و اونو توجیه کنید تا این نماهارو انتخاب نکنه وگرنه با یه سرمایه دار معمولا بی منطق طرف هستید که اگه شما طراحی نکنید قطعا گزینه های زیادی واسه طراحی نماش داره.
 
آخرین ویرایش:

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلام منم با سحر موافقم
نمای رومی بهتر از نمای هرکی هرکی
ولی به این نکته هم اشاره کنم که این نمای که تو عکس میبینید نمای رومی نیست
حداقل از نظر من
نمای رومی اینهاست دوستان



اینکه گفتم اون ورودی رومی نیست منظورم این نیست که واقعا رومی نیست
منظور من اینه که این نما حتی هزار سال پیش که شکل گرفته و در رم رایج بوده، حتی همون موقع هم مختص اقلیت های مردم بوده.
الانم همینطوره. فقط تعداد کمی میتونن از این نما ها استفاده کنن و مطمئن باشید این اقلیت ها کوچکترین نقشو در سیمای شهری دارن.
ولی به عکسای که گذاشتم یه بار دیگه نگاه کنید. چی میبینید؟
این شهر از زیباترین شهرهای دنیاس.
هیچ چیز خاصی توش نیس. پنجره ها ساده هستن.نماها ساده هستن.رنگها همخوانی دارن.
فقط حاشیه ی پیاده روها از درخت پر نشده که خیابون و پیاده رو ها و ساختمون ها رو خفه کنه.(البته بعضی جاها خوبه)
فقط جوی ابی که اشغال توش جم بشه وجود نداره
فقط دیوارا پر از تابلوی پنچرگیری برادران مرادی به جز یحی نیس
تیر برق و اسمونی پر از سیم برق وجود نداره
زیبایی این نیس که ما شق القمر کنیم
زیبایی اینه که زشتی هارو برطرف کنیم

خیلی ممنون از شما که این عکسها رو گذاشتید.در مورد این سبک معماری درست میگید.در واقع معماری اون سبک در عمومیت شهر همینه که در این عکسها دیده میشه.
اینی که الان داره اجرا میشه واقعا نمیدونم از کجا اومده.چون مثلا تو اروپا در قدیم درمورد بناها خیلی شاخص مثل کلیسا اینقدر افراط میکردن نه واسه بناهای مسکونی معمولی.
بعضی از این نماها با توجه به متراژشون تا 400 میلیون تومان هزینه داشتن.این حجم عظیم سرمایه واسه نمای یه ساختمان ؟
این اون مطلبیه که من قبلا تو تاپیک تغییر سرفصل ها گفتم........وقتی ترجمان دسته چندمی یه مسئله غیر بومی (چه در معماری چه در سینما چه در اقتصاد و ...) به کشوری میرسه قطعا به افراط کشیده میشه.

برای مثال تو همین معماری سبک مدرن به عنوان یه سبک معماری وارد کشور شد (اونم بصورت ترجمه دسته چندمی) و بدون توجه به اقلیم و شرایط آب و هوایی و فرهنگ و خیلی موارد دیگر بصورت افراطی بکار گرفته شد.
سطح های وسیع شیشه خور در نمای سمت جنوب!!!!!!!! یا شرق !!!!!!!! بدون هیچ گونه کنترل روی نور ورودی.
استفاده از رنگ های روشن و متریال های براق و با بازتاب بالا در کشور نزدیک خط استوا!
و صدها مورد دیگه.
اینا یعنی ترجمه دسته چندمی.اینا یعنی الگوبرداری از یه سبک بدون شناختن اون ،بدون شناخت مبانی اصیل نظری اون،بدون دونستن منطق معماران بدوجود آورنده اون سبک و ....
شناخت فقط به وسیله دیدن عکس و فرم.(شرکت قبلی که بودیم نمای شرقی یه سطح وسیع شیشه خور داشت (ما هم همون سمت بودیم) که در تابستان از صبح تا ظهر هلاک میشدیم(بخاطر آفتاب شرق) در زمستان هم منجمد میشدیم)
وگرنه معماران بوجود آورنده اون سبک همه این موارد رو در نظر میگیرن.

یه مطلب دیگه هم در مورد این نماهای رومی بگم نمیدونم میدونید یا نه که اکثر این نما قبل از مشخص شدن پلان طراحی میشن!!!(البته نه همشون)
بعد اتفاقی که میفته اینه که نما از بیرون کاملا قرینه و همه چی متناسب و زیباست ولی داخل بنا که قرار میگیرید میبینید مثلا عرض یه کرتین وال یا یک پنجره فریم لس ،60 درصدش تو پذیرایی دیده میشه و 30 درصدش مثلا تو سوئیت مهمان و 10 درصدش هم توسط جرز دیوار پوشانده شده.
 

hadi1525

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
معرفی تمامی معماران دریافت کننده جایزه ی معماری پریتزکِر از سال ۱۹۷۹ تا سال ۲۰۱۴

معرفی تمامی معماران دریافت کننده جایزه ی معماری پریتزکِر از سال ۱۹۷۹ تا سال ۲۰۱۴

 

بانوبانو

عضو جدید
به نظر می یاد نقش کارفرما، قیمت مصالح و مد رایج در هر دوره ای بیش از نقش مردم ( به طور عام نه خاص) در نوع نماها نقش دارند. طراحان وقت کمی برای طراحی نما می گذارند و آموزش معماری هم همینطور.
. البته الان شهرداری داره روی نماها هم ضوابط خاص تععیین می کنه و نما ها مثل داخل بنا باید طبق اصول باشه .

هرچند موضوع نماهای رایج در دوره کنونی بیشتر به عاملی برای تجمل گرایی و بالابردن ارزش ریالی ساختمان بدل شده ، همان طور که در پوشش مردم (اکثرا) شاهد توجه به ظاهر و رنگ ولعاب مادی ، بدون توجه به آراستگی درونی و باطنی هستیم.
رفتار و حالات انسان ها در طرز گویش و ادبیات، طرز پوشش و نوع معماری بناها نمود پیدا می کند.
تمام احوال آدمی به هم پیوسته است.
 

hadi1525

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفتم شاید بتونه به بحثمون کمکی کنه و من هم بتونم منظورم رو واضح تر برسونم...

گفتم شاید بتونه به بحثمون کمکی کنه و من هم بتونم منظورم رو واضح تر برسونم...

پدیدارشناسی نمای ساختمان‌های مسکونی و سیر تکوینی توقعات از آن


نگارنده کوشیده است مهم ترین عوامل مطرح شده توسط همکاران ایرانی (و خارجی) را در فهرست زیر خلاصه کند:
۱- اعمال سلیقه و دخالت های غیرکارشناسانه.
۲- حاکمیت فرهنگ بساز و بفروشی.
۳- اعمال سلیقه ی مالک یاکارفرما در طرح و اجرای نما.
۴- دخالت نداشتن مهندسان در طراحی و اجرای بیش تر ساختمان های مسکونی.
۵- هنرنمایی ناشیانه ی برخی از طراحان
۶- محدودیت های فنی و اقتصادی حاکم بر کشور.
۷- فقر مالی و فنی سازندگان.
۸- مواد و مصالح نامرغوب.
۹- نبود کنترل مناسب.
۱۰- کنترل نشدن نقشه و پایان کار نماسازی از سوی شهرداری.
۱۱- انجام نگرفتن طراحی و ساخت و ساز بر اساس معماری کلان، و نبود «یک معمار کنترل کننده ی منظر شهری».
۱۲- ضعف تئوریک.
۱۳- ناآگاهی از اصول معماری سنتی ایران.
۱۴- عملکردگرایی، به کارگیری مدولاسیون و حاکمیت زاویه ی قائمه.




منبع:http://saeedsun.ir/blog/2014/02/24/پديدارشناسي-نماي-ساختمان‌هاي-مسکوني.html
 

DDDIQ

مدیر ارشد
پدیده نمای «رومی» و سندرم «کاخ نشینی»

پدیده نمای «رومی» و سندرم «کاخ نشینی»

زنگ خطری برای معماری ایران
پدیده نمای «رومی» و سندرم «کاخ نشینی»


آرزو منشی‌زاده1، محمدیاسر موسی‌پور2
1. دکترای معماری، پژوهشگر و مدرس دانشگاه
2. پژوهشگر دوره دکترای معماری، مدرس دانشگاه



ژان بودریار، نظریه‌پرداز فرانسوی، معتقد است در عصر ما اشیای زندگی روزمره از ماهیت کارکردی خود جدا شده و وارد ساحتی نمادین شده‌اند. به‌زعم وی نظام سرمایه‌داری با واردکردن کالا به چنین حوزه‌ای آن را از مصرف یک کارکرد به قصد رفع یک نیاز، به مصرف یک نشانه تبدیل کرده است. برای مثال ما یک تلویزیون ال‌ای‌دی را نه لزوما به‌خاطر نشان‌دادن تصویری بهتر و شفاف‌تر، که به‌خاطر بیان معنای تجمل و لوکس‌بودن آن مصرف می‌کنیم. به این ترتیب ما در چرخه‌ای از مصرف نشانه‌ها می‌افتیم که می‌تواند مصرف را به نفع سرمایه‌داری تا بی‌نهایت ادامه دهد. چون امروز این کالا مبین و نماد این معنا است و فردا نظام مد این هاله را از این کالا گرفته و به کالای دیگری می‌دهد.
اگرچه همواره بخشی از یک نمای معماری، وجه معنایی آن بوده اما به نظر می‌رسد امروزه نمای ساختمان‌ها بیش از هر زمان دیگری در تنگنای معنی‌گری قرار گرفته و درگیر مخابره هدفمند پیام، از کارفرما یا مالک به مخاطب اثر معماری شده‌اند. به عبارت بهتر انگار هاله‌ای معنایی آن را فرا گرفته و در حال تبدیل‌کردنش به یک نشانه صرف است. نمونه‌اش موج‌نماهای شیشه‌ای تا چندی پیش و رواج آن در معماری ایران است که شیشه‌ در اصل ماده‌ای، دیده نمی‌شود که وجودش را لزوما برای ایجاد شفافیت بخواهیم، بلکه یک نشانه قراردادی از مدرنیسم است که آن را به بنا اضافه می‌کنیم تا درحقیقت معنای مدرن‌شدن را مصرف کنیم. به گواه بناهایی که پشت شیشه‌های رفلکس آنها چیزی جز صفحات بتنی نیست، می‌توان فهمید که چگونه یک مصالح از ماهیت خود تهی و به یک نشانه صرف فرو کاسته شده؛ دالی که تنها برای اشارتی به یک مدلول آنجا حضور یافته است. اما انگار موج تازه‌ای از نماهایی که در پی مصرف یک دستگاه نشانه‌ای برپا شده‌اند، فرا رسیده است. این روزها، ساکنان تهران بزرگ، کمتر صبحی را بدون دیدن بنای کوبیده‌شده و کمی بعدتر روییدن یک بنای جدید و پرابهت که با نمای «رومی» آراسته شده، آغاز می‌کنند. گشتی کوتاه در محلات شمال پایتخت، کافی‌است تا ما را با احجام و المان‌های تندیس‌گونه برگرفته از کلیسای پانتئون، کنگره آمریکا، کلیسای سنت پل، کاخ الیزه، معابد یونانی و نماهای هوسمانی در قلب محلات مسکونی تهران مواجه کند. روند رو به افزایش و رشد قارچ‌گونه این نوع نما که در مجامع علمی با نمای کلاسیک یا نئوکلاسیک شناخته می‌شوند و اغلب با سبک‌های کاخ‌سازی دوران هلنیسم برابری می‌کند، نشان از مقبولیت آن برای قشر سرمایه‌گذار چه در مرحله طراحی و ساخت و چه به‌عنوان بهره‌بردار و مصرف‌کننده نهایی را دارد.
استفاده افراطی از سطوح و احجام بیرونی به سبک کلاسیک، که عامدا در تناقض آشکار با همجواری‌های اطراف و شبیه به کاربری‌هایی که در دنیا «غیر مسکونی» تعریف می‌شود، طراحی شده‌اند، نشان از تمایل آگاهانه به نمایش تمایز، تفاوت و حتی تمول صاحب‌خانه دارد. بروز گونه‌های خاص این نما بدون استفاده از سنگ، با مصالحی نازل مثل سیمان و گچ و رابیتس نشانه‌ای تامل‌برانگیز از شیوع عارضه‌‌ای حاد، در سطح تظاهرات فرهنگی و اجتماعی است. شبیه‌سازی معابد، کاخ‌ها و کلیساها به وضوح ما را به این واقعیت می‌رساند که سبک‌های معمول«خانه‌سازی» دیگر جوابگوی مشتریان این نوع سبک نیست و همیشه این بیم یا نگرانی در ذهن بیننده وجود دارد که در رقابتی که میان سازندگان و مشتریان این نوع سبک‌های انگشت‌نما در گرفته، تهران در آینده‌ای نه‌چندان دور، به صحنه نبرد سبک‌هایی پرابهت‌تر همچون باروک و روکوکو تبدیل شود و نسل امروز ایران شاهد مرور دوباره سیر تحول تاریخ معماری غرب باشد.

نمای رومی: خواست جامعه؟
به‌نظر می‌رسد با توجه به عمق توجیه‌ناپذیری کاری که معماران نماهای کلاسیک انجام می‌دهند، برای آنها تنها یک مفر برای استدلال در توجیه این امر باقی می‌ماند که همانا مخفی‌شدن پشت خواست مردم و کارفرمای خصوصی این پروژه‌هاست. این استدلال‌ها بیشتر معطوف به این گزاره پروبلماتیک و تا حدی خشن است که: چه کسی گفته معمارها بیش از مردم عادی می‌فهمند و چه چیز برای معمار مشروعیت تصمیمات قیم‌مابانه برای مردم را تامین می‌کند؟ اگر معماری و به‌طور عام، هنر، برای مردم ایجاد می‌شود، در برابر بنایی که مردم چنین اقبالی به آن نشان می‌دهند، نباید موضع مخالف گرفت. ردپای این گفتمان را البته در شعر معاصر نیز می‌توان پیدا کرد، جایی که رهبران جریان ساده‌نویس در شعر، پیچیده‌نویسان را به اتهاماتی با همین مضمون روبه‌رو می‌کنند. اما فارغ از بحث در حوزه شعر یا معماری، به نظر نمی‌رسد که به‌راحتی بتوان با اشاره به فهم تخصصی هنرمند در تقابل با جامعه، پرونده این دعاوی را به نفع جریان مورد نظر مختومه اعلام کنیم. بلکه باید با سعی در فهم خواسته‌های جامعه، به دنبال ظهور هنرمندانی که توان فراروی از چنین تقابلاتی را داشته باشند، باشیم. زیرا ما لااقل با دردست‌داشتن نوابغی چون حافظ می‌توانیم دریابیم که اصولا تقابل خواست مورد تایید هنرمند و خواست مورد تایید مردم معمولی، تقابلی حقیقی و غیرقابل‌اجتناب نیست.
اما در کنار بحث درباره جایگاه «خواست مردم» در تصمیم‌گیری معماری، می‌توان در خود «خواست مردم» کمی درنگ کرد و به این اندیشید که این خواست اگر از خلأ تولید نمی‌شود، آبشخورهای آن چیست و جایگاه پروپاگاندا در ایجاد و شکل‌گیری آن کجاست؟ فارغ از قدرت عمل شخص طراح، کارفرما و همچنین لابی اتحادیه املاک با سازندگان که در تمام سال‌های نوسازی کشور بدون ممانعت سازمان‌هایی چون شهرداری و نظام مهندسی مواجه شده‌اند و در فقدان ضوابط کافی، «دوران طلایی»‌ای را برای خود رقم زده‌اند، آسیب‌شناسی جدی را باید متوجه مشتریان این نوع سبک و بسترسازان فکری جامعه دانست.
آیا شیوع این نوع از ساخت‌وساز به اعتقاد برخی، نشان از پدیده اجتماعی«نوکیسگی» در بین گروهی از متمولین جامعه دارد که همزمان با دوران نوسازی کشور، با به‌دست‌آوردن سرمایه لازم ولی خالی از بنیان‌های فکری و هویتی کافی به سمت و سوی معماری غربی و در رویای کاخ‌نشینی به ستون و سرستون‌های معابد دوران باستان گرایش یافتند؟ همان اتفاقی که در اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم آمریکا افتاد و ارجاعات جامعه‌شناسانه آن به نقل از تورستین وبلن جامعه‌شناس آمریکایی، دقیقا به طبقه‌ای نوپا و«تازه‌به‌ثروت‌رسیده» برمی‌گردد که با تقلید از سبک زندگی طبقه بورژوای اروپا و«مصرف متظاهرانه» نشانه‌های طبقاتی، به«تمایز» و خلق «هویت اجتماعی» دست زد. اینکه به چه اندازه خواست و تفکر این نوع کارفرمای خاص، می‌تواند در تعمیم سبک ساخت‌وساز در پهنه فرهنگی ایران، موثر باشد البته به سوی دیگر ماجرا باز می‌گردد. تا چه میزان می‌توان این پدیده را ناشی از تاثیرات گسترده و غیرقابل چشم‌پوشی شخص و معماری شناخته‌شده دانست که دستی در ساخت‌وسازهای خاص و سرمایه‌گذاری از بدو پروژه دارد، خودش را مردمی می‌پندارد و از قضای روزگار، از دانشگاهی داخلی فارغ‌التحصیل شده ولی نامش به‌عنوان برند «رومی‌ساز» بر سر زبان‌ها می‌چرخد؟ و البته بحق در اجرای موبه‌موی الگوها خوب عمل می‌کند.
چرا این نوع نما به راحتی«خواست جامعه امروز» معرفی می‌شود، در حالی‌که نقش سوداگرانه سازندگان، مافیای مصالح و بنگاه‌های مسکن به‌عنوان پروپاگاندای سبک طراحی، در تشدید توهم جامعه به سمت معماری کلاسیک اگر فرضیه نزدیک به ذهن نباشد، دور از واقعیت تلقی نمی‌شود.

معماری رومی، جایگزین معماری بومی؟
بدیهی ‌است که معماری ایران، به‌گواه مستندات موجود تا پیش از دوران قاجار و ورود سبک‌های فرنگی، از پیوستگی و تداوم طبیعی برخوردار بوده ولی در همین دوران نیز با وجود استفاده از عناصر غربی به تقلید از معماری نئوکلاسیک عمدتا در بناهای حکومتی و اداری و خلق معماری تلفیقی، معمار ایرانی جسارت حذف کلیه نقوش ایرانی را از پیکر و صورت خانه ندارد. باید اندیشید که چگونه است که ما، فارغ از تاریخ و آنچه هنوز هم -هرچند بسیار ناچیز- به‌عنوان معماری بومی شناخته می‌شود و در دنیا به وجود حتی پوسته مینیمال آن (فاسادیسم) در جهت خاطره‌انگیری فضای شهری می‌بالند، به یکباره به انگاره‌های پیش از میلاد مغرب‌زمین و شیوه‌های کلوسئوم‌وار آن روی آورده‌ایم؟
تناقض آشکاری در میان است که می‌گوید معماری بومی از نوع سنتی‌اش محلی از اعراب ندارد، چراکه انسان امروزی و مقتضیاتش، دیگر همانند گذشته نیست، ولی به یکباره، انسان امروزی در جغرافیای ایران را شبیه به انسان غربی دوران نئوکلاسیک و پیش از آن می‌بیند و در نهایت برای معماری، ورودی‌‌ای به تقلید طاق کنستانتین و نمایی، تداعی‌گر نمای هوسمانی تجویز می‌کند.
چه ضرورتی در زمان فعلی به الگوبرداری از سبکی ظاهرا انقضایافته احساس می‌شود که بر حسب مقتضیات تاریخی و مکانی خود در مقابل سبک‌های پرتجمل‌تر دیگر قد علم کرده و از موتیف‌های گذشته خود بهره گرفته، ولی اغلب بدون آگاهی از تناسبات و اصول اولیه‌اش، بر پوسته بناهای امروزی ما کلاژ می‌شود؟ روزی معماری وارداتی مدرن و پست‌مدرن، بار اتهام «زمان‌پریشی» را در این سرزمین می‌کشید و حال چه تعبیری برای ظهور مجدد سبک نئوکلاسیک غربی به فاصله بیش از دو قرن می‌توان یافت؟
گزاره «طرح‌های نئوکلاسیک در معماری مسکونی تهران روزهای آخر خود را می‌گذراند» (نقل از آوانگارد این جریان) چه معنایی دارد در حالی‌که نمی‌شود چشم واقع‌بین را به آسانی بر تولید انبوه و مدگرای سبک«رومی» در گوشه‌گوشه این شهر و دیگر شهرها و روستاهای کوچک بست که به اجرایی نازل و تقلید دست چندم این نوع نما بسنده کرده‌اند؟
گویی ظهور روزافزون نشانه‌ها و تندیس‌های اغراق‌گونه کلاسیک غربی، سلیقه بصری جامعه‌ای را به «مرگ» گرفته که گاهی به «تبی» نوستالژیک برای نماهای مدرن و ساده دهه‌های60 و 70 دلخوش می‌شود و شاید در طرف دیگر داستان، سواد زیبایی‌شناسی مردمی که روزی روزگاری، زندگی‌شان با رنگ و نقوش معماری نجیب و ظرافت‌هایش عجین بوده، به یکباره روبه‌افول گذاشته است.
چه تفاوت جهان‌بینی‌ای، این سوی معماری ایرانی است که معمار سنتی‌اش از سر تواضع حاضر به نوشتن نام خود روی بنا نبود یا حتی بیش از نام‌آوری، به عاقبت‌به‌خیری و دعاگویی ساکنان می‌اندیشید ولی معماری سوداگر امروز ما همچون کالای پشت ویترین، بسته به نام معمار و سازنده آن است و در بنگاه‌های املاک با برند و نام طراح، ارزشگذاری و خریدوفروش می‌شود؟

نقص ضوابط کنترل نما
فارغ از اینکه تا چه اندازه ورود «ضابطه» در این مساله مفید و راهگشا تلقی شود، شکی نیست که فقدان ضوابط کافی و تعلل سازمان‌های تصمیم‌گیرنده منظر شهری در همه این سال‌ها، فرصت طولانی‌ای را برای قدرت‌نمایی سازندگان سبک کلاسیک غربی ایجاد کرده است. تا پیش از سال 1387 که برای اولین‌بار در مصوبه شورایعالی معماری و شهرسازی، بحث نما و لزوم توجه به آن به‌عنوان عنصر قابل‌رویت در معابر اصلی لحاظ می‌شود (موضوع ضوابط و مقررات نمای شهری با هدف ارتقای کیفی بصری و ادراکی سیما و منظر شهری در بند 1 مصوبه سال 1369 پیش‌بینی شده است)، نما و منظر شهری نقطه مبهم و مغفول در طرح‌های جامع و تفصیلی محسوب می‌شوند. با طرح این مصوبه که توسط عالی‌ترین مرجع تصمیم‌گیرنده حوزه شهرسازی کشور تدوین شده و به تصویب رسیده است، کلیه دستگاه‌های ذی‌ربط از جمله سازمان نظام مهندسی و شهرداری‌ها در یک فرصت پنج‌ساله موظف به تدوین لایحه و آیین‌نامه اجرایی جهت ارتقای کیفی سیما و منظر شهری می‌شوند. از میان کلانشهرها، شهری مثل اصفهان، پیش از پایتخت آیین‌نامه اجرایی خود را مطابق مصوبه تدوین و به مرحله عمل در می‌آورد. در تهران، کمیته‌های نما در معاونت معماری و شهرسازی و همچنین در سطح شهرداری‌های مناطق به صورت پایلوت در چند منطقه، از اواخر سال 1390 شروع به فعالیت کرده و تا آذر سال 1392 و نزدیک به پایان مهلت مذکور، لایحه به شورای شهر ارسال شده ولی به تصویب شورای شهر و کمیسیون ماده 5 نرسیده است.
هرچند کمیته‌های نوپای مدیریت نما در یک‌سال گذشته، در چندین منطقه تهران، با اهداف و شاخص‌های تعیین‌شده در اصلاح نماهای موجود شهری نقش خود را با جدیت دنبال کرده‌اند، ولی همچنان نقص‌های موجود در بحث ضمانت اجرایی و قانونی از جمله ارجاع به کمیسیون ماده 100، حضور بسیار کمرنگ سازمان نظام مهندسی و مهندسان ذی‌صلاح طراح یا ناظر در فرآیند طراحی تا ساخت، موکول‌شدن کنترل نما به مرحله پس از دریافت پروانه ساختمان، عدم نظارت کافی بر نقش زیرپوستی بنگاه‌های املاک و مافیای مصالح ساختمانی، فقدان سیاست‌های تشویقی برای طرح‌های باهویت ایرانی و از همه مهم‌تر جدی‌نگرفتن موضوعاتی همچون آموزش شهروندی، ارتقای دانش عمومی و زیبایی‌شناسی و بازدهی عملکردی دستگاه‌های مربوطه که با هدف ساماندهی منظر شهری شکل گرفته‌اند را پایین آورده است.

سکوت جامعه علمی
از سوی دیگر عملکرد بسترسازان فکری جامعه در رشد این نوع سبک‌سازی را باید به بوته نقد گذاشت و اینکه چرا تاکنون واکنشی از سوی جامعه تخصصی، علمی یا دانشگاهی جز بحث‌های کوتاه در جمع‌های محدود صورت نگرفته است. اینکه این رویکرد آیا منفعل یا محافظه‌کارانه است، سوالی است که می‌توان به‌صورت جدی به آن پرداخت.
البته امروزه در میان اهالی معماری موضعی تاریخ‌گرایانه نیز به چشم می‌خورد، که عصاره آن این است: «زندگی و فرهنگ جاری هر دوره مولد هنر و معماری همان دوره است و اگر معماری ما هم چنین است، لابد برآمده و از فرهنگ و سبک زندگی امروزمان است.» جان پنهان چنین کلامی آن است که در این زمینه کاری از معمار برنمی‌آید و ما در وضعیت تاریخی خودمان محصوریم. اگرچه چنین موضعی را نیز شبیه هر اندیشه دیگری باید مورد تامل قرار داد، اما نباید فراموش کرد در صورت اخذ چنین مواضعی تنها کار ممکن صبر پیشه کردن برای وقوع تغییرات آرام در بدنه جامعه است و این نگاه به نوعی معماران را به وضعیتی انفعالی سوق خواهد داد. ولی با درک اینکه فاجعه کمی بیشتر از حد معمول است و اپیدمی آن به سرعت در حال پیشرفت، برخوردی دلسوزانه و در عین حال قاطع را می‌طلبد.
به‌نظر می‌رسد که برای فهم دقیق و ژرف پدیده نماهای کلاسیک، جامعه معماری نیازمند اخذ رویکردهایی جامعه‌شناختی، برای بررسی سازوکارهای ذهنی بازیگران این ماجراست. به عبارتی می‌توان در ابتدا به واسطه پژوهش‌های کیفی میدانی سر از این نکته در آورد که یک کارفرمای خصوصی از چنین نمایی چه می‌خواهد؛ معنای «ثروتمند»بودن یا معنای «غربی»بودن؟ اگر معنای اولی باشد می‌شود معماران را متهم کرد که چرا نتوانسته‌اند صورت‌های بدیعی برای مرتفع‌کردن خوش‌خیم چنین خواستی فراهم کنند و در عین حال امیدهای فراوانی برای حل فعالانه چنین مسایلی ایجاد خواهد شد، اما اگر فرض دومی صحیح باشد، داستان عوض خواهد شد و وجه فرهنگی آن فربه‌تر از آن خواهد بود که تنها در گفتمان معماری بگنجد یا بتوان جماعتی را در حوزه معماری مسوول وقوع این پدیده دانست.




منبع : روزنامه شرق, لینک خبر / چهارشنبه 20 فروردین 93
 

DDDIQ

مدیر ارشد
حالا ما در مقابل موج رومی سازی در شهرهایمان چه کنیم؟

حالا ما در مقابل موج رومی سازی در شهرهایمان چه کنیم؟

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=216900&d=1406822823


دیدگاه مهندس بابک شکوفی , معمار و مدرس دانشگاه

حالا ما در مقابل موج رومی سازی در شهرهایمان چه کنیم؟

این معماران رومی ساز نیستند که ساختمانها و تزیینات به اصطلاح رومی را در شهرهای ما می سازند بلکه این تقاضای بازار و خریداران هستند که معماران رومی ساز را پدید آورده اند پس بهتر است به جای پرداختن به این افراد به ریشه ها پرداخت یعنی به تقاضای بازار.
در اینجا می خواهم دو پیشنهاد اصلاح طلبانه را با دوستان معمارم در میان بگذارم. پیشنهاداتی که می تواند در قالب یک کنش مدنی معمارانه در مقابل رومی سازی مطرح شود. البته پیشنهاد دوم را عمیق تر و جدی تر می دانم.
پیش از مطرح کردن آن پیشنهادات می خواهم بگویم که من ممنوعیت قانونی در مقابل ساخت نمای رومی را نه موثر می دانم و نه مفید و فکر می کنم برخوردهای استالینی در این حوزه ها سالهاست که ناکارامدی خودرا در جهان نشان داده اند. اگر همین فردا رومی سازی را ممنوع کنیم، کسانی که آنرا دوست دارند فضای داخلی خانه شان را شبیه خانه ژولیو سزار می سازند و حتی نماهای ساختمان های شان را طوری می سازند که هم رومی نباشد و هم باشد و کمیسیون مربوطه نتواند به راحتی آنرا رد کند! مگر ممنوعیت ماهواره و حجاب اجباری چقدر در رسیدن به اهدافش موفق بوده؟
راهکار اول راه اندازی یک کمپین رسانه ای از طرف معماران است. مخاطب این حرکت رسانه ای باید مردم باشند و نه فقط معماران پس بهتر است بیشتر در فضای روزنامه های کثیر الانتشار و فضای عمومی اینترنت اتفاق بیافتد تا نشریات تخصصی.
چون در اینجا مخاطب عمدتا مردم غیر معمار هستند ما نباید خیلی آنها را بحث های تخصصی درگیر کنیم بلکه باید چند گزاره ساده سازی شده در اختیارشان قرار دهیم که به خاطر سادگی و قاطعیتش توان همه گیر شدن و مد شدن داشته باشد. مثلا این گزاره که "نمای رومی نشان تازه به دوران رسیدگی است" یا "اعیان ریشه دار این کارها را نمی پسندند" این گزاره ها ممکن است غیر دقیق و حتی کلیشه ای باشد ولی برای رواج یک ایده بین مردم مجبور به اتخاذ چنین راهکارهایی هستیم. یعنی به طور ساده باید سعی کنیم نمای رومی را از مد بیاندازیم.
راهکار دوم اما اساسی تر است. ما نمی توانیم به دوست داران تزیینات و نمای رومی بگوییم که آنرا نخرند و به جایش معماری ساده و خالص و بی تزیینات مدرن را بخرند چون این کار را نخواهند کرد. یعنی سطوح و دیوارهای سفید و ساده و خالصی را که من بسیار می پسندم به نظر آنها سرد و بی روح است. در عین حال موافق نیستم که سرستون تخت جمشید و سرباز هخامنشی را جایگزین نماهای رومی کنیم چون فکر می کنم هخامنشی سازی و رومی سازی ماهیتا از یک قماشند.
به نظرم باید در مقابل بازاری که خواهان و خریدار رومی سازی است یک معماری مدرن معاصر پر جزییات و رنگی همراه با تنوع مصالح ارایه دهیم و آنرا با تزیینات بهداشتی تری نسبت به تزیینات رومی همراه کنیم.
بعضی از معماران معاصر فعال در بازار مسکن هم در تهران و هم در بعضی شهرستانها تجربه های موفقی در چارچوب راهکار بالا ارایه کرده اند.
البته سلیقه شخصی من کماکان معماری های خالص و تک مصالح است
 

پیوست ها

  • 10306771_10152624387253824_6749355542680191205_n.jpg
    10306771_10152624387253824_6749355542680191205_n.jpg
    56.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=216900&d=1406822823
دیدگاه مهندس بابک شکوفی , معمار و مدرس دانشگاه​

حالا ما در مقابل موج رومی سازی در شهرهایمان چه کنیم؟

این معماران رومی ساز نیستند که ساختمانها و تزیینات به اصطلاح رومی را در شهرهای ما می سازند بلکه این تقاضای بازار و خریداران هستند که معماران رومی ساز را پدید آورده اند پس بهتر است به جای پرداختن به این افراد به ریشه ها پرداخت یعنی به تقاضای بازار.
در اینجا می خواهم دو پیشنهاد اصلاح طلبانه را با دوستان معمارم در میان بگذارم. پیشنهاداتی که می تواند در قالب یک کنش مدنی معمارانه در مقابل رومی سازی مطرح شود. البته پیشنهاد دوم را عمیق تر و جدی تر می دانم.
پیش از مطرح کردن آن پیشنهادات می خواهم بگویم که من ممنوعیت قانونی در مقابل ساخت نمای رومی را نه موثر می دانم و نه مفید و فکر می کنم برخوردهای استالینی در این حوزه ها سالهاست که ناکارامدی خودرا در جهان نشان داده اند. اگر همین فردا رومی سازی را ممنوع کنیم، کسانی که آنرا دوست دارند فضای داخلی خانه شان را شبیه خانه ژولیو سزار می سازند و حتی نماهای ساختمان های شان را طوری می سازند که هم رومی نباشد و هم باشد و کمیسیون مربوطه نتواند به راحتی آنرا رد کند! مگر ممنوعیت ماهواره و حجاب اجباری چقدر در رسیدن به اهدافش موفق بوده؟
راهکار اول راه اندازی یک کمپین رسانه ای از طرف معماران است. مخاطب این حرکت رسانه ای باید مردم باشند و نه فقط معماران پس بهتر است بیشتر در فضای روزنامه های کثیر الانتشار و فضای عمومی اینترنت اتفاق بیافتد تا نشریات تخصصی.
چون در اینجا مخاطب عمدتا مردم غیر معمار هستند ما نباید خیلی آنها را بحث های تخصصی درگیر کنیم بلکه باید چند گزاره ساده سازی شده در اختیارشان قرار دهیم که به خاطر سادگی و قاطعیتش توان همه گیر شدن و مد شدن داشته باشد. مثلا این گزاره که "نمای رومی نشان تازه به دوران رسیدگی است" یا "اعیان ریشه دار این کارها را نمی پسندند" این گزاره ها ممکن است غیر دقیق و حتی کلیشه ای باشد ولی برای رواج یک ایده بین مردم مجبور به اتخاذ چنین راهکارهایی هستیم. یعنی به طور ساده باید سعی کنیم نمای رومی را از مد بیاندازیم.
راهکار دوم اما اساسی تر است. ما نمی توانیم به دوست داران تزیینات و نمای رومی بگوییم که آنرا نخرند و به جایش معماری ساده و خالص و بی تزیینات مدرن را بخرند چون این کار را نخواهند کرد. یعنی سطوح و دیوارهای سفید و ساده و خالصی را که من بسیار می پسندم به نظر آنها سرد و بی روح است. در عین حال موافق نیستم که سرستون تخت جمشید و سرباز هخامنشی را جایگزین نماهای رومی کنیم چون فکر می کنم هخامنشی سازی و رومی سازی ماهیتا از یک قماشند.
به نظرم باید در مقابل بازاری که خواهان و خریدار رومی سازی است یک معماری مدرن معاصر پر جزییات و رنگی همراه با تنوع مصالح ارایه دهیم و آنرا با تزیینات بهداشتی تری نسبت به تزیینات رومی همراه کنیم.
بعضی از معماران معاصر فعال در بازار مسکن هم در تهران و هم در بعضی شهرستانها تجربه های موفقی در چارچوب راهکار بالا ارایه کرده اند.
البته سلیقه شخصی من کماکان معماری های خالص و تک مصالح است

سلام.

ما یک سال از سازمان نوسازی شهرداری تهران پول میگرفتیم تا کار فرهنگی کنیم و ملت رو منصرف کنیم از انتخاب این نماها.به اندازه کافی هم منطق و دلیل داشتیم.منتها سرمایه داری اصلا گوششون بدهکار این حرفا نیست.هم سرمایه دارا و هم مالکین این نوع معماری رو وسیله ای برای فخر فروشی میدونن.حتی سرمایه دارانی که این نماها خیلی برایشان گران تموم میشه باز حاضر نیستن از اون دست بکشن.
کار فرهنگی این شکلی خوبه(نه بصورت این جنبش های مدنی که اصلا تو این کشور بکار نمیاد و درست هم نیست)و حتما باید ضابطه باشه.مگه شما واسه پلان با ضابطه کار نمیکنید؟حالا این ضابطه بخواد بیاد واسه نما اشکال داره؟
بعد من تعجب میکنم ، اونطوری که من میدونم مثلا در ایتالیا یا انگلیس و یا در سوئد که یکی از دوستان نزدیکم اونجا زندگی میکنه بحث نماهای شهری کاملا با ضابطه و طبق سبکیه شهرداری ها تعیین میکنن.برخورد استالینی رو نمیدونم یعنی چی!!!!حالا یکار خوب هم شهرداری تهران میخواد انجام بده این بحثا واسه چیه؟شما واسه بحثای نظارتی و سازه ای هم کار فرهنگی میکنید؟!!!.قطعا اشکالاتی در کارشون وجود خواهد داشت که همه باید کمکشون کنن.
این مجسمه های عجیب غریبی که بعضی وقتا تو لابی ساختمان ها و یا جلوی ورودی بعضی ساختمون ها میبینیم معلوم نیست چیه.اکثر مجسمه های تو شهر رم مجسمه حضرت مریمه.اصلا اجازه نمیدن مجسمه های دیگه مثل این خدایان یونان و ....
حالا اینجا طرف میره تو این مغازه های لوکس فروشی همینطوری یه شی یا مجسمه تزئینی رو برمیداره بدون اینکه بدونه این چیه.
یه مطلب دیگه اینکه این ساختمان های اکثرا نمای رومی دارن نه معماری رومی.بماند که خیلی مواقع خود نما هم اختلاطیه.(یونانی و رومی (باروک و ...))داخل ساختمان شما با پدیده عجیبی برخورد میکنید.کابینت مدرن.قرنیز کلاسیک.کمد دیواری های مدرن!سقف های مدرن!نقاشی های پتینه در همون سقف های مدرن!کاغذ دیواری های کلاسیک.پرده های مدرن و ....
در ضمن کل مشکل ما با رومی سازی به دلیل غیر بومی بودنشه.حالا از چاله معماری رومی در بیایم بیفتیم تو چاه معماری بی روح مدرن؟
یه مطلب دیگه اینکه شاید 30 درصد نماهای امروز اونم در محله های شمالی تهران نمای رومی باشه مابقی از همین سبکیه که این دوستمون میگه.
ترکیب سنگ تراورتن و ترمو وود و گالوانیزه مشکی که من خیلی بهش علاقه دارم.
نمای ساختمان عکس زیر با جزئیات بی نظیرش که ظریف کاری های بسیار زیبا که بیشتر از جنس آجر کار شده چه اشکالی داره؟فکر میکنم همه مردم این نوع نما رو دوست داشته باشن.ترکیب هنرمندانه سنگ (از نوع صخره ای و تخت)و آجر و ناودانی های به رنگ مشکی و بند اندازی های مشکلی رنگ و .........احترام به تک تک درختان موجود در سایت.
بیاید این نوع سبک نماسازی رو ترویج بدیم.



ax1.jpgax6.jpg
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
صرفا جهت اپ شدن تاپیک ... اخراجم نکنیدا :D
به نظرتون عکسی که گذاشتم کجاست؟

قم!
طرح شرکت پارساز
معمار: مهندس شجاع

قطعا شما تو خود ایتالیا هم همچین ویویی نمیبینید :D
توجه ویژه شما رو به طبقه اخر این مجتمع جلب میکنم
مجتمع تجاری مسکونی قم.jpg
 

DDDIQ

مدیر ارشد
سلام دوستان
مدتی قبل گفتگویی پیرامون مسابقات معماری و طراحی اکسپو و حاشیه های آن مسابقه داشتیم ( مسابقات معماری؛ مسابقه معماری غرفه ایران در اکسپو میلان 2015 ؛ ) ؛ مدتی قبل نیز تعدادی از معماران و اساتید با برگزاری همایش و جلساتی در رابطه با برگزاری مسابقات معماری و در مورد سامان دادن به وضعیت این مسابقات و در صورت امکان تدوین قوانینی در رابطه با آن به گفتگو نشستند که به نتایج آن خواهیم پرداخت ؛
حال با انتشار نتایج داوری مسابقه طراحی معماری سردر دانشگاه صنیعتی شریف , سوالاتی پیرامون سطح کیفی و نحوه برگزاری و داوری آن مطرح میشود ! شما میتوانید نظرات خود را در رابطه با این رقابت معمارانه مطرح بفرمائید


به نقل از سایت معمار نیوز

بنا بر اعلام دبیرخانه مسابقه مذکور، پس از پایان مهلت فراخوان ۳۷۳ طرح به دبیرخانه مسابقه ارسال شد و از میان طرح های مذکور ۲۱ طرح انتخاب شد که پس از آن ۵ طرح انتخاب شد که در نهایت سه طرح، به عنوان طرح اصلی و اولویت اول تا سوم انتخاب شده و دو طرح نیز به عنوان اولویت چهارم و پنجم و قابل تقدیر معرفی شدند.
ارایه دهندگان طرح و اولویت اول تا سوم ، فرامرز پیروزمندی، رحمان شکوهی، شروین حسینی و ارایه دهندگان طرح و اولویت چهارم و پنجم به ترتیب سامان عزیزی مودب و یاسر رحمانیان بودند.
سه طرح ، اولویت اول تا سوم به ریاست و هیات رئیسه دانشگاه برای انتخاب ، جهت اجرا ارایه شدند.
به نفر اول، تندیس مسابقه و ۵ سکه بهار آزادی، نفر دوم لوح افتخار و سه سکه بهار آزادی و نفر سوم تقدیرنامه و یک سکه بهار آزادی تعلق خواهد گرفت.
شایان ذکر است نگاهی به آثار مسابقه طراحی سردر دانشگاه شریف به وضوح، نشان ازسطح پائین آثار در مقایسه با سطح کیفی سایر مسابقات برگزار شده در حوزه طراحی معماری سردر می باشد. البته به نظر می رسد نفر اول با فاصله زیادی از سایر رقبا برگزیده اول شده است.بی شک اعلام نکردن هیئت داوران از ابتدا و مقدار کم جوایز از مهمترین عوامل تاثیرگذار در این مسابقه بوده است.


از مجموع آثار برگزیده فوق آثار زیر داوری و نفرات برتر مشخص شدند:
نفر اول: فراز پیروزمندی


نفر دوم: رحمان شکوهی



/ نفر سوم: شروین حسنی

برگزیده چهارم: سامان عزیزی مودب، عبدالرحمان کد خدا صالحی، شهرام یزدان،پناه، کارو پرهون، کمال حسین پور، روزبه اردکانی




برگزیده پنجم:یاسر رحمانیان


ضمناً گزارش برگزاری مسابقه را از اینجا می توانید دریافت نمائید.


 

DDDIQ

مدیر ارشد
21 طرح گزینش شده از 373 طرح ارسالی - برای مشاهده طرح های داوری نشده میتوانید به لینک سایت معمار نیوز مراجعه بفرمائید

نظر خود را در خصوص این رقابت از طریق فرم نظر دهید در انتهای همین صفحه برای ما بنویسید.















....
 
آخرین ویرایش:

MEHRNOOSH.D

عضو جدید
کاربر ممتاز
انتخابا خوب بوده با توجه به طرح های دیگه...من از طرح اول خوشم نیومد...نفر دوم هم طرحش قشنگه فقط خیلی مشخص نیست......من از طرح نفر چهارم بیشتر از همه خوشم اومد خیلی خوبه طرح سوم هم خوبه مدرنه فقط اونم خیلی جزئیاتش مشخص نیس....رح پنجم هم ک با اینکه چیزی مشخص نیس و خیلی نورپردازیش بده خوب نبود...طرحش خوبه ولی مشخص نیس ته ش چی میشه و ب کجا میره اون فرم مارپیچ و رنگش هم خوب نیس...سپاس از شما:gol:
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
سلام
طرح اول هم فرم و هم کانسپتش برتراز بقیه طرح هاس.و قابلیت اجراییش اگه اجراش همانطور باشه ک گفته خیلی خوبه!!!
اما درباره توضیحاتی ک داده من متوجه نشدم چینش اجرها بدون ملات و تامین ایستایی با اونا چطور ممکنه؟!
این طرح اگه گوی بالای سردر رو حذف میکرد یا یجوری بهتر تو طرح حل میشد بنظرم کار خوبی بود
یکی دوتا از کارا
 
آخرین ویرایش:

sallarmelli

عضو جدید
واقعا متاسفم برای معماری کشور ، اساتیدش ، مفهوم کانسپت و مسئولان فعلن فقط همین

اجازه بدین تمام کارهای غیربرگزیده و برگزیده بیاد بعد نظر می دم ولی فعلن با همون طرح های ابتدایی خیلی از افکار مشخص می شه

همه داران کارهاشون رو در سایت معمار نیوز آپلود می کنند اگر شما هم جز شرکت کنندگان لطفا کارهاتون رو برای این سایت بفرستید
http://memarnews.com/نتایج-داوری-مسابقه-طراحی-معماری-سردر-د/
 
آخرین ویرایش:

MAT ARCHITECT

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سطح یکسری از کارها پایینه ولی بینشون کارهایی هست که بشه راجع بهش بحث کرد شاید به قول صدیق عزیز عدم معرفی هیات داوران و جایزه کم باعث شده تا خیلی استقبال نشه یا خیلی جدی گرفته نشه
کارها بیشتر به یه تمرین دانشجویی میخوره تا یک کار قوی طراحی
به نظر من طرح های چهارم و دوم بهتر شدن
طرح اول بدلیل حجم سنگینی که تو ارتفاع داره و پایه های کم عرضی که متناسب با اون نیست ( ناظر روبرو )یه کم کسی رو که میخواد وارد بشه تحت فشار قرار میده ولی به لحاظ فرمی و دعوت کنندگی خوب شده
خلاقیتی که تو پرزنت این کار بوده فوق العاده است
 
آخرین ویرایش:

#morteza#

عضو جدید
طبق گزارش مسابقه داورها اعتقاد دارند که طرح های برگزیده فاقد نواوری و به روز بودن هستن و اثری از تکنولوژی در اونها دیده نمیشه. با توجه به اینکه سردر مربوط به شاخص ترین دانشگاه صنعتی کشور بود به نظر میرسه بهتر می بود که این مساله برای داوری در الویت قرار میگرفت ولی مصالح و همخوانی با بناهای دانشگاه از اولویت بیشتری برای داروران برخوردار بوده. در سه اثر اول چیزی که مشهوده مصالح آجره. به نظر بنده سردر هر دانشگاه باید مختص همون دانشگاه و نشون دهنده هویت اون مکان باشه. اما تمامی این طرح هارو برای هر دانشگاهی میتونیم در نظر بگیریم.
چیزی که جالبه قرار گرفتم طرح هایی در بین 20 اثر برتر است که به طور مستقیم از چرخ دنده به عنوان نماد صنعت استفاده کردن و این کمترین و سطحی ترین برداشتی هست که از معماری میشه داشت.
کلام اخر اینکه با تمام احترامی که برای داوران(دکتر دیبا و دکترحجت) قائل هستم که هم معماری رو از ما بهتر میفهمند و هم معماری روز رو به نظر من بیش از حد محافظه کارانه با طرحا برخورد شد و عامل زمان(به قول میرمیران معماری رد زمان است برفضا) کمترین دخالتی در طرحای برتر نداره و ملاک اصلی مصالح سنتی(آجر) و بکارگیری شکل های ظاهری معماری سنتی بوده
من طرح نفر چهارم رو ترجیح میدم با اینکه مشکلات عملکردی هم در اون مشهوده
 
آخرین ویرایش:

DDDIQ

مدیر ارشد
نظام فلسفه از دید دلوز

"فلاسفه معمولاً متونی می نویسند که در آنها مفاهیمی در ارتباط با یکدیگر قرار می گیرند و نظامی را شکل می دهند. نظامی که ساختار مشخصی دارد و جهانی مفهومی را صورت بندی می کند. آنها دست به ساخت بنایی می زنند که آجرهایش مفاهیم اند: یک معماری مفهومی. کار آن ها نه توصیف یا کشف، که بیان است و آفرینش و اختلاف آنها اختلافی است در محتوا نه در فرم. در واقع فرم کار تمامشان یکی است و آن، ساختن نظامی است خاص از مفاهیمی که به دست خودشان آفریده شده. اختلاف از آن جاست که معماریِ در فرم، پیامدهای بسیار متفاوتی در محتوا دارد. در این حالت، برای پاسخ به پرسش «فلسفه چیست؟» باید از «بوطیقای فلسفه» سخن به میان آورد. یعنی تبیین وضعیتی که ناظر بر قواعد و شرایط آفرینش متونی است که فلسفی خوانده می شوند. بوطیقای فلسفه، در نظر گرفتنِ فلسفه به منزله ی «آفرینش» است و نه توصیف یا کشف و در بوطیقا، فلاسفه، آفرینندگانی اند که هر یک شیوه های خاص خود را برای افرینش آن چه متن فلسفی نامیده می شود به کار می گیرند. شیوه هایی در فرم و ساختارِ یک متن. فلسفه به منزلۀ «فرم»ی از آفرینش."



کتاب ماه فلسفه// سال هفتم، شماره 81، خرداد 1393// ویژه نامه ژیل دلوز// چرا «فلسفه چیست؟» چرا فلسفه؟// نگاهی به بخش اول کتاب فلسفه چیست؟ اثر دلوز و گتاری // علی خدادادی
 

DDDIQ

مدیر ارشد
از آنجایی که در روش طراحی پارامتریک , فرم نتیجه ی منطقی فرایندی است که بر اساس داده ها و کدهای مورد نیاز پروژه تولید می شود و مشابه روشی است که طبیعت طراحی میکند, میتوان گفت که این روش قابلیت استفاده در هر مکان و موقعیتی را دارد , چرا که مکان و موقعیت نیز میتوانند یکی از داده ها باشد .
کوروش رفیعی

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=218552&d=1408473439​
 

پیوست ها

  • 10629799_297801183735710_4843691598422742695_n.jpg
    10629799_297801183735710_4843691598422742695_n.jpg
    43.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0

DDDIQ

مدیر ارشد

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=218554&d=1408475163






http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=218555&d=1408475204

 

پیوست ها

  • 1555267_454940471294884_882189874_n.jpg
    1555267_454940471294884_882189874_n.jpg
    43.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 1779737_10152326763588360_269046607043158497_n.jpg
    1779737_10152326763588360_269046607043158497_n.jpg
    42.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

DDDIQ

مدیر ارشد



http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=218748&d=1408617187


http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=218747&d=1408617166​
 

پیوست ها

  • 10599319_298276940354801_7748738690193296366_n.jpg
    10599319_298276940354801_7748738690193296366_n.jpg
    31.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 10616333_299110316938130_9210463708793420007_n.jpg
    10616333_299110316938130_9210463708793420007_n.jpg
    53.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

yaldayi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
alexander.jpgکریستوفر الکساندر(کتاب معماری و راز بی زمان ساختن)

"—فرد آنچنان تحت تأثیر محیط خود است که حالت هماهنگی [درونی ]اش بستگی تام به هماهنگی او با محیطش دارد."
 

Similar threads

بالا