گفتمان معماری ...

setareharchitect

عضو جدید
فکر میکنم بهتر دوره های شیوه های خراسانی-رازی-آذری-اصفهانی رو دوستانی که اطلاع دارند بگویند(( مخصوصا" vahid1900))
بعد راجع به ویژگی های ساختمان سازی (مسجد و یا ...)درهر کدام از اونها صحبت کنیم(در ایران)
وبه این مطلب بپردازیم که هر کدام از مساجد مربوط به چه شیوه ای و چه دوره ایی هستند
و بعد از اون هم برسیم به یک سری استاندارد در طراحی مسجد( در ایران)
 

vahid1900

عضو جدید
معماری اسلامی

معماری اسلامی

خلاصه ویژگی های های شیوه معماری خراسانی یا معماری قرون اولیه اسلامی
1. نظام حکومتی نیمه متمرکز
2.نظام مذهبی تجلی افکاراسلام اولیه
3.کثرت در مساجد
4.پرهیز از گستردگی (متناسب با میزان جمعیت،مردم واری)
5.پرهیز از ارتفاع(تا حد مقیاس انسانی)(توجه کنید به تفاوت مسجد فهرج با امام اصفهان)
6.معماری پلان های شبستانی و رواق
7.استفاده از وسایل بوم اور
8.ساده سازی در بنا
10.تبدیل اتشکده به مسجد و طراحی و تلفیق پلان شبستان و گنبد خانه
این کلیتی بود از ویژگی این شیوه به نظر من بعد از این مرحله بیاییم به بنا های این شیوه بپردازیم و بعد به جزییات هر دوره نظری داشته باشیم.....:);)
 

setareharchitect

عضو جدید
موافقت با نظر یک دوست

موافقت با نظر یک دوست

دوست عزیز vahid1900 ممنون از اطلاعاتی که قرار دادید:smile::w27:
و امیدوارم بازم کمک کنید تا این مبحث عالی رو به نتیجه ای عالی تر برسونیم

و من هم با نظر شما در رابطه با اینکه ابتدا به بناهای شیوه ی خراسانی بپردازیم موافقم و فکر می کنم بهتر این بناها و خصوصیات آنها رو همراه با عکس برای درک بهتر ودر ضمن آشنایی بهتر با بناها قرار بدهیم

و امیدوارم دوستانی هم که در این زمینه اطلاعاتی دارند در تاپیک قرار بدهند و کمک کننند برای ساختن تاپیک عالی:gol::gol::gol:
 

کدخدا

مدیر بازنشسته
دوستان من خیلی وقته از مطالعه به دورم و بیشتر این تاپیک رو برای ازدیاد اطلاعاتم خوندم ولی اولین نکته ای که به نظرم رسی اینه که ما هنوز به جواب روشنی برای تفاوت معماری ایرانی و اسلامی نرسیدیم و شاید هم جواب روشنی نباشه!
ولی به نظرم تاپیک رو از موضوع خودش منحرف نکنیم چرا؟آخه اینایی که آقا وحیئ فرمودن کاملا متین ولی آیا اینا تراوشات ذهنی خودمونه یا نوشته هایی که بعد از مطالعه یه کتاب دیدیم؟
چرا مخلف این قضیه هستم آخه اینا رو که تو کتابم نوشته هنر ما به عنوان معمار شاید این باشه که با توجه به اون توضیحات به جوابی برا سوالمون برسیم.
بریم سر اصل مطب برای جواب دادن به این مطلب نیاز به مطالعه بیشتر دارم سعی می کنم تا آخر هفته جواب مناسب رو که به ذهنم می رسه مطرح کنم.
 

setareharchitect

عضو جدید
فکر می کنم دوست عزیز کدخدا معتقدند که اول بهتر یک جواب روشن برای تفاوت معماری ایرانی و اسلامی پیدا کنیم بعد به مسائلی مثل بناها و شیوهای معماری در ایران در دوران اسلامی بپردازیم
باید به این دوست عزیز بگم که اتفاقا" ما هم برای رسیدن به این جواب اول باید شیوهای معماری در ایران در دوران اسلامی+اینکه هر کدام از شیوه ها در چه دوران هایی بودند ویژگی معماری اسلامی در اون دوران در کشور ما چی بوده و تک تک بناهای این دوره رو بررسی کنیم بعد که تمام این بررسی ها رو انجام دادیم تازه به این جواب می رسیم(با توجه به مطالعات و بررسی ها)که تفاوت معماری ایران در دوران اسلامی بامعماری ایرانی چی هستش
و فکر می کنم برای اینکه تفاوت معماری ایرانی در دوران اسلام با معماری ایرانی بدانیم این نکته که شکل بنا از چی به چی تغییر کرده هم جالب توجه باشه و بهتر رو این مسئله هم تبادل نظر داشته باشیم
وهمینطور فکر می کنم مطالبمون رو از رو منابع معتبر استخراج کنیم وبهتر که هر مطلبی رو که تو تاپیک می گذاریم منبعش رو زیرش بگذاریم تا هم خیال :gol:دوستان:gol: از معتبر بودنش راحت شه هم همه بتوانند به منبع مراجعه وآن را مطالعه کنند

وباید به دوست عزیز کدخدا بگم که اصلا" این تاپیک واسه بالا بردن اطلاعات هممونه چون همون طور که شما هم گفتید هیچ جا به روشنی ازش صحبتی نشده وممنون که قرار مطالب حاصل از مطالعاتتون رو اینجا واسه ما هم قرار بدهید
و من یکی نه تنها در این ضمینه هیچی نمی دانم بلکه کتابهایم(منابع) هم الان در اختیارم نیستند که بتوانم مطلبی در تاپیک قرار بدهم اما منم مثل بقیه سعیم رو میکنم تا بشه به نتیجه برسیم

 

setareharchitect

عضو جدید
معماری ایرانی ،به معماری گفته میشه که در سرزمین ایران(منظورمرزهای جغرافیایی امروز نیست) انجام می شده و دامنه اون از دوره پیش از تاریخ تا معماری امروز ما گسترده است
سبکهای اون پارسی(دوره پیش از تاریخ تا اشکانی)،پارتی(اشکانی و ساسانی)،خراسانی(قرن اول تا چهارم هجری)،رازی(قرن چهارم تا هفتم)ا ،اذری(هفتم تا نهم ) و اصفهانی (نهم تا سیزدهم) نام دارند
معماری اسلامی ،به معماری ادوار مختلف اسلام در سرزمینهای مختلف گفته میشه که معماری اسلامی ایران یکی از سبکهاش و البته مهمترینش
سبکهای معماری اسلامی رو میشه به چند قسمت تقسیم کرد شیوه مصری،شیوه شامی،شیوه مغربی، شیوه ایرانی
حالا که قرار منابع هم ذکر بشود
این مطالب رو از سایتی در آوردم
ودر اکثر جاهامنبع رو کتاب آشنایی با شیوه معماری سنتی ایران پیرنیا دررابطه با این مطلب ذکر کردند
 

setareharchitect

عضو جدید
هنر و معماری در جهان پهناور اسلام دارای 4شیوه بنیادی است
1-شیوه مصری
این شیوه از معماری کهن مصر ریشه گرفته است و در کشورهای شرق آفریقا-مصر-سودان-کشورهای پیرامونی تا حجاز را در بر می گیرد که در آنجابا شیوه شامی برخورد می کند
2-شیوه شامی
این شیوه از هنر ومعماری بیزانس ریشه گرفته و کشورهای سوریه-فلسطین-لبنان-اردنو بخشی از ترکیه را در بر می گیرد
ودارای ویژگی های مشترکی با شیوه مصری است
این شیوه در عربستان با شیوه مصری در هم آمیخته شد ودستاوردآنها ساختمانهایی است که امروزه در مکه و مدینه دیده می شود
3-شیوه مغربی
که شیوه بسیار پیشرفته وچشمگیر است و در برگیرنده کشور مراکش امروز-الجزایر-جنوب اسپانیا است
در این شیوه مسلمانان ایرانی نقش به سزایی داشته اند
این شیوه بعدها 2 شاخه یکی در شمال آفریقا بر جای ماند و دیگری در اندلس پا گرفت
در جنوب اسپانیا پس از گشایش آن به دست مسلمانان ساختمانهای ارزشمندی مانند کاخ الحمرا در غرناطه ساخته شد و همه پژوهندگان باوردارند که این 2شیوه تأثیر بسیاری روی هنر و مغماری اروپا داشته اند
شاخه اندلس پخته تر از شاخه مغربی است
3-شیوه ایرانی
این شیوه از همه شیوه ها ارزشمندتر است و در بر گیرنده ی کشورهای میانرودان(عراق)-ایران-افغانستان-پاکستان-جمهوری های فرارودی(ماورالنهر)ازبکستان-تاجکستان و سرزمینهایی که ایرانیان در گسترش اسلام در آنها پیشگام بوده اند


 

مومن

عضو جدید
سلام در مورد سلسه مراتب و رابطه آن در معمار ی و یا اصل سلسه مراتب در معماری مطلب می خوام لطفا" در اسرع وقت برام برسانید. تشکر
 
آخرین ویرایش:

setareharchitect

عضو جدید
هدف

هدف

سلام در مورد سلسه مراتب و رابطه آن در معمار ی و یا اصل سلسه مراتب در معماری مطلب می خوام لطفا" در اسرع وقت برام برسانید. تشکر
دوست عزیز سرچ کنید مطلب هست
من قبلا" سرچ کردم و در رابطه با این موضوع مطلب دیدم
و اجازه بدهد در این تاپیک فعلا" راجع به این موضوع حرفی زده نشه
قرار بعد از بیان همه مطالب راجع به سبک ها به استانداردها و سلسله مراتب بپردازیم
و اجازه بدید مطالب تو این تاپیک به ترتیب پیش بره تا به هدف برسیم
 
آخرین ویرایش:

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
ریچارد راجرز، برنده جایزه پریتزکر ۲۰۰۷

ریچارد راجرز، برنده جایزه پریتزکر ۲۰۰۷

ریچارد راجرز، برنده جایزه پریتزکر ۲۰۰۷​

ریچارد راجرز، معمار ۷۳ ساله مستقر در لندن، از سوی بنیاد هایت، به عنوان برنده بیست‌ونهمین دوره جایزه معماری پریتزکر، معرفی شد. راجرز که سی‌ویکمین برنده پریتزکر به شمار می‌رود، پس از جیمز استرلینگ (برنده پریتزکر 1981)، نورمن فاستر (برنده پریتزکر 1999) و زاها حدید (برنده پریتزکر 2004)، چهارمین معمار از انگلستان است كه موفق به كسب این جایزه معتبر شده است، جایزه‌ای كه اغلب از آن به عنوان نوبل معماری و عالی‌ترین افتخار برای معماران یاد می‌شود.

هیأت داوران بیست‌ونهمین دوره جایزه پریتزکر در بیانیه خویش، با اشاره به این نکته که ریچارد راجرز در طول زندگی حرفه‌ای برجسته و بیش از چهل‌ساله خویش، پیوسته و استوار، در پی تحقق عالی‌ترین اهداف در معماری بوده‌است، آورده‌اند: «پروژه‌های کلیدی او نماینده لحظات تعیین‌کننده‌ای در تاریخ معماری معاصر هستند...» به اعتقاد آنان، ارائه ترجمانی بی‌نظیر از شیفتگی جنبش مدرن به ساختمان به مثابه ماشین، گرایش به وضوح و شفافیت معمارانه، ترکیب فضاهای عمومی و خصوصی، و پای‌بندی به پلان‌های انعطاف‌پذیر که به نیازها و خواسته‌های پیوسته در حال تغییر کاربران پاسخ می‌دهند، مهم‌ترین بن‌مایه‌های آثار راجرز به شمار می‌روند.
ریچارد راجرز در سال 1933، در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. پدر او پزشک بود و مادرش علاقه زیادی به طراحی مدرن داشت. خانواده راجرز در سال 1938، همزمان با پدیدارشدن نشانه‌های آغاز جنگ جهانی دوم، به انگلستان بازگشتند. او در مدرسه AA لندن به تحصیل در رشته معماری پرداخت و مدرک فوق‌لیسانس خود را از دانشگاه Yale دریافت کرد. راجرز در این دانشگاه به همراه نورمن فاستر، همکلاسی خویش، از محضر بزرگانی همچون پل رودلف که رئیس مدرسه معماری بود و جیمز استرلینگ بهره جست. همچنین او در آنجا علاقه زیادی به فرانک لویدرایت پیدا کرد، تا جایی که از او با عنوان my first god یاد می‌کند. راجرز پس از مدتی کار برای Skidmore, Owings & Merrill در نیویورک، به انگلستان بازگشت تا نخستین فعالیت حرفه‌ای معماری خویش را به همراه نخستین همسرش، Su Brumwell، نورمن فاستر و Wendy Cheeseman، در قالب گروهی کوتاه‌عمر بنام Team 4 که فعالیتش تنها تا سال 1967 ادامه یافت، شروع کند. از سال 1971 نیز، با پروژه مرکز ژرژ پمپیدوی پاریس، شراکت او با رنزو پیانو شروع شد که این همکاری تا سال 1978 ادامه داشت.

راجرز در حال حاضر رئیس Richard Rogers Partnership است، شرکتی که آن را در سال 1977، در لندن تأسیس کرد و هم‌اینک دارای دفاتری در بارسلون، مادرید و توکیوست. نام این شرکت، از ماه آینده، برای به رسمیت شناختن کار دو همکار جوان آن، Graham Stirk و Ivan Harbour، به Rogers, Stirk, Harbour & Partners تغییر خواهد یافت.
ریچارد راجرز که از سال 1996، با کسب مقام اشرافی، به لرد راجرز ملقب گشته، در طول سال‌های متمادی زندگی حرفه‌ای خویش، موفق به دریافت تعداد زیادی از جوایز معتبر معماری شده است که از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به مدال طلای انستیتو سلطنتی معماران بریتانیا (RIBA) در سال 1985، و نیز شیر طلایی بی‌ینال 2006 ونیز اشاره کرد.


ریچارد راجرز همواره با طراحی ساختمان‌هایی همگام و سازگار با محیط زیست و بهره‌مند از تکنولوژی روز، در خط مقدم جنبش معماری پایدار بوده است. توجه به نور طبیعی و تغییرات اقلیمی و خلق ساختمان‌هایی که تا حد امکان از حداقل انرژی و نیز انرژی پاک استفاده کنند، مهم‌ترین دغدغه‌های او در این معماری محسوب می‌شوند.
یکی از معروف‌ترین کارهای راجرز در میان نخستین پروژه‌های او قرار دارد: مرکز ژرژ پمپیدو در پاریس که آن را در سال 1971، به همراه رنزو پیانو، در یک مسابقه بین‌المللی طراحی کرد. در این پروژه، آنچه که معمولاً در ساختمان‌ها پنهان نگهداشته می‌شد، در معرض نمایش ‌گذاشته شد و سازه نمایان فولادی این ساختمان و نمای چشمگیر آن که تحت تسلط لوله‌های تأسیساتی، پله‌های ‌برقی و سایر عناصر خدماتی بود، آن را به ساختمانی تأثیرگذار در تاریخ معماری معاصر تبدیل کرد.
یکی دیگر از کارهای مشهور راجرز که از پروژه‌های اولیه او به شمار می‌رود، برج اداری Lloyd’s of London در شهر لندن است که اجرای آن در سال 1986 به پایان رسید. ایجاد ارتباط میان درون و بیرون با استفاده از آتریوم بلندی از فلز و شیشه که سازه را غرق در نور طبیعی می‌کند، مهم‌ترین ویژگی معماری این ساختمان است.
از دیگر پروژه‌های مهم راجرز می‌توان به گنبد هزاره لندن (1996-1999)، ترمینال 4 فرودگاه Barajas مادرید و تالار گردهمایی ولز (1997-2005) در Cardiff (1998-2005) اشاره کرد. او در حال حاضر پروژه‌های بزرگی در نقاط مختلف جهان در دست طراحی دارد که مهم‌ترین آنها عبارتند از: طراحی یک برج 71 طبقه اداری برای سایت مرکز تجارت جهانی در نیویورک، ساختمان Leadenhall در لندن و چند پروژه دیگر در ژاپن و کره جنوبی.
شاهكارهای این معمار
Madrid Barajas Airport-2005ترمینال۴-فرودگاه باراهاس مادرید
 

setareharchitect

عضو جدید
سبک خراسانی

سبک خراسانی

با طلوع اسلام ساخت بناهای مذهبی به خصوص مساجد آغاز گردید. سبک خراسانی اولین سبک معماری اسلامی بوده، چون اولین بناها در خراسان ایجاد شده، لذا به سبک خراسانی معروف است. این سبک در قرون اولین (1 تا 4 هجری) رایج بوده و تحت تأثیر پلان و نقشه مساجد عربی با ساختمانی ایرانی (پارتی) با فضای ساده (فاقد تزئینات) بنا احداث شده‌اند.

ویژگی‌های سبک خراسانی:

پلان مستطیل شکل
فضای شبستانی یا چهل ستونی
ساده و بی‌پیرایه (فاقد تزئینات)
مصالح اولیه خشت خام و آجر
فاقد پوشش و تزئینات یا گاهاً پوشش کاهگل
استفاده از تک منار منفک با مقطع دایره‌ای در شمال بنا
قوس‌های بیضی، تخم‌مرغی، ناری

در سبک خراسانی پلان و نقشه مساجد عربی و ساختمان بنا ایرانی است.
 

setareharchitect

عضو جدید
بناهای سبک خراسانی:

بناهای سبک خراسانی:


بناهای سبک خراسانی:

مسجد جامع فهرج
مسجد تاریخانه‌ی دامغان
مسجد جامع نیریز
مسجد جامع ابرقو
مسجد جامع ميید
مسجد جامع اردستان
مسجد جامع اصفهان
ارگ بم در کرمان
رباط ماهی یا چاهه در سرخس
پل – سد امیر در شیراز
مسجد جامع اردبیل
 

hosseini87

عضو جدید
ب نظر ميرسه بحث ب بيراهه رفته بر خلاف ان چيزي ك اكثر ماها فكر مي كنيم معماري اسلامي با معماري بعد اسلام خيلي فرق مي كنه و اگه بخواهيم معماري بعد اسلام ايران رو معماري اسلامي بدانيم پس معماري مناطق مسلمان نشين ديگه ي جهان چي؟مثل شمال آفريقا

در واقع معماري اسلامي اصلا يك سبك با الزامات فرمي نيست يعني در واقع مجموعه اي از ارزش هايي است ك بايد در معماري (حالا با هر سبك خاص خودش و فرمش)لحاظ شه بر همين مبنا خيلي از آثار معماري بعد اسلام ما اصلا اسلامي نيستند

"تاملات در هنر و معماري"نوشته مهندس نوحي استاد دانشگاه علم و صنعت اين كتاب رو حتما بخوانيد البته فقط حدود 50 صفحش دربااره ي اين موضوعه ولي واقعا بعد از خواندنش ديدتان نسبت ب معماري اسلامي عوض مي شه
 

setareharchitect

عضو جدید
ب نظر ميرسه بحث ب بيراهه رفته بر خلاف ان چيزي ك اكثر ماها فكر مي كنيم معماري اسلامي با معماري بعد اسلام خيلي فرق مي كنه و اگه بخواهيم معماري بعد اسلام ايران رو معماري اسلامي بدانيم پس معماري مناطق مسلمان نشين ديگه ي جهان چي؟مثل شمال آفريقا

در واقع معماري اسلامي اصلا يك سبك با الزامات فرمي نيست يعني در واقع مجموعه اي از ارزش هايي است ك بايد در معماري (حالا با هر سبك خاص خودش و فرمش)لحاظ شه بر همين مبنا خيلي از آثار معماري بعد اسلام ما اصلا اسلامي نيستند

"تاملات در هنر و معماري"نوشته مهندس نوحي استاد دانشگاه علم و صنعت اين كتاب رو حتما بخوانيد البته فقط حدود 50 صفحش دربااره ي اين موضوعه ولي واقعا بعد از خواندنش ديدتان نسبت ب معماري اسلامي عوض مي شه
دووست عزیز ممنون ازکتابی که معرفی کردید اما قرار نیست فقط در رابطه با معماری بعد از اسلام ایران در این تاپیک صحبت کنیم
ولی قرار ابتدا به سوال دوست عزیز که تاپیک ایجاد کردن پاسخ بدهیم پس بهتر اول جواب ایشون بدهیم بعد بقیه مسائل
و پیشنهاد می کنم یک بار دیگه این تاپیک از ابتدا بخوانید
 

setareharchitect

عضو جدید

بناهای سبک خراسانی:

مسجد جامع فهرج
مسجد تاریخانه‌ی دامغان
مسجد جامع نیریز
مسجد جامع ابرقو
مسجد جامع ميید
مسجد جامع اردستان
مسجد جامع اصفهان
ارگ بم در کرمان
رباط ماهی یا چاهه در سرخس
پل – سد امیر در شیراز
مسجد جامع اردبیل
لطفا" دوستانی کع در رابطه با مشخصه های سبک خراسانی در هر کدام از این بناها اطلاعاتی دارند بگذارند تا همه استفاده کنیم
 

king kurosh

عضو جدید
من دذ مورد اینکه مسجد جامع اردبیل به شیوه خراسانی ساخته شده باشه شک دارم
تا اونجایی که من یادم می یاد تو حفاری های جدیدی که در سایت صورت گرفته گفته شده که در محل این مسجد و سایت اطرافش یه سری ساختمان با قدمتی که به پیش از اسلام برمیگرده یافت شده ولی خود مسجد رو به دوره سلجوقی نسبت میدن که به نظر من منطقی هست. اندک تزئینات کاشی کاری به جا مونده هم به شیوه آذری اشاره داره
این رو هم بگم که مسجد امروزی باقیمانده یه بنای بزرگتر(مسجد بزرگتر) بوده و اون بنا هم روی یک آتشکده بنا شده(که البته به خیلی هم دور ار انتطار نیست)

البته من سال 84 اردبیل رفتم و اون موقع که اخبار از این قرار بود
 
آخرین ویرایش:

mohandes_javan

عضو جدید
گفته های بزرگان معماری

هر موقعیت جدید، مستلزم یک معماری جدید است. ژان نوول
“معماری یک ورزش در مسافت طولانی است. شما فکرتان را بر روی آن می­گذارید و ۳۰ سال با آن همراه می­شوید، تا اینکه کم­کم در این رشته راه می­افتید.” تام مین
“مصالح دنیای خاص خود را دارند. با چگونگی قرار دادن آنها در کنار یکدیگر و نیز علائمی که از طریق بافت و رنگ آنها بدست می‎آید، زبانی حاصل می‎شود که می‎تواند مکمل اندیشه و راهگشای معماری باشد.” ماریو بوتا
“من زمانی که روی حل یک مسأله کار می­کنم، هرگز در مورد زیبایی راه‎حل آن فکر نمی­کنم. من تنها به این می‎اندیشم که چگونه مسأله را حل کنم. اما بعد از حل مسأله،اگر راه­حل بدست ‎آمده زیبا نباشد، می فهمم که این راه حل اشتباه است.” ریچارد باکمینستر فولر
“مسابقات معماری خوب نیستند،چون برای مسابقه باید سریع کار کرد. البته باید در مسابقه شرکت کنید تا بتوانید کار بگیرید، اما برای بسط و تفصیل طرح معماری، این بهترین راه نیست.” برنارد چومی
“من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم، زیراترسیم کردن سریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.” لوکوربوزیه
من از تعطیلات متنفرم. اگرشمامیتوانید ساختمانهایی را بسازید، چرا بایددر کنار دریا بنشینید؟ فیلیپ جانسون
“خلاقیت حقیقی کل زندگی را شامل می­گردد و به وسیله ابزارهایی از شهود بیان می­شود که فراسوی منطق و آن چیزی است که زبان­های دیگر قادر به ابراز آن هستند.” تادائو آندو
“هندسه شالوده و مبنای ادراک معماری است. من از طریق هندسه به اثر خود دست می یابم. در شناخت جهان معماری، زبان هندسه مانند زبان سازه اهمیت دارد. هر دوی آنها در کنار خواص مصالح و عالم طبیعت، برای من سرچشمه های زاینده و مهم الهام هستند. ” سانتیاگو کالاتراوا
“من بیشتر وقتم را صرف کارفرماها می­کنم. زیرا معتقدم این کار ما را به پیش می­برد و آنها هم به آنچه که می­خواهند، می­رسند و از کار احساس رضایت می­کنند. این روند باعث می­شود آنها بدانند که شما مسائل آنها را می­شنوید. همچنین این تعامل موقعیت ابداع را برای شما فراهم می­آورد.” فرانک گری
“مدرنیست‎ها مدعی هستند كه مدینه فاضله را باید در آینده جستجو كرد، پست‎مدرنیست‎ها نیز به دنبال این مدینه فاضله در گذشته هستند؛ ولی به اعتقاد من، معماری امروز باید این مدینه فاضله را در شرایط امروز پیدا كند؛ معماری امروز ما باید منعكس‎كننده شرایط ذهنی و زیستی جامعه امروز ما باشد.” پیترآیزنمن
“ساختمان ها صرفاً کالا نیستند. آنها مانند پرده ای پشت صحنه زندگی ما را در شهر می­سازند. معماری هنر شکل دادن به آن چیزی است که ما مرتباً در آن به نمایش میپردازیم، چرا که به خلق محیطی میپردازد که تمامی جزئیات روزانه زندگی ما در آن اتفاق می افتد.” ریچارد راجرز
“پروژه؛ یعنی شالوده دادن به یک فرم، درون یک نظم.” لویی کان
“معماری ارگانیک نمیتواند نام شیوه ای خاص در معماری باشد، چرا که معماری نیز مانند زندگی ناچار است در حوزه ارگان های موجود جلوه کند و اصولاً زندگی ارگانیک به معماری ارگانیک نیازمند است.” آلوار آلتو
“معماری فعالیتی صرفاً در جهت پاسخگویی به نیازهای کارفرماها نیست، بلکه معماری فعالیتی است که تولید دانش می کند.” رم کولهاس
“فضا را فراموش كنيد ، همچنين سازه و اينگونه حرفها را ، دنبال ارتباط ، تمثيل و تصوير سازي مفهومي باشيد .” رابرت ونتوری
“معماری وجود خارجی ندارد. تنها اثر معماری است که وجود دارد. معماری در ذهن موجود است. شخصی که یک کار معماری انجام می‎دهد، در حقیقت آن را به روح معماری عرضه می‎کند . . . روحی که سبک نمی‎شناسد، تکنیک نمی‎شناسد، متد نمی‎شناسد و تنها منتظر آن است که خود را به معرض نمایش بگذارد. بدین ترتیب معماری تجسم واقعیات غیر قابل سنجش می‎باشد.” لویی کان
“آلونک چتری دوچرخه یک ساختمان است و کلیسای لینکلن (Lincoln Cathedral) نمونه ‎ای از معماری می‎ باشد. تقریباً هر چیزی که فضا را به میزان کافی برای انسان محصور می‎ کند تا آدمی به درون آن نقل مکان کند، یک ساختمان است. اصطلاح معماری تنها ساختمان‎هایی را در برمی ‎گیرد که با هدف برخورداری از جاذبه زیبایی‎ شناسانه طراحی شده ‎اند.” سرنیکولاس پوزنر
“اینکه معماری در لحظه‎ای از خلاقیت بوجود می‎آید، یک حقیقت انکارناپذیر است، زمانی که ذهن درگیر چگونگی تضمین استحکام یک ساختمان و نیز تأمین خواسته‎هایی برای آسایش و راحتی است، برای رسیدن به هدفی متعالی‎تر‎ از تأمین نیازهای صرفاً کارکردی برانگیخته می‎شود و آماده می‎گردد تا توانایی‎های شاعرانه‎ای را به معرض نمایش گذارد که ما را برمی‎انگیزانند و به ما لذت و سرور می‎ بخشند.” لوکوربوزیه
“زمانی که ما با یک تپه و توده خاک به طول شش فوت و عرض سه فوت در جنگل روبرو می‎شویم که با استفاده از بیل به شکل یک هرم روی هم انباشته شده است، به فکر فرو می‎رویم و چیزی در درون ما می‎گوید: اینجا کسی دفن شده است. آن توده خاک معماری است .” آدولف لوس
“معماری چیست؟ آیا من آن را همسو با ویتروویوس به عنوان هنر ساختمان تعریف خواهم کرد؟ نه. این تعریف دارای یک اشکال اساسی است. انسان برای ساختن باید از تصور خود استفاده کند. نیاکان ما کاشانه‎شان را تنها پس از اینکه شکل آن را تصور می‎کردند، می‎ساختند. این فرآورده ذهنی و خلاقیت هست که معماری را تشکیل می‎دهد، اینک ما می‎توانیم آن را به عنوان هنر تولید هر نوع ساختمان و به حد کمال رساندن آن تعریف کنیم. بدین ترتیب هنر ساختمان تنها یک هنر ثانوی است که به نظر می‎رسد برای نامیدن بخش علمی معماری مناسب باشد.” اتینلویی بوله
“معماری شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشری را احاطه می‎کند و تا زمانی که عضوی از اجتماع متمدن هستیم، نمی‎توانیم از معماری خارج شویم، زیرا معماری عبارت است از مجموعه تغییرات و تبدیلات مثبتی که هماهنگ با احتیاجات بشر روی سطح زمین ایجاد شده است و تنها صحراهای دست نخورده از آن مستثنی هستند.” ویلیام موریس
“تعریف درست معماری بطوریکه آن را از یک مجسمه متمایز کند، عبارت است از هنر طراحی مجسمه برای یک مکان خاص و جانمایی آن در آنجا بر اساس مناسب‎ترین اصول ساختمان.” جان راسکین
“وقتی ما به دنبال ساختارها هستیم از متغیرها غافل می­مانیم، فرهنگ و شیوه­های قومی هر لحظه تغییر می­کند پس روش ساختارگراها نمی­تواند صحیح باشد و یک متن هرگز مفهوم واقعی خودش را آشکار نمی­کند، زیرا مولف آن متن حضور ندارد و هر بیننده و یا هرکس که آن متن را قرائت کند، می­تواند دریافتی متفاوت از قصد و هدف مولف داشته باشد.” ژاک دریدا


منبع:کتابهای معماران نامبرده:)
 

mohandes_javan

عضو جدید
رویکردی به هویت معماری معاصر ایران

رویکردی به هویت معماری معاصر ایران

باوجود همه پیچیدگیهای مفهوم هویت وتلقی های متفاوت صاحبنظران از آن، برکسی پوشیده نیست درمعماری معاصر ایران، این واژه دچار بحران گشته و بصورت مفهوم انتزاعی درآمده است. رنگ باختن مفهوم هویت،مختص حوزه معماری نمیباشد،همچنانکه این ضعف درحوزه های مختلف فرهنگی ، اجتماعی،ملی وغیره مشهود میباشد.
آوازه ایران درمعماری جهان آن چنان طنین افکنده که تاریخ معماری جهان خود را وامدار آن می داند. ازبنای زیگورات چغازنبیل که درحدود ۱۲۵۰ سال قبل ازمیلاد مسیح بناشده، تااکنون بیش ازسه هزارسال می گذرد. آنچنانکه درکتابها آمده ،به عنوان تمدنی بزرگ وباشکوه ازپیشتازان علم و فرهنگ و هنر بوده ایم.دانشمندان بزرگی چون ابوعلی سینا،ابوریحان بیرونی و … دراین سرزمین زیسته اند و حاصل رنج خود را به جهانیان عرضه داشته اند. معماران گمنام ایران چنان روحی در کالبد معماری ایران دمیده اند که گویی پاسارگاد و نقش جهان بانفس آنها زنده است. گویی آنها روح ابدی خودرادرمعماری به یادگارگذاشته اند.
امااینک ما کجائیم‌؟ چقدر به تاریخ وهویت خو دوفادار بوده ایم؟ آیامسیر آنها را ادامه داده و تلاشهایشان رابه ثمر نشانده ایم یا آنچنان ازقله شکوه فروافتاده ایم که توان نگاه کردن بربلندای تاریخ خود را نداریم؟ شایددرمیانه راه، بلاتکلیف و سرگردان ازحرکت باز ایستاده ایم تادستی از آسمان راه را بر ما بنماید.
نام معماری معاصرایران برگ کدامین کتاب رابه نام خود آذین بسته است؟ مفاهیم سنتی خودراچقدربه جهانیان عرضه کرده ایم تادرعرصه جهانی گمنام نمانیم؟ غیراینست که به تاریخ خودوامداریم؟براستی مشکل کجاست؟ چرادرعرصه ای که پیشتازبودیم، اکنون ته قافله ایستاده ونظاره گرشده ایم تادیگران راه رابه مانشان دهند؟ آیامدرن زیستن، به معنای فراموشی خود،عاری شدن ازماهیت وجودی ودنباله روی ازدیگران است؟
هیچکس منکرتاثیر معماری وشهرسازی بررفتارشهروندان یک جامعه نیست. سیمای شهری ومعماری ما آنچنان ازمفاهیم والای خودتهی شده که آثارش برروح وروان جامعه مشهود است.ساختمانها با فرمها، رنگها و مصالح ناهمگون،آنچنان ناموزون درکنارهم قرارگرفته اندکه انسان رابه فکروادارمی سازد: ( شایدعمدی درکارباشد )
کجابودیم؟
بحث درموردمعماری معاصرایران، اغلب باموضوع نسبت باتاریخ وسیرتکاملی آن همراه شده است.اکثرصاحبنظران هویت رامفهومی متغیر و شناور میدانندکه در گذر زمان و در بازخورد با عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و… شکل می گیرد. بررسی سیرتکاملی این مفهوم درمعماری ایران، به عنوان یکی ازکلیدهای اصلی راه گشای امروز مامی باشد.
قبل ازوروداسلام به ایران،معماری ایران تحت تاثیرشرایط مختلف سیاسی، فرهنگی، مذهبی دارای مولفه هاومفاهیم عمیق ومنحصربفردی بودکه ماندگاری آن حکایت ازپایداری این الگوها درگذرزمان بوده است. با ورود اسلام این مفاهیم به صورتی کاملا هوشمندانه وقاعده مندتوسط معماران واندیشمندان بااصول متعالی دین اسلام پیوندخورد. این تلفیق سبب تعالی اصول، مبانی وشکل گیری نوعی معماری هوشمندانه گردیدکه افزون برتکامل هویت معماری ایران، چهره ای ماندگار به آن داد.
بررسی وتحلیل عناصروالگوهای تاریخی معماری ایران، نشان میدهدکه این مفاهیم اگرچه هریک دردوره معینی ازتاریخ این سرزمین خلق شده اند، لکن باحضورممتددردوره های بعدی، تکامل وپالایش یافته ودارای هویتی مستقل اززمان گشته ومفهوم عامی راازیک الگوی معماری ارائه می دهند که شان تجریدی یافته ودارای تصویر ذهنی و بار عاطفی است. شایدبه همین دلیل است که درزمان حضوردرچنین فضائی، جایگاه وشان خودرابه مراتب بیشتر از آنچه که هست احساس می کنیم.
چه شد؟
اکثرصاحبنظران، آغاز دوره معماری معاصر ایران راسال ۱۹۲۰ مصادف بادوران پهلوی اول می دانند. بسیاری ازر خدادهای این دوره دررابطه بادوران حکومت قبل یعنی حکومت قاجار قابل توضیح و تبیین است. درآغازسده نوزدهم ( دوره قاجار ) ایران از اقتصاد جهانی کاملا برکنار و جدا بود. براثر بحران و شکافهای مختلف سیاسی، اقتصادی واجتماعی درپایان سده نوزدهم اوضاع به گونه ای شکل گرفت که ایران درمسیر ادغام شبکه اروپائی تجارت بین الملل قرارگرفت وهمین امرزمینه نفوذ اقتصادی غرب راهموارساخت وبه تبع آن آشفتگیهای شدیداجتماعی پدید آمد. درچنین شرایطی حکومت پهلوی شکل گرفت.
دوره پهلوی آغاز ارتباط مستمر باغرب وایجاد نهادهای اجتماعی وعلمی وآغاز تمدنی به ظاهرصنعتی ومدرن بود. رشدسریع صنعت وواردات وارتباط تنگاتنگ علمی وفرهنگی باغرب، ایجاد ساختارهای جدید اجتماعی به دلیل مهاجرت مردم، زمینه سازشکل گیری عناصرجدیدی درمعماری گردیدکه سبب تغییرچهره مراکز شهری گردید. تغییرشیوه های زندگی، ارتباطات انسانی، مناسبات شغلی و خلاصه بسیاری ازعملکردهای اجتماعی، نیازهای جدیدی را فراهم کرد که راه حل های مناسبی رادر حوزه های مختلف ازجمله معماری وشهرسازی می طلبید. به ظاهر همه مشکلات معماری ازاین زمان شکل می گیرد.
مفهوم هویت
وقتی بحث از هویت پیش می آید، دیدگاههای پیچیده و گاهی متضاد در ابعادی گسترده مطرح می شود. دراین یادداشت سعی شده اجماعی ازدیدگاههای صاحبنظران حول مفهوم هویت درارتباط بامسائل اجتماعی وفرهنگی بخصوص معماری مطرح گردد. اریکسون یکی ازجامعه شناسان معروف این مفهوم راقائل به دوبخش می داند. « اول یکی شدن باخود ودیگری مشارکت بادیگران دربعضی ازاجزای ذاتی». اوفرایند هویت رایک سیستم کنترل می داند که مجموعه ای ازهنجارهاوناهنجارهارادرفردبوجود می آورد.
استوارت هال معتقداست هویت یک رونددرحال شدن است که یک شناسنامه وعامل شناخته شدن است. برخی هویت رایک مفهوم ارتباطی می دانندکه بوسیله تشابه هاوتفاوتهابادیگران مفهوم پیدامی کند. بسیاری ازروشنفکران ایرانی، هویت امروزجامعه ایران رادارای سه لایه فرهنگ دینی، ملی وبالاخره فرهنگ وتمدن مدرن می دانندکه باهم دروجودهرایرانی درگیراست که پیوندمناسب این سه لایه متناسب باروح مکان وزمان درتکامل هویت امروز جامعه ایران مفیدباشد.
عمده ترین نکته ی مفهوم هویت، عوامل موثربرشکل گیری آن است که اززبان « اندرسون » بدین صورت تبیین شده است.
۱)فضای حاکم برفردیاجامعه که درواقع نوعی فضاشناسی ومحیط شناسی فرد یا جامعه تلقی می شود.
۲)چرخش یااستمرارروندها
۳)روندهای هویتی همزمان وحتی همزمان گرائی های متفاوت.
چه کرده ایم؟
تکامل وپالایش الگوها و عناصرمعماری ایران دردوره های مختلف تاریخ، سبب شده این عناصر هویتی مستقل از زمان شده وشان تجریدی به خودگیرند. این مفاهیم والگوها، نبایدبه صورت مستقیم درمعرض خلاقیت فضائی قرارگرفته وبه اثرمعماری تبدیل شوند، بلکه بایددریک روندخلاقیت فکری ازیک مرحله تجریدی عبورکرده وبه یک بیان یاایده معمارانه بدل شوند.
درطول دوران معاصر، اندک معمارانی اثرآنهادارای چنین بیان معماری بوده است. عده کثیری یابه تقلید صرف ازگذشته پرداخته یااینکه این بیان معماری رابه صورت التقاطی باعناصرمدرن درهم آمیخته اند. متاسفانه در معدود مواردی هم که ارتباط شایسته ای بین معماری سنتی ومدرن برقرار گردیده، معماری بصورت تک بنادرآمده و قابلیت هویت بخشی خود را ازدست داده است.
برای مثال برج آزادی تهران، علیرغم همه پتانسیل های مثبت برای شکل دهی به هویت محیط اطراف خود به صورت بنایی تشریفاتی درآمده و از قابلیت تبدیل طرح به یک مفصل درساختار فضایی شهر غفلت شده است.گوئی زمان درمجموعه آزادی متوقف شده است. نمادهای شهری از مسجدگرفته تا بازار و میدان جزوبخشی از رو شهرمحسوب می شوندکه علاوه برهویت بخشی محیطهای شهری، ایجادکننده حس تعلق به مکان ونشانه ای ازوجودعقیده ای مشترک هستند. عدم شکل گیری عناصرلازم برای ارتباط دهی این نمادها با معماری امروز، علاوه براحساس جدائی ازگذشته، سبب قطع تداوم روندهویتی معماری ایران گشته است.
علیرغم دغدغه همیشگی معماران ایران درجهت برقراری پیوند بامعماری گذشته وتامین تداوم آن، عمدتا این تلاشهاناموفق بوده که صرفنظرازضعف مدیریت شهری، عدم انسجام لایه های فرهنگی عمده معماران می باشد. یافتن راه حلهایی برای آنچه که معماری امروزایران را از محتوا و مفاهیم عالی تهی کرده و دچار بحران هویت نموده، تنهاراه خروج ازبحران پیش آمده است.
عمده ترین مشکلات معماری امروز ایران، نکات ذکرشده درذیل است:
انقلاب اسلامی به عنوان حکومتی منحصربفرد، تجربه ایدئولوژیکی جدیدی می باشدکه درتکمیل زیرساختهای فرهنگی، کاستیهای زیادی به همراه داردکه پی ریزی مبانی فرهنگی متناسب باروح مکان وزمان، قابلیت انسجام بخشی به همه عرصه های فرهنگی رادارد.
ضعف نظام مدیریت ونظارت درعرصه معماری وشهرسازی
عدم تبیین الگوهای سنتی معماری ایران بصورت فرهنگ نامه ای مدون جهت استفاده درطرحهای معماری وشهرسازی
استفاده نا مناسب ازفرهنگ های بومی واقلیمی وتکامل آن باروح زمان
عدم شکل گیری موسسات غیردولتی منسجم درراستای مشارکت مردم جهت تصمیم گیری درمورد محیط زندگی خود.
فرهنگ مصرفی جامعه ایران.
عدم توجه به پتانسیل بافت های سنتی درجهت پیوندبامعماری امروز.
رویکردهای تاریخ گرایانه بدون توجه صحیح به مولفه های معماری مدرن.
لزوم توجه به رابطه بین معمار، اثرومخاطب به عنوان سه رکن اساسی معماری که علاوه برشکل گیری یک معماری مناسب، سبب انسجام هویتی آنهانیزمی شود.
موارد فوق تنها قسمتی ازحلقه های مفقوده معماری معاصر ایران می باشد. البته روندجهانی شدن نیزبرعوامل ذکرشده بی تاثیرنیست، چنانکه استوارت هال اعتقاد دارد، منطق هویت به پایان خودرسیده و در واقع جنبه های بزرگ هویت اجتماعی ازقبیل طبقه اجتماعی، ملیت، نژاد، جنسیت و… درمعرض شکست قرارگرفته است. او اعتقاد دارد فرد تک مرکزی گذشته تبدیل به یک فرد چند مرکزی گشته که این تکثرمنشاضعیف شدن لایه های هویتی فردشده است.
اسماعیل هادی مقدم



برگرفته شده از سایت : http://www.aftab.ir/lifestyle/view.php?id=87307
 

vahid1900

عضو جدید
سلام چند هفته ای نبودیم خوب تعطیل کردید. ببخشید من نبودم.خوب به کجا ها رسیدین الان دارین راجب به بناهای دوره خراسانی مطلب می نوسید.خوب توی شیوه خراسانی اون بند اخری که من نوشتم این بود که تبدیل اتشکده به مساجد وطراحی و تلفیق پلان شبستان و گنبد خانه...اتشکده که بنای قبل از اسلام بود وشبستان هم پلان مسجد نبی بود که این دوتا با هم تلفیق شدن ومسجد ایرانی به وجود امد..خوب بریم به قبل از اسلام ببینیم اتشکده چه کاری می کرده وهمچنین اینکه الان توی مساجد ما هم ایوان ،حیاط،ایوان منتهی به گنبد ،طاق ها،و تزیینات داریم ایا هم قبل از اسلام هم وجود داشتن یا نه خوب باید بریم به قبل از اسلام وببینیم توی ایران چه خبر بوده ....اگه مشکلی نسیت به معماری ایران قبل از اسلام بپردازیم تا ببینیم مجرا چی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

setareharchitect

عضو جدید
سلام چند هفته ای نبودیم خوب تعطیل کردید. ببخشید من نبودم.خوب به کجا ها رسیدین الان دارین راجب به بناهای دوره خراسانی مطلب می نوسید.خوب توی شیوه خراسانی اون بند اخری که من نوشتم این بود که تبدیل اتشکده به مساجد وطراحی و تلفیق پلان شبستان و گنبد خانه...اتشکده که بنای قبل از اسلام بود وشبستان هم پلان مسجد نبی بود که این دوتا با هم تلفیق شدن ومسجد ایرانی به وجود امد..خوب بریم به قبل از اسلام ببینیم اتشکده چه کاری می کرده وهمچنین اینکه الان توی مساجد ما هم ایوان ،حیاط،ایوان منتهی به گنبد ،طاق ها،و تزیینات داریم ایا هم قبل از اسلام هم وجود داشتن یا نه خوب باید بریم به قبل از اسلام وببینیم توی ایران چه خبر بوده ....اگه مشکلی نسیت به معماری ایران قبل از اسلام بپردازیم تا ببینیم مجرا چی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
vahid هر کی به نوعی گرفتار بود تو این مدت و منم دیدم تا کمک دوستان نباشه به تنهایی نمی شه به هدف رسید این بود که منتظر دوستان شدیم
منم با نظرتون در رابطه با بررسی معماری قبل از اسلام موافقم
نمی دانم این جمله تا چه حد صحت داره اما شنیدم که دلیل به وجود آمدن محراب از آتشکده بوده
یعنی در آتشکده ها در دوران پیش از اسلام محراب برای قربونی کردن بوجود آمده
و با روی کارآمدن اسلام این اتشکده ها بلا استفاده موندن و از آن جایی که نمازگذاران به محلی برای برپایی نماز احتیاج داشتن در آتشکده ها تغیر کاربری دادن از آتشکده به مسجد صورت گرفته
و چون جهت گیری در اسلام یکی از اصوله این محرابه ها در مساجد باقی موندن
چون به نوعی جهت گیری نمازگذاران(مسلمانان)رو نشان می داد
و بهترین نمونه این محراب ها واز قدیمی ترین ها محراب الجایتو در مسجد جامع اصفهان است
از جمله مساجدی که روی آتشکده بنا شد مسجد جامع بروجرد-اصفهان است
لطفا" اگه درست نیست تصحیح کنید
 

setareharchitect

عضو جدید
حیاط مرکزی یکی از عناصر مشترک معماری اسلام وپیش از اسلام است
در متون اسلامی باز بودن و نداشتن سقف از مستحبات مسجد است.و گفته شده از جمله اسباب برآورده شدن دعا نبودن حائل بین نمازگذار و آسمان آبی است هرچند که خدا در همه جا حضور دارد اما انسان در فضای باز و زیر آسمان احساس قربت بیشتری می کند
همچنین حیاط مرکزی از عوامل تشکیل دهنده مسجد است که پیش از اسلام نیز وجود داشته است
و حیاط مرکزی در پیش از اسلام برای به جا آوردن مراسم مذهبی بوده است و مراسم مذهبی در فضای باز و بلند اجرا می شده که از آن جمله پاوی در زرتشت است(زمینی مستطیل شکل که 4 طرف آن دعا می خواندند و آب مقدس می ریختند به منظور دور شدن روح شیطان از آنجا و کاهن در گوشه ای می نشسته در حالی که ظرفی از آتش روبرویش بوده به اجرای مراسم می پرداخته)
در مراسم حج مکرمه و رمی جمرات در فضای باز انجام می شود
همچنین نماز جمعه و عید نیز در فضای باز تشکیل می شود
هر چند کمبود فضای باز در شهرهای مسلمین به دلیل پایبندی به محرومیت جداسازی فضای عمومی از خصوصی و شرایط اقلیمی است ولی این عوامل باعث این نبوده که فضای باز برای مقاصد مذهبی اجرا نشود
 

vahid1900

عضو جدید
افرین ستاره اینا که گفتی درست بود در دوره قبل از اسلام چند تا بنای مشهور داریم که توی شیوه پارتی هستن که بیشتر تاثیر روی معماری اسلامی داشتن مثلااتشکده فیروز ابادو....ولی شیوه پارتی بعد از شیوه پارسی به وجود امد ولی با اون شیوه یکم فرق داشت پس اول شیوه پارسی می شناسیم بعدش می ریم شیوه پارتی................
 

vahid1900

عضو جدید
شیوه پارسی

شیوه پارسی

1-نظام حکومتی متمرکز و رهبری واحد و مقتدر
2-نظام اقتصادی قوی ودارای ذخایر مالی
نظام مذهبی خدایان سه گانه
3-طراحی و ترکیب تالار و ایوان های ستون دار
4-پاک تراش کردن سنگ و اتصال انها با بست فلزی
5-گرایش به ایجاد صفه در برخی بناها
6-گسترش در غالب بناها
7-ایجاد پوشش مسطح با استفاده از تیر چوبی
8-استفاده از خشت خام برای دیواره ای قطور
9-نمادین بودن معماری ..القا اهداف سیاسی و.....
 

vahid1900

عضو جدید
شیوه پارسی در واقع بر گرفته از معماری اراتور ها در شمال غرب ایران بودن اونا از سیستم تیر وستون استفاده می کردن همون شیوه اما قوی تر در شیوه پارسی به وجود امد پارسا درامد و سرمایه زیاد داشتن قدرت هم که به جای خود پس از تمام دنیا می تونستن برای رسیدن به اون چیز هایی که می خواستن بخصوص در معماری برسن بلندترین ستون ها با بیشترین دهانه ها از ان ایرانی ها بود چوب از لبنان و... سنگ ها از اطراف کشور و......تا بتونن بنا هایی مثل پاسارگاد و تخت جمشید بسازن خدایان سه گانه داشتن اهورامزدا اناهیتا و میترا که این شیوه پرستش بعد از جنگ با روم توی روم رواج یافت وبه شیوه مهر پرستی معروف شد رومی ها هم برای خودشان الهه انتخاب کردن و...تالار مورد استفاده توی معماری پارسی از تالار های نوشیجان تپه گرفته شده و بحث صفه وسکو توی معماری هم به اعتقادات بر می گردد که باید جدا بحث بشه فقط مهمترین بحث پوشش بنا ها بود پارسها خدا را در فضای باز می پرستیدند و پرستشگاه های اونا هم سقف مسطح داشت برای نیایش بهتر مثله حجاب توی معماری پارسی هم جای خود دارد توی بناهای معماری پارس زن نمی بینید مهمترین بخش معماری استفاده از هنر ملل و ترکیب با هنر وتفکر ملی و بومی است بر خلاف بقیه ملت ها...........این خلاصه ای از معماری پارسی بود ....
 

کدخدا

مدیر بازنشسته
سلام
خیلی وقت بود نبودم یعنی نمیرسیدم.بریم سر اصل مطلب .
اقدر تو پارسی و پارتی و خراسانی و اصفهانیش نمونید اینا یه تقسیم بندین که توسط یه نفر انجام شده و با احترام به تلاش اون یه نفر، لحظه ای درنگ کنیم چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید بییاید یه کم قضیه رو فلسفی بررسی کنیم.
از خونه شروع می کنم محل زندگیمون جایی که برامون ارزشمنده محل آرامش ، نیاز ،و هر چیز دیگه که انسان رو به ملکوت نزدیک میکنه یه کم میام عقب انسان کیه یا ....... چیه ! انسان ،اتصال به ملکوت ،آفریننده ،کمبود ،هوش و .....
آیا اینها عوامل بی اهمیتی هستند که در باب وجودیت خانه فراموش شوند؟آیا اینها عامل اصلی پارت و پارس و خراسان و ....... نیستند؟دوستان من پارس یه دوره زندگیه انسانه پس اول انسان رو باید شناخت مطمئننا تمام نقاط کور پازل رو با هم پیدا خواهیم کرد .
اگه دوستان هم کمک کنن سعی می کنم منظورمو واضح و کنم از زلالی بحث نتیجه رو استخراج کنیم.
موفق باشید.
 

setareharchitect

عضو جدید
افرین ستاره اینا که گفتی درست بود در دوره قبل از اسلام چند تا بنای مشهور داریم که توی شیوه پارتی هستن که بیشتر تاثیر روی معماری اسلامی داشتن مثلااتشکده فیروز ابادو....ولی شیوه پارتی بعد از شیوه پارسی به وجود امد ولی با اون شیوه یکم فرق داشت پس اول شیوه پارسی می شناسیم بعدش می ریم شیوه پارتی................
یعنی عوامل مشترک بین معماری اسلامی و غیر اسلامی فقط محراب و حیاط مرکزی بود:que:
بهتر نیست شیوه خراسانی و بررسی تک تک بناها رو تمام کنیم بعد سراغ شیوه بعد برویم:que:
 

setareharchitect

عضو جدید
سلام
خیلی وقت بود نبودم یعنی نمیرسیدم.بریم سر اصل مطلب .
اقدر تو پارسی و پارتی و خراسانی و اصفهانیش نمونید اینا یه تقسیم بندین که توسط یه نفر انجام شده و با احترام به تلاش اون یه نفر، لحظه ای درنگ کنیم چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید بییاید یه کم قضیه رو فلسفی بررسی کنیم.
از خونه شروع می کنم محل زندگیمون جایی که برامون ارزشمنده محل آرامش ، نیاز ،و هر چیز دیگه که انسان رو به ملکوت نزدیک میکنه یه کم میام عقب انسان کیه یا ....... چیه ! انسان ،اتصال به ملکوت ،آفریننده ،کمبود ،هوش و .....
آیا اینها عوامل بی اهمیتی هستند که در باب وجودیت خانه فراموش شوند؟آیا اینها عامل اصلی پارت و پارس و خراسان و ....... نیستند؟دوستان من پارس یه دوره زندگیه انسانه پس اول انسان رو باید شناخت مطمئننا تمام نقاط کور پازل رو با هم پیدا خواهیم کرد .
اگه دوستان هم کمک کنن سعی می کنم منظورمو واضح و کنم از زلالی بحث نتیجه رو استخراج کنیم.
موفق باشید.
اگه ممکن در رابطه با مقصودتون سر نخ دست ما هم بدهید.
قطعا" هر کس هر چی بدانه می گه
 

setareharchitect

عضو جدید

بناهای سبک خراسانی:

مسجد جامع فهرج
مسجد تاریخانه‌ی دامغان
مسجد جامع نیریز
مسجد جامع ابرقو
مسجد جامع ميید
مسجد جامع اردستان
مسجد جامع اصفهان
ارگ بم در کرمان
رباط ماهی یا چاهه در سرخس
پل – سد امیر در شیراز
مسجد جامع اردبیل
اگه کسی اطلاعاتی در رابطه با شیوه خراسانی در هر یک از این بناها داره بگذاره:gol:
 

کدخدا

مدیر بازنشسته
اگه ممکن در رابطه با مقصودتون سر نخ دست ما هم بدهید.
قطعا" هر کس هر چی بدانه می گه
ببینید ما معماریم برای انسان طراحی می کنیم طراحی مثل یه زندگیه که باعث زنده موندن انسان می شه.خب پس ما تا انسان رو نشناسیم به کجای کار می آد که بدونیم فلان مسجد تو دوره خراسانی بوده یا اصفهانی.هیچی!
پس مانور بیارید رویه انسان .
مسجد خانه خداست . البته این جمله رو معنای قدیمش رو برداشت کنید آخه معنای الان مسجد شاید یه مکان سیاسی برای دفاع از منافع عده ای خاص باشه.
پس با توجه به خانه بودنش خصوصیاتی از خانه رو گرفته که ساکنین اون موقع عربستان توجهی بهش نداشتن و فقط به معماری اسلامی مشغول شدن.اینه که میگم معماری ایران در دوره اسلام.
 

setareharchitect

عضو جدید
ببینید ما معماریم برای انسان طراحی می کنیم طراحی مثل یه زندگیه که باعث زنده موندن انسان می شه.خب پس ما تا انسان رو نشناسیم به کجای کار می آد که بدونیم فلان مسجد تو دوره خراسانی بوده یا اصفهانی.هیچی!
پس مانور بیارید رویه انسان .
مسجد خانه خداست . البته این جمله رو معنای قدیمش رو برداشت کنید آخه معنای الان مسجد شاید یه مکان سیاسی برای دفاع از منافع عده ای خاص باشه.
پس با توجه به خانه بودنش خصوصیاتی از خانه رو گرفته که ساکنین اون موقع عربستان توجهی بهش نداشتن و فقط به معماری اسلامی مشغول شدن.اینه که میگم معماری ایران در دوره اسلام.
فکر کنم مقصودتون این بوده که اول در رابطه با مسائل اعتقادی صحبت کنیم.وبعد بقیه موارد
ولی با توجه به موضوع تاپیک شاید بحث از این موارد ما رو از رسیدن به مقصود دور کنه و تو این تاپیک هم جاش نباشه
ولی با این حال اگه شما مقصود خاصی رو دنبال میکنید که ما رو به هدفمون نزدیکتر میکنه اول بیان کنید ما هم ادامه میدهیم
مقصودتون گویا نیست لطفا" خودتون اول بحث در این رابطه رو شروع کنید
 

Similar threads

بالا