کشف جسد یک جوان، 3 ماه پس از مرگ در صندوق عقب ماشینش!

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در ماجرایی باورنکردنی اما واقعی و مستند و پس از گذشت نزدیک به 90 روز،ماموران پلیس موفق شدند نخستین سرنخ از مفقود شدن یک مرد جوان 32 ساله را "نه در خیابان و نه درمکانی دور و تاریک" بلکه در محلی شناخته شده و کاملا تحت محافظت و کنترل پلیس "پارکینگ مشهور به انتظام" و نه با استفاده از روش‌های پیشرفته و متکی بر تحقیقات دامنه‌دار و تعقیب و مراقبت‌های شبانه‌روزی، بلکه در اثر یک اتفاق و پس از انتشار بوی تعفن شدید منتشر شده در محیط پارکینگ کشف و پس از آن نیز با باز کردن درب صندق عقب یک خوروی پژو با آخرین شاهد یک جنایت روبرو شوند.
آفتاب: عبرت‌نیوز: باور کردنی نیست اما این واقعه رخ داده و مدارک نشان می‌دهد که بار دیگر و در موردی متفاوت پس از واقعه کرج و سعادت‌آباد "تشکیلات پلیس" مرتکب اشتباهی فاحش شده که می‌توانسته تبعاتی متفاوت نیز داشته باشد و حتی منتهی به حوادثی ناگوارتر بشود که با کشف جسد از بین رفته و متعفن مرد جوان در صندوق عقب خودروی خودش در "پارکینگ اختصاصی پلیس" خاتمه یافته است.

در ماجرایی باورنکردنی اما واقعی و مستند و پس از گذشت نزدیک به 90 روز،ماموران پلیس موفق شدند نخستین سرنخ از مفقود شدن یک مرد جوان 32 ساله را "نه در خیابان و نه درمکانی دور و تاریک" بلکه در محلی شناخته شده و کاملا تحت محافظت و کنترل پلیس "پارکینگ مشهور به انتظام" و نه با استفاده از روش‌های پیشرفته و متکی بر تحقیقات دامنه‌دار و تعقیب و مراقبت‌های شبانه‌روزی، بلکه در اثر یک اتفاق و پس از انتشار بوی تعفن شدید منتشر شده در محیط پارکینگ کشف و پس از آن نیز با باز کردن درب صندق عقب یک خوروی پژو با آخرین شاهد یک جنایت روبرو شوند.

کشفی که بیانگر اشتباهی بزرگ و حرفه‌ای در عملکرد ماموران کاشف خوردو و همچنین سایر عوامل بررسی موضوع و تعقیب کنندگان پرونده مفقود شدن یک شهروند ایرانی است.

نکته‌ای که عبرت نه از باب خرده گیری، بلکه از باب نقد و اصلاح بار دبگر و پس از جنایت در روز روشن در کرج آن را گشوده است تا بار دیگر بگوید که "سردار احمدی مقدم باید با اینگونه تخلفات، بجای توجیه و حل و فصل برخورد کنید" تا ماجرا به سرنوشت پرونده های کرج و جنایت آن زن که در ابتدا تکذیب شد و بعد معلوم شد و ماجرای سعادت آباد نینجامد و اعتماد مردم سلب نگردد.

اما اصل واقع چه بوده است

در بهمن ماه سال 1389 یک خانواده اصفهانی با مراجعه به پلیس اعلام می‌کنند که فرزندشان محسن 32 ساله از تاریخ 9 بهمن 89 و بوسیله یکدستگاه خودروی شخصی پژو از منزل خارج و تا زمان "مراجعه به کلانتری در تاریخ 11 بهمن" و بصورت بی‌سابقه‌ای به خانه بازنگشته و همسر و فرزند وی بشدت از این ماجرا احساس نگرانی می‌کنند.

با وصول این گزارش و تشکیل پرونده و اعلام مراتب به مقام قضایی و متعاقب آن اعلام شماره خودرو به سیستم و شروع تجسس، درست 6 روز بعد یکی از واحدهای گشتی کلانتری 19 اصفهان با خودرویی بلاصاحب در محدوده بیمارستان شهید غرضی اصفهان مواجه میشود که مشخصات آن با مندرجات گزارش اعلام شده از سوی خانواده محسن مطابقت داشته است.

ماموران پس از کشف خودرو بلادرنگ و بر اساس وظایفی که تکلیف داشته‌اند، اقدامات لازم را بعمل آورده و بوسیله یکدستگاه جرثقیل و بدون انجام تحقیق میدانی و بازرسی دقیق ماشین پژو مکشوفه را به سمت پارکینگ "انتظام" واقع در حاشیه اصفهان و ورزشگاه المپیک حرکت داده و پس از انجام امورلازم تسلیم محل نگهداری خودروهای توقیفی پلیس اصفهان نموده و جریان به همین جا خاتمه می‌یابد.

اما خانواده جوان مفقود شده که بشدت پیگیر گم شدن فرزندشان بودند همچنان در نگرانی به سر برده و از مسائل جدید بی‌اطلاع می‌مانند تا اینکه پس از گذشت بیش از 80 روز و بدنبال شدت گرفتن بوی تعفنی ناشناس در محیط پارکینگ اختصاصی پلیس، متصدیان به بررسی دقیق منطقه پرداخته تا سر انجام به منشاء انتشارآن نزدیک و متوجه وجود شیئی متعفن در خوردوی پژو مکشوفه می‌گردند که پس از آن و با حضور ماموران "متخصص" و بازگشایی درب صندوق عقب خودرو ،جسد فردی را می‌یابند که درصندوق جان باخته و دچار فساد نعشی شدید نیز شده است.

بدنبال این رخداد و با دستور قاضی دادسرای اصفهان جسد مکشوفه به پزشکی قانونی منتقل و با فرض احتمال ارتباط وی با پرونده خودرو که متعلق به جوانی بنام محسن ع بوده است از خانواده وی دعوت بعمل می‌آید تا برای شناسایی حضور پیدا کرده که اینکار نیز صورت می‌پذیرد و خانواده اعلام می‌کنند که جسد متعلق به فرزندشان محسن است که نزدیک به 90 روز است مفقود گردیده است.

اکنون فرض بر این است که این جوان که به نظر می‌‌رسد قربانی یک اقدام تبهکارانه و جنایتکارانه شده در عین حال بر اثر سهل انگاری و اهمال و بی‌توجهی ماموران کاشف خودرو نیز با بد اقبالی روبرو گردیده است.

این مسأله در کمترین جنبه به شرایطی منتهی شده که می‌تواند کشف علت مرگ جوان و مجموعه سرنخ‌های موجود در صحنه جنایت را با مشکلی فنی و قانونی روبرو سازد،چرا که با توجه به شدت فساد موجود در جسد این احتمال وجود دارد که نتوان دقیقا مشخص کرد که آیا او پس از قرار گرفتن در صندوق عقب خودرو زنده بوده است یا نه،در شکل دوم با اقدامات جنایتکارانی که در این کار مداخله داشته‌اند وی در دم جانسپرده و سپس به صندوق عقب خودرو منتقل شده است.

به هر صورت یک چیز قطعی به نظر می‌رسد وآنهم اینکه با کشف تعدادی از چک‌های نزد وی و همچنین سالم ماندن خودرو و قرار گرفتن وی در صندوق عقب و گذاشتن وسیله نقلیه در محلی که کاملا در منظر نگاه عابرین و پلیس بوده است، احتمالا سوء‌قصد کنندگان در محلی دیگر و بدنبال سندی خاص یا مسأله‌ای فی‌مابین، او را مورد آزار قرار داده و پس از بدست آوردن چیزی که تعقیب می‌کرده‌اند ویا انگیزه اقدامشان بوده است " یا او را با روشی قطعی به قتل رسانده‌اند و یا در حالتی نیمه‌هوشیار به داخل خودور انتقال داده و به این مکان برده‌اند که با توجه به گذشت زمان بسیاراکنون همین نکته بعنوان مجهول باقی خواهد ماند وقطعی نیست که می‌شود فهمید، علت واقعی مرگ وی چه بوده است یا نه و کار قطعا برای کارشناسان پزشکی قانونی در این رابطه دشوار خواهد بود.

اما سوال اساسی این است که چرا ماموران پلیس به محض مشاهده خودرو مراتب را با قید ارتباط مفقود شدن آن با راننده پیگیری و دنبال نکرده‌اند و پس از آن چرا بلافاصله و با احتمال اینکه ممکن است وسیله نقلیه مذکورحامل مواد خطرناک یا انفجاری و یا سرنخ‌های قابل بهره برداری باشد، توسط تیم مجرب مورد بازبینی قرار نگرفته و با توجه به حساسیت مسأله عناصر تشخیص هویت پلیس در صحنه کشف حضور نیافته‌اند و خودرو مورد بازرسی قرار نگرفته است تا حد اقل از باب احتیاط ،موارد ایمنی و امنیتی در کشف آن رعایت شود.

ضمن آنکه اصولا پلیس باید در چنین مواقعی با فرض اینکه ممکن است خودرو مورد سو استفاده و یا بهربرداری در عملی مجرمانه قرار گفته باشد و قبل از هر اقدامی با بازگشایی تمام قسمت‌ها و برداشت آثارانگشت باقیمانده در تمام نواحی تلاش کند تا از امحاء و یا تخریب آثار باقیمانده در صحنه جلوگیری بعمل آورده و کشف کند که اصولا چرا باید خودرویی که مربوط به شخصی گم شده است در مکانی از نظر جغرافیایی خاص قرار گرفته باشد.

و از همه تلخ‌تر اینکه این وسیله نقلیه مشکوک پس از کشف، وارد محدوده پارکینگی می‌گردد که در اختیار نیروی انتظامی بوده و قطعا ورود و نگهداری هر وسیله‌ای در آن باید با رعایت نکات امنیتی صورت پذیرد که شواهد نشان می‌دهد که اینگونه نشده است و جالبتر اینکه درست 8 روز پس از اعلام مفقود شدن محسن بعنوان آخرین فردی که از این وسیله نقلیه استفاده می‌کرده است، پلیس آن را کشف و بلافاصله و بدون اقدامات مقتضی لازم به پارکینگ می‌برد و طی 3 ماه و با گذشت زمان بسیار کسانی که مسئول رسیدگی به پرونده مفقود شدن این فرد بوده‌اند به نقل یکی از نزدیکان مقتول، نه تنها چیزی در این رابطه به خانواده منتقل نکرده بلکه در راستای تعقیب فرایند پرونده مفتوح مراتب کشف وسیله مذکور و احتمال وجود شواهد و قرائن مرتبط به قاضی رسیدگی کننده و دستگاه قضایی نیز گزارش نشده و هیچ اقدامی در جهت برررسی علت و چگونگی کشف خودرو و علت رها شدنش در محل نیز صورت نمی‌پذیرد.

در همین رابطه کارشناس قضایی عبرت نیوز که به اینگونه مسائل اشراف کامل دارد می‌گوید:

گرچه ما همه جزئیات را نمی دانیم اما بر اساس گفته‌ها و شنیده‌ها چند مسأله مهم وجود دارد که پلیس باید پاسخ بگوید، اولا پیدایش خودرویی با شرایط پژوی مکشوفه به دو صورت انجام می‌پذیرد.

1- اینکه ماموران کاشف با ملاحظه پلاک خودرو و رجوع به سیستم کامپیوتری همراه خود یا بوسیله شبکه بی‌سیم استعلام لازم را بعمل آورده و دریابند که خودرو مسروقه است یا خیر که در اینصورت با کسب جزئیات دقیقا معلوم می‌شد که خودرو و صاحب آن مفقود شده بوده اند که با این وصف باید صورتجلسات لازم تنظیم ، خودرو کاملا مورد بازرسی و اموال و محتویات موجود ثبت و ضبط و حتی وضعیت ظاهری آن نیز درج می گردید تا مسئولیتی از حیث ورود خسارات قبلی متوجه کاشفین نباشد و در نهایت با گزارش کامل به پارکینگ منتقل می‌گردید.

2- ممکن است خودرو در شبکه سراسری ناجا ثبت نشده باشد و یا اعلام سرقت نشده باشد و یا به هر دلیلی در محل بلاصاحب رها شده باشد که در این صورت ماموران اساسا باید مراتب را با دقت و حوصله و با کسب تکلیف از پلیس تخصصی که "پلیس آگاهی است" و با در نظر گرفتن احتمال بمب‌گذاری و یا موارد خطر ساز و بحرانی دیگر به خودرو نزدیک و پس از قطعیت یافتن تمام موارد ایمنی، مورد بازرسی قرار داده و همچنین "پلیس تشخیص هویت" اقدامات خود را برای برداشت آخرین رد پاها و یا آثار باقی مانده شروع کند و در نهایت خودرو به پارکینگ منتقل شود.

در هر دو صورت پس از انجام تمام این مراتب واحد کاشف باید مراتب را به پلیس آگاهی گزارش که با بررسی سوابق موجود اطمینان حاصل شود که ارتباطی بین این خودرو وموارد دیگر و یا رخدادهای جنایی حادث وجود نداشته باشد و پس از این نیز در صورت نبودن سابقه اقدامات لازم برای پیدا کردن مالک از طریقه انجام استعلام از پلیس راهور و شماره گذاری صورت می‌پذیرد، خصوصا حالا که تمام اطلاعت مالکین در سیستم الکترونیک موجود است این کار ساده انجام می‌شود.

اما اگر چنین نبود و با بررسی و استعلام ماموران نخست بعنوان کاشف و پلیس آگاهی بعنوان مطلع و تعقیب کننده اینگونه موارد و تنها واحد صالح برای پیگیری چنین مواردی و با داشتن حساسیتهای خاص و پس از اطلاع از ارتباط خودرو با مفقود شدن مالک و اعلام شکایت و دارا بودن سابقه در سیستم می بایست ضمن اعلام مراتب به مقام قضایی و با اخذ دستورات ،نسبت به فراخوان خانواده اقدام و شناسایی نیز صورت پذیرد.

نکته حائز اهمیت این است که به محض اطلاع پلیس آگاهی از ماوقع و مطابقت اطلاعات خودرو با مشخصات شکوائیه و گزارش مفقودی خانواده فرد، حساسیت‌ها باید چندین برابر شده و اولا با قید فوریت خودرو مورد بررسی دقیق قرار گیرد و سپس نیز به دنبال رد پاهای بجا مانده نیز بروند که برابر شنیده ها و اخباری که گفته شده چنین اتفاقی نیفتاده و طی سه ماه توقف ماشین در پارکینگ هیچکدام از این موارد صورت نگرفته است چون اگر اینگونه بود جسد به این وضعیت نمی‌افتاد.

البته نکات دیگری نیز وجود دارد که من به جهت سو استفاده به آن اشاره نمی‌کنم و امیدواروم که با استفاده از همین موارد و البته رفع نواقص ،کار به سر انجام برسد اما به نظرم لازم است مسأله در سیستم قضایی دنبال و پلیس نیز با پذیرش نواقص در رفع آن بکوشد.

حسن علی آقایی پدر مرحوم محسن در گفت‌وگویی اختصاصی با عبرت‌نیوز و در تشرح ماوقع و در حالیکه بشدت از عملکرد پلیس ابراز ناراحتی می‌کند می‌گوید:

فرزند من مفقود شد و ما بنا به تکلیف قانونی مراتب را به پلیس اطلاع دادیم و تمامی اطلاعات لازم را هم منتقل کردیم اما هیچ تحولی صورت نگرفت و حتی در موارد متعددی که دعوت می‌ شدیم، چیزی در خصوص کشف خودرو به ما نگفتند و حتی نکاتی را مطرح کردند که قبول نمی‌کردیم.

این پیرمرد رنج دیده می‌گوید: ماشین پسرم را حوالی بیمارستان غرضی پیدا کردند و ماموران کلانتری آن‌را به پارکینگ انتقال دادند، آیا نباید به ما می‌گفتند تا بلکه فکری بکنیم، من می‌دانم که ورودی پارکینگ 3 برگی بوده است که یک برگ نزد پارکینگ و یک برگ در اختیار کلانتری و یک برگ هم قطعا به مرجع دیگر ارسال شده است.

به مسئولان اداره آگاهی اصفهان گفته‌ام: بیش از80 روز است که مرتبا مراجعه می‌کنم و مکررا از من سوال کردید و هنوز هم می‌کنید اما اکنون من از شما مسئولان و خصوصا دستگاه پلیس سوال می‌کنم که باید پاسخ بدهید که چرا جسد فرزندم سه ماه در خودرو او در پارکینگ شما بوده و ما حالا باید متوجه بشویم و شما هم زمانی بفهمید که دیگر خیلی دیر شده است.

وی می‌گوید: سهل‌انگاری نیروی انتظامی را چه کسی باید پاسخ بدهد، پارکینگ اگر متعلق به شخص بود که هیچ اما، این مکان متعلق به پلیس بوده است و ماموران ناجا ماشین را انتقال داده‌اند.

آیا شما اگر این قضیه را برای هر فرد عاقلی بگویید چه خواهد گفت، اگر درون این خوردو بمب بود چه می‌شد، چطور وقتی برای یک جرم کوچک فردی را در خیابان دستگیر می کنید همه جا را زیرورو می‌کنید اما ماشین گم شده و گزارش شده موجود در کامپیوتر پلیس که گفته شده راننده اش هم در آن بوده را پیدا کردید اما حتی نگاه نکردید که از کجا آمده و چه چیزی در آن است.

وی با ذکر این مسئله که پسرم فرد خیری بود می‌گوید که من از دادستان اصفهان و رئیس کل دادسگتری اصفهان می خواهم تا قضیه را دنبال و به نتیجه برسانند و هم به اصل مسأله رسیدگی و عاملین پیدا شوند و هم با مرتکبین این ماجرا از بالا تا پایین برخورد شود.

این جوان متاهل و صاحب یک فرزند پسر 5 ساله بوده است و شنیده‌های عبرت نیز حاکی است که دکتر انصاری رئیس کل دادگستری و همچنین دادستان اصفهان با جدیت موضوع را دنبال کرده و خواستار توضیح پلیس در این مورد شده‌اند. امید می‌رود با وجود برخی سرنخ‌های مهم بتوان به کشف این ماجرا نزدیک شد.

منبع
 

Similar threads

بالا