کابوس های دوران کودکی

[Ћцвгіѕ Ǥіяl]

کابوس های دوران کودکی​

کابوس های دوران کودکی​

کابوس های دوران کودکی​

 

[Sahar Gh]

همیشه می ترسیدم از تو باغچه خونه مامان جونم یه قورباغه خیلی بزرگ بیرون بیاد به ن حمله منه...وایییی

 

[oneunited]

همیشه می ترسیدم از تو باغچه خونه مامان جونم یه قورباغه خیلی بزرگ بیرون بیاد به ن حمله منه...وایییی

از قورباغه می ترسیدی؟ :دیییییییییییییییی


من وقتی می رفتم زیر زمین ,همیشه فکر می کردم از پشت خرت و پرتا یه موجود خبیث می خواد بیاد بیرون!

 

[Ћцвгіѕ Ǥіяl]

از قورباغه می ترسیدی؟ :دیییییییییییییییی


من وقتی می رفتم زیر زمین ,همیشه فکر می کردم از پشت خرت و پرتا یه موجود خبیث می خواد بیاد بیرون!

نیومد؟؟

 

[oneunited]

نیومد؟؟

شاید این جمعه بیاید!!

 

[Ћцвгіѕ Ǥіяl]

شاید این جمعه بیاید!!

شاید.....

 

["Dezire"]

من بچه که بودم...وقتی فیلم حلقه(کره ای) رو دیدم...تا یه مدت از تلویزیون میترسیدم..!!:دی

 

[Major Geologist]

من بدبخت چون تو بچگیام اتاق نداشتم هیچ وقت تنها نبودم که بترسم. ولی از همون اول هم از گرگ می ترسیدم.

 

[Major Geologist]

شاید این جمعه بیاید!!

شاید.....

اخطار نگیرید مثل من!

 

[Atila.angel]

من از سیفون می ترسیدم همش فک می کردم زورش زیاده !

 

[Mozhgan.V]

با این تصویرایی که دیدم بعید نیست امشب کابوس ببینم

 

[*باران*]

من الآنم همه اینا تو ذهنمه........
بخصوص اون تلویزیون دیدنه.........

 

[پادشاهی]

اتفاقا من لذت می برم از این صحنه ها یادم افتاد 8سالم بود از مدرسه که برگشتم کسی خونه نبود رفتم تو اطاقم گربه پرو رو تختم دراز کشیده بود در اطاقو بستم 1ربع باهاش مبارزه کردم شکستش دادم ولی خیلی چنگم انداخت

 

[*باران*]

اتفاقا من لذت می برم از این صحنه ها یادم افتاد 8سالم بود از مدرسه که برگشتم کسی خونه نبود رفتم تو اطاقم گربه پرو رو تختم دراز کشیده بود در اطاقو بستم 1ربع باهاش مبارزه کردم شکستش دادم ولی خیلی چنگم انداخت

گربه ی بیچاره!!! حتما خیلی ترسیده

 

[Maryam.Silent]

من همیشه وقتی میخوابیدم دست مامانمو میگرفتم:دی همیشه از این که ی وقت مامانم با یه لولو عوض بشه میترسیدم:دییی

 

[yoolia]

من همیشه از تاریکی و تنهایی وحشت داشتم....

 

[hamidarchitec]

کابوسای من خیلی با اینا فرق داشت ...! مثلا صدای لودر که توی کوچه ی همسایه داشت کار میکرد توی سکوت کامل منو میترسوند

 

[sana b]

چه کابوس های خشنی من الانشم از این کابوسا ببینم سکته میکنم چه برسه به دوران کودکی و طفولیت

 

[کیمیا جونی]

م ن همش می ترسیدم وقتی تو اتاقم خوابم...اگه چشمامو باز کنم یه جن میبینم....

 

[sana b]

م ن همش می ترسیدم وقتی تو اتاقم خوابم...اگه چشمامو باز کنم یه جن میبینم....

از همینا منظورته؟