maysa.mahi
عضو جدید
شر و شیطون نبودم اصن. آروم بودم و سرم تو کار خودم بود ولی خیلی باهوش بودم....
شر و شیطون نبودم اصن. آروم بودم و سرم تو کار خودم بود ولی خیلی باهوش بودم....
اتفاقا من هم یه پسرخاله داشتم که معروف شده بود به حبیب سیاه که مثل شما آروم و ساکت بود.فقط من نمیدونم تو سن 12 سالگی چرا دخترهای 15-16 ساله اینقدر ازش میترسیدند.ساکت اروم بودم
ولی الان شیطون شدم که 24 ساله شدم
فوق العاده ساکت و اروم بودم و نتیجه ان یک سر با سه شکستگی و 30 بخیه و یک بازو که از سه ناحیه بریده شده با سیم خاردار .
یادم میاد وقتی میخواستم مدرسه ام رو عوض کنم ان هم در مقطع ابتدایی مدیر مدرسه با خوشحالی و با احترام زیاد پرونده ام رو تقدیم کرد .
برعکس الانم ساکت مظلوم خجالتیوای چه دورانی بود حالا بیا ببین 360 درجه تغییر
اتفاقا من هم یه پسرخاله داشتم که معروف شده بود به حبیب سیاه که مثل شما آروم و ساکت بود.فقط من نمیدونم تو سن 12 سالگی چرا دخترهای 15-16 ساله اینقدر ازش میترسیدند.
من تریپ لاو داشتم حساابی
آوازخون کلاسمون بودم
شیطون و حاضر جواب
سال به سال هم درسخون تر میشدم دیگه پیش دانشگاهی ترکوندم:دی
هنوز هم 3مورد اول رو هستم جز درسخون!!!!!!
خدا آخر و عاقبت هممونو به خیر کنه"
توی دبستان سر دسته اشرار و گردنکشهای دبستان بودم عشقم این بود که کلاس پنجمی ها رو بزنم ولی از راهنمایی به بعد دنبال علم و مهربون.
یه بچه ی شیطون
هر جا تو محل یه خراب کاری می شد یکی از کاندیداهای باز خواست من بودم.......... اسمم بد در رفته بود مطمئنم می فهمید وقتی اسم یکی بد در بره چی می شه.................. اش نخورده دهن سوخته!!!!!!!!!! گفتم شیطون بودم ولی نه تا اون حدی که بهم خراب کاریارو نسبت می دادن........
شاگرد اول کلاسمون بودم ولی درس نمی خوندم!!!!!!!!!!!!!!!
آرامترین دانش آموز مدرسه بودم و سرم تو کار خودم .
اواتاره عکس دادشمه
اواتاره عکس دادشمه
نمیدونم اون چی می خواسته بشه ادم شده!!!!!!!!!!............
مارو که کچل کرده
من فقط از ستونایه خونمون بالا میرفتم گاهی اوقات هم محض تنوع از در حیاطمون (آخه قفلش میکردن تا من تو کوچه نرم!) شاگرد ممتاز کلاسمون و فوق العاده شر