پس چرا انسان با عقل و خرد//آبروی دام و دد را می برد؟

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چیست فرق آدمی با جانور؟

تا که می نازد به خود از آن بشر

آدمی را گر نبود این امتیاز

بود بیش از جانور غرق نیاز

هست این نیروی ممتاز بشر

عقل دور اندیش و آینده نگر

در شگفتم من چرا این برتری

گشته در او مایه ی وحشیگری؟

در طبیعت بی گمان هر جانور

هست در هنگام سیری بی خطر

من نمی دانم چرا نوع بشر

وقت سیری می شود خونخوار تر

در میان جنگل دو رو دراز

هیچ حیوان دیده ای همجنس باز؟

هیچ شیری دیده ای در بیشه زار

جمع شیران را کشد بالای دار؟

هیچ گرگی بوده کز بهر مقام

گرگ هارا کرده باشد قتل عام؟

هیچ ماری دیده ای با زهر خود

کشته ها برپا کند در شهر خود؟

هیچ میمون ساخته بمب اتم

تا که هستی را کند از صحنه گم؟

دیده ای هرگز الاغی بار بر

مین گذارد کار زیر پای خر؟

هیچ اسبی دیده ای غیبت کند؟

یا به اسب دیگری تهمت زند؟

هیچ خرسی آتش افروزی کند؟

یا گرازی خانمان سوزی کند؟

هیچ گاوی دیده ای کز اعتیاد

داده گاو و گاو داری را به باد؟

پس چرا انسان با عقل و خرد

آبروی دام و دد را می برد؟

پس بود دیوانه بی آزار تر

زانکه محروم است از عقل بشر

مولوی استاد حکمت در جهان

کرده بس این نکته را شیرین بیان

آزمودم عقل دوراندیش را

بعد از این دیوانه سازم خویش را

 

shadow_IR

کاربر بیش فعال
روزگاریست که شیطان فریاد می زند: آدم پیدا کنید ،سجده خواهم کرد...:cry:
 

hamecheedoon

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای شیخ دست روی زخم خشتکمان مگذار که اینها همه سخنان زیبا بود و در عمل همه باد فنا بود
من شعر پس گرفتمی که گفت : سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
پس گویم :
عملی تازه بنما تا که انسان حیوان شود!!! ( و طبیعی شود و جنگلی شود و تارزان شود! )

باشد که آمرزیده شوید . . .
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای شیخ دست روی زخم خشتکمان مگذار که اینها همه سخنان زیبا بود و در عمل همه باد فنا بود
من شعر پس گرفتمی که گفت : سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
پس گویم :
عملی تازه بنما تا که انسان حیوان شود!!! ( و طبیعی شود و جنگلی شود و تارزان شود! )

باشد که آمرزیده شوید . . .

ای خیره سر تکلیف ما مشخص نما! چه کنیم در این وادی؟؟؟؟؟
 

shadow_IR

کاربر بیش فعال
در این درگَه کِه گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگَه به حال خود مشو غره!!!!;)
 

shadow_IR

کاربر بیش فعال
تو که مصرع دوم را کلا از هستی ساقط کردی!!!!!!!!

مشو غره به امروزت که از فردا نی آگه!!!
بلی حق با شماست!!! تشکر ندارم پس از همین جا ممنون.
 

hamecheedoon

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای خیره سر تکلیف ما مشخص نما! چه کنیم در این وادی؟؟؟؟؟

پس دست در خشتک فرو دار و هیچ مگو و مکن که هرچه کنی آن را حسابتی باشد و عتابتی مخوف از جانب خدای یا بندگان خدای!
پس در گوشه خانگاه ماندن و هیچ نکردن برازنده تر باشد
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میبینم که جماعت دارن دچار یه نوع توهم خود کم بینی میشن و مدام انسان رو با حیوانات مقایسه میکنن. برام اسف بار میاد.
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میبینم که جماعت دارن دچار یه نوع توهم خود کم بینی میشن و مدام انسان رو با حیوانات مقایسه میکنن. برام اسف بار میاد.

در حدیث آمد که یزدان مجید
خلق عالم را سه گونه آفرید
یک گره را جمله عقل و علم و جود
آن فرشته‌ست او نداند جز سجود
نیست اندر عنصرش حرص و هوا
نور مطلق زنده از عشق خدا
یک گروه دیگر از دانش تهی
هم‌چو حیوان از علف در فربهی
او نبیند جز که اصطبل و علف
از شقاوت غافلست و از شرف
این سوم هست آدمی‌زاد و بشر
نیم او ز افرشته و نیمیش خر
نیم خر خود مایل سفلی بود
نیم دیگر مایل عقلی بود
آن دو قوم آسوده از جنگ و حراب
وین بشر با دو مخالف در عذاب
وین بشر هم ز امتحان قسمت شدند
آدمی شکلند و سه امت شدند
یک گره مستغرق مطلق شدست
هم‌چو عیسی با ملک ملحق شدست
نقش آدم لیک معنی جبرئیل
رسته از خشم و هوا و قال و قیل
از ریاضت رسته وز زهد و جهاد
گوییا از آدمی او خود نزاد
قسم دیگر با خران ملحق شدند
خشم محض و شهوت مطلق شدند
وصف جبریلی دریشان بود رفت
تنگ بود آن خانه و آن وصف زفت
مرده گردد شخص کو بی‌جان شود
خر شود چون جان او بی‌آن شود
زانک جانی کان ندارد هست پست
این سخن حقست و صوفی گفته است
او ز حیوانها فزون‌تر جان کند
در جهان باریک کاریها کند
مکر و تلبیسی که او داند تنید
آن ز حیوان دیگر ناید پدید
جامه‌های زرکشی را بافتن
درها از قعر دریا یافتن
خرده‌کاریهای علم هندسه
یا نجوم و علم طب و فلسفه
که تعلق با همین دنیاستش
ره به هفتم آسمان بر نیستش
این همه علم بنای آخرست
که عماد بود گاو و اشترست
بهر استبقای حیوان چند روز
نام آن کردند این گیجان رموز
علم راه حق و علم منزلش
صاحب دل داند آن را با دلش
پس درین ترکیب حیوان لطیف
آفرید و کرد با دانش الیف
نام کالانعام کرد آن قوم را
زانک نسبت کو بیقظه نوم را
روح حیوانی ندارد غیر نوم
حسهای منعکس دارند قوم
یقظه آمد نوم حیوانی نماند
انعکاس حس خود از لوح خواند
هم‌چو حس آنک خواب او را ربود
چون شد او بیدار عکسیت نمود
لاجرم اسفل بود از سافلین
ترک او کن لا احب الافلین
 

hamecheedoon

عضو جدید
کاربر ممتاز

آری
پست تر از حیوان کسی باشد که دیگری را بر سر دیناری بکشد
پست تر از حیوان کسی باشد که همه چیز را برای خود خواهد
پست تر از حیوان کسی باشد که چشم دیدن دیگری نداشته باشد
پست تر از حیوان کسی باشد که حق دیگری را حق خود داند
پست تر از حیوان کسی باشد که بر سر راه خلق بمب گذارد
پست تر از حیوان کسی باشد که وعده ها دهد و عمل ننماید
پست تر از حیوان کسی باشد که خلق رابه چیزی فراخواند که خود عمل نکند
پست تر از حیوان کسی باشد که کسی را به ناحق تمسخر کند
پست تر از حیوان کسی باشد که زن را مال داند و خودرا صاحب مال
پست تر از حیوان کسی باشد که چشم از زن دیگران بر ندارد
پست تر از حیوان کسی باشد که ریاست بر دیگران را بطلبد
پست تر از حیوان کسی باشد که با دلالی پول بدرآرد
پست تر از حیوان کسی باشد که مردم را برده خود داند


و امروز اینان چقدر افزون گشته اند و روی حیوانات سفید نموده یا شیخ!



 
بالا