سلام این بار ، تلخ ترین سلام این چندین ماهه است که با طی غم ناک ترین لحظه ها می نویسم .
سلام این بار تنها ترین سلامیه که بوی تلخ خداحافظی میده . از عزیزانی که تک به تکشون برام حکم خانواده نزدیکم رو داشتن و دارن و شاید امروز یکی از برگهای زرد خاطراتم باشه که رقم می خوره .
نحسی سیزده ماه اخر سال مال من که باید علی رغم میل باطنی از کسانی خداحافظی کنم که با تمام وجود همشون رو دوست دارم ... مریم ، سیمین ، آزاده ، استاد یگانگی ، سعید ، معمار باشی ، آبجی معمار ، وروجک ، کدخدای ده ، مکسر ، پریسا ، امیر ، اعظم ، بهناز ، بی انتهای ، ملیح ، الهه ، افشین ، النا ، فهیمه ، الناز ، حمید ، جنتلمن، جی ام اس بتا ، مهرو ، مهسا ، مهر اذین ، نیوشا ، ملودی ، ممول ، محسن ، نیاز ، رها جون ، ام اچ زد ام ، رعنا ، سحر ، سارا ، شبنم ، شیما ، سرور ، تارا، نسترن ، یادا ، یگانه ، زاها ، سعیده ، نوشین و فیاض همه دوستانی که برای من قوت قلبی برای فعالیت در این سایت بودن و من به عشق همه شماها لحظه به لحظه در اینجا زندگی کردم و عشق ورزیدم و باتمام وجود هر انچه از دستم بر اومد سعی کردم که انجام بدم .
در این مسیر ، خواسته یا نا خواسته باعث دلخوری بعضی از عزیزانم شدم و از این بابت عذر خواهی می کنم و طلب پوزش و حلالیت دارم ...
سوال اول همه عزیزانم این خواهد بود چرا دارم میرم و علتش ؟
مدتی است ناراحتی هایی برام پیش اومده که خواه نا خواه روی رفتارم و برخوردهام تاثیر می گذاره . مدتی است چند تن از عزیزان در همین باشگاه به شکلی برخورد می کنن که از سطح تاب و تحمل و طاقت من تحمل حرکات ، رفتارها و سکناتشون غیر قابل قبوله و متاسفانه اونهایی که در مقام مدیریت سایت باید رسیدگی کنن جز حذف هر نوع بحث و لاپوشانی هیچ نمی کنند که به صلاحدید خودشون حتما درسته و من شخصا هیچ اعتراضی ندارم و چون هیچ فریاد رسی نیست که حرفم رو بفهمه و در مقام یک انسان ، شخصا برای این مجموعه اینقدر ارزش ندارم که این برخوردها لایقم باشه ، هجرت رو به موندن ترجیح دادم .
اعتراضی ندارم ، فقط غمگینم از بابت دوری از دوستانم . تصمیم به این رفتن مدتهاست که ذهنم رو مشغول کرده . ولی به هر منوال امروز روز خداحافظی خواهد بود . نوشین ، مدیر تالار معماری بهم قول داد که برگرده به همین زودیها .
شرمسارم که نمی تونم این فضا رو به خاطر ضربات روحی و روانی و جسمی که بهم زده تحمل کنم تا برگرده . هر چقدر تحمل کردم تا برگرده نیومد ولی امیدوارم هر وقت که میاد اگر اثری از این خداحافظی مونده باشه ، عذر منو بپذیره . و همچنین همه شما عزیزانم ...
همه شمایی که من خودم رو نسبت به تک به تک شما مسئول می دونم و فکر می کنم در هر پستم ، عشقم رو به تک به تکتون ابراز کردم و اهمیتی که همه شما برای من داشتید و دارید .
قسم می خورم که توی سال 87 ، تلخ ترین خاطره ای که برام می مونه ، خداحافظی از این همه دوسته . پل ارتباطی من باشما ایمیلهام و شاید وبلاگ شخصیم باشه . آدرسهاش برای هر مهمونی که قدم سر چشمان من بگذاره ...
doomann.blogfa.com
mh_678@yahoo.com
doomann.hatami@gmail.com
امیدوارم عذر منو پذیرفته باشید . و اجازه مرخص شدن از خدمتتون رو به این خدمتگذارتون بدید .
بهترینها رو برای شما بهترینها ارزو دارم و همه شما رو به خدا می سپارم .
سیزدهم اسفند ماه یکهزارو سیصدو هشتاد و هفت
دومان