پستهای قدیمی , تکراری ((در دست بررسی و احیا))

پستهای قدیمی , تکراری ((در دست بررسی و احیا))

  • در مورد معماري باشد

    رای: 0 0.0%
  • در حد امكان در مورد كارهاي اجرايي باشد

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    0
وضعیت
موضوع بسته شده است.

armhta

عضو جدید
من یه خاطره خوشمل تو کافه نادری گفتم اینجا هم میگم:D

یه خاطره با مزه از 10 سالگیم براتون می گم اگه دوس دارین بخونین :
حیاط خونه بابا بزرگم خیلی بزرگه کلی هم درخت داره من و دختر عموم
هر وقت اونجا می رفتیم توی حیاطش خونه عروسکی با گل درست می کردیم
یه خونه زیبا با وسایلش که اونارو هم باگل می ساختیم ولی یه پسرعمو داشتم که
خیلی اذیتم می کرد اسمش رامتین بود هر وقت می رفت خونه بابا بزرگ خونمونو خراب می کرد.هر چی سنگ و اجر گیرش می اومد می انداخت روی خونمون:(
دو سه بار این اتفاق افتادتا اینکه دیگه دختر عموم حاضر نشدبا هام خونه درست کنه خیلی عصبانی بودم می خواستم یه درس خوبی به رامتین بدم اتفاقا چهارشنبه سوری نزدیک بود و این یه فکر خوب به ذهنم انداخت.
متین برادر کوچکتر رامتین بود یه سال از من کوچیکتر بود برای همین به حرفام گوش می کرد.;)
می دونستم رامتین برای شب چهارشنبه کلی ترقه می خره .از متین خواستم چنتا از بهتریناشو برام بیاره اونم اورد.
دو روز قبل از عید که رفته بودیم خونه بابا جون رفتم توی حیاط جای همیشگی یه خونه درست کردم بعد که کارم تموم شد همه ترقه ها رو گذاشتم توی خونم بعد هم با یه پارچه روشونو پوشوندم .
روز عید همه خونه بابا جون بودیم رامتین هم بود تمام مدت هواسم بهش بود میدونستم که می ره سراغ خونه من. یکی دو ساعت که از تحویل سال گذشت بلند شدو رفت بیرون من هم دنبالش رفتم از زیر در خت ها رد شد و رفت یه سنگ بزرگ برداشت
بعد هم رفت سراغ خونه بد بخت من .:(
دقیقا همه چیز یادمهمن پشت یه درخت قایم شدم. رامتین بالای سر خونم ایستاد دستاشو برد بالاو یهو سنگو ول کرد:
سقوط سنگ همان و منفجر شدن تر قه ها همان.....
خیلی وحشتنا ک بود رامتین بی چاره افتاده بود روی زمین و داد میزد
اونقدر ترسیده بودم که حتی نمی تونستم جیغ بزنم:cry:
با صدای انفجار همه ریختن بیرون پا های رامتین بد جوری زخمی شده بودو ازش خون می رفت رامتیو بردن بیمارستان . دو روز بستری بود .
اصلا فکر نمی کردم اینجوری شه فکر می کردم فقط یکم صدا میده و می ترسه منم از پشت درخت بیرون میپرم و بهش می خندم
من هم تنبیه شدم تموم عیدومجبور شدم توی خونه بمونم . البته پاهای رامتین تقریبا یک ماه بعد کاملا خوب شدو بعد از اینکه خوب شد تلافی کرد.
خودمونیم ها ... چقدر با هوش بودم من :D
 

sare_r

عضو جدید
افتضاح:(
در به در دنبال مطالب برج العرب بودم فردا کنفرانس دارم:D
اخر هم فقط چنتا مطلبو دستو پا شکسته ترجمه کردم;)
فردا پوست سرم کنده است:cry:

من یه سری عکس و مطلب دارم
اگه پیداشون کردم واست می فرستم;)
فقط ایمیلتو ندارم:que:
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من یه خاطره خوشمل تو کافه نادری گفتم اینجا هم میگم:D



یه خاطره با مزه از 10 سالگیم براتون می گم اگه دوس دارین بخونین :


حیاط خونه بابا بزرگم خیلی بزرگه کلی هم درخت داره من و دختر عموم


هر وقت اونجا می رفتیم توی حیاطش خونه عروسکی با گل درست می کردیم


یه خونه زیبا با وسایلش که اونارو هم باگل می ساختیم ولی یه پسرعمو داشتم که


خیلی اذیتم می کرد اسمش رامتین بود هر وقت می رفت خونه بابا بزرگ خونمونو خراب می کرد.هر چی سنگ و اجر گیرش می اومد می انداخت روی خونمون:(


دو سه بار این اتفاق افتادتا اینکه دیگه دختر عموم حاضر نشدبا هام خونه درست کنه خیلی عصبانی بودم می خواستم یه درس خوبی به رامتین بدم اتفاقا چهارشنبه سوری نزدیک بود و این یه فکر خوب به ذهنم انداخت.


متین برادر کوچکتر رامتین بود یه سال از من کوچیکتر بود برای همین به حرفام گوش می کرد.;)


می دونستم رامتین برای شب چهارشنبه کلی ترقه می خره .از متین خواستم چنتا از بهتریناشو برام بیاره اونم اورد.


دو روز قبل از عید که رفته بودیم خونه بابا جون رفتم توی حیاط جای همیشگی یه خونه درست کردم بعد که کارم تموم شد همه ترقه ها رو گذاشتم توی خونم بعد هم با یه پارچه روشونو پوشوندم .


روز عید همه خونه بابا جون بودیم رامتین هم بود تمام مدت هواسم بهش بود میدونستم که می ره سراغ خونه من. یکی دو ساعت که از تحویل سال گذشت بلند شدو رفت بیرون من هم دنبالش رفتم از زیر در خت ها رد شد و رفت یه سنگ بزرگ برداشت


بعد هم رفت سراغ خونه بد بخت من .:(


دقیقا همه چیز یادمهمن پشت یه درخت قایم شدم. رامتین بالای سر خونم ایستاد دستاشو برد بالاو یهو سنگو ول کرد:


سقوط سنگ همان و منفجر شدن تر قه ها همان.....


خیلی وحشتنا ک بود رامتین بی چاره افتاده بود روی زمین و داد میزد


اونقدر ترسیده بودم که حتی نمی تونستم جیغ بزنم:cry:


با صدای انفجار همه ریختن بیرون پا های رامتین بد جوری زخمی شده بودو ازش خون می رفت رامتیو بردن بیمارستان . دو روز بستری بود .


اصلا فکر نمی کردم اینجوری شه فکر می کردم فقط یکم صدا میده و می ترسه منم از پشت درخت بیرون میپرم و بهش می خندم


من هم تنبیه شدم تموم عیدومجبور شدم توی خونه بمونم . البته پاهای رامتین تقریبا یک ماه بعد کاملا خوب شدو بعد از اینکه خوب شد تلافی کرد.


خودمونیم ها ... چقدر با هوش بودم من :D
سلام گلم. خوبی؟
خوب کاری کردی پسر عموها حقشونه. باید تنبیه بشن.

سارا جون تو چطوری گلم
 

armhta

عضو جدید
سلام گلم. خوبی؟
خوب کاری کردی پسر عموها حقشونه. باید تنبیه بشن.

سارا جون تو چطوری گلم
مرسی نازم:D
میدونم اصلا حقشونم همینه باید تنبیه شن تا بدونن دنیا دست کیه;)
تا بیخودی پا تو کفش دختر عمو ها نکنن:redface::D
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مرسی نازم:D
میدونم اصلا حقشونم همینه باید تنبیه شن تا بدونن دنیا دست کیه;)
تا بیخودی پا تو کفش دختر عمو ها نکنن:redface::D
احسنت.... خوبه.
اینجا کسی غریبه ها رو دوست نداره؟
ما اینجا غریبه نداریم گلکم. همه با هم دوستیم. خوش اومدی نگارم
 

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام به دوستان گلم.........همگی به پاتوق خودتون خوش اومدین..............به نگار عزیز هم خوش آمد می گم..........
 

sorur

عضو جدید
سلام:gol:
دومان جان خسته نباشی
به نظرم تاپیک درخواست ها اگر فقط به یک تاپیک تبدیل بشه و همچنین در مورد اینکه اعضا هیچ تعهدی در رابطه با پاسخگویی و رفع مشکل سایرین ندارند تذکر داده بشه ،از اینکه کلا تاپیک رو حذف کنید بهتره.
چرا که تازه وارد ها و ترم پایینی ها دچار مشکل می شن ،و به هر جا که برسن یک تاپیک کمک باز می کنند و می گن: تالار این قسمت رو کم داشت:biggrin:
البته ناگفته نماند که امکان داره من نوعی هم به این تاپیک نیاز پیدا کنم:redface:
.
ببخشید که پا در کفش بزرگان کردم............
 

vahid1900

عضو جدید
خرد اقلیم

خرد اقلیم

:cool:خرد اقليم
هرگاه قرار باشد يك ساختمان به محيط اطرافش وابسته باشد و از آن تاثير بپذيرد،شناخت الگوي آب و هوايي مساله مهمي است اما خرد اقليم آن ناحيه نيز بايد به دقت مورد بررسي قرار گيرد.عوامل زير مي تواند خرد اقليم را به نحوي تغيير دهند كه خرد اقليم كاملا متفاوتي ازآن ايجاد شود.
1.وقت يا همان روز و شب: دو حالت كاملا متفاوت ايجاد ميكنند به نحوي كه گاهي حتي جهت باد غالب در شب و روز بر عكس مي شود اين مورد در نواحي كوهستاني مشهود است زيرا در اين نواحي هوا در طول روز به سمت بالاي كوهستان حركت ميكند ولي در شب عكس اين مساله صادق است توده هاي بزرگ آب نيز با رسيدن روز به شب ممكن است جهت باد را برعكس كنند.
2.پوشش گياهي و نوع خاك: پوشش گياهي با تغيير جهت وزش باد يا كاهش سرعت آن شرايط محصوري ايجاد مي كند.ظرفيت حرارتي،رنگ و درصد رطوبت خاك نيز بر ميزان جذب حرارت و در نتيجه دماي زمين تاثير ميگذارد.اين فرايند ميتواند تاثير عمده و بسياري بر خرد اقليم داشته باشد؛ زيرا دماي زمين، سيستم فشاري را تحت تاثير قرار ميدهد.
3.محيط هاي انسان ساخت:محيط مصنوع ممكن است تغيير قابل توجهي در خرد اقليم ايجاد كند.به طور كلي در نواحي داراي ساخت وساز سرعت باد 25 درصد كمتر است و اين در حالي است كه در اثر وجود باد راههاي شهري (ساختمان ها و خبابان هايي كه جريان باد را شاخه شاخه مي كنند)احتمال به وجود آمدن سرعت هاي بسيار بالا و موضعي وجود دارد.
4.توپوگرافي:سرعت باد معمولا با افزايش ارتفاع،فزوني مييابد.هر چه شيب زمين بيشتر باشد دماي هوا در شب سريع تر پايين مي آيد و اين مساله باعث تغيير جهت باد مي شود.توپوگرافي تاثير عمده اي بر خرد اقليم دارد،تا جايي كه باعث تغيير جهت باد يا انحراف آن شود.به دليل اينكه آفتاب بيشتري به زمين هاي رو به جنوب ميتابد و از باد هاي سرد شمالي محفوظ هستند نسبت به زمين هاي شيب دار رو به شمال مساعدتراند.
5.همجواري توده هاي آب:همجواري يك ناحيه با توده هاي از آب،باعث جريان هوايي در آن ناحيه مي شود آب ظرفيت حرارتي بالايي دارد به همين دليل بك توده بزگ آن قادر به جذب سريع حرارت نيست اما حرارت جذب شده را در مقايسه با يك توده خاك مشابه بيشتر در خود نگه ميدارد به همين دلايل تغييرات دمايي در آب كمتر است و اين مساله باعث ايجاد يك سيستم فساري متفاوت با آنچه روي خشكي ايجاد شده است مي شود. اين اختلاف فشار باعث وزش نسبم هايي مي شود كه در طول شبانه روز جهت آنها به طور متناوب از خشكي به سمت درياي از دريا به سمت خشكي است.
 

اسپاکو

عضو جدید
پشیمان!!!!!

پشیمان!!!!!

واقعا متاسفم، فکر میکردم این جا علاوه بر اینکه یه محیط علمی میتونه باشه یه جمع صمیمی هم هست،من خواستم رو معقول بیان کردم شما نامعقول برداشت کردید،در ضمن اینجا به هیچ عنوان تبادل علمی نمیشه یه سری آدم واسه هم پیغام میزارن دیگرانم یه سری اطلاعات بی اساس در جوابشون میدن هیچ کنترل و اساسی وجود نداره الکی دلتون خوش کردین اسمتون رو گذاشتین مهندس!نمونش همین که حتی بک نفرتون راجع به ترمینال به اندازه یک کلمه هم صاحب نظر نبودید!!!!!!!!
من میخواستم خواستم رو با صمیمیت بیان کرده باشم نمیدوستم که جنبه ندارید!
 

sanil

عضو جدید
سهلام خوفید منم اومدم تو جمعتون امیدوارم خوشحال بشید
خوب حالا چی داشتین میگفتین ؟
منم هستم
 

aryashah

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان عزیز.
:redface::redface:
میخواستم بدونم من هم میتونم توی این مسابقه شرکت کنم؟
 

RAINY_NIGHT

عضو جدید
كسايي كه انسان طبيعت پاس كردن...

كسايي كه انسان طبيعت پاس كردن...

سلام.بچه ها من اين ترم انسان طبيعت دارم.ازمون تحقيق مفصل خواستن.كسي موضوع خوبي سراغ نداره؟منبع هم معرفي كنيد ممنون ميشم.:cry::(
 

vahid1900

عضو جدید
زیبایی

زیبایی

زیبایی
یکی از عواملی می توان بدون از دست دادن نیرو ، نیروهای موثر روانی جذب کرد زیبایی است و در همه موارد می توان آن را حس کرد مثل موسیقی ، معماری ، هنر ، نقاشی ، انسانها و غیره زیبایی از دوبعد مد نظر است یکی آن چیزی است که می خواهیم نسبت به زیبایی به آن بدهیم و بعد بعدی خود شخص است که زیبایی را چگونه درک می کند . این بعد در قرن 18 به عنوان بعد روانی مورد توجه است به این معنی که بیننده خود جزیی از فرآیند ادراک به حساب می آید . هرچه گیرنده براساس خصوصیات قومی و ساختار فرهنگی خود قادر به تشکیل طرح واره های بیشتر شود ادراک وی نیز به لایه های بالاتر ادراکی ارتقاء می یابد . این مکانیسم نشان می دهد که چرا در یک تابلو نقاشی همیشه چیزهای جدید کشف می کنیم . بافت شخصیتی افراد هم می تواند اثر مستقیمی بر روی احساس زیباشناختی اشخاص داشته باشد . اچ . جی . برانک با استناد به نظریه سی جی یونگ در تاثیر آن چنین می گوید اشخاص درون گرا مقابل کمی اطلاعات زودتر عکس العمل نشان می دهند تا افراد درون گرا ، افراد درون گرا قادر به درک سریع تر پیچیدگی می باشند . به همین خاطر جلب رضایتشان سهل است و یا در معماری افراد درون گرا طرح هایی را ترجیح می دهند که در آنها نظم و تعادل به نوعی حاکم باشد و این بر می گردد به نوع شخصیت آن فرد بر این اساس می توان قبول کرد که معماری قدیم ایران معماری درون گرا است چون نظم و تعادل و تقارن خاص در طراحی آنها وجود دارد .
و آیا زیبایی را می توان اندازه گیری کرد ؟
جرج دیوید بیر کهوف ریاضیدان آمریکایی در سال 1933 روشی برای محاسبه زیبایی طراحی کرد این اندازه را نمی توان به سادگی اندازه زیبایی نامید اما این اندازه مهمترین جز قابل اندازه گیری در احساس زیبایی است . ادراک نیاز به کوشش دارد و این مقدار کوشش بستگی به مقدار پیچیدگی آن چیزی دارد که درصدد درک آن هستیم . این پیچیدگی به صورت صفت است و چیزی است که می توان با عدد و رقم آن را نشان داد این عدد حرف C است و از آنجائیکه علامت یک پیام با هم در ارتباط هستند و یا به عبارت دیگر بین آنها نظم وجود دارد این نظم به صورت های مختلف پدیدار می شود . از آن جمله می توان تقارن را نام برد ، این نظم با O نمایش داده می شود . و خود اندازه زیبایی با حرف M بر اساس نظریه بیر کهوف این اندازه زیباشناسی برابر حاصل تقسیم نظم O و پیچیدگی که C است .
بر این اساس یک شی وقتی خیلی زیباست که با کمترین پیچیدگی بیشترین نظم ممکن را عرضه کند .
:)
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا