پدر، دوست ‏دخترم حامله است!!!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر».

پدر با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :


پدر عزیزم،
با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست‏‏ دختر جدیدم فرار کنم، چون می خواستم جلوی یک رویارویی با مادر و تو رو بگیرم.

من احساسات واقعی رو با 'کتی' پیدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما میدونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش ، لباسهای تنگ ، موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره.

اما فقط احساسات نیست، پدر. اون حامله است. کتی به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک کانکس توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون.

ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه. کتی چشمان من رو به روی حقیقت باز کرد که ماریجوانا واقعاً به کسی صدمه نمی زنه. ما اون رو برای خودمون می کاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن برای تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خواهیم.

در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه، و کتی بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره.
نگران نباش پدر، من 15 سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های زیادت رو ببینی.

*با عشق*
*پسرت "جک" *


پاورقی : پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من خونه دوستم تامی هستم . فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه. دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن!
 

island1991

عضو جدید
کاربر ممتاز


ای وووووووووووول!!!!
 

sepehr2222

اخراجی موقت
حالا یه سری دوست دخترش حامله بشه هرچقدر هم بگه دیگه پدرش باور نمیکنه
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
ناراحت نشی ها رزا
اینو وقتی دبستان بودم تو یک وبلاگی خوندم :دی
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
پاورقی : پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من خونه دوستم تامی هستم . فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه. دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن![/QUOTE]


خداییش جالب بود

آقایون پدر و خانمهای مادر حواسشون باشه . دی
 

گل احساس

عضو جدید
کاربر ممتاز
عجب بچه ی پرروی

این بچه رو دیگه نمیشه تو خونه نگه داشت

معلوم نیست دفعه بعد که کارنامشو میگیره چه میخواد بنویسه:surprised::surprised::surprised:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا