آیا می دانید؟
حروف انگلیسی A,B,C,D در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد 1 تا 99 دیده نمی شود؟
حرف D برای اولین بار در عدد 100 بکار می رود (Hundred)
حروف A,B,C در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد 1 تا 999 دیده نمی شود.
حرف A برای اولین بار در املای عدد 1000 دیده می شود (Thousand)
حروف B,C در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد 1 تا 999999999 دیده نمی شود.
حرف B برای اولین بار در املای عدد بیلیون بکار می رود. (billion)
و حرف C هیچ وقت در املای اعداد انگلیسی بکار نمی رود.
حال اگر انگليسي ها براي اجدادشان كه زبان انگليسي را پايه گذاري كرده اند ادعاي معجزه كردند ما چه بايد بگوييم؟
من از همه دوستان انتظار دارم كه اين مطلب را براي همه ارسال كنند تا همه بفهمند كه ما را در گيرچه پنداربافي هایی کرده اند!
__,_._,___
اعجاز عددي قرآن كريم
1 ـ مسئله اعجاز عددى قرآن از سوى رشاد خليفه مطرح شد و پس از وى بسيارى از علاقمندان به قرآن کار وى را ادامه دادند و با گسترش کامپيوتر سرعت بيشترى گرفت .
هرچند رد پاى اين فکر به سيوطى مؤلف کتاب الاتقان فى علوم القرآن برمى گردد.
2 ـ ايـن جـريـان يـک جريان انحرافى و نامبارک بوده و تاکنون هيچ خدمتى به نشرفرهنگ قرآنى نکرده است . خـود شـخـص رشاد خليفه با طرح مطالب مخربى ازجمله تعيين دقيق زمان برپايى قيامت (سال 1709 هجرى قمرى ) و ادعاى رسالت و نبوت عاقبت خود را به کشتن داد.
3 ـ آمار و ارقام اعلام شده از سوى معتقدان به نظم رياضى قرآن غالبا درست نيست ، يعنى صغراى دعاوى آنها تمام نيست .
4 ـ در شمارش کلمات و حروف ، روش واحد و فرمت ثابتى را رعايت نمى کنند،بلکه در صدد جور کردن نصاب لازمند.
5 ـ بـر فـرض که توازن و تناسبى در تکرار واژه هاى قرآن باشد، اين به تنهايى معجزه بودن قرآن را ثابت نمى کند. زيـرا مـشابه اين امور در کارهاى بشرى وجود دارد.
6 ـ بين نتيجه گيريهاى خاصى که از توازن و تناسب کلمات مى شود و اينگونه توازن و تناسبها، رابطه منطقى وجود ندارد.
بـراى مـثـال اگـر تـعـداد لـفـظ شکر و مشتقات آن باتعداد لفظ قليل و مشتقات آن يکى باشد، نمى توانيم نتيجه بگيريم که : پس افرادشاکر کم هستند.
(هـرچـنـد واقعا کم هستند) يا اگر در 72 آيه ، واژه تفرقه آمده است ،نمى توانيم نتيجه بگيريم که امت پيامبر به 72 فرقه تقسيم مى شوند و آن حديث معروف ، حديثى صحيح است .
ديگر آنکه اين کشفيات بعد از روشن شدن مطلب است ، نه قبل از آن تا مفيد باشد.
ثالثا: پاره اى از اين استنتاجها مبتلا به مغالطه هست و بايد مى باشند.
7 ـ ايـن جـريـان انـحـرافـى ، جـداى از اتلاف هزاران ساعت از عمر محققان وپژوهشگران قرآنى ، دستاويزى است براى معتقدان به تحريف قرآن زيرا بعد ازمشاهده چند مورد نظم و توازن ، اگر در موارد ديگر به نصاب لازم نرسند، به ذهنشان مى آيد پس بايد قرآن تحريف شده باشد.
8 ـ استفاده شاعرانه ، نه برهانى از بعضى از تناسبهاى کشف شده اشکالى ندارد. چنانکه شعرا مى گويند: از اينکه خداوند دو گوش و يک زبان به ما داده ، نتيجه مى گيريم که بايد دو تا بشنويم و يکى بگوئيم .
اما بايد توجه داشته باشيم که اين بيان يک بيان خطابى و شاعرانه است نه علمى و برهانى .
9 ـ در کـتـاب و سنت هيج اشاره و کنايه اى به وجود نظم رياضى در قرآن ديده نمى شود برعکس قرآن را کتاب هدايت و عمل معرفى کرده اند و از ما خواسته اندبرخورد ما با قرآن برخورد مريض با نسخه باشد و خود را به اينگونه امور انحرافى مشغول نسازيم .
10ـ راه پـى بردن به اعجاز قرآن تسلط به فنون ادبيات عرب و تلاوت فراوان و تامل در قرآن است ، نه سير انحرافى طى شده از سوى رشاد خليفه.
11ـ اينگونه نقدها را ضرورى مى دانيم . زيرا با گسترش کامپيوتر، اشخاص زيادى ازطريق رايانه در جستجوى نظم رياضى قرآنند!