ویژنامه شهادت امام رضا علیه السلام ( مـــلــــجأ درماندگــــان ) ...

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز

.
.
.


هشتمین مظلوم ...

ماه صفر به پایان می رسد!

شهادت امام هشتم در آخرین روز این ماه، پایان دو ماه سوگورایست!

از آغاز محرم ، سرشک غم باریده ایم، تا عاشورا، اربعین، بیست وهشتم صفر و سرانجام روز شهادت حضرت رضا علیه السلام ...





 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
...

...


.
.
.



اینک جهان تشیع در سوگ غریب خراسان است!


والا مردی که در راه آرمان و برای کسب خشنودی حضرت حق ، شکیبا و استوار ، رضای الهی را به جان پذیرفت

و

رهروان طریق توحید را تا رسیدن بر قله های شرف و وادی رستگاری رهنمون شد ...

،

هشتمین مظلوم

عصاره ایمان و هدف ، آمیزه ای از دانش و تقوا ، عبادت و بینش، مبارزه و پایداری و اراده و همت بود!

او ...

هر چند در اوج عزت و جلال ، اما اسیر ظلم مأمون بود ، آنگونه که گاهی از خدایش ، مرگ می طلبید ...


آه از آن انگور مسموم ، که رضای آل محمد علیهم السلام را به رضوان برد!!





 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

5.jpg
حدیث سلسله الذهب


علی بن موسی الرضا ( ع ) فرمود :
حديث کرد مرا پدرم موسی کاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش علی زين العابدين از پدرش حسين شهيد کربلا از پدرش علی بن ابی طالب که گفت : عزيزم و نور چشمانم

رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم سبحانه و تعالی می فرمايد :

کلمه " لا اله الا الله " دژ من است .
هر که آن را بگويد به دژ من وارد گشته است و آن که به دژ من وارد شده از عذاب من ايمن و آسوده است .

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار



آبی در نثر الدرر روايت کرده است که مأمون به امام رضا ( ع ) گفت :

ای ابو الحسن ! به من پاسخ ده که جدت ،
علی بن ابی طالب ، چگونه تقسيم کننده بهشت و جهنم است ؟

گفت ای اميرمؤمنان ! آيا از پدرت از پدرانت از عبد الله بن عباس برايت روايت نکرده اند که گفت :

از پيامبر ( ص ) شنيدم که می فرمود :
حب علی ايمان و دشمنی با او کفر است ؟

مأمون گفت : آری .

امام فرمود :
پس علی تقسيم کننده بهشت و جهنم است .

مأمون گفت: خدا مرا پس از تو زنده مگذارد ای ابو الحسن ! گواهی می دهم که تو وارث علم رسول خدايی (ص )

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

6.jpg

جلوه‌هاي رفتاري در سيرة رضوي


ابراهيم بن عباس مي‌گويد:

«هيچ‌گاه نديدم که امام‌رضا(ع) در سخن بر کسي جفا ورزد، و نيز نديديم که سخن کسي را پيش از تمام شدن، قطع کند.

هرگز نيازمندي را که مي‌توانست نيازش را برآورده سازد رد نمي‌کرد.

در حضور ديگري پايش را دراز نمي‌کرد.

هرگز نديديم به کسي از خدمت‌کاران و غلامانشان بدگويي کند.

خندة او قهقهه نبود بلکه تبسم بود.

چون سفرة غذا به ميان مي‌آمد همة افراد خانه حتي دربان را نيز بر سر سفرة خويش مي‌نشاند و آنان همراه با امام غذا مي‌خوردند.

شب‌ها کم مي‌خوابيد و بيشتر بيدار بود و بسياري از شب‌ها تا صبح بيدار مي‌ماند و به عبادت مي‌گذراند.

بسيار روزه مي‌داشت و روزة سه روز در هر ماه را ترک نمي‌کرد.
[گويا منظور روزة پنج‌شنبه اول ماه و چهارشنبه وسط ماه و پنج‌شنبه آخر ماه است که پيشوايان معصوم(ع) فرموده‌اند: کسي که اضافه بر روزة ماه مبارک رمضان در هر ماه اين سه روز را روزه بگيرد مانند آن است که همة سال روزه باشد].

کار خير و انفاق پنهان بسيار داشت و بيشتر در شب‌هاي تاريک مخفيانه به فقرا کمک مي‌کرد.»[1]



[1]. اعلام الوري، ص314.

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
0.687602001318081516_taknaz_ir.jpg

محمدبن ابي‌عياد مي‌گويد:

«فرش آن حضرت در تابستان حصير و در زمستان پلاس (گليم) بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود،
اما هنگامي‌که در مجالس عمومي شرکت مي‌کرد (لباس‌هاي خوب و متعارف مي‌پوشيد) و خود را مي‌آراست.»[1]

شبي امام ميهمان داشت، در ميان صحبت چراغ، نقصي پيدا کرد، ميهمان امام دست پيش آورد تا چراغ را درست کند، امام نگذاشت و خود اين کار را انجام داد و فرمود: ما گروهي هستيم که ميهمانان خود را به کار نمي‌گيريم.[2]

شخصي به امام عرض کرد: به خدا سوگند، هيچ کس در روي زمين از حيث برتري و شرافتِ پدران به شما نمي‌رسد.

امام فرمود: «
تقوا به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت.»[3]


[1]اعلام الوري، ص315.

[2]کافي، ج4، ص283
[3]
عيون اخبار الرضا، ج2، ص174
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار


1_8elf2tu.jpg
ياسر، خادم امام مي‌گويد:
امام رضا(ع) به ما فرموده بود اگر بالاي سرتان
ايستادم (و شما را براي کاري طلبيدم) و شما به غذا خوردن مشغول بوديد برنخيزيد تا غذايتان تمام شود. به همين دليل بسيار اتفاق مي‌افتاد که امام ما را صدا مي‌کرد و در پاسخ او مي‌گفتند: به غذا خوردن مشغولند و آن گرامي مي‌فرمود: بگذاريد غذايشان تمام شود.[1]

يک بار غريبي خدمت امام رسيد و سلام کرد و گفت: من از دوست‌داران شما و پدران و اجدادتان هستم. از حج بازگشته‌ام و خرجي راه تمام کرده‌ام. اگر مايليد مبلغي را به من بدهيد تا خود را به وطنم برسانم و در آن‌جا از جانب شما معادل همان مبلغ را به مستمندان صدقه خواهم داد، زيرا من در شهر خويش فقير نيستم و اينک در سفر نيازمند مانده‌ام.
امام برخاست و به اتاقي ديگر رفت و دويست دينار آورد و از بالاي در دست خويش را فراز آورد و آن شخص را خواند و فرمود: اين دويست دينار را بگير و توشة راه کن و به آن تبرک بجوي و لازم نيست که از جانب من معادل آن صدقه بدهي... آن شخص دينارها را گرفت و رفت. امام از آن اتاق به جاي اول بازگشت.
از ايشان پرسيدند: چرا چنين کرديد که شما را هنگام گرفتن دينارها نبيند؟‌ فرمود: تا شرمندگيِ نياز و سؤال را در او نبينم... .[2
]

[1]کافي، ج6، ص298.


[2]مناقب، ج4، ص360
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]رضایت رضوی
[/h][h=3]
علت ملقب شدن امام هشتم به لقب «رضا»
[/h]



براساس روایات وارده از حضرات معصومین همه ائمه نور واحدند و همگی، صفات کمالیه را در اوج دارایند. اما با این وجود برای هر معصومی لقبی مخصوص وجود دارد که این خصلت در این امام جلوه ای ویژه داشته است. امام هشتم علی بن موسی علیهماالسلام نیز دارای لقبی مخصوص به خود است و آن لقب رضاست. دوست و دشمن امام را با این لقب صدا می کردند. اما به دیگر ائمه حتی دوستان نیز چنین لفبی نداده اند.
جای هیچ تردیدی نیست که همه معصومین به مقدرات الهی راضی بودند؛ و از طرفی خداوند متعال نیز از آنها رضایت کامل داشته است که آنان را به عنوان حجت خود بر انسانهای روی زمین برانگیخت. اما سۆالی که در اینجا خودنمائی می کند این است که چرا لقب رضا تنها به امام هشتم داده شده است؟ در پاسخ این سۆال به دو روایت که در همین زمینه می باشد اشاره می شود.
[h=2]رضایت مخالفین از امام[/h]امام محمد تقی علیه السلام در جواب سۆال یکی از اصحاب که علت ملقب شدن پدر ایشان به رضا را جویا شده بود؛ ابتدا بصورت سر بسته فرمودند که چون خدا و رسول از ایشان راضی بودند خداوند ایشان را رضا لقب داد.
اما این صحابی از این جواب قانع نشده و در ادامه پرسید که همه ائمه این چنین بودند که خدا و رسول از ایشان راضی بودند پس چرا خداوند تنها پدر شما را رضا نامید؟ جواب روشن تر دادند که چون مخالفین ائمه در هیچ برهه ای از زمان به حضور حضرات معصومین در دستگاه حکومت راضی نبودند و همیشه در صدد حذف فیزیکی ایشان بودند ولی در مورد امام رضا علیه السلام، مخالفین نیز راضی شدند که ایشان در بدنه حکومت باشد و حتی تا جانشینی خلافت پیش رفتند که حضرت نپذیرفت اما در نهایت ولایت عهدی را به حضرت تحمیل کردند. متن روایت چنین است:
بزنطى می گوید: به حضرت جواد علیه السلام عرض كردم: گروهى از مخالفین شما معتقدند كه لقب رضا را مأمون به پدر شما داد چون راضى شد كه ولى عهد او باشد. فرمود:
حضرت جواد علیه السلام رضایت امام رضا علیه السلام را بر امر ولایت عهدی رد می کند و اینکه لقب رضا برای حضرت علتش رضایت ایشان بر این امر باشد. بلکه برعکس، رضایت مخالفین را بر حضور امام در امر حکومت مطرح می کنند، که این خود شکستی بزرگ برای خلفای نابحق عباسی به شمار می رفت

بخدا دروغ گفته ‏اند و كار نابجائى كرده ‏اند! خداوند بزرگ او را رضا نامیده زیرا او مورد رضایت خدا بود در آسمانها و مورد پسند پیامبر اكرم و ائمه طاهرین بود در زمین.
عرض كردم: مگر تمام آباء و اجداد شما از ائمه طاهرین علیهم السّلام مورد پسند خدا و پیامبر و ائمه نبودند. فرمود چرا.
فَقُلْتُ فَلِمَ سُمِّیَ أَبُوكَ مِنْ بَیْنِهِمْ الرِّضَا؟ قَالَ لِأَنَّهُ رَضِیَ بِهِ الْمُخَالِفُونَ مِنْ أَعْدَائِهِ كَمَا رَضِیَ بِهِ الْمُوَافِقُونَ مِنْ أَوْلِیَائِهِ وَ لَمْ یَكُنْ ذَلِكَ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِهِ ع فَلِذَلِكَ سُمِّیَ مِنْ بَیْنِهِمْ الرِّضَا علیه السلام. [1]
عرض كردم: پس چرا پدرت را بین آنها رضا لقب داده ‏اند؟ فرمود: چون مخالفین نیز او را چنان پسندیدند كه دوستان و موافقین نیز پسندیده بودند؛ ولى این موفقیت براى هیچ كدام از آباء گرامش دست نداد بهمین جهت در میان ائمه به رضا ملقب شد. [2]
نکته بسیار مهمی که در این روایت باید به آن توجه شود این است که حضرت جواد علیه السلام رضایت امام رضا علیه السلام را بر امر ولایت عهدی رد می کند و اینکه لقب رضا برای حضرت علتش رضایت ایشان بر این امر باشد. بلکه برعکس، رضایت مخالفین را بر حضور امام در امر حکومت مطرح می کنند، که این خود شکستی بزرگ برای خلفای نابحق عباسی به شمار می رفت.
شخص امام رضا علیه السلام نیز در کلماتی به این نکته اشاره دارند:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَفِظَ مِنَّا مَا ضَیَّعَ النَّاسُ وَ رَفَعَ مِنَّا مَا وَضَعُوهُ حَتَّى لَقَدْ لُعِنَّا عَلَى مَنَابِرِ الْكُفْرِ ثَمَانِینَ عَاماً وَ كُتِمَتْ فَضَائِلُنَا وَ بُذِلَتِ الْأَمْوَالُ فِی الْكَذِبِ عَلَیْنَا وَ اللَّهُ تَعَالَى یَأْبَى لَنَا إِلَّا أَنْ یُعْلِیَ ذِكْرَنَا وَ یُبَیِّنَ فَضْلَنَا. [3]
سپاس خداى را كه آنچه مردم از ما تباه كرده بودند، حفظ فرمود و قدر و منزلت ما را كه پایین برده بودند، بالا برد. هشتاد سال بر بالاى چوبهاى كفر ما را لعن و نفرین كردند، فضایل ما را كتمان نمودند و داراییهایى در دروغ بستن به ما هزینه شد و خداوند، جز بلندى یاد ما و آشكار شدن فضل ما را نخواست.[4]
حضرت کاظم علیه السلام برای اینکه این لقب برای فرزندشان شایع شود هرگاه درباره ایشان با دیگران سخن می فرمود از این لقب استفاده می کرد. دیگران هم وقتی چنین برخورداری از ایشان ملاحظه می کردند ناخداگاه در مورد ایشان با لقب رضا سخن می گفتند و این گونه لقب رضا برای حضرت شایع شد

[h=2]دستور امام هفتم[/h]در روایت دیگری آمده است که امام هفتم موسی بن جعفر علیهماالسلام اصرار داشتند که همه فرزندشان را رضا صدا بزنند.
كان موسى بن جعفر بن محمّد بن علیّ بن الحسین بن علیّ علیهم السلام یسمّی ولده علیّا علیه السلام الرضا. [5]
سلیمان بن حفص گفت: موسى بن جعفر علیهماالسّلام فرزندش على را رضا لقب داده بود؛ می فرمود: فرزند من را رضا صدا بزنید.
می فرمود: «به رضا چنین گفتم»، «رضا به من چنین گفت». وقتى او را مخاطب قرار می داد می فرمود: یا اباالحسن.[6]
این روایت نشان می دهد که حضرت کاظم علیه السلام برای اینکه این لقب برای فرزندشان شایع شود هرگاه درباره ایشان با دیگران سخن می فرمود از این لقب استفاده می کرد. دیگران هم وقتی چنین برخورداری از ایشان ملاحظه می کردند ناخداگاه در مورد ایشان با لقب رضا سخن می گفتند و این گونه لقب رضا برای حضرت شایع شد.
اما امام کاظم علیه السلام در زمانی که می خواست با خود امام رضا علیه السلام سخن بگوید با کنیه ایشان را صدا می زد. شاید برای این بوده که احترام خاصی به ایشان بگذارد زیرا در عرب رسم بوده که هرکه را بخواهند احترام کنند با کنیه صدا می زدند.

پی نوشت:
1.ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیه السلام، نشر جهان - تهران، چاپ: اول، 1378ق. ج‏1، ص13
2. علامه مجلسى، زندگانى حضرت امام رضا علیه السلام، ترجمه بحار الأنوار / مترجم موسى خسروى‏، ناشر: اسلامیة- تهران‏، چاپ: اوّل‏1380 ش‏، ص5
3. الشیخ الصدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام ، ج‏2، ص 164
4.رسول جعفریان،حیات فكرى و سیاسى امامان شیعه،انتشارات انصاریان قم، چاپ دهم 1386 ص 438 و439
5.بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، حلیة الأبرار، 5جلد، مۆسسة المعارف الإسلامیة - قم، چاپ: اول، 1411 ق. ج‏4 ، ص342
6.علامه مجلسى، زندگانى حضرت امام رضا علیه السلام ، ص
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]عرش برین خورد زمین[/h]
با زمین خوردنت امروز زمین خورد زمین
آسمان خورد زمین عرش برین خورد زمین
وسط کوچه همینکه بدنت لرزه گرفت
ناگهان بال و پر روح الامین خورد زمین
این چه زهری است که داری به خودت می پیچی
گاه پشت کمرت گاه جبین خورد زمین
از سر تو چه بگوییم؟ روی خاک افتاد
از تن تو چه بگوییم؟ همین ... خورد زمین
دگرت نیست توان تا که ز جا برخیزی
ای که با تو همه ی دین مبین خورد زمین
داشت می مرد اباصلت که چندین دفعه
دید مولاش چه بی یار و معین خورد زمین
زهر اول اثرش بر جگر مسموم است
پهلویت سوخت که زانوت چنین خورد زمین
پسرت تا ز مدینه به کنار تو رسید
طاقتش کم شد و گریان و حزین خورد زمین
به زمین خوردن و خاکی شدنت موروثی است
جد تشنه لبت از عرشه ی زین خورد زمین
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
نحوه شهادت امام رضا ( عليه السّلام )



«بعد از شهادت امام رضا ـ عليه السّلام ـ شيعيان بدن شريف آن حضرت را در خراسان تشييع کردند. اين تشييع جنازه به حدي پر شور بود که تا آن زمان مثل آن ديده نشده بود، همه طبقات در تشييع جنازه امام حاضر شدند»

نحوه شهادت امام رضا ( عليه السّلام )
حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ در سال 148 هـ .ق در شهر مدينه متولد شد،[1] و در ماه صفر سال 203 هـ .ق در سن 55 سالگي در شهر طوس خراسان به شهادت رسيد.
در باب شهادت ايشان تقريباً تمام علماي شيعه و عده زيادي از علماي اهل سنت قائلند که آن حضرت مسموم و شهيد شده اند. درباره عامل شهادت اختلاف نظر و اقوالي وجود دارد که به آنها اشاره خواهيم کرد.
قول مشهور اين است که آن حضرت توسط مأمون خليفه عباسي مسموم شده و به شهادت رسيده اند.
برخي از علماي اهل سنت قائلند که مأمون، امام رضا ـ عليه السّلام ـ را مسموم نکرده است.و براي اين گفته خود دلائلي هم ذکر مي کنند. از جمله آن دلائل اين است که مأمون دختر خود را به همسري امام جواد ـ عليه السّلام ـ درآورد. مأمون به برتري امام رضا ـ عليه السّلام ـ در برابر علما استدلال مي کرد. بعد از درگذشت امام رضا ـ عليه السّلام ـ مأمون بسيار ناراحت و غمگين بود و... در ادامه خواهيم گفت که به هيچ يک از دلائل در اين رابطه نمي توان استناد کرد. عده اي از علماي اهل سنت قائلند که ايشان مسموم شده اند و عامل جنايت، عباسيان (غير از مأمون) بوده اند. به عنوان نمونه ابن جوزي مي گويد: «وقتي عباسيان ديدند خلافت از دست آنها خارج شد (به واسطه ولايتعهدي) و به دست علويان افتاد، امام رضا ـ عليه السّلام ـ را مسموم کردند.[2]» اين قول نيز چندان صحيح به نظر نمي رسد چرا که «بيشتر مورخين و روات اجماع دارند که مأمون سم را به امام ـ عليه السّلام ـ داده نه غير او»[3]. علاوه بر اينکه مأمون براي اين کار انگيزه هم داشته که به آن اشاره خواهد شد. رواياتي از امام رضا ـ عليه السّلام ـ وارد شده است که در اين روايات آن حضرت شهادت خويش را پيشگويي کرده اند و عامل اين جنايت را مأمون دانسته اند. امام رضا ـ عليه السّلام ـ به هرثمه بن اعين مي گويد: «موقع مرگ من فرا رسيده است اين طاغي (مأمون) تصميم گرفته مرا مسموم کند...»[4].
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ادامه

نحوه شهادت امام رضا ( عليه السّلام )

شهيد مطهري مي نويسد:


«قرائن نشان مي دهد که امام رضا ـ عليه السّلام ـ را مسموم کردند و يک علت اساسي همان قيام بني العباس در بغداد (بر عليه مأمون) بود. مأمون در حالي حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ را مسموم کرد که از خراسان به طرف بغداد مي رفت و مرتب اوضاع بغداد را به او گزارش مي دادند. به او گزارش دادند که بغداد قيام کرده او ديد که حضرت رضا ـ عليه السلام ـ را نمي تواند عزل کند و اگر با اين وضع بخواهد برود آنجا کار بسيار مشکل است. براي اينکه زمينه رفتن آنجا را فراهم کند و به بني العباس بگويد کار تمام شد حضرت را مسموم کرد و آن علت اساسي که مي گويند و قابل قبول هم هست و با تاريخ وفق دارد همين جهت است»[5].

به نظر مي رسد انگيزه اصلي مأمون در به شهادت رساندن امام رضا ـ عليه السّلام ـ همين مطلبي باشد که ذکر شد. چرا که قيام عباسيان در بغداد جز به خاطر ترس از روي کار آمدن علويان نبوده است.


طبري مي نويسد:

«مأمون نامه اي به بني عباس در بغداد نوشت و مرگ علي بن موسي ـ عليه السّلام ـ را به آنان اعلام کرد و از آنان خواست که به اطاعت او درآيند زيرا دشمني آنان با او جز با بيعت وي با علي بن موسي ـ عليه السّلام ـ نبوده است.[6] از ديگر موجباتي که مورخان در قتل امام رضا ـ عليه السّلام ـ ذکر کرده اند، کينه اي مي دانند که مأمون از امام رضا ـ عليه السّلام ـ به دل گرفته بود. طبرسي مي نويسد: علتي که موجب شد مأمون امام رضا ـ عليه السّلام ـ را به شهادت برساند اين بود که آن حضرت بي محابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام مي کرد. در بيشتر موارد در مقابل او قرار مي گرفت که موجب عصبانيت و کينه او مي شد...»[7]. همانگونه که بيان شد از نظر روايات شيعي شکي نيست که مأمون حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ را مسموم کرد.[8] امّا اينکه کيفيت اين عمل چگونه بوده است؟ روايات چندي وجود دارد که به آنها اشاره مي کنيم. روايتي را شيخ مفيد از عبدا... بن بشير نقل کرده که عبدا... گفت: مأمون به من دستور داد که ناخنهاي خود را بلند کنم... سپس مرا خواست و چيزي به من داد که شبيه تمر هندي بود و به من گفت: اين را به همة دو دست خود بمال... سپس نزد امام رضا ـ عليه السّلام ـ رفت و به من دستور داد که انار براي ما بياور من اناري چند حاضر کردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار، من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانيد و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار دو روز بيشتر زنده نماند»[9]. روايت ديگري را شيخ مفيد از محمد بن جهم ذکر کرده که مي گويد: «حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ انگور دوست مي داشت پس قدري انگور براي حضرت تهيه کردند. در حبه هاي آن به مدت چند روز سوزنهاي زهرآلود زدند. سپس آن سوزنها را کشيده و به نزد آن بزرگوار آوردند... آن حضرت از آن انگورهاي زهرآلود بخورد و سبب شهادت ايشان شد».[10]

روايتي از اباصلت هروي نيز نقل شده که مي گويد: مأمون امام رضا ـ عليه السّلام ـ را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.[11]»
بنابراين، ادله اي که اهل سنت ذکر کرده اند که مأمون امام رضا ـ عليه السّلام ـ را به شهادت نرسانده بي اساس مي باشد. چرا که مأمون فردي بود که به خاطر حکومت، برادر خويش امين را به قتل رساند و محبوبيت امام رضا ـ عليه السّلام ـ در نزد او از برادرش بيشتر نبود. و گريه ظاهري او بعد از مرگ امام ـ عليه السّلام ـ به جهت منحرف کردن اذهان علويان و طرفداران امام رضا ـ عليه السّلام ـ بوده است.
«بعد از شهادت امام رضا ـ عليه السّلام ـ شيعيان بدن شريف آن حضرت را در خراسان تشييع کردند. اين تشييع جنازه به حدي پر شور بود که تا آن زمان مثل آن ديده نشده بود، همه طبقات در تشييع جنازه امام حاضر شدند»[12]. امام رضا ـ عليه السّلام ـ در سال 203 هـ.ق در شهر طوس به خاک سپرده شد.



معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
پى‌‏نوشتها

1ـ زندگي سياسي هشتمين امام:جعفر مرتضي حسيني.
2ـ پيشوايان، سيد کاظم ارفع.
3ـ حضرت رضا(ع)، فضل الله کمپاني.[1] . شيخ مفيد، الارشاد، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، چاپ دوم، بي تا، ج 2، ص 261.
[2] . باقر شريف القرشي، حياة الامام علي بن موسي الرضا(ع)، قم، نشر سعيد بن جبير، 1372ش، ج 2، ص 371.
[3] . همان.
[4] . محمد بن جرير بن رستم طبري، دلائل الامامه، قم، منشورات الرضي، 1363، ص 178.
[5] . مطهري، مرتضي، سيري در سيره ائمه اطهار، تهران، صدرا، چاپ بيست و هفتم، 1384، ص 210.
[6] . محمد بن جرير طبري، تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، اساطير، چاپ دوم، 1364، ج 13، ص 5676.
[7] . فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري، قم، مؤسسه آل البيت(ع)، 1417، ج 2، ص 80؛ شيخ مفيد، همان، ج 2، ص 260.
[8] . مطهري، مرتضي، همان، ص 211.
[9] . شيخ مفيد، همان، ج 2، ص 262ـ261.
[10] . همان، ص 262.
[11] . فضل بن حسن طبرسي، همان، ص 83ـ82.
[12] . باقر شريف القرشي، همان، ص 375.
منبع :پايگاه انديشه قم
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]حضرت سلطان[/h]

هر كس دهان به مدح شما باز می كند عیسی مسیح گشته و اعجاز می كند
آن كس كه یك سحر شده مهمان خانه ات هنگام رفتن به جنان ناز می كند
مرغ دلم به شوق زیارت شبانه روز تا گنبد طلای تو پرواز می كند
علامه قدر فهم خودش در كلاس درس شرحی برای وصف تو آغاز می كند
سطری ز مدح تو به كتب جا نمی شود
اصلا مناقب تو كه املا نمی شود
هر كس كه زیر پای بلند شما نشست شانه به شانه ی همه ی انبیا نشست
یك لحظه با نفس زدن در حریم تو یك عمر زائر تو كنار خدا نشست
با نسخه ی تو تا به قیامت سلامت است هر لاعلاج چون كه به دارالشفا نشست
دورش كنند زآتش دوزخ ملائكه آنكس كه در جوار امام رضا نشست
هر مدعی عشق كه عاشق نمی شود
هر كس به خادمی تو لایق نمی شود
هر كس كه از غلامی تو رو سفید داشت وقت ورود در حرمت شاكلید داشت
حاتم اگر كه شهره میان كریم هاست بر سفره ی كرامت و جودت امید داشت
هر روز سال بود اگر دور سفره ات هر مستمند دم به دم عیدی سعید داشت
عیسی برای طی مسیرش به آسمان بی شك به یاری تو نیازی شدید داشت
گر زائری بریده دل از غیر می كند
با سیره ی سلوكی تو سیر می كند
جبریل محضر تو پرش می خورد زمین پلك ز اشك گشته ترش می كند زمین
موسی به پای هیبت والای تو رضا در طور عصا به كف جگرش می خورد زمین
قربانی قدوم تو تا در منا شود دارد خلیل هم پسرش می خورد زمین
عیسی به معجزات تو ایمان چو آورد اعجازهای با اثرش می خورد زمین
آیینه ی تمام جمال محمدی
تنها تویی كه عالم آل محمدی
از حبس سرد فاصله آزاد می شوم وقتی دخیل پنجره فولاد می شوم
دانه بریز سوی تو آیم به جان و دل تنها اسیر دام تو صیاد می شوم
از من خراب تر نبود زائری رضا اما به یك نگاه تو آباد می شوم
وقتی علی عالی اعلای من تویی من نیز در ركاب تو مقداد می شوم
نزد تو می رسیم ز دارالولایه ات
جایی نمی رویم بجز زیر سایه ات
آقا قسم به لطف و كرامات بی حدت آقا قسم به زلف سیاه مجعدت
آقا قسم به خسته دلانی كه مانده اند در آرزوی دیدن یك بار مرقدت
ای كاش می پرید شبیه كبوتران دلهای ما همیشه به اطراف گنبدت
تنها نه ما به شوق حرم ضعف می كنیم حتی بهشت هم شده مجنون مشهدت
بر سر در حریم دل من نوشته اند
خاك مرا ز خاك خراسان سرشته اند
ما با ولایت تو به خورشید می رسیم بر او ج بی نهایت توحید می رسیم
ما با محبت تو كه گنجی بود به دل آنجا كه جبرئیل نمی دید می رسیم
ما با عنایت تو به احیای امرتان بر آن كمال ناب كه گفتید می رسیم
ما افتخار با تو فقط كسب می كنیم آری به هر كجا كه بخواهید می رسیم
ما بی رضایت تو خدایی نمی شویم
بی اذن تو كه كرب و بلایی نمی شویم
تنها به تخت و تاج شما التماس ماست آقا به آستان تو حمد و سپاس ماست
وقتی دلم برای حرم تنگ می شود یك یا امام رضاست كه رمز تماس ماست
جای محبتت صدف سینه ی من است این از درایت دل گوهر شناس ماست
گرم است پشت كشور ما به حریم تو محكم به رافت تو نظام و اساس ماست
ای آبروی كشور ایران ابالحسن
دستم بگیر حضرت سلطان ابالحسن
شكر خدا كه جسم تو در زیر پا نرفت شكر خدا كه راس تو بر نیزه ها نرفت
نا محرمی ندید دگر خواهر تو را همراه با سر تو به شام بلا نرفت
دست كسی نخورد به گیسوی همسرت دیگر چنین ستم كه به آل عبا نرفت
حداقل برای تو پیراهنی كه ماند در زیر خاك جسم تو با بوریا نرفت
گفتی به هر مصیبت و غم فابك للحسین
گفتی به پاست تا كه علم فابك للحسین
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]هدایت های ویژه هشتمین خورشید
[/h]



وجود مبارک امام رضا علیه السلام در سال 148 و در مدینه متولد شدند. در سن 35 سالگی پس از شهادت پدرشان امام هفتم به امامت رسیدند، بنابراین مدت امامت آن حضرت حدود بیست سال است (تا سال 202 یا 203 ه ) که ده سال آن معاصر با خلافت هارون الرشید، پنج سال معاصر با خلافت محمد امین و پنج سال اخیر هم معاصر با خلافت عبدالله مامون می باشد.
در حیات اجتماعی حضرت دو ماجرا در تاریخ انعکاس گسترده ای یافته است: یکی داستان ولیعهدی و دیگری موضوع واقفیه. درباره مساله اول مطالب بیشتری منتشر شده است و لذا کمی به مساله دوم می پردازم.
[h=2]ماجرای واقفیه[/h]در ابتدای امامت حضرت برای شیعیان یک مشکل جدی به وجود آمد و آن عبارت بود از پیدایش جریان «واقفیه ». (1)
شرح ماجرا به این صورت بود که برخی از وکلای سرشناس حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام که اموال زیادی از وجوهات مردم در هنگام شهادت امام، در نزدشان بود حاضر به فرستادن این اموال به حضور امام جدید یعنی حضرت ثامن الائمه علیه السلام نشدند و برای توجیه این کار ناشایسته خود، امامت حضرت را از اساس منکر شدند. آنان با استفاده از اندیشه موعود و انتظار که در میان عموم به صورت واضح مشخص نشده بود، مدعی شدند که امام هفتم از دنیا نرفته است. بلکه از نظرها پنهان شده و در آینده خواهد آمد.
از آنجا که این عده بر امامت امام هفتم توقف کردند و به ولایت حضرت رضا علیه السلام گردن ننهادند معروف به واقفیه شدند. متاسفانه عده ای از مردم ساده و حتی عده ای از راویان معروف حدیث هم پیرو آنها شدند، همانند حسن بن محمد بن سماعة ، حمید بن زیاد ، حسن بن علی بن ابی حمزه ، علی بن حسن الطاطری .
اسامی حلقه اصلی این فرقه گمراه عبارتست از : احمد بن ابی بشر السراج ، عثمان بن عیسی الرواسی ، علی بن ابی حمزه البطائنی و زیاد بن مروان القندی .
برخی از وکلای سرشناس حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام که اموال زیادی از وجوهات مردم در هنگام شهادت امام، در نزدشان بود حاضر به فرستادن این اموال به حضور امام جدید یعنی حضرت ثامن الائمه علیه السلام نشدند و برای توجیه این کار ناشایسته خود، امامت حضرت را از اساس منکر شدند

نفوذ اجتماعی جریان مذکور به حدی در میان خواص موثر واقع شد که ما اسامی برخی از چهره های سرشناس حدیث را ملاحظه می کنیم که هر یک مدتی در تردید و شک به سر می برند و هر یک در اثر ماجرایی مشمول لطف الهی واقع شده و به صراط مستقیم رسیدند. از جمله این افراد می توان از : حسن بن علی بن زیاد الوشاء ، عبد الرحمان بن الحجاج ، عبد الله بن مغیره و احمد بن محمد بن ابی نصر ، یونس بن عبد الرحمان ، جمیل بن دراج، یاد کرد.
[h=2]دستی از آسمان[/h]شرح برخورد امام علی بن موسی الرضا علیه السلام با این جریان بحث مفصلی می طلبد. ولی آنچه در این ماجرا جالب و آموزنده است موضوع دستگیری خصوصی امام از افرادی است که واقعا گرفتار تردید شده و از محضر مبارکشان استمداد روشنگری داشتند. امام در این گونه موارد بوسیله کرامات یقین آور اینگونه افراد را هدایت می فرمودند.
مثلا مرحوم عبدالله بن مغیره که از موثق ترین راویان حدیث است می گوید:(2)

واقفی بودم و به حج رفتم وقتی به مکه وارد شدم در دلم اضطرابی به وجود آمد به خانه خدا (ملتزم) چسبیدم و از خدا خواستم که مرا به بهترین دین ارشاد فرماید. پس از آن به دلم افتاد که به دیدار {امام} رضا بروم به مدینه آمدم و جلوی درب منزلشان ایستادم. به غلام خانه گفتم: به آقایت بگو مردی از اهل عراق جلوی درب است.
ناگهان صدای حضرت بلند شد که عبدالله بن مغیره وارد شد! وارد شدم. تا مرا دید فرمود: خدا دعای تو را مستجاب کرد و هدایتت نمود.
و این چنین آفتاب امام هشتم سبب هدایت این مرد بزرگوار می شود.
یا در مورد حسن بن علی بن زیاد که می گوید(3):
مسائل زیادی را برای امتحان { امام } رضا جمع آوری کردم. هنگام عزیمت برای سفر به مرو، دخترم گفت پدر این پارچه را با خود ببر و در آنجا بفروش و برایم فیروزه بیاور. هنگامی که به مرو وارد شدم غلامان { امام } رضا نزد من آمدند و سراغ آن پارچه را گرفتند. گفتم چنین چیزی ندارم ! – احتمالا فراموش کرده بوده – رفتند و دوباره برگشتند گفتند مولای ما سلام رساند و گفت در فلان جا پارچه ای داری که دخترت به تو داده تا برایش فیروزه بخری این پول را بگیر (و آن را به ما بده)!!
آمدم تا منزل ایشان تا سوالاتی را که نوشته بودم بپرسم جماعتی در کنار درب نشسته بودند و صحبت می کردند. در این فکر بودم که چگونه خود را به داخل منزل برسانم که غلامی بیرون آمد و نوشته ای در دست داشت.
نفوذ اجتماعی جریان مذکور به حدی در میان خواص موثر واقع شد که ما اسامی برخی از چهره های سرشناس حدیث را ملاحظه می کنیم که هر یک مدتی در تردید و شک به سر می برند و هر یک در اثر ماجرایی مشمول لطف الهی واقع شده و به صراط مستقیم رسیدند

صدا زد: حسن بن علی وشاء چه کسی است؟
گفتم: من هستم .
گفت: به من دستور داده شده این نوشته را به تو بدهم . آن را بگیر .
آن را گرفتم و به کناری رفتم. بخدا سوگند پاسخ تک تک مسائل من بود !! آنجا بود که از واقفی بودن دست برداشته و به امامت امام یقین کردم .
اینها نمونه هایی از دستگیری خاص امام هشتم علیه السلام است که تاریخ برای ما نقل می کند. مسلما زمینه خاصی در این افراد می دیدند که آنها را مشمول هدایت خاص و محبت ویژه خود قرار می دادند و به قول جناب حافظ:
طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند


اکنون که ما بحمد الله توفیق اعتقادی به ولایت و امامت حضرت ایشان را داریم ، چه مناسب است که با خلوص نیت و صفا و صممیت به محضرشان متوسل شویم تا توفیق عملی پیروی از خودشان را هم نصیب ما بفرماید و ما را نیز مشمول لطف پدرانه (4) خویش قرار دهند. آمین

پی نوشت:
1 – در زمینه واقفیه به کتاب تحقیقی آقای ریاض محمد حبیب ناصری به نام «الواقفیه» که در کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام چاپ شده است مراجعه شود.
2 – رجال کشی، رقم 1110.
3 – عیون اخبار الرضاء، 2 /229 ، ب 55؛ این نقل توسط شیخ طوسی با اندکی تفاوت نقل شده است: الغیبة ، 72، ح 77.
4 – خود حضرت رضا علیه السلام بنا به روایتی در کافی 1 /200، درباره امام می فرمایند : الامام الانیس الرفیق و الوالد الشفیق ...؛ امام دوست همراه و پدر دلسوز است.
 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
نامه امام رضا(ع) به حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)...

نامه امام رضا(ع) به حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)...




حضرت عبدالعظیم (ع) روایت می کند، مولایم امام رضا (ع)، برای من پیام فرستاد و فرمود:

سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو، راهی را برای نفوذ و تسلط شیطان بر خود باز نگذارند، آنان را به راست­گوئی در سخن و ادای امانت وادار کن و همچنین به آنان دستور بده، در مسائل پوچ و بیهوده بحث و جدال را ترک نموده و سکوت اختیار کنند و باز به آنان دستور بده، به سوی هم روی آورند، با هم معاشرت کنند و به دیدار یک­دیگر رفته، ارتباط برقرار نمایند؛

زیرا این عمل موجب تقرب و محبوبیت نزد من می گردد!

ای عبدالعظیم! دوستان و یاران من نباید، وقت خود را صرف مخالفت و سرکوبی هم­دیگر نمایند.

من با خود عهد کرده ام
،
هر کس مرتکب این­گونه اعمال مخرب و هستی سوز شود، و حتی یکی از دوستان مرا مورد خشم و ناراحتی قرار دهد، از خدا بخواهم، او را در دنیا گرفتار سخت ترین عذاب­ها کند و در آخرت نیز از زیانکاران باشد!

این مطلب را هم، برای آنان توضیح بده که، خداوند نیکوکاران آنها را آمرزیده و از بدکاران آنها هم در گذشته است
،
مگر کسانی که شرک آورده یا موجب تجاوز و اذیت به یکی از اولیاء و دوستان من شده، یا عداوت و کینه آنان را در دل داشته باشند؛

زیرا چنین گناهانی را پروردگار نمی آمرزد، مگر این­که از کار زشت خود بازگشت واقعی نمایند و آن را جبران کنند، وگرنه روح ایمان از قلب آنان می رود و از دایره ولایت ما خارج می شود و از آن بهره ای نخواهد برد، و بدان­که من، از آثار شوم چنین گناهان و لغزش­های خطرناکی به خدا پناه می برم

شیخ مفید، اختصاص، ص ۲۴۱٫


.
.
..





 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
توصیه‌هایی از مرحوم آیة الله العظمی بهجت در باب زیارت امام رضا علیه السلام

1- زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید:

«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»

به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.

اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.

2- زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.


3- بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور - کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.

ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله! به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود:

«غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.

4- همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند:

«از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»


5- یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم اولاً قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت.
ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.

6- حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمة الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند:
«در روز عاشورا مقداری از گِل پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!

7- پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.
«در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم.»
این جمله دو معنی دارد:
معنی اول این که حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند.

معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!

8- کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین - سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- می‌باشد.

9- در همین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.

روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت می‌باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت نامه می‌خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟

10- حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.

منبع: کتاب به سوی محبوب، و کتاب برگی از دفتر آفتاب. آیة الله بهجت
برگرفته از سایت شهید آوینی

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
انتظار امام از شیعیان

محدث قمی رحمه الله از حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام روایت می کند که، امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمود: «ای عبدالعظیم، سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو وسوسه های شیطانی را به خود راه ندهند و در زندگی راستگو و امانت دار باشند. راجع به چیزهایی که برایشان فایده ای ندارد سکوت کنند و جدال نکنند. با یکدیگر رفت و آمد نمایند؛ زیرا این عمل موجب تقرب به من می شود. حیثیت و آبروی خود را از بین نبرند که هرکس آبروی کسی را بریزد و از این راه یکی از دوستان مرا به غضب آورد، دعا می کنم که خدا او را در دنیا و آخرت به عذاب دچار سازد و در آخرت از زیان کاران به شمار آید».
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
مرحوم راوندى به نقل از محمّد بن زيد رزامى حكايت كند:
روزى در خدمت حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهم السلام بودم ، كه شخصى از گروه خوارج - كه درون خورجين خود نوعى سلاح مسموم نهاده و مخفى كرده بود - وارد شد.
آن شخص به دوستان خود گفته بود: او گمان كرده است ، كه چون فرزند رسول اللّه است ، مى تواند وليعهدى طاغوت زمان را بپذيرد، مى روم و از او سؤ الى مى پرسم ، چنانچه جواب صحيحى نداد، او را با اين سلاح نابود مى سازم .
پس چون در محضر مبارك امام رضا عليه السلام نشست ، سؤ ال خود را مطرح كرد.
حضرت فرمود: سؤ الت را به يك شرط پاسخ مى گويم ؟
منافق گفت : به چه شرطى مى خواهى جواب مرا بدهى ؟
امام عليه السلام فرمود: چنانچه جواب صحيحى دريافت كردى و قانع و راضى شدى ، آنچه در توبره خود پنهان كرده اى ، درآورى و آن را بشكنى و دور بيندازى .
آن شخص منافق با شنيدن چنين سخن و مشاهده چنين برخوردى متحيّر شد و آنچه در توبره نهاده بود، بيرون آورد و شكست ؛
و بعد از آن اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! با اين كه مى دانى مامون طاغى و ظالم است ، چرا داخل در امور او شدى و ولايتعهدى او را پذيرفتى ، با اين كه آن ها كافر هستند؟!


امام رضا عليه السلام فرمود:
آيا كفر اين ها بدتر است ، يا كفر پادشاه مصر و درباريانش ؟آيا اين ها به ظاهر مسلمان نيستند و معتقد به وحدانيّت خدا نمى باشند؟
و سپس فرمود:
حضرت يوسف عليه السلام با اين كه پيغمبر و پسر پيغمبر و نوه پيغمبر بود،
از پادشاه مصر تقاضا كرد تا وزير دارائى و خزينه دار اموال و ديگر امور مملكت مصر گردد .و حتّى در جاى فرعون مى نشست ، در حالى كه مى دانست او كافر محض مى باشد.

و من نيز يكى از فرزندان رسول اللّه صلى الله عليه و آله هستم و تقاضاى دخالت در امور حكومت را نداشتم ؛ بلكه آنان مرا بر چنين امرى مجبور كردند و به ناچار و بدون رضايت قلبى در چنين موقعيّتى قرار گرفتم .


آن شخص جواب حضرت را پسنديد و تشكّر و قدردانى كرد؛ و از گمان باطل خود بازگشت .
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سنگ زیر پای تو لعل بدخشان می شود
خار ، با فیض نگاهت سرو بستان می شود

گر نسیمی از سر کویت وزد سوی جحیم
دود آن عود و شرارش برگ ریحان می شود

زخم بی داروی جان و درد بی درمان دل
هر دو باخاک سر کوی تو درمان می شود

غم ندارم گر مرا در آتش دوزخ برند
چون برم نام تو را آتش گلستان می شود

مردگان روح را احیاگر جان می کند
هر که جسمش دفن در خاک خراسان می شود

گو اجل جان مرا گیرد ز کافر سخت تر
چون نگاهم بر تو افتد مرگ ، آسان می شود

در مفام رافتت این بس که نام چون تویی
روز و شب ذکر من آلوده دامان می شود

در بیابانی که لطفت ضامن آهو شود
گر گذار گرگ افتد گرگ چوپان می شود

گردش چشم تو را نازم که با ایمای آن
نقش شیر پرده ناگه شیر غران می شود

ناز بر فردوس آرد فخر بر رضوان کند
هر که یک شب در خراسان تو مهمان می شود

هر که چشمش اوفتد بر گنبد زرین تو
گاه ، مجنون گاه ، خندان گاه ، گریان می شود

گر به قعر نار ، شیطان بر تو گردد ملتجی
وادی دوزخ به چشمش باغ رضوان می شود

غرفه هایت همچو روی حور گل انداخته
بس که روز و شب ضریحت بوسه باران می شود

هر که با اخلاص گوید در حریمت یک سلام
اجر آن بالاتر از یک ختم قرآن می شود

مور اگر یک دانه با لطف تو گیرد در دهن
بی نیاز از خرمن زلف سلیمان می شود

در کنار حوض صحن تو که رشک کوثر است
زنگی ار صورت بشوید ماه کنعان می شود

پور موشایی و در طور تو هر کس لب گشود
همکلام ذات حق ، چون پور عمران می شود
سائل کوی تو گر خواهد به دست قدرتش
خاک، مشک و سنگ، لعل و ریگ، مرجان می شود

در هوای جرعه ای از جام سقا خانه ات
خضر اگر در کوثر افتد باز عطشان می شود

خاک اگر شد خاک کویت مرهم زخم دل است
آب اگر شد آب جویت آب حیوان می شود

هر که شد زوار تو در طوس ای روی خدا
زائر ذات خدای حی سبحان می شود

آستان قدس تو دارالشفای عالم است
درد این جا بی دوا و نسخه درمان می شود

هر که از مهمان سرایت لقمه ای گیرد به دست
مهر در دستش کم از یک قرصه نان می شود

وانکه خوابش می برد در پشت دیوارت شبی
ماه در بزمش کم از شمع فروزان می شود

هر که را تابید بر سر آفتاب صحن تو
گر رود در سایه طوبی پشیمان می شود

بی تو صبح عید سال نو اگر آید مرا
صبح عید وسال نو شام غریبان می شود

با تو گر شام عزای دوستان باشد مرا
خوب تر از ظهر روز عید قربان می شود

در صف محشر پریشانی نبیند لحظه ای
هر که با یاد غمت این جا پریشان می شود

تا ابد زین میهمان داری که مامون از تو کرد
شرمگین از مادرت زهرا خراسان می شود

با تمام زشتی و آلودگی در سوگ تو
قطره های اشک (میثم) بحر غفران می شود



***استاد حاج غلامرضا سازگار***
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
منو وقتی طلبیدی که دلم هواتو کرده


آقاجون دلم هوای گنبد طلاتو کرده


اومدم دورضریحت مثل پروانه بگردم
قربون دست کریمت دست خالی برنگردم


هرکی اسمتو میاره لرزه تو صداش می افته
هرکی زائرتوباشد آسمون به پاش می افته


اومدم تا که ببوسم تربت پاک حرم رو
مثل سرمه روی چشمام بکشم خاک حرم رو


یه مسافر غریبم زائر صحن وسراتم
خاک پاک خادماتم کمتر از کبوتراتم
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
امام رضا(علیه السلام):
كسيكه توان جبران گناهانش راندارد،
بسيار بر محمّد و اهل بيتش صلوات بفرستد.

جامع الأخبار ص59


شهادت امام الرئوف تسليت باد
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
دانش امام رضا(علیه السلام )

دانش امام رضا(علیه السلام )

از امام موسی بن جعفر(ع) روایت شده است، که به فرزندان خود می فرمود:

این برادرتان، علی بن موسی، عالم آل محمد(ص) است، مسائل دین خود را از او بپرسید، و آنچه به شما می گوید نگهدارید، زیرا من بارها از پدرم، جعفر بن محمد، شنیدم که می فرمود: عالم آل محمد در صلب توست، و ای کاش من او را دیدار می کردم، و او با امیرالمۆمنین، علی همنام است.



و از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده که گفته است: من ندیدم ازامام رضا(ع) پرسشی شود، که او آن را نداند، و داناتری از او، به آنچه تا زمانش، بر روزگار گذشته است، ندیده ام، مأمون با پرسشی از هر چیزی، آن حضرت را می آموزد، و امام رضا (ع) او را پاسخ می فرمود: درحالی که تمامی پاسخهای آن حضرت، مأخوذ از قرآن و مستند به آن بود.

جایگاه علمی امام رضا(ع)

حضرت رضا(ع) مانند اجداد بزرگوار خود از مقام علمی والائی برخوردار بود، تا آنجا که به وی: لقب”¹”¹ عالم آل محمد”؛”؛ دادند.

عبدالسلام بن صالح هروی(ابوالصلت) گفته است: کسی را داناتر ازعلی بن موسی الرضا(ع) ندیدم و هیچ دانشمندی با او رو به رو نشد مگر اینکه وی نیز چنین شهادت می داد.

سیره اخلاقی امام رضا(ع)

اخلاق، یک از عناصر مهم شخصیت انسان است، و کاشف کیفیت ذات، و حاکی درون اوست، و درجه رسوخ ایمان را در او نشان می دهد.

امام رضا(ع) به اخلاقی عالی و ممتاز، آراسته بود، و بدین سبب دوستی عام و خاص را، به خود جلب فرموده بود، همچنین انسانیت آن حضرت، یکی از نگهبانان و امانت داران و وارثان اسرار آن، به شمار است.


ازابراهیم بن عباس صولی نقل شده، که گفته است:​

من ابوالحسن الرضا(ع) را هرگز ندیدم در سخن گفتن، با کسی درشتی کند.

من ابوالحسن الرضا(ع) را هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از فراغ ازآن، قطع کند.
و هرگز درخواست کسی را، که قادر به انجام دادن آن بود، رد نفرمود.
و هرگز پاهای خود را جلو همنشین، دراز نمی کرد.
و هرگز در برابر همنشین تکیه نمی داد.
و هرگز او را ندیدم، که غلامان و بردگان خود را بد گوید.

و هرگز او ندیدم، که آب دهان اندازد.
و هرگز او را ندیدم، که قهقهه کند، بلکه خنده اش تبسم بود.

و هنگامی که مجلس او از مردم خالی، و سفره غذا انداخته می شد، همه غلامان و بردگانش، حتی دربان و میرآخور را، به دور سفره غذا می نشانید.
تا آن جا که می گوید: هرکه بگوید در فضیلت، کسی را مانند او دیده، از او باور نکنید.


مهمانی بر آن جناب وارد شد، و تا پاسی از شب گذشته، نزد آن حضرت نشسته بود و سخن می گفت، در این میان چراغ به هم خورد، مرد برای اصلاح آن دست دراز کرد، امام رضا (ع) او را از این کار بازداشت، و خود به اصلاح چراغ پرداخت، و سپس فرمود: ما گروهی هستیم که هرگز مهمان را به کار وا نمی داریم.

منبع: تبیان

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ای غریب خراسان سیدی یا رضاجان
داغ تو بر دل ما چشم ما بر تو گریان
سینه‌ات پر شراره دیده‌ات پر ستاره
هم غمت بی‌شماره هم جگر پاره پاره . . .


n00028709-b.jpg


برای تسکین دل جوادت هیچ نمی توان گفت . . .

من به فدای دل شکسته ات . . . یا مولا . . .

برای ظهور فرزندت دعا کن . . .


برای دل های شکسته دعا کن . . .


که امیدی به جز ضمانتت ندارم . . .

یا امام رضای غریب . . .


آجرک الله یا صاحب الزمان


منبع:razaviii.blogfa.com
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
یا امام رضا (ع)

یا امام رضا (ع)



نزدیکیِ این کویر،آبادی هست


از عالم غیب،دست امدادی هست


روزی که پزشکها جوابت کردند


لبخند بزن؛ پنجره فولادی هست


السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

.
.
.

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى

الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ


پرودگارا، ‌بر علی بن موسی الرضای برگزیده درود و رحمت فرست . آن پیشوای پارسا و منزه و حجت تو بر هر که روی زمین و زیر خاک است.

بر آن صدیق شهید درود و رحمت فراوان فرست، ‌درودی کامل و بالنده و از پی هم و پیاپی و پی در پی، ‌همچون برترین و درود و رحمتی که بر هریک از اولیائت فرستادی.



 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
مریض آمده اما شفا نمی‌خواهد

مریض آمده اما شفا نمی‌خواهد

مریض آمده اما شفا نمی‌خواهد
مریض آمده اما شفا نمی‌خواهد
قسم به جان شما جز شما نمی‌خواهد
برای پیش تو بودن بهانه‌ای کافی‌ست
بهشت لطف کریمان بها نمی‌خواهد
دلیل ناله‌ی من یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی‌خواهد
فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی‌خواهد؟
دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت
نماز در حَرَمت «اهدنا» نمی‌خواهد
همین قدر که غباری بر آستان باشد
رواست حاجت عاشق، دعا نمی‌خواهد
تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمی‌خواهد؟
ببین به گوشه‌ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی‌خواهد؟
به حکم آنکه «علیک الرفیق ثم طریق»
دلم بدون رضا (ع) کربلا نمی‌خواهد
خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده‌ست
طواف کعبه بخواهم، خدا نمی‌خواهد
نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی‌خواهد


شاعر: قاسم صرافان

روضه

دانلود

 

Similar threads

بالا