واجبی که انجام نمی دهیم

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
هوالحکیم
و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر [71توبه]



مردان و زنان با ایمان یاور یکدیگرند امر به معروف و نهی از منکر می کنند.

این تایپک مخصوص مطالبی در مورد امر به معروف و نهی از منکر است
دوستان علاقه مند همکاری کنند
با تشکر از همه شما
 
آخرین ویرایش:

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
با یاد و نام خدا

همه می دانیم یکی از فروع دینمان امر به معروف و نهی از منکر است.همه می دانیم همانگونه که نماز و روزه بر تک تک مسلمانان واجب است امر به معروف و نهی از منکر نیز واجب است. همه می دانیم انسان ها و جوامعی که از این واجب سرباز می زنند در واقع مرده هستند نه زنده.

همه می دانیم میزان برتری امر به معروف و نهی از منکر در مقابل واجبات دیگر به اندازه ی دریا است در مقابل قطره ای. همه می دانیم اگر می خواهیم امت برتر باشیم از این واجب نباید غفلت کنیم. همه می دانیم جدا شدن سر ابی عبدالله (علیه السلام) و به خاک و خون کشیده یاران و عزیزانش برای امر به معروف و نهی از منکر بود.

همه می دانیم بی تفاوتی نسبت به این امر مهم، سبب تسلط اشرار بر جامعه خواهد شد. همه می دانیم عده ای از امت های قبل به خاطر بی اعتنایی به این واجب؛ شاهد عذاب الهی بودند. همه می دانیم اگر این واجب را انجام دهیم خیلی از مفاسد برچیده خواهد شد. همه می دانیم اثر این بی تفاوتی به این واجب مهم،بر ما و خانواده ی ما نیز اثر گذار است.

همه این مطالب را می دانیم و باز عده ای زیادی از ما این واجب را انجام نمی دهیم.

عده ای امر به معروف و نهی از منکر را فقط وظیفه دولت و نیروی انتظامی می دانند. تعدادی اظهار می کنند ما که نمی توانیم به تمام کسانی که مثلا بدحجاب هستند تذکر بدهیم پس دیگر وظیفه ای نداریم .بعضی می گویند ما این وظیفه را از طریق سخنرانی،کار فرهنگی و نوشتن مطلب ادا می کنیم.بعضي ديگر مي گويند وقتي فلاني و فلاني امر به معروف و نهي از منكر نمي كنند از ما چه توقعي داريد.و بالاخره عده ای بیان می کنند ما که نمی توانیم با دیگران درگیر شویم. اما پاسخ این توجیهات روشن است.
امر معروف و نهی از منکر لسانی وظیفه ی همه است نه دولت و نیروی انتظامی. اگر ما نمی توانیم مثلا به همه بدحجاب ها تذکر بدهیم اما هر روز به یک نفر که می توانیم.ما منکر تاثیر سخنرانی و کارفرهنگی و نوشتن مطلب نیستیم اما تذکر لسانی تاثیر دیگری دارد و مکمل این امور است. براستي اگر فلاني و فلاني اين واجب را انجام نداند تكليف از ما ساقط مي شود و ما ديگر وظيفه نداريم؟. و بالاخره کسی که نگفته امر به معروف و نهی از منکر با جر و دعوا باشد بلکه یک تذکر لسانی ساده و از روی دلسوزی همراه با احترام کافی است.

امیدوارم از این پس سعی کنیم این واجب الهی را به نحو احسن انجام دهیم و بدانیم که بسیاری از افرادی که مرتکب حرامی می شوند اگر افرادی به آنان تذکر می دادند قطعا آن فعل حرام را ترک می کردند.

مقام معظم رهبري نیز چندین بار این مسئله را تذکر داده اند. ایشان می فرماید:

در جامعه اسلامي تكليف عامه مردم امر به معروف و نهي از منكر با لسان است. چيزي كه جامعه ما را اصلاح مي كند همين نهي از منكر زباني است « سال 1371». خداي متعال در زبان اين اثر را قرار داده است در امر و نهي اين اثر را قرار داده است ما چرا اين حكمت الهي را درك نمي كنيم و حاضر نيستيم از اين ابزار عظيم الهي استفاده كنيم.عمل كنيد تا ببينيد مي شود يا نمي شود.

حرف بزنيد، بگوييد، يك كلمه، بيشتر هم نمي خواهد.لازم نيست سخنراني بكنيد. كسي را مي بينيد خلافي مر تكب مي شود، دروغي را ، غيبتي را ، تهمتي را ، كينه ورزي نسبت به برادر مومن را ، بي اعتنايي به محرمات دين را ، بي اعتنايي به مقررات را ، اهانت به پذيرفته هاي ايماني مردم را ، پوشش نامناسب را ، هر كدام از اين كارها را كسي انجام داد يك كلمه،لازم نيست با خشم باشد، يك كلمه آسان بگوييد اين كار شما خلاف است، نكنيد.شما بگوييد، ديگري بگويد گناه در جامعه مي خشكد « سال 1370» . تاثير امر و نهي زباني اگر انجام گيرد ، از تاثير مشت پولادين حكومتها بيشتر است «سال 1377».


منبع http://www.114serat.blogfa.com/tag/تاثیر-امر-به-معروف
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سخنان امام خامنه ای در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر:نگویید به من چه؟


بزرگترین حربه در مقابل گناهکار، گفتن و تکرار کردن است. اینکه یک نفر بگوید اما ده نفر ساکت بنشینند و تماشا کنند، نمی‏شود. اگر یکی دچار ضعف نفس بشود، یکی خجالت بکشد و یکی بترسد، اینکه نهی از منکر نخواهد شد.
چرا کسانی از گفتن ابا می‏کنند؟ یک عده بر اثر ضعف نفس از گفتن ابا می‏کنند، یک عده هم خیال می‏کنند که گفتن فایده‏یی ندارد؛ باید با دست جلو بروند! نه، زبان از دست خیلی مهم‏تر است.
چرا این واجب امر به‏ معروف‏، امر به کارهای خوب در جامعه‏ی اسلامی هنوز اقامه نشده است؟ نگویید به من چه؛ او هم نمی‏تواند بگوید به تو چه؛ اگر هم گفت، شما اعتنا نکنید.
اما همه نمی‏کنند. همه تجربه نمی‏کنند، می‏گویند آقا چرا اثر نمی‏کند؛ تجربه کنید. منکری را که دیدید، با زبان تذکّر دهید.




منبع
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
سند قرآنی در مورد ساکتین

سند قرآنی در مورد ساکتین

163وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتيهِمْ حيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لايَسْبِتُونَ لاتَأْتيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ
164وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَديداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
165فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذينَ ظَلَمُوا بِعَذاب بَئيس بِما كانُوا يَفْسُقُونَ
166فَلَمّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ
سوره اعراف
ترجمه:
163 ـ و از آنها درباره (سرگذشت) شهرى كه در ساحل دريا بود بپرس! زمانى كه آنها در روزهاى شنبه، تجاوز (و نافرمانى خدا) مى كردند; همان هنگام كه ماهيانشان، روز شنبه (كه روز تعطيل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشكار مى شدند; اما در غير روز شنبه، به سراغ آنها نمى آمدند; اين چنين آنها را به چيزى آزمايش كرديم كه نافرمانى مى كردند!
164 ـ و (ياد آور) هنگامى را كه گروهى از آنها گفتند: «چرا جمعى (گنهكار) را اندرز مى دهيد كه سرانجام خداوند آنها را هلاك خواهد كرد، يا به عذاب شديدى گرفتار خواهد ساخت»؟! گفتند: «براى اعتذار (و رفع مسئوليت) در پيشگاه پروردگار شماست; به علاوه شايد آنها (بپذيرند، و) تقوا پيشه كنند»!
165 ـ اما هنگامى كه تذكراتى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، (لحظه عذاب فرا رسيد; و) نهى كنندگان از بدى را رهائى بخشيديم; و كسانى را كه ستم كردند، به خاطر نافرمانيشان به عذاب شديدى گرفتار ساختيم.
166 ـ (آرى،) هنگامى كه در برابر آنچه از آن نهى شده بودند سركشى كردند، به آنها گفتيم: «به شكل ميمون هائى طرد شده در آئيد»!
يك سرگذشت عبرت انگيز

در اين آيات، صحنه ديگرى از تاريخ پرماجراى بنى اسرائيل، كه مربوط به جمعى از آنها است كه در ساحل دريائى زندگى مى كردند، آمده است، منتها روى سخن در آن به پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) است، و به او مى فرمايد:
از يهود معاصر خويش درباره اين جمعيت سوال كند، يعنى اين خاطره را به وسيله سؤال در ذهن آنان مجسم ساز، تا از آن پند گيرند، و از سركشى و كيفرى كه در انتظار سركشان است بپرهيزند.
اين سرگذشت ـ چنان كه در روايات اسلامى به آن اشاره شده ـ مربوط به جمعى از بنى اسرائيل است كه در ساحل يكى از درياها (ظاهراً درياى «احمر» بوده كه در كنار سرزمين «فلسطين» قرار دارد) در بندرى به نام «ايله» (كه امروز به نام بندر «ايلات» معروف مى باشد) زندگى مى كردند، و از طرف خداوند به عنوان آزمايش و امتحان دستورى به آنها داده شد و آن اين كه:
صيد ماهى را در آن روز تعطيل كنند اما آنها با آن دستور مخالفت كردند و گرفتار مجازات دردناكى شدند كه شرح آن را در اين آيات مى خوانيم.
در نخستين آيه مى فرمايد: «از قوم يهود معاصر خويش ماجراى شهرى را كه در كنار دريا قرار داشت سؤال كن» (وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ).
و به ياد آنها بياور زمانى را كه «در روز شنبه از قانون پروردگار تجاوز مى كردند» (إِذْ يَعْدُونَ فِيالسَّبْتِ).
زيرا روز شنبه روز تعطيل آنها بود و وظيفه داشتند، دست از كار و كسب و صيد ماهى بكشند و به مراسم عبادت آن روز بپردازند، اما آنها اين دستور را زير پا گذاردند.
پس از آن، قرآن آنچه را در جمله قبل سربسته بيان كرده بود، چنين شرح مى دهد: «به خاطر بياور آن هنگام را كه ماهيان در روز شنبه در روى آب آشكار مى شدند و در غير روز شنبه ماهى كمتر به سراغ آنها مى آمد» (إِذْ تَأْتيهِمْ حيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لايَسْبِتُونَ لاتَأْتيهِمْ).
«سَبت» در لغت، به معنى تعطيل عمل براى استراحت است و اين كه: در قرآن در سوره «نبأ» مى خوانيم: وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً: «خواب شما را مايه راحت شما قرار داديم» نيز اشاره به همين موضوع است.
روز شنبه را از اين جهت «يوم السَّبت» ناميده اند كه برنامه هاى كسب و كار معمولى در آن تعطيل مى شد، سپس اين نام بر اين روز باقى ماند.
بديهى است، جمعيتى كه در كنار دريا زندگى مى كنند، قسمت مهمى از تغذيه و درآمدشان از طريق صيد ماهى است، و گويا به خاطر تعطيلى مستمرى كه قبلاً در روز شنبه در ميان آنها معمول بود، ماهيان در آن روز احساس امنيت مى كردند و دسته، دسته به روى آب ظاهر مى شدند.
اما در روزهاى ديگر كه صيادان در تعقيب آنها بودند، در اعماق آب فرو مى رفتند!
اين موضوع، خواه جنبه طبيعى داشته، و يا يك جنبه فوق العاده و الهى، وسيله اى بود براى امتحان و آزمايش اين جمعيت، لذا قرآن مى فرمايد: «ما اين چنين آنها را به چيزى كه در برابر آن مخالفت مى كردند آزمايش مى كرديم» (كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ).
در حقيقت جمله «بِما كانُوا يَفْسُقُونَ» اشاره به آن است كه: آزمايش آنها به چيزى بود كه آنها را به سوى خود جلب و به نافرمانى دعوت مى كرد و همه آزمايش ها همين گونه است; زيرا آزمايش بايد ميزان مقاومت افراد را در برابر كشش گناهان مشخص كند، و اگر گناه، كششى به سوى خود نداشت، آزمايش مفهومى نمى داشت.
* * *
هنگامى كه اين جمعيت از بنى اسرائيل در برابر اين آزمايش بزرگ كه با زندگى آنان كاملاً آميخته بود قرار گرفتند، به سه گروه تقسيم شدند:
گروه اول كه اكثريت را تشكيل مى دادند، به مخالفت با اين فرمان الهى برخاستند.
گروه دوم كه قاعدتاً اقليت كوچكى بودند، در برابر گروه اول به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر قيام كردند.
گروه سوم، ساكتان و بى طرفان بودند، كه نه همگامى با گناهكاران داشتند و نه وظيفه نهى از منكر را انجام مى دادند.
در آيه دوم مورد بحث، گفتگوى اين گروه را با نهى كنندگان شرح مى دهد و مى فرمايد: «به خاطر بياور هنگامى كه جمعى از آنها به جمع ديگرى گفتند: چرا قومى را اندرز مى دهيد كه خداوند سرانجام آنها را هلاك مى كند و يا به عذاب دردناكى كيفر خواهد داد» (وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباًشَديداً).(1)
و «آنها در پاسخ گفتند: ما به خاطر اين نهى از منكر مى كنيم كه وظيفه خود را در پيشگاه پروردگارتان انجام داده و در برابر او مسئوليتى نداشته باشيم، به علاوه شايد سخنان ما در دل آنها مؤثر افتد و دست از طغيان و سركشى بردارند» (قالُوا مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ).
از جمله بالا چنين استفاده مى شود: اندرزدهندگان براى دو هدف اين كار را انجام مى دادند:
يكى به خاطر اين كه در پيشگاه خدا معذور باشند و ديگر اين كه: شايد در دل گنهكاران مؤثر افتد.
مفهوم اين سخن چنين است كه حتى اگر احتمال تأثير هم ندهند بايد از پند و اندرز خوددارى ننمايند، در حالى كه معروف اين است: شرط وجوب امر به معروف و نهى از منكر احتمال تأثير است.
ولى بايد توجه داشت گاهى بيان حقايق و وظائف الهى بدون احتمال تأثير نيز واجب مى شود و آن در موردى است كه اگر حكم خدا گفته نشود و از گناه انتقاد نگردد، كم كم به دست فراموشى سپرده مى شود، بدعت ها جان مى گيرند و سكوت دليل بر رضايت و موافقت محسوب مى شود، در اين گونه موارد لازم است حكم پروردگار آشكارا همه جا گفته شود هر چند اثرى در گنهكاران نگذارد.
اين نكته نيز شايان توجه است كه نهى كنندگان مى گفتند: مى خواهيم در پيشگاه پروردگارتان معذور باشيم، گويا اشاره به اين است كه: شما هم در پيشگاه خدا مسئوليت داريد و اين وظيفه تنها وظيفه ما نيست، وظيفه شما نيز مى باشد.
* * *
آيه بعد مى فرمايد: سرانجام، دنياپرستى بر آنان غلبه كرد «و هنگامى كه فرمان خدا را به دست فراموشى سپردند، آنها كه از گناه نهى مى كردند را رهائى بخشيديم، ولى ستمكاران را به كيفر سختى به خاطر فسق و گناهشان مبتلا ساختيم» (فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَاالَّذينَ ظَلَمُوا بِعَذاب بَئيس بِما كانُوا يَفْسُقُونَ).(2)
شك نيست اين فراموشى، فراموشى حقيقى كه موجب عذر است نبود، بلكه آن چنان بى اعتنائى به فرمان خدا كردند كه گوئى به كلى آن را فراموش نموده اند.
* * *
سپس مجازات آنها را چنين شرح مى دهد: هنگامى كه «در برابر آنچه از آن نهى شده بودند، سركشى كردند به آنها گفتيم: به شكل ميمون هاى طرد شده در آئيد» (فَلَمّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ).(3)
روشن است امر كُونُوا: «بوده باشيد» در اينجا يك فرمان تكوينى است، همانند: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون».(4)
* * *
* * *
2 ـ چه كسانى رهائى يافتند؟
ظاهر آيات فوق اين است كه: از آن سه گروه (گنهكاران، ساكتان و اندرزدهندگان) تنها گروه سوم از مجازات الهى مصون ماندند و به طورى كه در روايات آمده است: آنها هنگامى كه ديدند اندرزهايشان مؤثر واقع نمى شود ناراحت شدند و گفتند: ما از شهر بيرون مى رويم، شب هنگام به بيابان رفتند و اتفاقاً در همان شب كيفر الهى دامان دو گروه ديگر را گرفت.
و اما اين كه: بعضى از مفسران احتمال داده اند تنها گروه گنهكار گرفتار عذاب شدند و ساكتان نيز رهائى يافتند با ظاهر آيات فوق به هيچ وجه سازگار نيست.
* * *
3 ـ آيا هر دو گروه يك نوع كيفر داشتند؟
از آيات فوق، چنين برمى آيد كه: كيفر مسخ شدن، منحصر به گنهكاران بود; زيرا مى فرمايد: فَلَمّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ...: «هنگامى كه در برابر آنچه نهى شده بودند سركشى كردند...».
ولى از طرفى از آيات فوق نيز استفاده مى شود كه تنها اندرزدهندگان از مجازات رهائى يافتند; زيرا مى فرمايد: أَنْجَيْنَا الَّذِيْنَ يَنْهَونَ عَنِ السُّوءِ: «آنها كه نهى از منكر مى كردند را رهائى بخشيديم».
از مجموع اين دو، چنين استفاده مى شود: هر دو گروه مجازات شدند، ولى مجازات مسخ، تنها مربوط به گنهكاران بود، و مجازات ديگران احتمالاً هلاكت و نابودى، هر چند گنهكاران نيز چند روزى پس از مسخ شدن ـ طبق روايات ـ هلاك شدند.(6)

* * *
5 ـ خلاف كارى زير پوشش كلاه شرعى

گر چه در آيات فوق، اشاره اى به حيله گرى اصحاب سبت در زمينه گناه نشده است، ولى همان طور كه اشاره كرديم، بسيارى از مفسران در شرح اين آيات اشاره به داستان كندن «حوضچه ها» و يا نصب «قلاب ها» در دريا در روز شنبه كرده اند، و در روايات اسلامى نيز اين موضوع ديده مى شود.
بنابراين، مجازات و كيفر الهى كه با شدت درباره اين گروه جارى شد، نشان مى دهد: چهره واقعى گناه هرگز با دگرگون ساختن ظاهر آن و به اصطلاح كلاه شرعى درست كردن، دگرگون نمى گردد، حرام، حرام است، خواه صريحاً انجام گيرد، يا زير لفافه هاى دروغين و عذرهاى واهى.
آنها كه تصور مى كنند: گناه را مى توان با تغيير چهره صورى تبديل به يك عمل مجاز كرد، در حقيقت خود را فريب مى دهند، و بدبختانه اين كار در ميان بعضى از بيخبرانى كه خود را به دين منتسب مى كنند، فراوان ديده مى شود، و همان است كه چهره مذهب را در نظر افراد دورافتاده سخت بدنما كرده است.
عيب بزرگى كه اين عمل دارد ـ علاوه بر زشت نشان دادن چهره مذهب ـ اين است كه: گناه را در نظرها كوچك مى كند و از اهميت آن مى كاهد و افراد را چنان جسور در برابر گناه مى سازد، كه پس از انجام اين گونه كارها كم كم آماده براى انجام گناهان به طور صريح و آشكار مى شوند.
در «نهج البلاغه» مى خوانيم كه على(عليه السلام) از پيامبر(صلى الله عليه وآله)چنين نقل مى كند:
روزى فرا مى رسد كه مردم به وسيله اموالشان آزمايش مى شوند، بر خدا منت مى گذارند كه ديندارند، و در عين حال در انتظار رحمت اويند و از مجازات او خود را در امان مى بينند، و به دنبال آن مى افزايد: يَسْتَحِلُّونَ حَرامَهُ بِالشُّبُهاتِ الْكاذِبَةِ وَ الأَهْواءِ السّاهِيَةِ فَيَسْتَحِلُّونَ الْخَمْرَ بِالنَّبِيذِ وَ السُّحْتَ بِالْهَدِيَّةِ وَ الرِّبا بِالْبَيْعِ:
«حرام خدا را با شبهات دروغين و خيالات واهى حلال مى شمرند، شراب را تحت عنوان نبيذ(8) و رشوه را به عنوان هديه (و حق و حساب) و ربا را به نام بيع، براى خود حلال مى پندارند».(9)
بايد توجه داشت: انگيزه اين گونه حيله ها، يا پوشيدن چهره زشت باطنى خود در افكار عمومى است، و يا فريب دادن وجدان و كسب آرامش كاذب درونى.
* * *
6 ـ أشكال مختلف آزمون هاى الهى

درست است كه ماهى گرفتن از دريا براى ساحل نشينان كار خلافى نيست ولى گاهى ممكن است خداوند براى امتحان و آزمايش، جمعيتى را موقتاً از اين موضوع نهى كند، تا مقدار فداكارى آنها روشن شود، و اين يكى از أشكال امتحان خداوند است.
به علاوه روز شنبه در آئين يهود، روز مقدسى بود و دستور داشتند براى احترام آن روز و رسيدن به عبادت و برنامه هاى مذهبى دست از كسب و كار بكشند، اما ساحل نشينان «ايله» همه اين مسائل را ناديده گرفتند و آن چنان مجازات شدند كه زندگينامه آنها درس عبرتى براى آيندگان شد.
* * *


1 ـ تعبير به «أُمَّةٌ مِنْهُمْ» نشان مى دهد گروه دوم از گروه گنهكاران كمتر بودند; زيرا از آنها تعبير به «قَوْماً» شده است (بدون كلمه «مِنْهُم») در بعضى از روايات چنين مى خوانيم: جمعيت شهر هشتاد و چند هزار نفر بود و از آنها 70 هزار نفر دست به گناه آلودند!: تفسير «برهان»، جلد 2، صفحه 42، ذيل آيه مورد بحث، (صفحه 599، ذيل آيه مورد بحث، بنياد بعثت، طبع اول، 1415 هـ ق) ـ «بحار الانوار»، جلد 14، صفحات 56 و 57.
2 ـ «بَئِيس» از ماده «بأس» (بر وزن يأس) به معنى شديد است.
3 ـ «عَتَوا» از ماده «عُتوّ» (بر وزن غلوّ) به معنى خوددارى از اطاعت فرمان است و اين كه: بعضى از مفسران آن را به معنى خوددارى تفسير كرده اند بر خلاف چيزى است كه ارباب لغت گفته اند.
4 ـ يس، آيه 82.
5 ـ تفسير «برهان»، جلد 2، صفحه 42 ـ اين سخن از «ابن عباس» نيز در تفسير «مجمع البيان»، جلد 4، صفحه 384، ذيل آيه مورد بحث، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بيروت، طبع اول، 1415 هـ ق، نقل شده است.
6 ـ و اگر از پاره اى از روايات چيزى بر خلاف اين موضوع استفاده مى شود، علاوه بر اين كه در مقابل ظاهر آيات نمى توان به آن اعتماد كرد، از نظر سند نيز آنها را تضعيف كرده اند و احتمال دارد كه راوى در نقل روايت گرفتار اشتباهى شده باشد.
7 ـ بعضى از نويسندگان معاصر، با ذكر مدارك زنده اى نمونه هاى فراوانى از انسان ها يا حيوان هاى استثنائى را جمع آورى كرده اند كه كاملاً جالب است از جمله، كسانى كه با انگشتان خود مى توانستند خطوط را بخوانند.
يا بانوئى كه به فاصله دو ماه وضع حمل مجدد كرد، و در هر نوبت دو فرزند به دنيا آورد!
و يا كودكى كه قلبش در بيرون قفسه سينه قرار داشت.
و يا بانوئى كه تا لحظه وضع حمل از باردار بودن خود هيچ گونه اطلاعى نداشت! و مانند اينها، براى اطلاع از مدارك آنچه در بالا گفته شد، به كتاب «آيا صبح نزديك نيست؟» صفحات 84 تا 86 مراجعه فرمائيد.
8 ـ «نَبِيذ» عبارت از اين بوده كه مقدارى خرما يا كشمش را در ظرفى كه مقدارى آب در آن بود مى ريختند و چند روزى مى گذاشتند، و سپس مى نوشدند گر چه رسماً شراب نبود، ولى بر اثر گرمى هوا مواد قندى آن تبديل به الكل خفيفى مى شد.
9 ـ «نهج البلاغه»، خطبه 156 ـ «وسائل الشيعه»، جلد 18، صفحه 163، چاپ آل البيت ـ «بحار الانوار»، جلد 32، صفحه 241، جلد 69، صفحه 138، و جلد 100، صفحه 56 ـ «شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد»، جلد 9، صفحه 205، كتابخانه آية اللّه مرعشى، 1404 هـ ق.
 
آخرین ویرایش:

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا تا از همه بدى ها دست نكشيده ايم، نهى از منكر نكنیم؟

على (ع) فرمود: زهدورزان در دنيا كسانى اند كه موعظه مى شوند و پند مى گيرند، بيم داده مى شوند و خود را مى پايند، ياد مى گيرند و به كار مى بندند. اگر آسانى بينند، سپاس گويند و اگر به سختى افتند، صبور باشند.

گفته شد: اى وصى رسول خدا، آيا تا به همه خوبى ها عمل نكرده ايم، امر به معروف نكنيم، و تا از همه بدى ها دست نكشيده ايم، نهى از منكر نكنى؟
فرمود: لا، بَلْ مُرّوا بِالْمَعْروفِ وَ اِنْ لَمْ تَعْمَلوا بِه كُلِّه، وَ انْهَوا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اِنْ لَمْ تَنْتَوا عَنْه كُلِّه ؛ارشاد القلوب، ص 14.؛ «نه، بلكه بايد به نيكى ها امر كنيم گر چه به تمام آنها عمل نكرده باشيد، و بايد از بدى ها باز داريد، گر چه خود همه آنها را ترك نكرده باشيد».
 
  • Like
واکنش ها: 7742

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
پيامدهاي اجتماعي ترك امر به معروف و نهي از منكر چيست؟
امر به معروف و نهي از منکر با کارکرد اصلاح ،نظارت و نقد و کنترل اجتماعي خود ، آثار و برکات متعدد و غير قابل انکاري در زمينه هاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي بشر داشته و موجبات رشد و تکامل آن را فراهم مي نمايد . اين عنصر يكي از اساسي ترين عناصر فرهنگ اسلام است كه در چارچوب آن، سلامت جامعه در ابعاد مختلف تأمين مي گردد و عمل به آن، ضامن بقا و استمرار جامعه و نظام اسلامي خواهد بود.ودر مقابل ترک آن داراي پيامدهاي اجتماعي وفرهنگي است.
= پيامدهاي ترک امر به معروف ونهي از منکر به زبان جامعه شناسي:
1. فراهم شدن زمينه هاي بيشتربرانجام منکرات
2. عادي شدن منکرات
3. بي کارکرد وبي ثمرشدن نظام ارزشي جامعه
4. کم رنگ شدن ارزشهاي ديني واخلاقي
5. مساعد شدن جامعه براي بروز انحراف وفساد،
6. افزايش حرص وولع مفسدان ومجرمان براي انجام منکرات
7. کاهش شدت حساسيت جامعه نسبت به منکرات
باترک امر به معروف ونهي از منكر؛ اعتقادات مذهبي اعضاء جامعه رو به سستي گذاشته ودر آن حد کاهش مي يابد که عده زيادي از اعضاء جامعه ديگر دليلي براي کنترل خود وپرهيز از گناه نمي بينند . بدين ترتيب جامعه در معرض خطر انهدام روبرو مي شود.به عبارتي ديگر ترک امر به معروف ويا تضعيف آن در جامعه خطري خانمان برانداز است ،در نتيجه ترک امربه معروف ونهي ازمنکر سيل انجام منکرات در جامعه آغاز مي شود.واين به نوبه خود تمام بخشهاي جامعه را تهديد مي کند.(رفيع پور فرامرز؛توسعه وتضاد؛نشر شرکت سهامي انتشار؛چاپ چهارم،تهران ،سال1380ص291 )
به عبارت ديگرترک اين فريضه موجب خواهدشد که حساسيت انجام منکرات نزد افراد جامعه پايين آمده وکم کم اعتبار شرعي وقانوني را نزد مردم از دست بدهند.وقتي راههاي انجام وارتکاب منکرات در جامعه هموار شد ،موجب خواهد شد که پايبندي هاي مذهبي وتعهدات اخلاقي انسانها کم رنگ تر شود,انواع انحرافات ومنکرات وکارهاي خلاف ونامشروع در جامعه روي دهد،سپس اين انحرافات گسترش يافته وبه هنجار تبديل شوند وتمام شئون جامعه رافرا گيرند ودر نتيجه ريشه هاي نظام اجتماعي را از بين ببرند. تحت اين شرايط پايه هاي اخلاقي متزلزل وهرنوع کوشش وفعاليت توسعه اقتصادي اجتماعي وفرهنگي بي معنا وبي نتيجه مي شود (رفيع پور فرامرز؛توسعه وتضاد؛نشر شرکت سهامي انتشار؛چاپ چهارم،تهران ،سال1380؛ص300)
«ضرر عام، و فساد، آن تام است، زيرا اگر بساط امر به معروف و نهى از منكر پيچيده شود، و اساس آن برچيده شود، آيات نبوّت از ميان مردم بر طرف، و احكام دين و ملت ضايع‏و تلف مى‏گردد. و جهل و نادانى عالم را فرو مى‏گيرد. و ضلالت و گمراهى ظاهر مى‏شود. و آثار شريعت ربّ العالمين فراموش، و چراغ آيين سيّد المرسلين خاموش، فتنه و فساد شايع، و ولايت و اهل آنها نابود و ضايع مى‏گردند. و اين كار عظيم را سهل انگاشتن، امر مردم فاسد، و بازار علم و عمل كاسته گشته مردم به لهو و لعب مشغول، و به هوا و هوس گرفتار، مي شوند. و ياد خدا و فكر روز جزا را فراموش، و از باده معاصى و ملاهى مست و مدهوش مي گردند. (معراج‏السعادة ج 2 ص509).
در روايتى مي خوانيم: «در اين هنگام (ترک امر به معروف ونهي ازمنکر) مردم به فتنه‏اى مبتلى خواهند شد كه شخص بردبار در آن حيران بماند» و هر كه در اخبار و آثار تأمّل كند، و بر تواريخ و سرگذشتها و داستانهاى پيشينيان، و از بلاها و عقوبتهائى كه بر آنها وارد شده آگاه باشد، و تجربه و مشاهده عصر خود و ابتلاى مردمان به بلاهاى آسمانى و زمينى را به آنها بيفزايد، خواهد دانست كه هر عقوبت آسمانى و زمينى، از طاعون و وبا و قحط و گرانى و كم شدن آب‏ها و باران و تسلّط ستمكاران و اشرار و وقوع قتل و غارتها و پديد آمدن زلزله‏ها و مانند اين‏ها به سبب ترك امر به معروف و نهى از منكر در ميان مردم است. (مجتبوى، سيد جلال الدين(مترجم)، علم اخلاق اسلامى، انتشارات حكمت، چاپ چهارم، 1377،ج 3 ص317)
= پيامدهاي ترک امر به معروف و نهي از منکردر روايات:
در روايات پيامدهاي سوئي براي ترک اين وظيفه بزرگ الهي ذکر شده است که به مواردي از آن‏ها اشاره مي‏شود.
1ـ سلطه ستمگران و اشرار :حضرت امير(ع) در وصيتش به فرزندانش و همه انسان‏ها بعد از ضربت خوردن آن حضرت فرمود: «لاتترکوا الامر بالمعروف و النهي عن المنکر فيولّي عليکم شرارکم ثم تدعون خيارکم فلايستجاب لکم؛ امر به معروف و نهي از منکر را ترک نکنيد که بدان شما بر شما مسلّط مي‏گردند. آن گاه هرچه خدا را بخوانيد، استجابت نمي‏کند.»
2ـ مرده‏اي بين زندگان:حضرت مولي الموحدين در سخني فرمود: «تارک لانکار المنکر بلسانه و قلبه و يده فذلک ميت الاحياء؛ تارک و رها کننده منکر با دست و زبان و قلب مرده‏اي بين زندگان است.
3ـ مغبوض خدا واقع شدن:پيامبر اسلام(ص) فرمود: «ان اللّه عزّ و جلّ ليبغض المؤمن الضعيف الذي لادين له فقيل: و ما المؤمن الضعيف الذي لادين له قال الذي لاينهي عن المنکر؛ خداي سبحان مؤمن ناتواني را که دين ندارد مبغوض مي‏دارد از آن حضرت سؤال شد که مؤمن ضعيف بي دين کيست؟ آن حضرت در جواب فرمود: آن انساني که نهي از منکر نمي‏کند.»
4ـ نابودي برکت‏ها و از دست دادن ياري الهي:پيامبر اسلام(ص) فرمود: «لاتزال امتي بخير ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و تعاونوا علي البرّ و التقوي فاذا لم يفعلوا ذلک نزعت منهم البرکات و سلّط بعضهم علي بعض و لم يکن لهم ناصر في الارض و لافي السماء؛ امت من پيوسته بر خير است مادامي که به معروف امر و از منکر نهي مي‏کند و بر نيکي و تقوا همکاري دارد، هنگامي که اين فريضه الهي را انجام ندهد برکت‏ها از آن‏ها باز ستانده و بعضي بر برخي ديگر سلطه پيدا مي‏کند و براي آن ياري کننده‏اي در زمين و آسمان نخواهد بود».
با توجه به آثاري که بر ترک امر به معروف و نهي از منکر متوجه انسان و جامعه مي‏شود روشن مي‏گردد که اگر جامعه بخواهد در برابر سلطه ستمگران و اشرار و گسترده شدن فساد و تباهي‏ها مصونيت پيدا کند بايد اين فريضه بزرگ الهي را به بهترين شکل و با تمام قوت و قدرت به انجام برساند.( محمد رضا مصطفي پور؛ نظارت عمومي ،امر به معروف و نهي از منکر از عوامل پيشرفت )
منابع:
1.رفيع پور فرامرز؛توسعه وتضاد؛نشر شرکت سهامي انتشار؛چاپ چهارم،تهران ،سال1380
2. نراقى، ملا احمد، معراج السعادة، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، 1377
3.مجتبوى، سيد جلال الدين(مترجم)، علم اخلاق اسلامى، انتشارات حكمت، چاپ چهارم، 1377
4. محمد رضا مصطفي پور؛ نظارت عمومي ،امر به معروف و نهي از منکر از عوامل پيشرفت ، پاسدار اسلام -آذر 1385، شماره 300)
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
با یاد خدا

کلیپ کوتاه صوتی از امام خامنه ای​
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/misc/paperclip.png فايل ضميمه

چرا این واجب امر به‏ معروف‏، امر به کارهای خوب در جامعه‏ی اسلامی هنوز اقامه نشده است؟
نگویید به من چه؛ او هم نمی‏تواند بگوید به تو چه؛
اگر هم گفت، شما اعتنا نکنید.
اما همه نمی‏کنند. همه تجربه نمی‏کنند، می‏گویند آقا چرا اثر نمی‏کند؛ تجربه کنید. منکری را که دیدید، با زبان تذکّر دهید.
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
رهپویان معروف

رهپویان معروف



کلیپ های کوتاه از امام خامنه ای
همچنین برای آهنگ پیشواز می تونید انتخاب کنید

http://rbt.mci.ir/
31895عاقبت شومرهپویان معروف
31893زیربنای اسلامرهپویان معروف
31892رهبری بی نظیررهپویان معروف
31891جهاد همگانیرهپویان معروف
31890بزرگترین امربه معروفرهپویان معروف
31889بایدها و نبایدهارهپویان معروف
31888اقیانوس امربه معروفرهپویان معروف
31896نشاط ،طراوت و پویاییرهپویان معروف
تو صفحه 9 آخرین آهنگ ها

http://rbt.mci.ir/
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرمایشات رهبری

فرمایشات رهبری

واجب فراموش شده

ما باید خود را به سرچشمه ى اسلام برسانیم تا زندگى به تمامى شیرین شود. قرآن کریم مى فرماید: «الّذین ان مکّناهم فی الارض اقاموا الصّلاة و آتوا الزّکاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر» من مى خواهم این واجب فراموش شده ى اسلام را به یاد شما و ملت ایران بیاورم: امر به معروف و نهى از منکر. همه ى آحاد مردم باید وظیفه ى امر کردن به کار خوب و نهى کردن از کار بد را براى خود قائل باشند. این، تضمین کننده ى حیات طیبه در نظام اسلامى خواهد بود. عمل کنیم تا آثارش را ببینیم. [۱]

معنای امر به معروف و نهی از منکر


البته ما باید تأسّف بخوریم از اینکه معناى امر به معروف و نهى از منکر درست تشریح نمى شود. امر به معروف ، یعنى دیگران را به کارهاى نیک امر کردن. نهى از منکر، یعنى دیگران را از کارهاى بد نهى کردن. امر و نهى، فقط زبان و گفتن است. البته یک مرحله ى قبل از زبان هم دارد که مرحله ى قلب است و اگر آن مرحله باشد، امر به معروفِ زبانى، کامل خواهد شد. [۲]

مسئولیت انقلابی


چندى پیش گفتم: «همه امر به معروف و نهى از منکر کنند.» الآن هم عرض مى کنم: نهى از منکر کنید. این، واجب است. این، مسئولیت شرعى شماست. امروز مسئولیت انقلابى و سیاسى شما هم هست.[۳]

گفتن به زبان بر همه واجب است


امر به معروف ، یک مرحله ى گفتن و یک مرحله ى عمل دارد. مرحله ى عمل، یعنى اقدام با دست و با زور. این مرحله، امروز به عهده ى حکومت است و باید با اجازه ى حکومت انجام بگیرد و لا غیر. اما گفتن با زبان، بر همه واجب است و همه باید آن را بدون ملاحظه انجام بدهند.[۴]

واجب حتمی آحاد مردم و مسئولان


یک نکته را هم مى خواهم یادآورى کنم و آن نظام امر به معروف و نهى از منکر است. امر به معروف و نهى از منکر واجب حتمى همه است؛ فقط من و شما به عنوان مسئولان کشور وظیفه مان در باب امر به معروف و نهى از منکر سنگین تر است.[۵]

پرهیجان ترین خطاب


بخش دیگرى که باز آن را مختصر عرض مى کنم که مربوط به عموم مردم است در درجه ى اوّل عبارت است از امر به معروف و نهى از منکر در مسائل اجتماعى. البته در مسائل فردى، تقوا بسیار زیاد مورد توصیه ى امیر المؤمنین است؛ اما در زمینه ى مسائل اجتماعى شاید هیچ خطابى به مردم شدیدتر، غلیظتر، زنده تر و پُرهیجان تر از خطاب امر به معروف و نهى از منکر نیست. امر به معروف و نهى از منکر، یک وظیفه ى عمومى است.[۶]

بر همه واجب است، مافوق و یا زیر دست


یک وقت دو نفر تاجر و کاسبند و باهم همکارى و رفاقت مى کنند، آن یک حکم دارد؛ یک وقت است که آن کسى که مسئول دولتى است و قدرت و اجازه و امضاء در دست اوست، با یک نفر رابطه ى ویژه برقرار مى کند؛ این آن چیزى است که ممنوع و گناه و حرام است و نهى از آن بر همه ى کسانى که این چیزها را فهمیده اند در خود آن اداره، در خود آن بخش، بر ما فوق او، بر زیردست او واجب است؛ تا فضا براى کسى که اهل سوءاستفاده است، تنگ شود.[۷]

یکى از محورهاى اصلى توصیه هاى امیر المومنین


هرکسى به هر طریقى که مى تواند؛ یک مسئول یک طور مى تواند، یک مشترى نانوایى یک طور مى تواند، یک کارگر نانوایى طور دیگر مى تواند. طبق بعضى از آمارهایى که به ما دادند، مقدار ضایعات نان ما برابر است با مقدار گندمى که از خارج وارد کشور مى کنیم! آیا این جاى تأسّف نیست؟! همه ى این ها منکرات است و نهى از آن ها لازم است. طبق نهج البلاغه، امیر المؤمنین نهى از این ها را یکى از محورهاى اصلى توصیه هاى خود قرار داده است. در باب مسئولان، آن طور مشى کردن و عمل کردن و دستور دادن و قاعده معیّن کردن؛ در باب عموم مردم هم آن ها را وادار کردن به حضور، به فعالیت و به احساس مسئولیت در مسائل اجتماعى، با همین امر به معروف و نهى از منکر.[۸]ندای خرد

هرچند فریضه ى امر به معروف و نهى از منکر یکى از بزرگترین واجبات اسلامى است و توصیه به آن در قرآن و گفتارهاى پیامبر خدا (صلّى الله علیه و آله و سلّم) و امیر مؤمنان و دیگر امامان: داراى لحنى کم نظیر و تکان دهنده است، ولى اگر کسى از این همه چشم پوشى کند و تنها به نداى خرد انسانى گوش بسپرد، بازهم بى شک این عمل سازنده را فریضه و تکلیف خواهد شمرد. به نیکى خواندن و از بدى برحذر داشتن را کدام خِرَدِ سالم، ستایش نمى کند؟ و کدام انسان خیرخواه و حسّاس، از آن روى مى گرداند؟[۹]

باید بروید یاد بگیرید


مسأله ى امر به معروف و نهى از منکر، مثل مسأله ى نماز است. یاد گرفتنى است. باید بروید یاد بگیرید. مسئله دارد که کجا و چگونه باید امر به معروف و نهى از منکر کرد؟ [۱۰]

عدم دل بستگی به دنیا مقدمه دفاع از فضیلت ها


دشمن از راه اشاعه ى فرهنگ غلط فرهنگ فساد و فحشا سعى مى کند جوانهاى ما را از ما بگیرد. کارى که دشمن از لحاظ فرهنگى مى کند، یک ; تهاجم فرهنگى ; بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگى» یک «غارت فرهنگى» و یک «قتل عام فرهنگى» است. امروز دشمن این کار را با ما مى کند. چه کسى مى تواند از این فضیلتها دفاع کند؟ آن جوان مؤمنى که دل به دنیا نبسته، دل به منافع شخصى نبسته و مى تواند بایستد و از فضیلتها دفاع کند. کسى که خودش آلوده و گرفتار است که نمى تواند از فضیلتها دفاع کند! این جوان بااخلاص مى تواند دفاع کند. این جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضایل و ارزشهاى اسلامى مى تواند دفاع کند. لذا، چندى پیش گفتم: «همه امر به معروف و نهى از منکر کنند.» الآن هم عرض مى کنم: نهى از منکر کنید. این، واجب است. این، مسئولیت شرعى شماست. امروز مسئولیت انقلابى و سیاسى شما هم هست.[۱۱]


[۱] ‏۱۹/۱۰/۱۳۶۸/ دیدار با جمع کثیرى از اقشار مختلف مردم قم، سالروز قیام مردم قم
[۲] ‏‏۲۵/ ۰۹/ ۱۳۷۹/ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران
[۳] ‏۲۲/ ۰۴/ ۱۳۷۱/ فرماندهان نیروهاى مقاومت بسیج سراسر کشور، در روز شهادت امام سجاد(ع)
[۴] ‏۱۹/۱۰/۱۳۶۸/ دیدار با جمع کثیرى از اقشار مختلف مردم قم، سالروز قیام مردم قم
[۵] ۱۹/۰۴/ ‏۱۳۷۹/ دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران
[۶] ‏‏۲۵/ ۰۹/ ۱۳۷۹/ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران
[۷] ‏‏۲۵/ ۰۹/ ۱۳۷۹/ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران
[۸] ‏‏۲۵/ ۰۹/ ۱۳۷۹/ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران
[۹] ‏۲۳/۰۸/۱۳۷۹/ پیام به نخستین اجلاس پژوهشى امر به معروف و نهى از منکر
[۱۰] ‏۲۲/ ۰۴/ ۱۳۷۱/ فرماندهان نیروهاى مقاومت بسیج سراسر کشور، در روز شهادت امام سجاد(ع)
[۱۱] ‏ ۲۲/ ۰۴/ ۱۳۷۱/ فرماندهان نیروهاى مقاومت بسیج سراسر کشور، در روز شهادت امام سجاد(ع)

 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نام خدا

کلیپ صوتی از رهبر


معنای امر به معروف و نهی از منکر
۱۳۷۹/۰۹/۲۵

MP3
۱٫۱۶ MB
05:03″

 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
امر به معروف و نهی از منکر؛ ضرر یا مفسده؟؟!!

امر به معروف و نهی از منکر؛ ضرر یا مفسده؟؟!!


فرق است بین ترتّب مفسده برای "اسلام" و "ضرر شخصی"


دیگر با نهضت حسینی جایی برای این سخن نمی ماند که "امر به معروف و نهی از منکر" مرز نمی شناسد.

خیر مرز نمی شناسد... ولی مفسده می شناسد؛

یعنی آنهایی که می گویند "امر به معروف و نهی از منکر" مشروط به عدم مفسده است، درست می گویند. اگر هم ضرر را به معنیِ مفسده می گیرند، درست می گویند.

به این معنی که که ممکن است من گاهی امر به معروف و نهی از منکر کنم، بخواهم خدمتی به اسلام کنم،

ولی همین امر به معروف و نهی از منکر من مفسده ی دیگری برای اسلام بوجود آورد نه برای من.

مفسده ای برای اسلام بوجود آورد که آن مفسده از این خدمتی که من از این راه به اسلام می کنم، بیشتر است.

بسیارند افرادی که "نهی از منکر" می کنند ولی نه تنها نتیجه ای نمی گیرند، بلکه با نهی از منکرشان آن کسی را که نهی از منکر می کنند، به کلی از دین بری می کنند!

من مسئله ی ترتّب مفسده را می پذیرم، ولی مسئله ی ضرر را، آنهم ضرر شخصی[درباره ی هرموضوعی که می خواهد، باشد] نمی پذیرم!

به این دلیل که حسین بن علی نپذیرفت.

عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی/شهید مطهری

* * *

واسم جالب بود که تو تمام کتب معارفی مدرسه، "مفسده" رو واسمون "ضرر شخص"ی تفسیر کردن!!! حتّی یادمه که دقیقاً مسئله ی مال و آبرو و ضرر جانی مطرح بود!

همون موقع هم که می خوندم، تو کتم نمی رفت این "ضرر شخصی" ه! الان فهمیدم که مسئله ی "مفسده"، ضرر به اسلامه، نه ضررِ شخصی!

چون اگه مسئله، حفظِ شخصیت بود که... چه کسی لایقتر از
امام حسین(ع)؟!

پس حواسمون یه ذره به این" مفسده " باشه!! ضرر به اسلام رو جدی بگیریم!
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

فرق است بین ترتّب مفسده برای "اسلام" و "ضرر شخصی"


دیگر با نهضت حسینی جایی برای این سخن نمی ماند که "امر به معروف و نهی از منکر" مرز نمی شناسد.

خیر مرز نمی شناسد... ولی مفسده می شناسد؛

یعنی آنهایی که می گویند "امر به معروف و نهی از منکر" مشروط به عدم مفسده است، درست می گویند. اگر هم ضرر را به معنیِ مفسده می گیرند، درست می گویند.

به این معنی که که ممکن است من گاهی امر به معروف و نهی از منکر کنم، بخواهم خدمتی به اسلام کنم،

ولی همین امر به معروف و نهی از منکر من مفسده ی دیگری برای اسلام بوجود آورد نه برای من.

مفسده ای برای اسلام بوجود آورد که آن مفسده از این خدمتی که من از این راه به اسلام می کنم، بیشتر است.

بسیارند افرادی که "نهی از منکر" می کنند ولی نه تنها نتیجه ای نمی گیرند، بلکه با نهی از منکرشان آن کسی را که نهی از منکر می کنند، به کلی از دین بری می کنند!

من مسئله ی ترتّب مفسده را می پذیرم، ولی مسئله ی ضرر را، آنهم ضرر شخصی[درباره ی هرموضوعی که می خواهد، باشد] نمی پذیرم!

به این دلیل که حسین بن علی نپذیرفت.

عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی/شهید مطهری

* * *

واسم جالب بود که تو تمام کتب معارفی مدرسه، "مفسده" رو واسمون "ضرر شخص"ی تفسیر کردن!!! حتّی یادمه که دقیقاً مسئله ی مال و آبرو و ضرر جانی مطرح بود!

همون موقع هم که می خوندم، تو کتم نمی رفت این "ضرر شخصی" ه! الان فهمیدم که مسئله ی "مفسده"، ضرر به اسلامه، نه ضررِ شخصی!

چون اگه مسئله، حفظِ شخصیت بود که... چه کسی لایقتر از
امام حسین(ع)؟!

پس حواسمون یه ذره به این" مفسده " باشه!! ضرر به اسلام رو جدی بگیریم!

مثل همیشه عالی بود :gol:
 
به نام خدا

نویسنده : آیت الله صافی گلپایگانی

اخلاص و نيّت بى شائبه، روح هر عمل خير و كار نيك است و هر چه خلوص نيّت بيشتر باشد درجه عمل بلندتر خواهد بود. و چون مقصود از امر به معروف و نهى از منكر اصلاح، هدايت و اجراى حدود و حمايت از حقوق ضعفا و فقرا و تهذيب اخلاق و ترويج ملكات فاضله و پارسايى و پرهيزكارى است، بايد كسانى كه براى اصلاح و راهنمايى و تكميل جامعه اقدام مى نمايند همواره اين جهت را فراموش نكرده براى تحصيل رضاى خدا بگويند، و براى خدا بنويسند، و براى خدا دعوت كنند، و از روى كمال محبت و مهربانى و دلسوزى و عشق و علاقه، افرادى را كه در اثر طغيان آتش شهوات و يا جهل و نادانى و يا خشم و غضب و جهات ديگر، آلوده به معاصى و خطا مى شوند، راهنمايى نمايند.
اگر كسانى كه امر به معروف و نهى از منكر مى كنند از اين كار مقاصد ديگر داشته باشند مثل آن كه بخواهند آن را وسيله نيل به مقام و رتبه و جاه و مال دنيا قرار دهند، علاوه بر آنكه غالباً از اين مقاصد محروم مى شوند، زحمات ديگران را هم بى اثر مى سازند. و برعكس اگر نيتها خالص گرديد، اقدامات، با بركت و مفيد خواهد شد. كسانى كه نيتشان خير و اصلح باشد در انجام وظيفه كوتاهى نكرده با كمال قوّت و قدرت به تكليف خود رفتار و به وظيفه خود عمل مى كنند. چنانچه از حضرت اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ روايت شده است كه فرمود:
«مَنْ اَحَدَّ سِنانَ الْغَضَبِ للهِِ قَوِىَ عَلى قَتْلِ اَشِدّاءِ الْباطِلِ».(1)
يعنى: «كسى كه سنان خشم را براى خدا تيز نمود، قوى مى گردد بر كشتن كسانى كه شدّت در پيروى از باطل دارند».
دين اسلام در خصوص پاكى نيت و اخلاق در اعمال صالحه و كارهاى نيك، سفارش بسيار نموده و مهمترين ملاك خوبى عمل را خلوص نيت شمرده است، چنانچه از پيغمبر اكرم ـ صلّى الله عليه وآله وسلّم ـ نقل شده كه فرمود:
«اِنَّمَا الأعْمالُ بِالنّيات».(2)
در قرآن مجيد در آيات بسيار، مردم را دعوت مى كند كه در قيامها و نهضتها و در اتفاقات و عبادات و در همه اقوال و افعال فقط رضاى خدا را بخواهند. در سوره انعام مى فرمايد:
«قُلْ اِنَّ صَلوتى وَنُسُكى وَمَحْياىَ وَمَماتى للهِِ رَبِّ الْعالَمينَ».(3)
يعنى: «بگو بدرستى كه نماز من و قربانى من و زندگى و مرگم براى خدايى است كه پروردگار عالميان است».
و در مقابل، با ريا و رياكاران و كسانى كه اعمال صالحه و دين و ايمان را وسيله رسيدن به مقامات و مناصب دنيوى و مال و جاه قرار مى دهند، بشدّت مبارزه كرده است حتّى آن را در حدّ شرك به خدا قرار داده اند. پس كسى كه مى خواهد در امر به معروف و نهى از منكر موفق شود بايد صدق نيت و اخلاص را عامل مؤثر حصول مقصود بداند و آن را وسيله اعمال غرضها شخصى و خداى نخواسته اهانت به بندگان خدا قرار ندهد و بداند كه خداوند از راز دل او هم آگاه است:
«يَعْلَمُ خائِنَةَ الاْعْيُنِ وَما تُخْفِى الصُّدُورُ»(4)
پى نوشت ها:
1- نهج البلاغه فيض الاسلام، حکمت 165، ص 1169
2- تهذيب، ج1، ص 83
3- سوره انعام، آيه 162
4- سوره غافر، آيه 19

منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله صافی گلپایگانی
 

Esmaeilpoor

عضو جدید
امر به معروف نشانه ی بهترین امت+فایل مقاله

امر به معروف نشانه ی بهترین امت+فایل مقاله

امر به معروف، نشانه بهترين امّت

كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِوَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ[1]
شما بهترين امتي هستيد كه براي مردم ظاهر (و برگزيده) شده‌ايد. به خوبي‌ها فرمان مي‌دهيد و از بدي‌ها و زشتي‌ها، نهي مي‌كنيد و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب (نيز به چنين آيين درخشاني) ايمان آورده بودند، قطعاً برايشان بهتر بود. برخي از آنان مؤمنند، ولي بيشترشان فاسق‌اند.


نكته‌ها:
1. بهترين امت بودن با شعار نيست، با ايمان و امر به معروف و نهي از منكر است. (كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّة ... تَأْمُرُونَ...)

2. در امّتِ ساكت و ترسو خيري نيست. ( خَيْرَ أُمَّة ... تَأْمُرُونَ ... تَنْهَوْنَ)

3. امر به معروف و نهي از منكر به قدري مهم است كه انجام آن معيار امتياز امّت‌هاست. ( كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّة)

4. امر به معروف و نهي از منكر، در صورتي محقّق مي‌شود كه مسلمانان به شكل يك امّت باشند، يعني حاكميّت داشته باشند. ( كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّة)

5. سفارش به خوبي‌ها بدون مبارزه با فساد، كم نتيجه است. (تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ)

6. مسلمان بايد از موضع قدرت امر و نهي كند، نه ضعف و التماس. (تَأْمُرُونَ)

7. امر و نهيي مي‌تواند مؤثر باشد كه از ايمان مايه گرفته باشد. (تَأْمُرُونَ، تَنْهَوْنَ، تُؤْمِنُونَ)

--------------------------------------------------------------------------------
[1]. آل عمران/110.

پدیدآونده :حجة الاسلام و المسلمين محسن قرائتي (برگرفته از کتاب پرتوي از نور؛ اين کتاب خلاصه تفسير نور مي‌باشد که مطالعه آن را به همه قرآن دوستان توصيه مي‌کنيم)
 

پیوست ها

  • amre be marof va nahi az monkar.pdf
    1.1 مگایابت · بازدیدها: 0

Esmaeilpoor

عضو جدید
احکام حقوقی امر به معروف ونهی از منکر

احکام حقوقی امر به معروف ونهی از منکر

سوال: من مسئله «امر به معروف و نهی از منکر» را قبول ندارم به کسی چه مربوط است که من در جامعه چطور رفتار می‌کنم؟

مسئله‌ی «امر به معروف» که از سنخ «امر» کردن است و باید امرانه باشد و نه نصیحت یا توصیه به نیکی و خوبی و نیز «نهی از منکر» از سنخ بازدارندگی قاطع است و نه تذکر و گوشزد، نه تنها مختص اسلام نیست، بلکه اساساً مقوله‌ای نیست که کسی بخواهد یا بتواند آن را قبول نداشته باشد. چرا که همگان با رعایت [کم و بیش] آن زندگی را سامان می‌بخشند، جوامع را پدید می‌آورند و مدارج رشد را طی می‌کنند. لذا جامعه‌ای متمدن است که «امر به معروف و نهی از منکر» به صورتی قاطع و همگانی در آن رعایت شود و جامعه‌ای رشد یافته‌تر، تکامل‌ یافته‌تر، مدنی‌تر و مرفه‌تر است که بیشتز از سایرین این دو اصل اساسی حیات بشری را شناخته و اعمال کرده باشد.

برای روشن شدن موضوع به مثال‌های واقعی ذیل دقت نمایید:


الف – امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مشروبات الکلی:

در یک کشور رشد فرهنگی و مدنی تا به حدی است که اگر راننده‌ای تصادف کند و مست باشد،‌ مقصر شناخته می‌شود. در کشور مترقی‌تر راننده‌ی مست تصادف هم نکند، مجرم است. در کشور مترقی‌تر اگر مست هم نباشد، اما دهانش بوی مشروب دهد یا اندکی الکل در خونش پیدا شود مجرم است، در برخی از ایالات کشور کانادا، اگر داخل خودرویی بطری مشروبی پیدا شود که درش باز شده است، راننده مجرم شناخته می‌شود، اگر چه خود او به هیچ وجه اهل مشروب نباشد و در کشور دیگری (چون جمهوری اسلامی ایران) اساساً خرید و فروش و مصرف مشروبات الکلی جرم شناخته می‌شود.

در کشورهای مترقی، به رعایت کلیه‌ی قوانین راهنمایی و رانندگی «امر» شده است و نسبت به هرگونه تخلف «نهی‌» شده است. لذا اگر مثلاً راننده‌ای، حتی در نیمه شب و خیابان خلوت، از چراغ قرمز عبور نماید، به غیر از ضبط گواهینامه، ممنوعیت دو یا چند ساله از رانندگی، پرداخت جریمه نقدی و ...، باید حتماً و حتماً به روانپزشک مراجعه نماید و نتایج آزمایشات و معالجات را نیز به پلیس راهنمایی و رانندگی ارائه دهد. چرا که از نظر آنان کسی که چنین مخاطره‌ای را برای خود یا دیگران ایجاد نماید، به احتمال قوی به نوعی اختلال عقلی مبتلا شده است. این خود مصداقی از «امر به معروف و نهی از منکر» است.

ب – امر به معروف و نهی از منکر نسبت به تحصیل کودکان:

در بسیاری از کشورها، مردمان از دمکراسی کاملی برخوردار هستند(؟!). آنان کاری ندارند که کودک عقلش نمی‌رسد. لذا اگر کودک دلش خواست تحصیل می‌کند و اگر نخواست نمی‌کند. یا اگر والدین خواستند او را مجبور به تحصیل می‌کنند و اگر نخواستند نمی‌کنند. اما در کشورهای مترقی [از جمله اروپا] اگر کودکی به سن هفت سالگی رسیده باشد و در مدرسه‌ای ثبت نام نکرده باشد، پلیس وارد عمل می‌شود، آن کودک را بالاجبار به مدرسه می‌فرستد و والدین او را نیز به خاطر اهمال مجرم شناخته و تنبیه می‌کند و ممکن است به طور کلی از آنها سلب قیمومیت نماید.

ج – امر به معروف و نهی از منکر در ساده‌ترین تعاملات اجتماعی:

در کشورهای مترقی اروپایی، اگر راننده‌ی تاکسی در داخل خودروی بدون مسافر خود سیگار بکشد، رادیو یا ضبط را روشن کند، پنجره را بدون درخواست مسافر باز کند و ...، مجرم شناخته شده و جریمه می‌شود و در صورت تکرار جواز وی باطل می‌گردد.

د- در کشورهای مترقی، اگر از محل مسکونی کسی صدایی [مثل موزیک، پارس سگ، داد و فریاد، کف و صوت و شادی، تعمیرات و ...] بیرون بیاید، پلیس فوراً سر می‌رسد و در شرایط عادی آنان را «نهی» می‌کند و اگر احساس کرد که موضوع از شرایط عادی تجاوز کرده است، حتی نسبت به بازداشت آنان اقدام می‌کند.

و – اگر شما در کشور‌هایی چون سوئیس، آلمان و ...، یک چوب کبریت روی زمین بیاندازید، دیگران با شما برخورد می‌کنند و شما را امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند تا آن را بردارید و اگر برندارید به پلیس شکایت می‌کنند و آن وقت است که امر به معروف (انداختن آن در سطل زباله) و نهی از منکر (بازدارندگی از آلوده کردن شهر) با قوه‌ی قهریه‌ی پلیس به اجرا در می‌آید.

دقت فرمایید که «انسان» به صورت منفرد زندگی نمی‌کند که بتواند مدعی شود «من دوست دارم هر کاری دلم خواست بکنم، به دیگران چه ربطی دارد؟!» لذا ممکن است هر عملی که انجام دهد، منافع دیگران را ضایع کرده و یا به خطر بیاندازد. پس، دیگران حق دارند که وی را مجبور به یک عمل کرده یا از عملی بازدارند. به این می‌گویند: امر به معروف و نهی از منکر، که از نشانه‌های تمدن است و اسلام عزیز و مترقی آن را از واجبات هر فردی قرار داده است.

اساساً وجود قانون و نیز ضابطین اجرایی و سپس دادگاه‌ها و دادسراها، همگی جهت تحقق «عمل به معروف و خودداری از ارتکاب منکر» است. حتی در جنگل و در میان حیوانات وحشی نیز قوانینی در قالب خلقت و غریزه حکمفرما می‌باشد،‌ چه رسد به انسان. لذا انسان حتی اگر تنها وسط یک جنگل نیز زندگی کند، باز نمی‌تواند مدعی شود که دلش می‌خواهد هر طور که می‌خواهد باشد، چرا که زنجیره‌ی اجزای عالم به هم پیوسته است، شاید او دلش بخواهد در وسط جنگل درختی را نابود کند و یا بدون احتیاط آتشی برفروزد، جنگل که ملک شخصی او نیست. و اگر ملک شخصی هم باشد، آثار کار او در آب و هوا و اکوسیستم که فقط به خودش بر نمی‌گردد. لذا امروزه شاهدیم که حتی برای آب و هوا، نحوه‌ی استفاده از طبیعت و ... به دنبال وضع قوانین بین ‌المللی الزام‌آور هستند.

پس، «امر به معروف و نهی از منکر»، مقوله‌ای عام، غیر قابل گریز و فراگیر است. منتهی هر جامعه و فرهنگی، به غیر از موارد عمومی، برای خود «معروف‌‌ها و منکر‌ها»یی دارد که مطابق با فرهنگ، اهداف و منافعش می‌باشد. به عنوان مثال در جوامع امریکایی و اروپایی زن [بدن و *** زن، نه اصل وجود یا کرامات انسانی او] یکی از ابزار‌های مهم برای کسب درآمد و رونق اقتصادی دولت است. یک نماینده‌ی مجلس سوئدی در مخالفت با پیشنهاد محدودیت آزادی‌های جنسی گفته بود: «دختران و زنان ما برای کشور ما حکم نفت در کشورهای نفت‌خیز را دارند و ارز آور هستند». بدیهی است که در چنین فرهنگی، هر گونه‌ مانعی برای بهره‌وری بیشتر از زن، مثل حجاب، عفاف، خانواده، تقیدات اخلاقی یا دینی و ...، مکروه و منکر است. لذا با آن برخورد می‌کنند.

در جامعه و فرهنگ ما نیز فساد، فحشا، زنا، تجاوز، سوء استفاده، تحقیر زن، اسارت، برخورد ابزاری با انسان، ازدیاد نسل بی‌هویت، خود فروشی، بی‌فیدی، بی‌تعهدی، تحریک عمومی و بی‌ضابطه که منجر به مفاسد بسیاری می‌گردد و ...، بسیار مکروه و منکر است، لذا با آن برخورد می‌شود.

و به طور کلی دقت فرمایید که عملکرد دلخواه، ارمغانی به جز آنارشیسم و فاشیسم ندارد. لذا در هیچ کجای دنیا، حتی کشورهایی که دم از دمکراسی زده و پرچم حقوق بشر را چون گرزی آهنین بر سر سایر ملت‌ها می‌کوبند، ضوابط بیشتر و استفاده از اختیارات دلبخواهی محدود‌تر است. چرا که در چنین فرهنگی [دلبخواهی] نیز، قواعدی حاکم می‌شود که دیگر نه مبتنی بر وحی است و نه عقل و نه اکثریت، بلکه مبتنی بر «زور» است. هر کسی دلش می‌خواهد هر کاری خواست بکند، اما چون منافع مشترک است و یا تداخل دارد، آن کسی موفق می‌شود که «زور» بیشتری دارد.

منبع:احکامی حقوقی/«امر به معروف و نهی از منکر»
 

Esmaeilpoor

عضو جدید
امر به معروف و نهی از منکر ؛ غــریب تـرین واجب دینی


حضرت امام باقر(ع):
ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضةٌ عظیمةٌ بها تقام الفرائض و تأمن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمرالارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامرامر به معروف و نهی از منکر واجب بسیاربزرگی است که اقامه سایر واجبات
نیز در گرو انجام آن است و امنیت راهها در سایه آن حاصل می شود؛
و حلیت کسب و تجارتها در سایه آن ممکن می شود؛
و بواسطه آن مظلمه ها بر می گردد؛
و زمین بواسطه آن آباد می شود؛
و دشمنان به رعایت انصاف وادار می شوند
و کارها سامان داده می شوندحالا بنظر شما واجبی با این اهمیت چرا باید در جامعه ای با فرهنگ والای شیعی تا این حد کمرنگ یا بهتربگویم بی رنگ شود؟؟آیا بی تفاوت رد شدن از کنار گناههای سایرین و تنها نماز و قرآن خواندن از ما یک مسلمان مومن منتظر می سازد؟ای کاش بدانیم و فراموش نکنیم این بی تفاوتی ها به چه قیمتی برایمان تمام می شود! در کتاب آذرخشی دیگر از آسمان کربلا از حضرت علامه مصباح که بسیار مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفت دارد: حضرت باقر (ع) می فرمایند خدا به حضرت شعیب(ع) وحی کرد که من صدهزار نفر از قوم تو را هلاک خواهم کرد، چهل هزار نفر از آن ها اهل معصیت و گناه و شصت هزار نفر هم از خوبان حضرت شعیب (ع) تعجب کرد و گفت کسانی که اهل گناه هستند بسیار خوب حق آن ها همین است که عذاب شوند، اما خوبان چرا؟
خداوند در پاسخ‌ به‌ پیامبرش‌ می فرماید:‌ خوبان‌ را عقاب‌ می‌کنم‌ به‌ خاطر این‌ که‌ با اهل‌ معصیت‌ ‌ مداهنه کردند

می‌دانید مداهنه‌ یعنی‌ چه‌؟ یعنی‌ ماست‌ مالی‌ کردن‌، شیره‌ مالی‌ کردن‌، سازش‌ کردن‌، شتردیدی‌، ندیدی‌! خداوند می‌گوید گناه‌ این‌ شصت‌ هزار نفر این‌ است‌ که‌ در موردی‌ که‌ من‌ غضب‌ بر مردم‌ داشتم‌ این‌ها غضب‌ نکردنداما حداقل مراتب امر به معروف ونهی از منکر نگاه منزجرانه و ناهیانه است ، گاهی همین پایین ترین مرتبه و همین رفتارها و نگاههای سنگین هم موثر است.اما درصورت عدم تاثیر باید مرتبه دوم را عملی کرد که امر و نهی زبانی است البته باید دقت کرد که این نهی زبانی نباید منجر به درگیری لفظی شود. مقام معظم رهبری در جایی در مورد اینکه امر و نهی زبانی وظیفه عامه مردم است فرموده بودند: «بگویند و در بروند!» ایشان در قالب جمله ای ظریف و کوتاه ، صحیح ترین روش تذکر لسانی را خیلی لطیف متذکر می شوند؛ ما هم طبق فرموده ایشان باید تنها بگوییم و در برویم! نیازی به درگیری لفظی نیست می توانیم تنها تذکری بدهیم و از کنارش بگذریم​
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
با یاد و نام خدا


گزارشی خواندنی از یک رزم فرهنگی در دانشگاه تهران؛



مسئولان طفره رفتند، دانشجوها دست به کار شدند!​



«حیا بانو» به سمت آنها می‌رود و می‌گوید: «خانم‌های گلم! خوب نیست با این وضع بیایید دانشگاه. تیپ شما مناسب دانشگاه نیست». دخترها که کلی تعجب کرده‌اند، لبخندی می‌زنند و می‌گویند: «بله»!

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» - مریم فاطمی؛ در هفته ای که گذشت، برنامه رزم فرهنگی بخش خواهران جنبش دانشجویی حیا (حیا بانو) در دانشگاه تهران برگزار شد. در این برنامه 40 نفر از اعضای جنبش در مسجد دانشگاه جمع شدند و درباره تجربیات خود در امر به معروف و نهی از منکر با هم صحبت کردند. سپس اعضا به گروه‌های دو-سه نفره تقسیم شدند و برای اجرای امر به معروف و نهی از منکر به خارج از دانشگاه رفتند و دو گروه هم این وظیفه را داخل محوطه دانشگاه انجام دادند.

در این برنامه که فرصتی برای تمرین و آموزش افراد تازه‌کار یا به قول بچه‌ها «نهی اولی‌ها» بود با آنها همراه شدیم، آنچه اینک پیش روی شماست گزارشی است از این رزم فرهنگی:

جنبش دانشجویی حیا، جنبشی است که از سال 89 و در پی احساس ضرورت دانشجویان دغدغه‌مندی تشکیل شد که به وضع حجاب و عفاف دانشگاه‌ تهران اعتراض داشتند. آنها پیش از تشکیل جنبش دو نامه به فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران نوشتند و وضعیت حجاب و عفاف دانشگاه و مسئولیت‌های قانونی رئیس دانشگاه در این خصوص را به وی یادآور شدند، اما انجام نشدن اقدامات عملی و موثر در این زمینه، باعث شد خود بچه‌ها آستین‌ بالا بزنند و طبق بند میم وصیت‌نامه حضرت امام (ره) به وظیفه خود عمل کنند.

برنامه قرار بود ساعت 17 در مسجد دانشگاه برگزار شود. در پانزده‌ دقیقه‌ای که دیر رسیدم، حدود 10 نفر از بچه‌ها سر قرار حاضر و دور هم حلقه زده بودند. این برنامه با هدف تمرین و آموزش بچه‌هایی تدارک دیده شده بود که تا به حال امر به معروف و نهی از منکر انجام نداده بودند و در نتیجه انجام این کار برای آنها دشوار بود.

اینها جاسوس سیاسی هستند!

در این رزم فرهنگی قرار بود امر به معروف و نهی از منکر فقط در تذکر دادن به افراد بد حجاب محدود شود. طهماسبی دانشجوی دانشکده علوم پزشکی و مسئول خواهران جنبش حیا (حیا بانو) در این باره می‌گوید: «امر به معروف فقط برای حجاب نیست، دلیل این که ما روی حجاب تاکید بیشتری داریم این است که حجاب منکری است که به طور مستقیم حرف خدا را زمین می‌گذارد و به دستور خدا بی اعتنایی آشکار می‌کند.»

وی درباره امر به معروف و نهی از منکر در محیط دانشگاه می‌گوید: «برای امر به معروف در دانشگاه چند راه داریم؛ یکی این که به طور مستقیم بچه‌هایی را که همکلاسی ما هستند و با آنها آشناییم، ولی پوشش مناسبی ندارند، دعوت به صحبت کنیم. ما درباره دلیل انتخاب نوع پوشش خود و او هم درباره دلیل انتخاب پوشش خودش صحبت کند و از این طریق وارد امر به معروف و نهی از منکر شویم.

راه دوم این است که به او کتاب‌هایی در این زمینه می‌دهیم و می‌گوییم این کتاب را بخوان تا بعد با هم صحبت کنیم. کتاب‌های «به دخترم» و «حریم ریحانه» از طرف جنبش برای انجام این کار تهیه شده و می‌‌توانید از این کتاب‌ها استفاده کنید.

راه سوم این است که از این به بعد حضور خودمان در دانشگاه را فقط به دفتر بسیج و مکان‌های مشخص محدود نکنیم و در جاهای مختلف دانشگاه که دخترها و پسرها حضور دارند، برویم و آن فضاها و مکان‌ها را از وجود بچه‌های مذهبی خالی نگذاریم.

روش بعدی هم این است که نزدیک بچه‌هایی که ظاهر خوبی ندارند، بایستیم و با همدیگر در مورد مسائل حجاب و عفاف صحبت کنیم تا به گوش آنها هم برسد.»

یکی از اعضای «حیا بانو» که دختر شوخی است، در واکنش به این حرف خانم مسئول می‌گوید: «ما یک بار با دوستانم این کار را پیش چند خانم بد حجاب انجام دادیم، آنها به همدیگر گفتند مواظب باشید اینها جاسوس سیاسی هستند.» با ذکر این خاطره صدای خنده فضای مسجد را پر می‌کند.

قالوا سلاماً...

یکی از اعضای جنبش در پاسخ به «نهی اولی‌ها» که کمی استرس و نگرانی دارند و نمی‌دانند برای امر به معروف و نهی از منکر از کجا باید شروع کنند، می‌گوید: «با سلام و احوالپرسی کوتاه شروع کنید، چون وقتی این کار را انجام می‌دهید، احساس خوبی در طرف مقابل ایجاد می‌شود و احساس می‌کند شما با او سر جنگ ندارید و از طرف شما در امان است.»

وی در واکنش به نگرانی برخی از احتمال برخوردهای تند می‌گوید: « واقعا این طور نیست که برخورد بدی داشته باشند. اکثر آنها می‌گویند: چشم. البته ممکن است پوشش خود را اصلاح کنند یا این کار را انجام ندهند، اما معمولاً برخورد تندی ندارند. شاید از بین 10 نفر که به او امر می‌شود، یکی پیدا شود که برخورد بدی داشته باشد، به هر حال ما باید وظیفه خودمان را انجام دهیم.»

دیگر اکثر بچه‌هایی که قول شرکت در رزم را داده بودند، آمده‌اند و حالا نوبت به تقسیم بچه‌ها به گروه‌های دو تا سه نفری می‌رسد. مسئول جنبش سعی می‌کند «نهی اولی‌ها» را در گروه کسانی قرار دهد که تجربه بیشتری دارند. مسیرها هم مشخص می‌شود. یک مسیر از در دانشگاه آغاز می‌شود و قرار است بچه‌ها اطراف میدان انقلاب، امر به معروف و نهی از منکر کنند. مسیر دیگر هم خیابان ولیعصر است که قرار است چند گروه به سمت راست خیابان و چند گروه به سمت چپ خیابان بروند.

تکرار کنید، جواب می‌گیرید

طهماسبی پس از دسته‌بندی گروه‌ها می‌گوید: «با فاصله 100 تا 200 متری از یکدیگر راه بروید و هر کس را که پوشش مناسبی نداشت، امر به معروف و نهی از منکر کنید، بخصوص از خانم‌هایی که ساپورت پوشیده‌اند، بی‌تفاوت نگذرید و به آنها تذکر دهید؛ چون متاسفانه ساپورت در حال جا افتادن در جامعه است. ممکن است گروه‌های دیگر هم به افرادی که قبلاً به آن‌ها تذکر داده شده، برخورد کنند، اشکالی ندارد، دوباره تذکر بدهید؛ چون استمرار این وضعیت باعث می‌شود آن فرد بیشتر تحت تاثیر قرار بگیرد. نگران برخورد آنها هم نباشید چون طبق فرمایش حضرت آقا دعوایی که با نفر اول می‌کنند، کمتر از دعوایی است که با نفر دوم می‌کنند.»

در فاصله‌ای که بچه‌ها برای رفتن آماده می‌شوند، با او گفت‌وگویی می‌کنم. می‌گوید: «جنبش از سال 89 و با گروه آقایان شروع شد، ولی بتدریج به این نتیجه رسیدند که اگر خواهران هم وارد شوند، کارها تاثیر بیشتری دارد. برای همین با بسیج خواهران هر دانشگاه صحبت و نیروهایشان را جذب جنبش کردند که الان حدود 400 عضو داریم. گروه خواهران از دانشگاه علوم پزشکی آغاز به کار کرد، اما بچه‌های دانشگاه‌های صنعتی شریف، امیرکبیر، علم و صنعت، الزهرا، شاهد و دانشگاه آزاد هم در این جنبش فعالیت دارند، ولی در شهرستان‌ها انگشت‌شمار هستند.

آقا از این فریضه با عنوان واجب فراموش شده یاد می‌کنند. دغدغه ما این بود که چرا باید نسبت به این وظیفه در میان بچه‌های مذهبی کوتاهی شود و تصمیم گرفتیم با این برنامه‌ها این فریضه را میان بچه‌های مذهبی جا بیندازیم.»

وی در مورد ارتباط اعضای جنبش با هم می‌گوید: «ارتباط ما با هم بیشتر ایمیلی است. خاطرات این رزم‌ها هم روی سایت جنبش به نشانیwww.hayauni.ir می‌رود و بچه‌ها از این طریق از تجربیات هم استفاده می‌کنند. در این راستا شب خاطره هم داریم که بچه‌ها دور هم جمع می‌شوند و بعضی از تجربیات خود را که طولانی یا خنده‌دار است و مکتوب نمی‌کنند، در شب خاطره می‌گویند.»
خانم‌ گلم! تیپ شما مناسب دانشگاه نیست!

حالا هنگام رفتن به رزم است. با بچه‌های دانشگاه علم و صنعت همراه می‌شوم که اصرار دارند داخل دانشگاه تهران امر به معروف کنند. دلیل‌شان این است که شاید در ابتدا امر به معروف در دانشگاه برای بچه‌های آن دانشگاه سخت باشد، اما اگر ما که دانشجوی دانشگاه‌ دیگری هستیم، این کار را شروع کنیم، توسط خود بچه‌های دانشگاه تهران هم این کار تداوم پیدا می‌کند.

با بچه‌های دانشگاه علم و صنعت به سمت دانشکده هنرهای زیبا می‌رویم. در محوطه دانشکده عده‌ای از پسرها فوتبال بازی می‌کنند و صدایشان فضای محوطه را پر کرده است. روی یکی از صندلی‌های فضای سبز هم دو دختر خانم نشسته‌‌اند. یکی از آنها شال و مانتوی صورتی روشن به تن دارد. موهایش را درست کرده و بیرون گذاشته و آرایش زیادی هم دارد. دختر دیگر هم همین ویژگی‌ها را دارد با این تفاوت که رنگ مانتو و شالش سبز است.

بچه‌های «حیا بانو» ابتدا تردید دارند که به آنها تذکر بدهند؛ چون در آموزش‌ها به آنها گفته‌اند اگر دو نفر با هم بودند به یکی تذکر ندهید، ممکن است غرور او پیش دیگری جریحه‌دار شود. اما با این استدلال که هر دوی این دخترها پوشش مناسبی ندارند، به سمت آنها می‌روند و یکی از آنها می‌گوید: «خانم‌های گلم! خوب نیست با این وضع بیایید دانشگاه. تیپ شما مناسب دانشگاه نیست». دخترها که کلی تعجب کرده‌اند، لبخندی می‌زنند و می‌گویند: «بله»!

من که از رفتار ملایم دخترها تعجب کرده‌ام و البته خودم هم بابت نداشتن ساق دست از طرف بچه‌ها مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار گرفته‌‌ام! می‌گویم: «چه جالب! برخورد بدی نداشت.» «حیا بانو» پاسخ می‌دهد: «بله، خیلی‌ها در مقابل تذکر، خوب برخورد می‌کنند و می‌گویند بله شما درست می‌گویید.»

حالا نوبت تذکر دادن به دختر خانمی است که با مانتوی سرخابی و ساپورت در حال خروج از دانشگاه است. «حیا بانو» به سمت او می‌رود و می‌گوید: «خانم مانتوی شما از دور خیلی جلب توجه می‌کنه و شلوارتون هم خیلی تنگه» دختر که تازه متوجه شده کسی با او صحبت می‌کند، هندزفری را از گوشش بیرون می‌آورد. «حیا بانو» دوباره حرف خود را تکرار می‌کند و دختر با آرامش می‌گوید: «چشم! چشم.»

رزم فرهنگی ساعت 19 پایان می‌یابد. سرشار از تجربه‌ای تازه به خانه بر می‌گردم و با خود فکر می‌کنم آیا من هم حاضرم گامی در جهت احیای این واجب فراموش شده بردارم؟
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشاعه فحشاء ممنوع !

امام علی علیه السلام :

مُذيعُ الْفاحِشَةِ كَفاعِلِها؛

فاش كننده زشتى ها، همانند انجام دهنده آنها است.

شرح غررالحكم: ج 6، ص 125



 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
نام كتاب : ترجمه تحريرالوسيله حضرت امام خمينى جلد دوم

مؤ لف : سيد محمد باقر موسوى همدانى

كتاب امر به معروف و نهى از منكر
امر به معروف و نهى از منكر جزء بالاترين و شريف ترين فرائض اسلام است كه ساير فرائض به وسيله آن دو اقامه مى شود و وجوب آن دو از ضروريات دين است و منكر آن اگر توجه داشته باشد كه انكارش چه لوازمى دارد و به لوازم آن ملتزم باشد از كافران است و در كتاب عزيز و اخبار شريفه با بيانهائى مختلف مسلمين رابه اقامه آن دو ترغيب و تحريض نموده از آن جمله در قرآن كريم خدايتعالى مى فرمايد: و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و ياءمرون بالمعروف وينهون عن المنكر اولئك هم المفلحون [SUP](4)[/SUP] بايد از شما جماعتى باشند كه به سوى خير دعوت نموده امر به معروف و نهى از منكر كنند و رستگاران همين جماعتند) و نيز فرموده : كنتم خير امة اءخرجت للناس تاءمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر و تؤ منون بالله [SUP](5)[/SUP] و شما بهترين امتى هستيد كه از بين بشر و براى بشر بيرون شديد چون امر به معروف و نهى از منكر نموده وبه خدا ايمان داريد)و همينطور آيات ديگر.
و اما روايات :
از حضرت رضا(ع ) روايت شده كه فرمود: رسول خدا همواره مى فرموده : اذا امتى توالكت الامر بالمعروف والنهى عن المنكر فلياء ذنوا بوقاع من الله تعالى [SUP](6)[/SUP] اگر روزى بر امتم برسد كه امر به معروف و نهى از منكر را به يكديگر واگذار كنند در آن روز بايد اعلان جنگ با خدايتعالى كنند.
و از رسول خدا (ص ) روايت شده كه فرمود: ان الله عزوجل ليبغض ‍ المؤ من الضعيف الذى لادين له فقيل له و ماالمؤ من الذى لادين له ؟ قال : الذين لاينهى عن المنكر [SUP](7)[/SUP] خداى عزوجل مؤ من ضعيف راكه دين ندارد دشمن مى دارد شخصى پرسيد: مؤ من ضعيفى كه دين ندارد كيست ؟ فرمود: كسى است كه نهى از منكر نميكند: و نيز از آن جناب (ص ) روايت شده كه فرمود: لاتزال امتى بخير ما آمروا بالمعروف و نهواعن المنكر و تعاونوا على البر، فاذالم يفعلوا ذلك نزعت منهم البركات و سلط بعضهم على بعض ولم يكن لهم ناصر فى الارض و لا فى السماء [SUP](8)[/SUP] امت من همواره به خير و خوبى است مادام كه امر به معروف و نهى از منكر و يكديگر را در كار خير كمك نمايد پس اگرچنين نكند بركات از آنها گرفته مى شود و بعضى بر بعض ديگر مسلط مى شوند وديگر ياورى نخواهند داشت نه در زمين و نه در آسمان .
و از اميرالمؤ منين (ع ) روايت شده كه خطبه اى خواند و در آن حمد و ثناى خدا گفت و سپس فرمود: اما بعد فانه انما هلك من كان قبلكم حيثما عملوا من المعاصى و لم ينههم الربانيون و الاحبار عن ذلك و انهم لما تماد وافى المعاصى و لم ينههم الربانيون والاحبار عن ذلك نزلت بهم العقوبات فاءمر بالمعروف و انهوا عن المنكر و اعملوا ان الامر بالمعروف والنهى عن المنكر لن يقربا اجلا و لن يقطما رزقا [SUP](9)[/SUP] اما بعد بدانيد كه اقوام قبل از شما كه هلاكت رسدند بدين جهت بودكه گناه مى كردند و علماء يعنى ربانيون نصارى و احبار يهود آنها را از آن اعمال نهى نمى كردند تا اينكه غرق در معصيت شدند همينكه اين وضع ادامه يافت و ربانيون و احبار آنرا از اين وضع نهى نكردند، عقوبتهاى الهى بر آنان نازل گرديد، پس امر به معروف كنيدو نهيا ز منكر نمائيد وبدانيد كه امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك مى كند و نه رزقى را قطع مى نمايد... (تا آخر حديث ).
و از امام باقر (ع ) روايت شده است كه فرمود: يكون فى آخر الزمان قوم يتبع فيهم قوم مراؤ ون فيتقرؤ ون و يتنسكون حدثاءسفهاء لايوجبون امرا به معروف ولانهيا عن منكر الا اذا آمنوا الضرر يطلبون لانفسهم الرخص و المعاذير (ثم قال )ولو اضرت الصلاة بسائر ما يعلمون باموالهم و ابدانهم لرفضوها كما رفضوا اسمى الفرائض و اشرفها ان الامر بالمعروف والنهى عن المنكر فريضه عظيمه بها تقام الفرائض هنالك يتم غضب الله عزوجل عليهم فيعمهم بعقابه ، فيهلك الابرار فى دار الاشرار و الصغار فى دارالكبار [SUP](10)[/SUP].
در آخر الزمان مردمى خواهند بود عده اى رياكار متبوع و مقتدى آنان
مى شوند عالم نمايان بدعتگزار و عابد نمايان جاهل ، هيچ امر به معروف ونهى از منكرى رابرخورد واجب نمى شمارند مگر وقتى كه اطمينان پيدا كنند كه از ناحيه آن ضررى متوجهشان نمى شود دنبال راه بهانه و عذر تراشى هستند تا به آن وسيله شانه از زير بار وظيفه خالى كنند.. آنگاه فرمود، و اگر نماز برايشان ضرر مالى و بدنى داشته باشد آنرا ترك مى كنند، همچنانكه مهم ترين وشريفترين واجبات را ترك كردند آرى امر به معروف ونهى از منكر فريضه اى است عظيم كه باآن ساير فرائض اقامه مى شود، در آنزمان است كه غضب خداى عزوجل بر آن مردم تمام مى شود و عقوبتى مى فرستد كه همه را فراگيرد به طورى كه ابرار در داخل خانه اشرار به هلاكت برسند و اطفال در خانه بزرگترها هلاك گردند).
و از محمدبن مسلم روايت است كه گفت امام صادق (ع ) به شيعيان نوشت : البته بايد سالخوردگان و خردمندان شما به نادآنهاو طالبان رياست توجه كنند (و آن ها را به وظائفشان آشنا سازند)وگرنه لعنت من همه شما راخواهد گرفت )و ديگر احاديث از اين قبيل .
گفتار در اقسام وكيفيت وجوب آن دو
مساءله 1 - هر يك از امر به معروف و نهى از منكر دو قسمند واجب و مستحب ، هر عملى كه عقلا يا شرعا باشد امر به معروف به آن نيز واجب است و هر چيزى كه عقلا قبيح ويا شرعا حرام باشد نهى مردم از ارتكاب آن واجب است و هرچيزى كه انجام آن مطلق و مستحب باشد امر به آن نيز مستحب است و هرچيزى كه انجام دادنش مكروه باشد امر به آن نيز مكروه است .
مساءله 2 - اقوى آنست كه وجوب امر به معروف و نهى از منكر كفائى است يعنى اگر كسى در موردى اين مهم راانجام داد از ديگران ساقط مى شود وگرنه هم مردم كه در آن مورد سكوت كرده اند همه واجب الهى را ترك كرده اند.
مساءله 3 - اگر اقامه فريضه اى و يا ريشه كن ساختن منكرى منوط به اجتماع عده اى باشد كه همگى امر و يا نهى كنند با اجتماع چند تن واجب از عهده بقيه ساقط نمى شود مگر زمانى كه به قدر كفايت اجتماع حاصل شده باشد.
مساءله 4 - اگر عده اى كمتر از مقدار كفايت جمع شوند وبقيه جمع نشوند و اقدام كننده به امر به معروف و نهى از منكر نتواند آنان راجمع كند وجوب از او ساقط مى شود و گناه به گردن تخلف كنندگان است .
مساءله 5 - اگر شخصى و يا اشخاصى قيام به انجام وظيفه نمودند ولى كارى از پيش نبردند ولكن احتمال مى رود كه اگر ديگران نيز همكارى كنند مؤ ثر واقع شود بر آنان واجب است كه در صورت اجتماع شرائط همكارى بنمايند.
مساءله 6 - اگر يقين كند و يا اطمينان داشته باشد كه ديگرى قيام به امر به معروف و نهى از منكر كرده واجب نيست بر او قيام نمايد بله اگر بعدا خلاف يقينش كشف شود بر او واجب مى شود و همچنين اگر يقين يااطمينان كند به اينكه قيام كسى كه قيام كرده كافى براى تحقق امر به معروف و نهى از منكر هست ديگر بر او واجب نيست قيام كند ولى اگر معلوم كافى نبوده واجب مى شود.
مساءله 7 - احتمال و يا مظنه به اينكه ديگرى قيام مى كند ويا قيام آنكه قيام كرده كفايت مى كند كافى نيست و با وجود آن احتمال و مظنه قيام بر خود او واجب است بله اگر دو شاهد عادل برقيام غير يا كفايت قيام او شهادت دهند تكليف از او ساقط مى شود.
مساءله 8 - اگر موضوع تكليف واجب و يا زمينه ارتكاب منكر از بين برود وجوب امر به معروف و نهى از منكر نيز از بين مى رود هرچند كه خود مكلف زمينه را از بين برده باشد مثلا آب منحصرى كه حفظ آن جهت طهارت و يا براى حفظ نفس محترمه واجب است را بريزد.
مساءله 9- اگر اقامه فريضه اى باريشه كن ساختن منكرى متوقف بر ارتكاب حرام يا ترك واجبى باشد ظاهرا بايستى ملاحظه كند كداميك مهمتر است آنرا انجام دهد.
مساءله 10 - اگر قادر بر يكى از دو واجب باشد يا امر به فلان معروف و يا نهى از فلان منكر بايد ببيند كه كداميك مهمتر است آنرا انجام دهد واگر هر دو مساوى بود مخير است بين آن دو.
مساءله 11 - در سقوط تكليف امر به معروف و نهى از منكر اين مقدار كافى نيست كه حكم شرعى را گوشزد نمايد و يا مفاسد ترك واجب و ارتكاب حرام را بيان كند، مگر آنكه عرف ولو با قرائن آن را امر به معروف و نهى از منكر بداند وياآنكه مقصود به همان مقدار حاصل شود، بلكه ظاهر اين است كه اگر طرف مقابل بخاطر قرينه خاصى از اين عمل امر به معروف و نهى از منكر بفهمد كفايت مى كند هرچندكه عرف از آن امر به معروف ونهى از منكر نفهمد.
مساءله 12 - امر و نهى در اين باب (از ناحيه آمر و ناهى ) مولوى است هر چند كه آمر پائين تر از كسى باشد كه امر و يانهيش مى كند، بنابراين درامر به معروف و نهى از منكر كافى نيست بگويد: خدا تو را امر به نماز كرده و يا از شرابخوارى نهى كرده مگر آنكه با گفتن آن غرض حاصل شود وگرنه بايد خود او امر و نهى كند به طورى كه عرف بگويد فلانى امر به معروف و نهى از منكر كرد مثلا به طرف بگويد نماز بخوان و يا شراب ننوش .
مساءله 13 - در امر به معروف و نهى از منكر قصد قربت و خلوص نيت معتبر نيست چون اين دو وظيفه توصلى است نه تعبدى (زيرا غرض از آن ريشه كن شدن فساد و بپا داشتن واجبات است )بله اگر در آن قصد قربت كند اجر مى برد.
مساءله 14 - در وجوب انكار منكر فرقى نيست بين اينكه آن منكر گناه كبيره باشد ياگناه صغيره .
مساءله 15 - اگر ببينيدشخصى را كه مشغول مقدمات حرام است براى رسيدن به آن حرام ، اگر بيننده يقين داشته باشد كه اين مقدمات او را بحرام مى ترساند واجب است او را از آن حرام نهى كند، و اگر بداند كه او را به حرام نمى رساند واجب نيست او رانهى كند مگر بر مبنائى كه مقدمات حرام را نيز حرام بدانيم و يا تجرى و جرئت كردن بر گناه را عملى حرام بدانيم ، و اگر شك كند در اينكه آيا اين مقدمات او را به حرام مى رساند يانه نهى از منكر بر او واجب نيست مگر بنابر آن دو مبنا كه ذكر شد.
مساءله 16 - اگر شخصى تصميم گرفته گنهى مرتكب شود اگر شخصى كه مطلع شده شك دارد در اينكه قادر به انجام آن حرام هست يانه ظاهرا نهى واجب نباشد، بله اگر بگوئيم تصميم برحرام گرفتن نيز حرام است نهى وى از تصميم واجب است .

ادامه
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
جای امر به معروف کجاست

بهترین راه امر به معروف

کلیپ کوتاه صوتی از کلام امام خامنه ای
 

پیوست ها

  • Music.rar
    430.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
س 1062: گاهى در اثناى امر به معروف و نهى از منکر مواردى پيش مى‏آيد که شخص گناهگار بر اثر عدم آگاهى از واجبات و احکام اسلامى، با نهى از منکر، نسبت به اسلام بدبين مى‏شود، و اگر هم او را به حال خود رها کنيم، زمينه فساد و ارتکاب گناه توسط ديگران را فراهم مى‏کند، تکليف ما در اين موارد چيست؟

ج: امر به معروف و نهى از منکر با رعايت شرايط آن يک تکليف شرعى عمومى براى حفظ احکام اسلام و سلامت جامعه است، و مجرّد توهم اينکه موجب بدبينى فاعل منکر يا بعضى از مردم نسبت به اسلام مى‏گردد، باعث نمى‏شود که اين وظيفه بسيار مهم ترک شود.

استفتائات امام خامنه ای
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسیار ساده, بسیار موثر
ناگهان یکی شروع کرد پشت سر یکی دیگر از دوستان غیبت کردن...

من دوست خدا ,همان دختر دوازده ساله هستم.
توی ماشین با چند تا از دوستان در حال حرکت بودیم .ناگهان یکی شروع کرد پشت سر یکی دیگر از دوستان غیبت کردن که تربیت ندارد و... و دیگری هم در حال تایید حرف او. من هم به آن ها گفتم :چرا درباره ی دیگران بد می گویید؟ بهتر نیست به جای آن که بد بگوییم درباره ی خوبی هایشان صحبت کنیم . آن ها به خود آمدن و از کار بدشان خیلی پشیمان شدن.


با تشکر از خانم «دوست خدا» که این خاطره را برای ما فرستادند.

http://www.hayauni.ir/memoirs/1392/04/21/index.html:id=445

#حیا
نمایش کمتر



 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
پندهای شیطان به حضرت موسی :


ا ) در وقت صدقه دادن زود بده که من پشیمانت می کنم اگر چه :آن صدقه کم
و کوچک باشد، و همان صدقه تو را از هلاکت و خطر حفظ می نماید

2) با زن بیگانه و نامحرم خلوت مکن که سومین نفر من می باشم!

3) ای موسی در حال غضب به یاد من باش برای اینکه در حال غضب تو را بر امر
خلافت وادار می کنم .

4) نزدیک چیز هایی که خداوند از آن نهی کرده مشو ، چون هر کس به آن
نزدیک شود من او را در آن می اندازم.

5) در دل خود فکر گناه و کار خلاف مکن ، چون اگر من دلی را اینجور ببینم
به طرف صاحبش دست دراز می کنم و کاری میکنم تا آن را انجام بدهد.
مومنان را با کاری که به نظر آنها نیک است از راه بدر می کنم ، گویی که
احساس گناه نکنند!
آنقدر به در های قلب مومن،در میزنم تا درش را باز کند و وی را به گناه وادارم.

هان ای شیعیان هیچ وقت در قلب خود را به روی شیطان باز نکنید !!
فریاد شیطان(عواملی که موجب اذیت شیطان می شود ) :

1) سلام کردن 2)دست دادن باهم 3)وقت غذا خوردن و شروع کارها بسم الله
گفتن 4) وقت سخن گفتن انشاالله به زبان آوردن 5) توبه کردن 6)از همه
مهمتر=نام پیامبر را شنیدن و با صدای بلند صلوات فرستادن (که نفاق و کینه
را ازبین میبرد).

گریه شیطان :
1) سلام کردن 2) وقتی کسی برای رضای خدا ازدواج کند 3) وقتی کسی عطسه
کند و بعد آن بگوید : الحمد الله رب العالمین 4) وقتی انسان در برابر
خدای خود سجده کند و آن را طول دهد.
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجموعه 46 تایی از آیات قران و احادیث و سخنان بزرگان که به صورت سربرگ آماده شده است.
از آنها میتوان برای بالا و هدر نشریات دانشجویی استفاده کرد و یا به همین صورتی که هست (باریک و کشیده) روی بنر یا پلات و یا هرچیز دیگری پرینت کرده و در محیط های مختلف مانند مساجد، ادارات، مدارس، دانشگاهها و ... استفاده کرد.

با تشکر از تیم تولید محصولات جنبش حیا



 

saeidshahi

عضو جدید

مر به معروف و نهی از منکر از احکام عملی مسلمانان و به نظر شیعیان از فروع دین اسلام است. امر به معروف یعنی دستور دادن یا توصیه کردن از سوی فرد مسلمان به دیگران به انجام آن‌چه از نظر عقل یا شرع اسلام خوب در نظر گرفته می‌شود و نهی از منکر یعنی دستور دادن یا توصیه کردن از سوی فرد مسلمان به دیگران به انجام ندادن آن‌چه به از نظر عقل یا شرع اسلام بد در نظر گرفته می‌شود.این توصیه گفتاری است و شامل جرح نمی‌شود.

در احکام دین، به تمام واجبات و مستحبات معروف و به تمام محرمات و مکروهات منکر گفته می‌شود بنابراین واداشتن افراد جامعه به انجام کارهای واجب و مستحب امر به معروف و بازداشتن آنها از کارهای حرام و مکروه نهی از منکر است.
امر به معروف و نهى از منكر, واجب كفایی است كه اگر افرادى - به قدر كفايت - به انجام آن اقدام كنند, از ديگران ساقط مى شود. و اگر همهء افراد آن را ترك كرده باشند, چنانچه شرايط آن موجود باشد, همهء آنها ترك واجب كرده اند
[h=3]حكمت و معرفت[/h]
 
بالا