گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم/ علامه سید محمد حسین طباطبایی
نویسنده: احسان - سهشنبه ۳٠ آذر ۱۳۸٩
گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم
با همین قافله ام راه فنا می پویم
دست همت ز سراب دو جهان می شویم
شور یعقوب کنان یوسف خود می جویم
که کمان شد ز غمشقامت چون شمشادم
گفت هر چند عطش کنده بن و بنیادم
زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم
هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم
«فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم:
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم»
من به میدان بلا روز ازل بودم طاق
کشته یارم و با هستی او بسته وثاق
من دل رفته کجا و کجا دشت عراق!
«طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم»
لوحه ی سینه من گر شکند سُم ستور
ور سرم سیر کند شهر به شهر از ره دور
باک نبود که مرا نیست به جز شوق حضور
«سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور
به هوای سر کوی تو برفت از یادم»
تا در این بزم بتابید مه طلعت یار
من خورم خون دل و یار کند تیر نثار
پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار
«نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم»
تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت
شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت
از چه از کوی توام دست قضا دور انداخت
«کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟!»
علامه سید محمد حسین طباطبائی
http://ayateghamzeh.persianblog.ir/post/928/
====================================================================
آیا نهایت سیر، به شناخت ولّی مطلق ، حضرت حجّت صلوات الله علیه منتهی می گردد ؟؟؟؟ باید گفت که :
این نیز خبط و اشتباه بزرگی است ؛ زیرا وجود حضرت ولّی عصر وجود استقلالی نیست ، و صفات و اسماء آن حضرت نیز استقلالی نیست ؛ و گر نه در این گفتار لزوم شرک بسیار واضح است .بلکه وجود آن حضرت ظلّی و تبعی است . هر چه هست از آنِ خداست ، و صفات و اسماءِ حقّ متعال در آن حضرت تجلّی کرده است ؛ پس آن حضرت تجلّی گاه حقّ است ، و آئینه و مرآت حقّ است ، آئینه ی تمام نمای ذات و جمال و جلال حقّ است .
واین مطلب از مسلّمات و ضروریّات اسلام است که دین توحید است و برای هیچ موجودی جزئی و یا کلّی ، کوچک و یا بزرگ ، وجود استقلالی قائل نیست ؛ بلکه همه ی موجودات مظاهر و مجالی ذات اقدس واجب الوجودند . و هر کدام به حسب ضیق و سعه ی ماهیّات و هوّیات خود نشان دهنده ی حقّ می باشند .قرآن کریم تمام مو جودات مُلکی و مَلکوتی را " آیه ی خدا " می داند ؛ یعنی نشان دهنده ی خدا ، یعنی خدا نما .شب و روز و اختلاف آنها ، و باد و ابر و باران ، و دریا و کشتی ، و سرسبز شدن درختان و گیاهان ، و عیسی و مادرش مریم ، و ناقه ی صالح ، و جبرئیل ، و سائر موجودات را که نام می برد یکایک آنها را آیه می شمرد .
روایات نیز مقامی برای امامان به عنوان استقلال نمی پذیرد ، و آن را تفویض و غلط می داند ؛ بلکه هر کمال و مقامی که دارند از خداست و با خداست و مالِ خداست ، آنان نماینده و ظهور دهنده هستند و بس .آنان راه و صراط و پل هدایت برای وصول به مقام عزّ شامخ حضرت حقّ اند جلّ و عزّ .مقصد و مقصود خداست ؛ ذات أقدس او ، و أسماء و صفات اوست ؛ و امامان واسطه ی فیض در دو قوس نزول و صعود می باشند.و بنا براین وجود حضرت بقیّه ال له أرواحنا فدا ، مرآتیّت و آیتیّت دارد برای وجود حضرت أقدس حقّ تعالی ؛ و بنابراین شناخت و معرفت به آنحضرت نیز باید به عنوان آیتیّت و مرآتیّت شناختِ حضرت حقّ تعالی بوده باشد .
و به لسان علمی : وجود آن حضرت نسبت به وجود حضرت حقّ متعال " معنای حرفی " است ، نسبت به " معنای اسمی ".
وعلیهذا راه و جادّه و طریق سیر به سوی خداوند متعال ، آن حضرت است ؛ ولی مقصد و مقصود خود خداوند است جلّ و عزّ. و معلوم است که اگر ما طریق را مقصد بپنداریم چقدر اشتباه کرده ایم .باید به سوی خدا رفت ،ولقای خداو وصول به خدا و عرفان به خدا و فناء واندکاک در ذات خدا را مقصد و مطلوب قرار داد ؛ غایه الأمر چون ایم مقصد بدون این راه طّی نمی شود و این مطلوب بدون این طریق بدست نمی آید ، برای وصول به مقصد و مطلوب باید پا در این طریق نهاد .چون نمی توانیم خورشید را بدون آئینه و مرآت نگاه کنیم باید جمال آنرا در آب و یا آئینه ببینیم . آئینه و مرآت نسبت به خورشید معنای حرفی دارد ، خود نما نیست بلکه خورشید نماست.نه می توانیم از نظر به خورشید و أنوار و حرارت و لَمَعان او دست برداریم ، زیرا که حیات بخش است ؛ و نه میتوانیم در آئینه به نحو استقلال بنگریم ، زیرا که در این صورت نماینده ی خورشید نیست و چهره ی آنرا در خود منعکس نمی کند،آئینه در این حال خود نماست ،شیشه است ،صیقل است ، و در حقیقت عنوان آئینه عنوان آئینه بودن را ندارد . امّا اگر در آئینه و آب به نحو مرآتی و نمایندگی نظر کردیم ، دیگر آن را نمی بینیم بلکه خورشید را در آن می بینیم . پس باید حتماً در آئینه بنگریم تا خورشید را ببینیم ، راهی غیر از این نداریم. و به عبارت علمی : آئینه " ما بِه یُنظَر " است نه " ما "فیهِ یُنظَر" .
وجود مقدّس حضرت بقیّه ال له عجّل ال له تعالی فرجه آئینه ی تمام نمای حقّ است ، و باید در آئینه حقّ را دید نه خود آنرا ، چون خودی ندارد . و نمی توان بدون آن حقّ رادید،چون بدون آن حقّ قابل دیدن نیست .وبنابراین حتماً باید حق را از راه و از طریق و از آئینه و مرآت آن ولّی أعظم جست ، و به سوی او در تکاپو بود .
در دعاها و مناجات ها مخاطب خداست ؛ از راه آن حضرت، و از سبیل و صراط آن حضرت . و بنابراین اگر به خود آن حضرت هم عرض حاجت کنیم و او را مخاطب قرار دهیم ، باید متوجّه باشیم که عنوان استقلال به خود نگیرد و جامه ی استقلال به خود نپوشد ؛ بلکه عنوان وساطت و مرآتیّت و آیتیّت پیوسته در ذهن و در مدّ نظر باشد . و در حقیقت باز هم خداوند را مخاطب قرار داده ایم ، چون آئینه و مرآت بِما هِیَ مِراةٌ قابل نظر استقلالی نیست ، بلکه نظر تبعی است ؛ و نظر استقلالی به همان صورت منعکسِ در آن بازگشت می کند .
این مسأله از مهم ترین مسائل باب عرفان و توحید است که : کثرات این عالم تنافی با وحدت ذات حقّ ندارد؛ زیرا وحدت أصلی ، و کثرات تبعی و ظلّی و تعیّنی و مرآتی است .و مسأله ی ولایت به خوبی روشن می شود ، که حقیقت ولایت همان حقیقت توحید است؛ و قدرت و عظمت و علم و إحاطه ی امام ، عین قدرت و عظمت و علم و إحاطه ی حقّ است و تبارک و تعالی. دوئیتی در بین نیست ، و اثنینیّتی وجود ندارد .بلکه خواستن از خدا بدون عنوان و ساطت و مرآتّیت امام معنی ندارد ؛ و خواستن از امام مستقلاً بدون عنوان وساطت و مرآتیّت برای ذات أقدس حقّ نیز معنی ندارد .
و در حقیقت خواستن از امام و خواستن از خدا یک چیز است ؛ نه تنها یک چیز در لفظ و عبارت و از لحاظ أدبیّت و بیان ، بلکه از لحاظ حقیقت و متن واقع ؛ چون غیر از خدا چیزی نیست .
تبارک اسمُ ربّک ذی الجلال و الاکرام
آیه ی 78 از سوره ی 55 ( = سوره ی الرحمن )" بلند پایه و مبارک است اسم پروردگار تو ، آن پروردگاری که دارای مقام جلال و اکرام است . "
از مکتوبات حضرت علامه آیه ال له ( لقبی که خدا به ایشان دادند ) حاج سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی
=======================================================================
مطلب بسیار زیبایی است از وبلاگ شهر اهریمنی پیشنهاد میکنم دوستان خوبم حتما بخونند...
مطلب بسیار زیبایی است از وبلاگ شهر اهریمنی پیشنهاد میکنم دوستان خوبم حتما بخونند...
http://hojb.mihanblog.com/page/1
==========================================
تاپیک: علامه آیه الله ( لقبی که خدا به ایشان دادن ) سید محمد حسین حسینی طهرانی - کتابهای ایشان رایگان در اینترنت موجود می باشد
علامه آیه الله ( لقبی که خدا به ایشان دادن ) سید محمد حسین حسینی طهرانی - کتابهای ایشان رایگان در اینترنت موجود می باشد
نویسنده: احسان - سهشنبه ۳٠ آذر ۱۳۸٩
گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم
با همین قافله ام راه فنا می پویم
دست همت ز سراب دو جهان می شویم
شور یعقوب کنان یوسف خود می جویم
که کمان شد ز غمشقامت چون شمشادم
گفت هر چند عطش کنده بن و بنیادم
زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم
هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم
«فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم:
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم»
من به میدان بلا روز ازل بودم طاق
کشته یارم و با هستی او بسته وثاق
من دل رفته کجا و کجا دشت عراق!
«طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم»
لوحه ی سینه من گر شکند سُم ستور
ور سرم سیر کند شهر به شهر از ره دور
باک نبود که مرا نیست به جز شوق حضور
«سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور
به هوای سر کوی تو برفت از یادم»
تا در این بزم بتابید مه طلعت یار
من خورم خون دل و یار کند تیر نثار
پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار
«نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم»
تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت
شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت
از چه از کوی توام دست قضا دور انداخت
«کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟!»
علامه سید محمد حسین طباطبائی
http://ayateghamzeh.persianblog.ir/post/928/
====================================================================
آیا نهایت سیر، به شناخت ولّی مطلق ، حضرت حجّت صلوات الله علیه منتهی می گردد ؟؟؟؟ باید گفت که :
این نیز خبط و اشتباه بزرگی است ؛ زیرا وجود حضرت ولّی عصر وجود استقلالی نیست ، و صفات و اسماء آن حضرت نیز استقلالی نیست ؛ و گر نه در این گفتار لزوم شرک بسیار واضح است .بلکه وجود آن حضرت ظلّی و تبعی است . هر چه هست از آنِ خداست ، و صفات و اسماءِ حقّ متعال در آن حضرت تجلّی کرده است ؛ پس آن حضرت تجلّی گاه حقّ است ، و آئینه و مرآت حقّ است ، آئینه ی تمام نمای ذات و جمال و جلال حقّ است .
واین مطلب از مسلّمات و ضروریّات اسلام است که دین توحید است و برای هیچ موجودی جزئی و یا کلّی ، کوچک و یا بزرگ ، وجود استقلالی قائل نیست ؛ بلکه همه ی موجودات مظاهر و مجالی ذات اقدس واجب الوجودند . و هر کدام به حسب ضیق و سعه ی ماهیّات و هوّیات خود نشان دهنده ی حقّ می باشند .قرآن کریم تمام مو جودات مُلکی و مَلکوتی را " آیه ی خدا " می داند ؛ یعنی نشان دهنده ی خدا ، یعنی خدا نما .شب و روز و اختلاف آنها ، و باد و ابر و باران ، و دریا و کشتی ، و سرسبز شدن درختان و گیاهان ، و عیسی و مادرش مریم ، و ناقه ی صالح ، و جبرئیل ، و سائر موجودات را که نام می برد یکایک آنها را آیه می شمرد .
روایات نیز مقامی برای امامان به عنوان استقلال نمی پذیرد ، و آن را تفویض و غلط می داند ؛ بلکه هر کمال و مقامی که دارند از خداست و با خداست و مالِ خداست ، آنان نماینده و ظهور دهنده هستند و بس .آنان راه و صراط و پل هدایت برای وصول به مقام عزّ شامخ حضرت حقّ اند جلّ و عزّ .مقصد و مقصود خداست ؛ ذات أقدس او ، و أسماء و صفات اوست ؛ و امامان واسطه ی فیض در دو قوس نزول و صعود می باشند.و بنا براین وجود حضرت بقیّه ال له أرواحنا فدا ، مرآتیّت و آیتیّت دارد برای وجود حضرت أقدس حقّ تعالی ؛ و بنابراین شناخت و معرفت به آنحضرت نیز باید به عنوان آیتیّت و مرآتیّت شناختِ حضرت حقّ تعالی بوده باشد .
و به لسان علمی : وجود آن حضرت نسبت به وجود حضرت حقّ متعال " معنای حرفی " است ، نسبت به " معنای اسمی ".
وعلیهذا راه و جادّه و طریق سیر به سوی خداوند متعال ، آن حضرت است ؛ ولی مقصد و مقصود خود خداوند است جلّ و عزّ. و معلوم است که اگر ما طریق را مقصد بپنداریم چقدر اشتباه کرده ایم .باید به سوی خدا رفت ،ولقای خداو وصول به خدا و عرفان به خدا و فناء واندکاک در ذات خدا را مقصد و مطلوب قرار داد ؛ غایه الأمر چون ایم مقصد بدون این راه طّی نمی شود و این مطلوب بدون این طریق بدست نمی آید ، برای وصول به مقصد و مطلوب باید پا در این طریق نهاد .چون نمی توانیم خورشید را بدون آئینه و مرآت نگاه کنیم باید جمال آنرا در آب و یا آئینه ببینیم . آئینه و مرآت نسبت به خورشید معنای حرفی دارد ، خود نما نیست بلکه خورشید نماست.نه می توانیم از نظر به خورشید و أنوار و حرارت و لَمَعان او دست برداریم ، زیرا که حیات بخش است ؛ و نه میتوانیم در آئینه به نحو استقلال بنگریم ، زیرا که در این صورت نماینده ی خورشید نیست و چهره ی آنرا در خود منعکس نمی کند،آئینه در این حال خود نماست ،شیشه است ،صیقل است ، و در حقیقت عنوان آئینه عنوان آئینه بودن را ندارد . امّا اگر در آئینه و آب به نحو مرآتی و نمایندگی نظر کردیم ، دیگر آن را نمی بینیم بلکه خورشید را در آن می بینیم . پس باید حتماً در آئینه بنگریم تا خورشید را ببینیم ، راهی غیر از این نداریم. و به عبارت علمی : آئینه " ما بِه یُنظَر " است نه " ما "فیهِ یُنظَر" .
وجود مقدّس حضرت بقیّه ال له عجّل ال له تعالی فرجه آئینه ی تمام نمای حقّ است ، و باید در آئینه حقّ را دید نه خود آنرا ، چون خودی ندارد . و نمی توان بدون آن حقّ رادید،چون بدون آن حقّ قابل دیدن نیست .وبنابراین حتماً باید حق را از راه و از طریق و از آئینه و مرآت آن ولّی أعظم جست ، و به سوی او در تکاپو بود .
در دعاها و مناجات ها مخاطب خداست ؛ از راه آن حضرت، و از سبیل و صراط آن حضرت . و بنابراین اگر به خود آن حضرت هم عرض حاجت کنیم و او را مخاطب قرار دهیم ، باید متوجّه باشیم که عنوان استقلال به خود نگیرد و جامه ی استقلال به خود نپوشد ؛ بلکه عنوان وساطت و مرآتیّت و آیتیّت پیوسته در ذهن و در مدّ نظر باشد . و در حقیقت باز هم خداوند را مخاطب قرار داده ایم ، چون آئینه و مرآت بِما هِیَ مِراةٌ قابل نظر استقلالی نیست ، بلکه نظر تبعی است ؛ و نظر استقلالی به همان صورت منعکسِ در آن بازگشت می کند .
این مسأله از مهم ترین مسائل باب عرفان و توحید است که : کثرات این عالم تنافی با وحدت ذات حقّ ندارد؛ زیرا وحدت أصلی ، و کثرات تبعی و ظلّی و تعیّنی و مرآتی است .و مسأله ی ولایت به خوبی روشن می شود ، که حقیقت ولایت همان حقیقت توحید است؛ و قدرت و عظمت و علم و إحاطه ی امام ، عین قدرت و عظمت و علم و إحاطه ی حقّ است و تبارک و تعالی. دوئیتی در بین نیست ، و اثنینیّتی وجود ندارد .بلکه خواستن از خدا بدون عنوان و ساطت و مرآتّیت امام معنی ندارد ؛ و خواستن از امام مستقلاً بدون عنوان وساطت و مرآتیّت برای ذات أقدس حقّ نیز معنی ندارد .
و در حقیقت خواستن از امام و خواستن از خدا یک چیز است ؛ نه تنها یک چیز در لفظ و عبارت و از لحاظ أدبیّت و بیان ، بلکه از لحاظ حقیقت و متن واقع ؛ چون غیر از خدا چیزی نیست .
تبارک اسمُ ربّک ذی الجلال و الاکرام
آیه ی 78 از سوره ی 55 ( = سوره ی الرحمن )" بلند پایه و مبارک است اسم پروردگار تو ، آن پروردگاری که دارای مقام جلال و اکرام است . "
از مکتوبات حضرت علامه آیه ال له ( لقبی که خدا به ایشان دادند ) حاج سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی
=======================================================================
مطلب بسیار زیبایی است از وبلاگ شهر اهریمنی پیشنهاد میکنم دوستان خوبم حتما بخونند...
مطلب بسیار زیبایی است از وبلاگ شهر اهریمنی پیشنهاد میکنم دوستان خوبم حتما بخونند...
http://hojb.mihanblog.com/page/1
==========================================
تاپیک: علامه آیه الله ( لقبی که خدا به ایشان دادن ) سید محمد حسین حسینی طهرانی - کتابهای ایشان رایگان در اینترنت موجود می باشد
علامه آیه الله ( لقبی که خدا به ایشان دادن ) سید محمد حسین حسینی طهرانی - کتابهای ایشان رایگان در اینترنت موجود می باشد
|
|