پنجشنبه هفته پیش، به همراه سه نفر از دوستان برای دیدن بزرگترین آبشار ایران (آبشار شوی) از شهر دزفول به طرف آبشار حرکت کردیم.
برای رفتن باید از قطار عادی دورود ـ اندیمشک استفاده کرد و در ایستگاه تله زنگ پیاده شده و پس از پیادهروی مسافتی ده کیلومتری به این آبشار زیبا رسید.
ما نزدیک ساعت 7 بعدازظهر از قطار پیاده شدیم و پس از دو ساعت پیاده روی به روستای شوی رسیدیم و تصمیم گرفتیم شب را در روستا چادر بزنیم و فردا صبح به حرکت خودمان ادامه بدهیم.
نزدیک ساعت 3 نیمه شب بود که سه نفر مسلح دور چادر را گرفتند و با تهدید 100000 تومان پول به همراه یک دوربین و موبایل را با خود بردند؛ خدا را شکر به کسی آسیبی نزدند.
فردای آن روز از مردم روستا پرسیدیم، ولی آنها اظهار بیاطلاعی کردند. پس از دیدن آبشار و برگشتن به ایستگاه تله زنگ، قضیه را برای پاسگاه تله زنگ تعریف کردیم و تازه متوجه شدیم که دزدی و راهزنی از گردشگران آبشار، عادی و روزمره است و آن منطقه جزو حوزه استحفاظی پاسگاه سردشت دزفول است.
نمیدانم چه بگم؟ نیروی انتظامی با این همه نیرو و تجهیزات، نمیتواند امنیت یک منطقه را برقرار کند؟!
شما خود قضاوت کنید.
برای رفتن باید از قطار عادی دورود ـ اندیمشک استفاده کرد و در ایستگاه تله زنگ پیاده شده و پس از پیادهروی مسافتی ده کیلومتری به این آبشار زیبا رسید.
ما نزدیک ساعت 7 بعدازظهر از قطار پیاده شدیم و پس از دو ساعت پیاده روی به روستای شوی رسیدیم و تصمیم گرفتیم شب را در روستا چادر بزنیم و فردا صبح به حرکت خودمان ادامه بدهیم.
نزدیک ساعت 3 نیمه شب بود که سه نفر مسلح دور چادر را گرفتند و با تهدید 100000 تومان پول به همراه یک دوربین و موبایل را با خود بردند؛ خدا را شکر به کسی آسیبی نزدند.
فردای آن روز از مردم روستا پرسیدیم، ولی آنها اظهار بیاطلاعی کردند. پس از دیدن آبشار و برگشتن به ایستگاه تله زنگ، قضیه را برای پاسگاه تله زنگ تعریف کردیم و تازه متوجه شدیم که دزدی و راهزنی از گردشگران آبشار، عادی و روزمره است و آن منطقه جزو حوزه استحفاظی پاسگاه سردشت دزفول است.
نمیدانم چه بگم؟ نیروی انتظامی با این همه نیرو و تجهیزات، نمیتواند امنیت یک منطقه را برقرار کند؟!
شما خود قضاوت کنید.
فرستنده: احمد خانمحمدی
آخرین ویرایش: