نوشته های پشت کامیون!!!!!!!!!!!!!!!

m_roshan

عضو جدید
کمتر کسی را پيدا می کنيم که در جاده های ايران سفر کرده باشد و بگويد که هرگز خودرويی را منقش به بيتی شعر يا عبارتی (معمولا به لحاظ ادبی بی مايه و گاه زيرکانه) نديده است.
اين نوشته ها معمولا ريشه در موضوعات عاشقانه، عاطفی و يا مذهبی دارند.


اوايلی که موبايل از سطح خواص جامعه به سطوح پايينتر راه پيدا کرده بود و کم کم داشت فراگير می شد پشت اتوبوسهای بين شهری (جاده ها) شماره های موبايل نوشته می شد. به يکباره چنين موضوعی تبديل به يک پديده شد و اکثر اتوبوسها که تا آن زمان عکس قلب تير خورده را پشت شيشه های خود می کشيدند شماره های موبايل راننده را درج کردند. البته اگر يادمان باشد که در آن زمان و حتی همين الآن قيمت موبال نزديک به يک ميليون تومان است، اين کار معنای ديگری می يابد.


در سفرهاي مختلف پشت كاميونها خواندم : 1- به درويشي قناعت كن كه سلطاني خطر دارد. 2-زندگي بدون عشق، مثل تنبان بدون كش است


يکی ديگه البته کاميون بود: به گنده تر و خرتر از خودت احترام بگذار!

من اين نوشته را از پشت ماشين نيسان سايپا که به بوشهر تره بار حمل ميکرد، خواندم: به مد پوشان بگوييد آخرين مد کفن است
.
مواظب باش ای دلاور نمالی به بنز خاور .

سلطان جاده، عروس کوير، بيمه ابوالفضل، بسيار سفر بايد، برچشم بد لعنت، هذا من فضل ربی .
يواش برو که دلم زير پای توست

پشت يک اتوبوس نوشته بود: ناز نگات / قشنگه!

سبب گر بسوزد / مسبب تو هستی، (کاميون) همه از ما می ترسند / ما از نيسان

پشت يکی از اين ماشينها يک شعر ديدم که خيلی جالب بود. نوشته بود: تند رفتن که نشد مردی / عشق است که برگردی.


ولی خنده دارترين آنهايی که تا به حال خوانده ام اين جمله بود که پشت يک کاميون حک شده بود: I Love You MATIZ.

پشت يک کاميون درب و داغون ای بيت شعر نوشته شده بود. اغنيا بنز سوارند / من مسکين بر تو/ جان به قربان تو ماشين که بنز فقرايی.

در چاله چوله های عشقت شافنرم شکست.


نميدانم چرا خوبان در جوانی ميميرند!
پشت سوزوليت (ماشين شکل مينی بوس ولی خيلی کوچک) نوشته بود: منم يه روز بزرگ ميشم.



زندگی بر خلاف آرزوهايم گذشت.

در افغانستان در عقب اکثر مينی بوس ها نوشته اند: آهسته برانيد، به سلامت برسانيد / نی خود را به شفاخانه (بيمارستان) و زندان بکشانيد. ولی برای من خيلی جالب بود روزی که برای اولين بار وارد ايران شدم در شيشه عقبی يک مينی بوس نوشته بودند: داداش جان به خاطر اشک مادر يواش!

جمله معروف و جالب توجه را که دوسال قبل در کابل عقب يکی از خودروها نوشته بود و از عمق قلبهای عاشقان دلشکسته برخاسته بود : افسوس همه اش افسانه بود!

چرخ قلبم رو با ميخ نگاهت پنچر نکن.

پشت کاميونی نوشته بود: من از عقرب نميترسم ولی از سوسک ميترسم/ من از دشمن نميترسم ولی از دوست ميترسم.

پشت يک کاميون شب رو ديدم که نوشته بود: "همه دارند کار و ما هم داريم کار/ اين چه کاريست همه خوابند و ما بيدار.

راديات قلب من از عشق تو جوش آمدست / گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم.


آنقدر در کشتی عشقت نشينم تا سحر/ يا به ساحل ميرسم يا غرق دريا می شوم.

اين مطلب را يکی از دوستانم روی ماشينش نوشته بود که منظورش پليس راهنمايی و رانندگی بود و يکبار هم جريمه شد! تا تو نگاه می کنی، کار من آه کردن است / کلاغ در آرد چشم تو اين چه نگاه کردن است.

پشت تعدادی از کاميون ها در افغانستان می نويسند: من نمی گويم مرا ای چرخ سرگردان مکن / هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن

پشت يک ماشين حمل آشغال نوشته بود: از دست روزگار ناچارم. يکی ديگه هم نوشته بود: يا زهرا يا هيچکس.
تو برو من ميام.

موقع رانندگی در جاده کرمان- تهران اين شعر حافظ را پشت کاميونی ديدم: شب و ظلمت و بيابان به کجا توان رسيدن / مگر آن که شمع رويت به رهم چراغ دارد.

شد شد، نشد نشد.

احتياط کن / ازدواج نکن.

سالها قبل در مسافرت کاميونی را ديدم که عقب ان نوشته شده بود: بوسه مگر چيست / فشار دولب / اين که گنه نيست / چه روز و چه شب.

پشت يکی از ماشينها نوشته بود: من از روئيدن خار سر ديوار دانستم / که ناکس کس نمی گردد از اين بالا نشستن ها.

گازش بده نازش نده.



روی يک ما شين باربری ( کاميون) نوشته بود: عشق برای صحت مضر است! وزارت صحت.


برگ از درخت خسته می شه / پاييز بهانه است.

در اين دنيا که مردانش عصا از کور می دزدند / من بيچاره دنبال مرد می گردم. جالب بود پشت يک پريد نوشته بود يادگار پدر، رو باک يک کاميون هم نوشته بود دمت گرم تو بخور پای من.

دنبالم نيا آواره ميشی.

پشت يه ژيان نوشته بود "حالا که هر کی به هر کيه ، ما هم ماکسيما ايم !

پشت يک تاکسی نوشته بود: مدير عاشقان وزارت عشق.

پشت يه تريلی نوشته بود: ژيان ساندويچ من است.

پشت يک خاوری نوشته بود: در طواف شمع ميگشت پروانه ايی / سبقت بيجا مگير جانم مگر ديوانه ايی؟
هر که عاشق شد جفا بسيار بايد کشد / بهر يک گل منت از صد خار بايد کشد.


پشت يه ماشين خيلی کوچولو نوشته شده بود: "ميازار موری که دانه کش است" و پشت يه ماشين ديگه نوشته بودند: "تو هم خوبی!"


پشت يک مينی بوس با حروف انگليسی نوشته بود : zoornazanfarsineveshtam.

منال ای مينی بوس زير پايم / که من با ناله هايت آشنايم.


پشت يک کاميون نوشته شده بود: غم عشقت بيابان پرورم کرد. يکی ديگر: از بس خوردم مرغ و پلو / آخر شدم مارکوپولو.

سر پايينی پرنده/ سر بالايی شرمنده.

پشت يه ژيان نوشته بودن: "خودتی" آخه هر ن کی ژيان ميبينه اون رو مسخره ميکنه. يا پشت يک وانت نوشته بود: "بيمه دعای مادر".

ماشينی پشتش نوشته شده بود: واسه همه لاتی واسه ما شکلاتی!

پشت کاميون حمل جوجه نوشته بود: بوق نزن جوجه ها خوابند!

تند رفتن نشد مردی / شرط آنست که برگردی.

دنيا همه هيچ و زندگانی همه هيچ / ای هيچ برای هيچ بر هيچ مپيچ.

روی يک کاميون حمل مرغ نوشته بود: ای به فدای تو همه مرغای من!

يک نمونه جالب ماشين نوشته: ياد آن روز که در صفحه شطرنج دلت... شاه عشق بودم و با کيش رخت مات شدم.
"قربون کله قوچ مشکی ام" ۲. فلفل نبين چه ريزه 3. بابا برگرد 4. روز و شب در جاده ها رانندگی کار من است / از کسی باکی ندارم چون خدا يار من است ...

يک ماشين نوشته: بخاطر دلم ولم.

"رفيق بی کلک مادر"، "منمشتعلعشقعليم چکنم؟" ( = من مشتعل عشق علی ام چه کنم؟)، "بخور شکمو" (کنار باک کاميون)،

شما هم اگه بیشتر بلدین اضافه کنین.ممنون
 

Similar threads

بالا