نوشته های ماندگار

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شازده کوچولو پرسید:
پس آدمها کجا هستند؟
در صحرا آدم احساس تنهایی میکند!

مار گفت:
با آدمها هم احساس تنهایی میکنی…!


آنتوان دو سنت‌اگزوپری – شازده کوچولو
 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
مسافر:حاج اقا ما که هی میریم اونور آب و برمیگردیم مرتب از خانواده دوریم , تحت فشاریم ...

رضا مارمولک:متوجه ام حرف دلتونو بزنید!

مسافر :حکم صیغه اهل کتاب چیه؟؟نمیدونی حاج آقا اونور چه بهشتیه!

رضا مارمولک : حــرامه :D

مسافر :یعنی هیچ راهی نداره؟تبصره ای چیزی؟؟؟

رضا مارمولک:نخیر این کار عند حرامه و در روایات آمده است که هرکس اینکار را بکند فرشتگان بر او تف میکنند و مرگ بسیار بدی هم دارد. شیطان شخصا دهن او را مورد عنایت قرار میدهد!

♦مارمولک♦

 

me.fatima

عضو جدید
کاربر ممتاز
گیله مرد نگاهش به سبزه عید که افتاد رفت توی فکر ...
لحظاتی گذشت ...

وقتی سرش رو بالا آورد و فهمید که دارم با تعجب نگاش میکنم لبخند تلخی زد.
گفتم " گیله مرد " توی سبزه ها چی دیدی که رفتی تو فکر ؟!

کمی سکوت کرد و گفت : به این دونه های سبز شده نگاه کن ... چند روز آب و غذا و نور خورشید خوردند و رشد کردند ...
گفتم : خب!

گفت : سیصد و شصت و پنج روز از خدا عمر گرفتیم و آب و غذا و فلک در اختیارمون بود ؛ میترسم رشد که نکرده باشم هیچ ؛ افت هم کرده باشم .
دونه ای که نخواد رشد نکنه؛ هرچقدر آب و آفتاب بهش بدی فقط بیشتر میگنده ...


گیله مرد - بزرگ علوی
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جان:باشه،من ميرم.تو هم همينجا تنها بمون.
شرلوك:تنهايي تنها دارايي من ِ و از من محافظت مي كنه.
جان:نه! اين دوستات هستن كه از تو محافظت مي كنن!
-------------------------------------------------------------
شرلوك هلمز
 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
"اولین عشق".معنیش اینه که عشقهای دیگری هم بعد از آن می آید."اولین عشق".حتی نیشخند حکیمانه گوینده هم از لای آن پیداست.اما اشتباه می کنن.هیچ کس در عمرش دوبار عاشق نشده.عشق دوم و سوم و... تنها معنیش اینه که هیج معنی نداره.رفت و آمد و خفت و خیزه.

خداحافظ گاری کوپر

رومن گاری
 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز

دیگر این كه چه چیز در قیافه خوكها تغییر كرده ، مطرح نبود.

حیواناتِ خارج، از خوك به آدم و از آدم به خوك و باز از خوك به آدم نگاه

كردند ولی

دیگر امكان نداشت كه یكی را از دیگری تمیز دهند!




آخرین بند کتاب قلعه ی حیوانات ♦ جورج اورول



 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
من سال ها نماز خوانده ام.
بزرگترها می خواندند، من هم می خواندم. در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند. روزی در مسجد بسته بود. بقال سر گذر گفت: نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید!
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سال ها مذهبی ماندم ، بی آن که خدایی داشته باشم."

برگرفته از کتاب "هنوز در سفرم" - سهراب سپهری





 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز

ميتوان خود را از کاري يا از به زبان اوردن سخني سرزنش کرد اما نميتوان به خاطر داشتن احساسي مورد سرزنش قرار داد به اين دليل ساده که هيچ نوع تسلطي بر ان نداريم!


هویت _ میلان کوندرا




 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دوست داشتن که عیب نیست بابا جان . دوست داشتن دل آدم را روشن می کند . اما کینه و نفرت دل آدم [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]را سیاه می کند . اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت ، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]خوب و زیبای دنیا هستی . دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است ، اگر با محبت غنچه ها را آب دادی [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]باز می شوند ، اگر نفرت ورزیدی غنچه ها پلاسیده می شوند .[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
" سووشون __ سیمین دانشور "
[/FONT]
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر چقدر مي خواهي ضعيف باش،بالاخره صفحه درد را ورق مي زني...
آنگاه با خود تنها مي نشيني و مي بيني ، تنها كسي كه آمده با هم سيگاري دود كنيد و گپي بزنيد ، خودت هستي...
انسان ها ، حتي آنهايي كه عاشقشان هستيم ، هيچ نيستند
هيچ نيستند ، جز آن چيزي كه ما در ذهنمان از آنها مي سازيم
تو ، او را ،بزرگ و هندمندانه ساختي و عاشق ساخته خويش شدي
تو اشتباه نكردي كه ديگران را بزرگ ساختي زيرا كه بزرگان بزرگ مي بينند و بزرگ مي سازند
اشتباه تو اين بود آنقدر در ساختن او وقت گذاشتي كه ساختن خود را فراموش كردي
برخيز و خود را چنان بساز ، كه بتواني عاشق خودت شوي
مطمئن باش تازه آنگاه كه توانستي از درون عاشق خودت باشي و بماني ، مي تواني عاشق ديگري شوي...
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
داف و ديوانه/امين منصوري
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
اگر خدا وجود داشته باشد میداند که درک بشر محدود است. او همان است که این هرج و مرج را آفرید که در آن فقر هست، بی عدالتی هست، حرص و تنهایی هست. بدون شک او قصد خیر داشته اما نتیجه آن فاجعه آفرین بوده.
اگر خدا وجود داشته باشد در مورد موجوداتی که تصمیم میگیرند این زمین را زودتر ترک کنند ، بخشنده خواهد بود و شاید حتی از اینکه ما را وادار کرده وقت مان را آنجا بگذرانیم، معذرت بخواهد.


ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد ، پائولو کوئیلو
 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
تجربیات آدم خیلی مهم است . وقتی چشمت به روی زندگی باز می شود و آن را برای اولین بار می فهمی ، دیگر نمی توانی جور دیگری فکر کنی . اگر آن یک بار آسیب ببینی زندگی برای همیشه طعم واقعی اش را از دست می دهد . دیگر نمی توانی به دنیا مثل چیز باارزشی نگاه کنی .

رویای تبت
فریبا وفی
انتشارات مرکز
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
"تا جایی که حافظه ام قد می دهد پدرم همیشه پس انداز کرده.پول ,شاخه های کج و کوله شبیه هنر پیشه های کج و کوله,و بیشتر از همه ,غذا,گوجه فرنگی گیلاسی,بیسکویت,سوسیس,زیتون هایی که از لیوان مارتینی بقیه در آورده,این چیزها را در جاهای عجیب و غریب این قدر نگه می دارد تا بگندند.بعد آن ها می خورد.قبلا فکر می کردم این کارش یک سنت عادی یونانی است ولی وقتی متوجه شدم در پارکینگ کلیسا فقط دور ماشین ما زنبور جمع می شود نظرم عوض شد.پدرم در صندوق عقب هلو قایم می کرد.توی انباری و اتاق ماشین لباسشویی شیرینی و شکلات پنهان می کرد و دائم می نالید که این همه مورچه از کجا آمده اند..."

بالاخره یک روزی قشنگ حرف میزنم/دیوید سداریس/پیمان خاکسار


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


قورت دادن بعضی از مسائل مثل ماه‌ها تو را ندیدن عادت من است.

این تحمل را عملی به توانایی من در پذیرفتن مسائل ندان.

آن‌چه را که پذیرفتم زندگی توست،

آن‌چه را که آرزو می‌کنم خوشبختی توست.

تصمیم بگیر که دیگر مرا نبینی،

چون من چندان با تعقل کاری ندارم، من دیوانه‌ام...



تماما مخصوص/عباس معروفي

 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مترسک:من مغز ندارم، تو سرم پر از پوشالِ.

دوروتی:اگه مغز نداری پس چه جوری حرف میزنی؟

مترسک:نمیدونم..! ولی خیلی از آدمها هم هستن که بدون مغز یه عالمه حرف میزنن!

"جادوگر شهر اُز"
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مگذار که عشق به عادت دوست داشتن تبدیل شود .
مگذار که حتی آب دادن گلهای باغچه به عادت آب دادن گل های باغچه تبدیل شود !
عشق به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست .
پیوسته نو کردن خواستنی ست که خود پیوسته خواهان نو شدن است و دیگرگون شدن.

یک عاشقانه ی آرام - نادر ابراهیمی

 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
قاضی: اسم؟
برشت: شما خودتون می دونین
قاضی: می‌دونیم اما شما خودت باید بگی.
برشت: خب. من رو به خاطر برتولت برشت بودن محاکمه می‌کنین. دیگه چرا باید اسمم رو بگم؟
قاضی: با این حال باید اسمتون رو بگین. اسم؟
برشت: من که گفتم. برشت هستم.
قاضی: ازدواج کرده اید؟
برشت : بعله

قاضی: با چه کسی؟
برشت: با یک زن

خنده حضار در دادگاه

قاضی: شما دادگاه رو مسخره می‌کنید؟
برشت: نه این طور نیست.
قاضی: پس چرا می‌گویید با یک زن ازدواج کرده‌اید؟
برشت: چون واقعا با یک زن ازدواج کرده‌ام!
قاضی: کسی را دیده‌اید با یک مرد ازدواج کند؟
برشت: بعله!
قاضی: چه کسی؟
برشت: همسر من. او با یک مرد ازدواج کرده است .
خنده حضار در دادگاه

کوله وامپه(جهان از آن کیست) برتولت برشت 1932


http://www.hipersian.com/joingroup.htm
 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
خونه هرجایی میتونه باشه.
میتونه بالای یه ساختمون بلند باشه.
میتونه تو یه کوچه قدیمی که زیر یه بازارچست باشه.
میتونه بزرگ، یا میتونه کوچیک باشه.
میتونه برای هر کس مفهومی داشته باشه،
یا هر رنگی داشته باشه.
میتونه به رنگ آجر یا به رنگ شیشه و سنگ باشه.
میتونه به رنگ قرمز یا به رنگ…
ولی بنظر من، یعنی بهتر بگم ما معتقیدم
خونه هر چی که باشه باید سبز باشه.
بله سبز و همیشه سبز...



تیتراژ آغازین سریال خانه سبز با صدای مرحوم "خسرو شکیبایی"

 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با شما هستم! با شما عوضی‌ها که عینهو کرم دارید توهم می‌لولید. چی خیال کردید؟ همه تون، از وزیر و وکیل گرفته تا سپور و آشپز و پروفسور، آخرش می‌شید دو عدد. خیلی که هنر کنید، خیلی که خبر مرگتون به خودتون برسید فاصلهء دو عددتون می‌شه صد. می‌شید یه پیرمرد آب زیپوی بوگند و... از یه طرف تا چشاتون به هم افتاد اولین کاری که می‌کنید، یعنی آسون‌ترین کاری که می‌کنید، اینه که عاشق هم می‌شید... عاشق می‌شید و بعد عروسی می‌کنید و بعد هم بچه‌دار می‌شید و بعد حال‌تون از هم به هم می‌خوره و طلاق می‌گیرید. گاهی هم طلاق نگرفته باز عاشق یکی دیگه می‌شید. لعنت به همه تون. لعنت به همه تون که مثِ مرغابی‌ها هم نمی‌تونین فقط با یکی باشید... دنبال چی می‌گردید؟ آهای عوضی‌ها! آهای با شما هستم! صِدام رو می‌شنفید؟

استخوان خوک و دستهای جذامی / مصطفی مستور
 

I2ose

عضو جدید
آن شکوه درخشان
که زمانی در برابر دیدگانم می درخشید
اکنون
برای همیشه از نظرم ناپدید شده است.
اگرچه هیچ چیز نمی تواند
بار دیگر
شکوه علفزار و طراوت گلها را به ما باز گرداند
اما غمی نیست
باید قوی بود
و
به انچه برجای مانده امید بست...

 

Similar threads

بالا