نوشته های ماندگار

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاب آوردم ، چرا كه جرمم فقط خواستن بود و به اين جرم بد مي كشند اما آنكه كشته مي شود ، سرافكنده نمي شود .

يك عاشقانه ي آرام
نادر ابراهيمي
انتشارات روزبهان
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]زندگی حتی وقتی انکارش می‌کنی حتی وقتی نادیده‌اش می‌گیری، حتی وقتی نمی‌خواهی‌اش از تو قوی‌تر است.
از هر چیز دیگری قوی‌تر است. آدم‌هایی که از بازداشتگاه‌های کار اجباری برگشتند دوباره زاد و ولد کردند.
مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه‌هایشان را دیده بودند،
دوباره دنبال اتوبوس‌ها دویدند، به پیش بینی‌های هوا‌شناسی با دقت گوش کردند و دختر‌هایشان را شوهر دادند.
باور کردنی نیست اما همین گونه است. زندگی از هر چیز دیگری قوی‌تر است.

من او را دوست داشتم
آنا گاوالدا
[/h]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من بر این اعتقادم که نیایش روح وگوهر مذهب است وبه همین دلیل باید هسته زندگی انسان تلقی شود زیرا هیچ انسانی نمی تواند بدون مذهب زندگی کند

مهاتما گاندی کتاب نیایش انتشارات نی
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا ! تو در آن بالا بر قله بلند الوهیتت ، تنها چه می کنی ؟
ابدیت را بی نیازمند...ی ، بی چشم به راهی ، بی امید چگونه به پایان خواهی برد؟
ای که همه هستی از تو است ، تو خود برای که هستی؟
چگونه هستی و نمی پرستی؟
چگونه نمی دانی عبودیت از معبود بودن بهتر است؟
نمی دانی که ما از تو خوشبخت تریم؟
ای خدای بزرگ ! تو که بر هر کاری توانائی !
چرا کسی را برای آنکه بدو عشق ورزی ،
بپرستی ،
بر دامنش به نیاز چنگ زنی ،
غرورت را بر قامتش بشکنی ،
برایش باشی ، نمی آفرینی؟
چرا چنین نمی کنی ؟
مگر غرورها را برای آن نمی پروریم تا بر سر راه مسافری که چشم به راه آمدنش هستیم قربانی کنیم ؟
خدایا تو از چشم به راه کسی بودن نیز محرومی ؟!

*گفتگوهای تنهایی/ دکتر شریعتی*
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
شگفت انگيزيِ زندگي ... با آگاهي به ناپايداري اش ... در جرأتِ تو شدن ... در شجاعت...ِ من شدن ...
در شهامتِ شادي شدن ... در روحِ شوخي ... در شاديِ بي پايانِ خنده ... در قدرتِ تحملِ درد ... نهفته است.

*چيدن سپده دم ــ مارگوت بيكل - برگردان شاملو
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
به امید فردا روزمان را شب میکنیم و هیچوقت یادمان نمی ماند که فردا همین امروز است.
دنبال چیزی می گردیم که نمی دانیم چیست، یا می دانیم و می ترسیم بگوییم، اسمش را گذاشته ایم فردا.

فریدون سه پسر داشت - عباس معروفی
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر چه انسان تر باشيم زخمها عميق تر خواهند بود. هر چه بيشتر دوست بداريم بيشتر غصه خواهيم داشت . بيشتر فراق خواهيم کشيد . و تنهائي هايمان بيشتر خواهد شد.
شادي ها لحظه اي و گذرا هستند شايد خاطرات بعضي از آنها تا ابد در ياد بماند ، اما رنجها داستانش فرق ميکند تا عمق وجود آدم رخنه مي کند و ما هر روز با آنها زندگي مي کنيم. انگار که اين خاصيت انسان بودن است!


نامه به کودکي که هرگز زاده نشد / اوريانا فالاچي
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای برادر ! خداوند ، بی نهایت است و لامکان و بی زم...ان اما به قدر فهم تو کوچک میشود
و قدر نیاز تو فرود می آید
به قدر آرزوی تو گسترده می شود
و قدر ایمان تو کارگشا می شود
به قدر نخ پیرزنان دوزنده ،باریک می شود
و قدر دل امیدواران گرم می شود
پدر میشود یتیمان را و مادر.
برادر میشود محتاجان برادری را .
همسر می شود بی همراه ماندگان را .
طفل میشود عقیمان را
امید میشود ،ناامیدان را
راه میشود گمگشتگان را
نور میشود در تاریکی ماندگان را
شمشیر میشود رزمندگان را
عصا میشود پیران را
عشق می شود محتاجان به عشق را
خداوند همه چیز میشود همه کس را
به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل ؛ به شرط طهارت روح؛ به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

مردی در تبعید ابدی –براساس زندگی ملاصدرا – نادر ابراهیمی
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر او در حقیقت زیستن (به خود و دیگران دروغ نگفتن) تنها در صورتی امکان پذیر است که انسان با مردم زندگی نکند. به محض اینکه بدانیم کسی شاهد کارهای ماست، خواه ناخواه خود را با آن چشمان نظاره گر، تطبیق میدهیم و دیگر هیچیک از کارهایمان صادقانه نیست. با دیگران تماس داشتن و به دیگران اندیشیدن در دروغ زیستن است.

بار هستی - میلان کوندرا
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه ما نابینائیم، هر کداممان به نوعی. آدم های خسیس نابینا هستند چون فقط طلا را می بینند. آدم های ولخرج نابینا هستند چون امروزشان را می بینند. آدمهای کلاهبردار نابینا هستند، چون خدا را نمی بینند، آدم های شرافتمند نابینا هستند چون کلاهبردارها را نمی بینند. خود من هم نابینا هستم چون حرف می زنم اما نمی بینم که شما گوشهایی شنوا ندارید.

مردی که می‌خندد / ویکتور هوگو
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
( وینسنت کسل) توماس: توی این چهار سال هر بار که رقص تو رو دیدم، انگارکه داری زور میزنی که تمام حرکات رو کامل و درست انجام بدی. اما تا حالا هیچوقت ندیدم که خودت رو رها کنی. این همه انضباط برای چیه ؟

(ناتالی پورتمن) نینا: من فقط می خوام بی نقص و کامل باشم.

توماس: به کمال رسیدن تنها داشتن کنترل نیست… بلکه رها شدن هم است. خودت رو غافلگیر کن تا بتونی بقیه رو غافلگیر کنی!!


قوی سیاه (Black Swan)
کارگردان: دارن آرنوفسکی Darren Aronofsky
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرواز اندازه آدمو برملا مي‌کنه هرچي بالاتر مي‌ري بالا و بالاتر مي‌ري دنيا از ديد تو بزرگتر مي‌شه و تو از ديد دنيا​

کوچکتر!

(شهاب حسيني- شوق پرواز)
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابراهيم و اسماعيل، هر دو در يك تن بودند، با من، پس گفتم، ابراهيم، اسماعيلت را قربان كن، كه وقت، وقت قربان كردن است.




قرباني كردم در اين قربانگاه، و جوهر اين دفتر، خون اسماعيل است، پسري كه نداريم،


دريغ كه گوسفندي از غيب نرسيد براي ذبح، قلم ني، از نيستان مي‌رسيد ني در كفم روان، ني خود، نفير داشت،


نفس از من بود،


نه نغمه، من مي‌دميدم چون دم زدن دم به دم


(علي نصيريان- هزاردستان)

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

انسان در قلب ها نفوذ می کند در سر.........

از کتاب زندگی اینجوری ست

نوشته ارتور شو پنهاور

ترجمه محمد رنجبر
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آدم ها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند.
همه چیز را همین جور حاضر آماده از دکان ها می خرند.
اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند
آدم ها مانده اند بی دوست...


شازده کوچولو

آنتوان دوسنت اگزوپری
 

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
میلیون ها و میلیاردها آدم توی این دنیا هستند
و همه شان می توانند بی تو زندگی کنند

آخر من بدبخت چرا نمی توانم ..?!

Goodbye Gary
Nassim Amaouche
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه گاو: بابا بزرگ یه بار گفتید اگر یکبار بفهمی دیگه نمیتونی نفهمی! این دقیقا یعنی چی؟!

یعنی این که اگه یکبار..فقط یکبار مزه یونجه ی تازه رو تجربه کنی دیگه هیچ وقت نمیتونی از کاه مونده ی توی انبار لذت ببری !


من گوساله ام
بزرگمهر حسین پور
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
فقط یک گناه وجود دارد، فقط یکی. آن هم دزدی است. هر گناه دیگری صورت دیگر دزدی است. حرفم را می فهمی؟
وقتی مردی را بکشی، زندگی را از او دزدیده ای. حق زنش را برای داشتن شوهر دزدیده ای. همینطور حق بچه هایش را برای داشتن پدر. وقتی دروغ بگویی، حق طرف را برای دانستن راست دزدیده ای. وقتی کسی را فریب بدهی حق انصاف و عدالت را دزدیده ای، می فهمی؟

بادبادک باز / خالد حسینی
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سكوت ماندن ، فقط حرف نزدن نيست . بايد گوش را براي شنيدن تمام صداهاي اطراف تعل...يم داد . همانطور كه استاد مي تواند در ميان موسيقي اركستر ، فلوتي را كه خارج مي نوازد ، تشخيص بدهد . به همين شيوه ، بايد شنوايي خود را تربيت كنيم ، تا بتوانيم صداي خدا را در ميان اين بازار مكاره بشنويم.
انسان مدرن سكوت را بسيار آزار دهنده مي داند . ساكت ماندن را دشوار مي يابد . هميشه بي قرار است و مي خواهد كاري بكند ، توصيه اي بكند ، وظيفه اي پيش پاي خودش بگذارد و در آخر برده اجبار خودش براي عمل مي شود

* پدران، فرزندان ، نوه ها اثر پائولو كوئليو*
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخر تو که می‌نویسی : مثلاً « فلان ورد را اگر در زیر ناودان طلای کعبه بخوانی دشمنت ناگهان سوسک می‌شود ! فلان دعا ترا پولدار می‌کند و فلان سوره قرآن درد و مرض بیمارت را شفا می‌دهد » ؛ افراد به دستور تو به خیال دستور دین، می‌خوانند و اثر نمی‌بینند، از اصل دین، عقیده‌شان برمی‌گردد و اصل کعبه و دعا و قرآن را بی‌اثر می‌پندارند ... من- که یک بی‌مذهبم- می‌دانم که راه پولدار شدن خودم و جامعه‌ام این است که پولی را که داریم نگهداریم و ثروت خودمان را از دست دشمن بگیریم و برای پولدار شدن: علم، تکنیک، تجهیز اندیشه و شعور و کار منطقی لازم است ؛ نمی‌بینی که شما دعا خوانهای مؤمن، فقیر و عقب‌مانده‌اید و آن بی‌نمازهای کافر ، پیشرفته و صاحب همه نعمت‌های زمین؟

دکتر علی شریعتی / مذهب علیه مذهب
 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
بخاطر ادم بزرگهاست که من این جزییات را نقل میکنم.چونکه انها عاشق عدد و رقمند.وقتی با انها درباره دوست تازه تان حرف بزنید هیچوقت ازتان دباره چیزهای اساسی اش نمیپرسند...هیچوقت نمیپرسند اهنگ صدایش چطور است؟چه بازیهایی را بیشتر دوست دارد؟پروانه جمع میکند یا نه؟ میپرسند چند سالش است؟چندتا برادر دارد؟وزنش چقدر است؟ پدرش چقدر حقوق میگیرد؟ و تازه بعد از این سوالهاست که خیال میکنند طرف را شناخته اند. شازده کوچولو/انتوان دو سنت اگزوپری
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
- تنها راه معنی دادن به زندگی این است که خودت را وقف دوست داشتن دیگران بکنی.

- اگر می‌خواهی برای آدم‌های طبقه بالا پز بدهی زحمت نکش. آن‌ها همیشه به نظر حقارت نگاهت می‌کنند. اگر هم می‌خواهی برای زیر دست‌هایت پز بدهی باز هم زحمت نکش چون فقط حسودی شان را تحریک می‌کنی. این نوع شخصیت کاذب تو را به جایی نمی‌رساند. فقط قلب باز است که به تو اجازه می‌دهد در چشم همه یک جور باشی.

- بعضی وقتها آدم نمی‌تواند به چشمهایش اعتماد کند . باید به احساساتش اعتماد کند . اگر میخواهی دیگران به تو اعتماد داشته باشند باید تو هم به آنها اعتماد داشته باشی . حتی در تاریکی مطلق . حتی وقتی داری می‌افتی.


سه شنبه ها با موری / میچ آلبوم
 

ReD_CoDE

متخصص REVIT
کاربر ممتاز
کارتان را با عشق انجام دهيد با شکر و قدردانی تمام به سر کار برويد و با عشق و شور تمام به آن دل بدهيد. اين يگانه شغل و تنها وظيفه اصلی شما بر روی زمين است. اينکه عشق بورزيد. می توانيد آن را هر زمان يا در هر کجا نيز انجام دهيد. هرگاه خود را با تمامی وجود وقف لحظه لحظه ی شغل، کار و نيز زندگی تان کنيد. آن گاه موفقيت و دستيابی واقعی را تجربه خواهيد کرد و رضايت و اقناع حقيقی را احساس خواهيد نمود. "باربارا دی آنجليس"
 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
-ارباب کجا می رود؟ -نمیدانم،فقط بیرون از اینجا،فقط بیرون از اینجا، بیرون از اینجا ،نه هیچ چیز دیگری، تنها نحوی که میتوانم به هدفم برسم. - پس هدفتان را میشناسید؟ -آره،همین الان بهت گفتم."بیرون از اینجا "هدفم است عزیمت/کافکا
 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
زن های بسیاری هستند که در برابر وسوسه سربازگیری در شهر دیگری مقاومت نمیکنند ... و غریب آنکه برای زنی ننگین شمرده نمیشود که تن به این وسوسه بدهد،بر عکس، این چیزی است که باید ادا کند،قرضی که باید به جنسیتشان ادا کنند. وقتی دختری پی می برد که دورترها در منزل خویشاوندی یا دوستی، قرار است سربازگیری شود،از خانواده اش اجازه سفر می خواهد و میگیرد،در خانواده ای که قرار است سربازگیری اتفاق بیافتد،او را متف...اوت از مهمانی معمولی می پذیرند.همه مجیزش را میگویند و ... بهترین جا را به او میدهند ، و آن نزدیک در است،جایی که بهترین امکان هست که متصدی او را ببیند. ولی عزت و احترامی که به این نحو میبیند فقط تا وقتی است که متصدی تو می آید،از آن به بعد دختر محو می شود، متصدی او را به همان کمی دیگران نگاه میکند. او به اندازه ای شرم میکند که زنهایمان در هیچ وقت دیگری احساس نمیکنند،فقط حالاست که او درک میکند که به زور به یک سربازگیری بیرون ولایتش وارد شده، و چون سرباز فهرست را خوانده و نام او در آن نیست و یک لحظه خاموشی فرا می رسد، او قوز کرده و لرزان از در میگریزد... بیگانه ای از این قماش را هرگز به سربازی نبرده اند و همچو چیزی هرگز پیش نخواهد آمد. سربازگیری-کافکا
 

safa13

عضو جدید
کاربر ممتاز
بس که هر کاری را بخاطر دیگران کردم خسته شدم... این هم جوابم.بچه ام فکر مکند غرغرو و ایرادگیرم...شوهرم حاضر نیست یک کلمه با هم حرف بزنیم.مادر و خواهرم فقط مسخره ام میکنند ونینا که دوستم هست فقط بلد است کار بکشد...مثل همین الان.مثل همین الان که باید برای آدمهایی که حوصله شان را ندارم غذا درست کنم...
چراغها را من خاموش میکنم/زویا پیرزاد
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا