[ نظر معماری ] تمرین >>>> متفاوت <<<< معماری

[ASDNA]

این تمرین به این دلیل متفاوت است که قرار بر این است که در آن احساس و هندسۀ فضا را از عمق تاریخمان مان قرض بگیریم و سپس با توجه به نیاز های امروزین خود یا جامعه آنرا باز سازی نماییم

می توانیم برای شروع فضای عبور داخل یک محله را انتخاب کنیم

مرحله اول :

در گذشته ( قبل و بعد از اسلام ) ، فضایی که مردم از آنها برای رسیدن به سکونتگاه خود گذر می کردند چه مشخصاتی داشت ؟

اگر از این تاپیک استقبال شد و تعداد قابل قبولی نظر دریافت شد ادامه می دهیم و مرحله های بعدی را اعلام میکنم.

 

[takavar84]

مراحل ورود به يك سكونت گاه ابتدا دروازه شهر بوده - مركز محله- محله-كوچه هاي درجه 1 و 2 و 3 كه معمولا سومي بن بست بوده
يك شهر سازي عالي داشتن و معماري آن زمان متناسب با شهر سازي اش بوده
در هر خانه ايي شما مي توانيد تمام فضاهاي مورد نياز را كه براي يك خانه درون گرا لازم است را مشاهده كرد

 

[ASDNA]

مراحل ورود به يك سكونت گاه ابتدا دروازه شهر بوده - مركز محله- محله-كوچه هاي درجه 1 و 2 و 3 كه معمولا سومي بن بست بوده
يك شهر سازي عالي داشتن و معماري آن زمان متناسب با شهر سازي اش بوده
در هر خانه ايي شما مي توانيد تمام فضاهاي مورد نياز را كه براي يك خانه درون گرا لازم است را مشاهده كرد

سلام
بسیار عالی ، لطفا در مورد کیفیت کالبدی دو بخش آخر قبل از سکونتگاه کمی بیشتر بگویید و احساس فضایی حاکم بر آن را بیان کنید.

اگر مصداق هم بیاورید که دیگر جایی برای حرف زدن نمی ماند.

 

[takavar84]

سلام
بسیار عالی ، لطفا در مورد کیفیت کالبدی دو بخش آخر قبل از سکونتگاه کمی بیشتر بگویید و احساس فضایی حاکم بر آن را بیان کنید.

اگر مصداق هم بیاورید که دیگر جایی برای حرف زدن نمی ماند.

در مسيرهاي درجه 2 و 3 ميبينيم كه مسير باريكتر و ديوارها بلند تر مي شوند كه با راه رفتن در آن ميتوان نسيم خنك را حتي در روزهاي داغ احساس نمود (كوچه و چپيله و به زبانهاي محلي)
يك عنصر ديگر كه مي شود به وضوح ديد سعبات (پارسيش ميگن سابات) كه احتمال مي رود جهت ايجاد پايدار در ديوارها بلند كه گاها به 8-9 متر ميرسد و همچنين چون در اين مسيرها درب خانه ها قرار داشته و رفت و آمد زن ها و بچه ها بيشتر بوده سواره را مجبور به آهسته رفتن و يا پياده شدن از اسب مي نموده
در محله هم معمولا محل هايي براي جمع شدن هم محله اي ها بوده كه قبل از اسلام نمي دانم چه بوده َاهيد زور خانه ولي بعد از اسلام ما شهاد مكانهايي مانند مسجد، حسينيه و زورخانه مي باشيم
در ضمن در شهر هاي باستاني يكي از عناصر اصلي ميدان مي باشد كه فضايي انساني است جهت حضور انسان (با كاربري كنوني نقش جهان كه ماشين در آن حضور دارد فرق مي كند) ميدان ماشيني را فلكه گويندنه ميدان.
بد نيست كه از مسير ها رفت و آمدي زنها هم يادي شود - در گذشتهچون به خانواده تعصب خاصي بوده زنها از مسير هاي در معرض ديد رفت و آمد آنچناني نمي كردند بجاي آن مسيرهايي ازر پشت بام و زير زمينها (شوادونها) كه به هم راه داشتن استفاده مي كردند
راستي درمورد رنگ بناها هام بدنيست يك صحبتي شود

 

[takavar84]

در ضمن ورودي محله ها معمولا با يك سعبات آغاز مي شده
هيچ وقت هم يك مسير راست نمي تواي پيدا كني تمام كوچه ها پيچ در پيچ هستند

 

[ASDNA]

در ضمن ورودي محله ها معمولا با يك سعبات آغاز مي شده
هيچ وقت هم يك مسير راست نمي تواي پيدا كني تمام كوچه ها پيچ در پيچ هستند

درود بر تو که فعلا یکه تاز این میدانی .

ابکاش حد اقل 20 نفر مثل شما پیدا می شدند تا این تمرین قابل پیشبرد می شد.

من مطمئن هستم که اگر در بخش نظری این تمرین ، عده ای همکاری کنند ، بخش عملی آن بسیار جذاب خواهد شد

 

[takavar84]

با شما موافقم
راستي چرا اين شهر سازي ما به نا كجا آباد دارد مي رود؟
تا حالا خط آسمان شهرهاي كشور مخصوصا تهرا رو ديدي؟ قشنگه نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

[ASDNA]

با شما موافقم
راستي چرا اين شهر سازي ما به نا كجا آباد دارد مي رود؟
تا حالا خط آسمان شهرهاي كشور مخصوصا تهرا رو ديدي؟ قشنگه نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام ،

علت این آشفتگی یک اژدهای چند سر است که ما ( مای نوعی ) ، هر روز با تصمیمیات نادرست ، تک فرهنگی دیدن کل ایران ، فراموش کردن اقلیم ، نفی گذشته ، تقلید بی مطالعه و بی نقد ، و در یک کلام با جهل خود آنرا فربه تر می کنیم ، تا ته مانده های هویت مارا نیز ببلعد و همگی خلاص شویم.

 

[amineh_taheri]

سلام
موضوع جالبیه اما کاش یک مقدار راجع به تمرین و هدفش توضیح بدید تا راحتتر بتونیم روی موضوع تمرکز کنیم....
من توی بافتهای قدیمی دوران کودکیم را گذراندم...اما الان زیاد چیزی از آن روزها و حال و هوای آن کوچه ها یادم نمیاد...
چون خیلی وقته که به جای آن کوچه ها و گذرها،شاهد خیابون و ماشینها هستیم...
اما واسه درس روستا رفتم به روستایی که دارای بافت تاریخی بود...اگر بخواید میتونم عکسهایش را بگذارم...

 

[ASDNA]

سلام
موضوع جالبیه اما کاش یک مقدار راجع به تمرین و هدفش توضیح بدید تا راحتتر بتونیم روی موضوع تمرکز کنیم....
من توی بافتهای قدیمی دوران کودکیم را گذراندم...اما الان زیاد چیزی از آن روزها و حال و هوای آن کوچه ها یادم نمیاد...
چون خیلی وقته که به جای آن کوچه ها و گذرها،شاهد خیابون و ماشینها هستیم...
اما واسه درس روستا رفتم به روستایی که دارای بافت تاریخی بود...اگر بخواید میتونم عکسهایش را بگذارم...

سلام ، خوشحالم از اینکه به این تمرین علاقه نشان دادید.

هدف این تمرین ابتدا ایجاد یک شناخت کامل به معماری سنتی ( مهندسی ایرانی کهن ) در زمینه های کالبدی و معنایی است

سپس تلاش در جهت دمیدن روح معنای بدست آمده از بخش ابتدایی تمرین در کالبدی نو و متناسب با نیاز های روز مردم ایران است

البته قطعا وقتی شناخت ما از کالبد معماری سنتی ایران شناخت کاملی باشد می توانیم علاوه بر معنا ، بخشهایی از قوانین کالبدی را در صورتی که با نیاز های روزمره در تضاد نباشد ، وارد طرح معماری کنیم.

نکته مهم اینکه این تمرین می تواند برای هر منطقه ای از ایران که بطور مشخص ، دارای معماری سنتی - بومی است ، تکرار شود.

 

[amineh_taheri]

یک چیزی که روی خانه ها در گذشته و حال تاثیرگذاره،فرهنگ و سطح اجتماعی مردم هست...
من دو تا عکس میگذارم از دو خانه قدیمی که تقریبا توی یک دوره ساخته شدن. اما با هم متفاوتند....
تفاوت آنها در شکل خانه هاست ولی هردو با یک نوع مصالح و در یک شهر ساخته شدند.تفاوت در سطح اجتماعی افراد...