نبوغ ذاتی است یا اکتسابی هم حاصل می شود؟

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام خدمت همه دوستان
من ی سوالی برام پیش اومده.خواستم باهاتون مشورت کنم و از تجربیاتتون استفاده کنم ببینم چ جوابی برای این سوال هست
سوالم اینه که نابغه بودن و نخبگی صرفا توی ذاته آدماست یا نه به دستش هم میشه آورد؟ حالا به هر روشی.پشتکار، تلاش و .....
یعنی دنیا اینجور چیده شده از اول که امثال اینشتین و هاوکینگ و ادیسون و لاوازیه و .... بیان همه چی رو کشف کنن و قوانین دنیا و کیهان رو استخراج کنن و بقیه هم همینجوری معمولی (بدلیل ضریب هوشی پایین تر) زندگی کنن تا بمیرن؟ کسی با ضریب هوشی پایین تر از اینشتین یعنی نمیتونه بزرگتر از اینشتین بشه؟
قسمت دوم سوالم اینه که استعداد و علاقه منفک از همن؟ مثلا من اگر به رشته خاصی خیلیل علاقه داشته باشم، میتونم توش موفق بشم یا نه مثلا باید علاقه رو ول کنم و ببینم تو چی استعداد دارم؟
اگه دوستان پاسخاشون مستدل علمی باشه ممنون میشم.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
سلام
در مورد افراد خاصی مثل اینشتین و هاوکینگ خیلی سخت میشه نظر داد. خب موفق ترین ادم های روی زمین هستن. اخر حرفم شاید چیزی به ذهنم اومد بگم.
در مورد استعداد به نظرم هر کسی بالاخره در زمینه ای استعداد داره. یعنی هر شخصی با پایین ترین ضریب هوشی هم اگر خودشو خوب بشناسه متوجه میشه در جایی استعداد فوق العاده ای داره. ولی تلاش و پشتکار خیلی بالاتر از این حرفاست. این دوتا چیز یکسانی نیستن که بشه مقایسه شون کرد. چه استعداد باشه چه نباشه با تلاش و پشتکار میشه هدفی که ادم میخواد رو بدست بیاره.
استعداد فقط این مسیر رو یکم اسون تر میکنه! فقط به ادم روحیه بیشتر میده. باعث میشه سریع تر پله های موفقیت رو طی کنه.
استعداد یه چیز مثبته! ولی عدم وجود استعداد معنی منفی نمیده! منظورم اینه اینطور نباید فکر کنیم که اگر استعداد خاصی توی یک زمینه نداریم یعنی هیچی توش نمیشیم! نه! شرط اصلی علاقه و خواستن هست! اگر واقعا بخوای هر چیزی رو بدست میاری!
یه روزی پرواز کردن برای بشر رویا بود ولی بدستش اورد. یه روزی اسمون براش رویا بود ولی الان کهکشان رو هم رد کرده. پس میشه نتیجه گرفت فقط خواستن مطرحه! تلاش برای اون هدف بزرگ! (هدف باید تا میشه بزرگ در نظر گرفته بشه. نه اونقد بزرگ که ادم اراده ادم رو کاهش بده! و نه اونقد کوچیک که ادم راحت بهش برسه!)
خوندن زندگی افراد بزرگ جهان نشون میده بچگیشون هیچ ادم خاصی نبودن! از هیچی شروع کردن و به همه جا رسیدن! ولی خب مثلا شخصه اینچیزا منو بیشتر نا امید میکنه تا امیدوار. چون باورش برام سخته. باعث میشه فکر کنم اونا خیلی خیلی خاص بودن! البته بودن ها! ولی نه در اون حد که در وجود من مثل اونها شدن نباشه!
یه توصیه رفاقتی به خودت بگم. اینکه مقایسه نکن خودتو با کسی! هیچ وقت تو هیچ زمینه ای مقایسه کردن دو نفر درست نیست. چون هر کسی اخلاق خودش، شرایط محیطی خودش، زمان خودش و و و خودش رو داره!
به نظرم ادم باید بهترین خودش باشه! با خودت رقابت باید بکنی. این افراد با خودشون رقابت میکردن. انیشتن خودش بوده و خودش! پس چرا بعد از اولین اختراعش دست از کار نکشیده و بگه تموم شد. شدم نفر اول جهان؟ چون با خودش رقابت داشته. همیشه سعی کرده فرداش ادم بهتری از دیروزش باشه! اینجوری بودن که هیچ وقت بشر نمیتونه فراموششون کنه.
وقتی بتونی خودت رو شکست بدی. پیروز واقعی میدانی. پس افراد دیگه رو بی خیال. محیطی که الان هستی رو بی خیال. دور و اطرافیانت رو بی خیال. سعی کن بهترین خودت باشی. دنباله رو کسی نباش. کسی شو که 4نفر دنباله رو تو بشن.
پس در یک کلام. جواب سوالت از نظر من اینه که نبوغ ساختنی ست.
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خدمت همه دوستان
من ی سوالی برام پیش اومده.خواستم باهاتون مشورت کنم و از تجربیاتتون استفاده کنم ببینم چ جوابی برای این سوال هست
سوالم اینه که نابغه بودن و نخبگی صرفا توی ذاته آدماست یا نه به دستش هم میشه آورد؟ حالا به هر روشی.پشتکار، تلاش و .....
یعنی دنیا اینجور چیده شده از اول که امثال اینشتین و هاوکینگ و ادیسون و لاوازیه و .... بیان همه چی رو کشف کنن و قوانین دنیا و کیهان رو استخراج کنن و بقیه هم همینجوری معمولی (بدلیل ضریب هوشی پایین تر) زندگی کنن تا بمیرن؟ کسی با ضریب هوشی پایین تر از اینشتین یعنی نمیتونه بزرگتر از اینشتین بشه؟
قسمت دوم سوالم اینه که استعداد و علاقه منفک از همن؟ مثلا من اگر به رشته خاصی خیلیل علاقه داشته باشم، میتونم توش موفق بشم یا نه مثلا باید علاقه رو ول کنم و ببینم تو چی استعداد دارم؟
اگه دوستان پاسخاشون مستدل علمی باشه ممنون میشم.
سلام علیکم..........از دعوت شما متشکرم
ولی اجازه بدید قبل اینکه در این باره پاسخ بدم ........نقدی به شما داشته باشم که در نوشته شما نخبگان ایران زمین متاسفانه نادیده گرفته شده اند .......بزرگانی که بواسطه نبوغشون موفق به کشف و اختراعات بسیاری شده اند .....ولی چون ثبت نکرده اند ......به اسم یک خارجی خورده است ........شما از یک فیزیکدان نام بردید که او به خوبی میداند فیزیک دانی مثل نیوتون شاید دزدی بیش نبوده!

ابن سینا، ، امام فخررازی و هبةالله بغدادی ........دانشمندانی هستند که خیلی قبل تر از این ها قوانین فیزیک و موجود در دنیا را کشف کرده بودند
ابن سینا در کتاب «الاشارات و التبنیهات» می گوید: «انک لتعلم الجسم اذا خلی و طباعه ولم يعرض له من الخارج تأثير غريب لم يکن له بد من موضع معين و شکل معين من طباعه مبداء استيجاب ذلک» (ابن سينا، اشارات والتنبيهات ،دفتر نشر الكتاب 1403هجري(ص198) «همانگونه که می دانید هر جسم در طبع و حالت خاصی می باشد و از این حالت خارج نمی شود مگر اینکه یک عامل خارجی برروی آن تأثیر بگذارد» باز در همان کتاب می نویسد: «اذا کان شی ما يحرک جسماً و لاممانعة فی ذلک الجسم کان قبولة الاکبر حيث لامعاوقه اصلاً»- (آيه الله دكتر احمد بهشتي،غايت ومبادي(شرح نمط ششم از كتاب اشارات والتنبيهات)قم موسسه بوستان كتاب1382(ص169)) «اگر نیروی بر جسمی وارد شود که موجب حرکت آن نشود مقدار نیرو چه کوچک باشد و چه زیاد تفاوتی ندارد چون که تغییری(کار) ایجاد نشده است». همچنین در نوشته های اخوان الصفا رساله 24 می خوانیم: «الاجسام الکليات کل واحد له موضع مخصوص و يکون واقفاً فيها لايخرج الا بقسرقاسر» «همه اجسام در یک وضع مخصوص یا وضع بی حرکتی هستند مگر اینکه نیروی آنها را مجبور کند که از حالت بی حرکتی در بیایند» همچنین فخررازی در کتاب«المباحث الشرقیه فی علم الالهیات و الطبیعیات» می نویسد: «طبيعة کل عنصر تقتضی الحرکة بشرط الخروج عن الخیر الطبيعی والسکون شرط المحصول علی الحيز الطبيعی» «هر شی بطور طبیعی در حالت خود (حرکت یا سکون می باشد واز آن حالت خارج نمی شود مگر اینکه نیروی به آن وارد شود» باز در همان کتاب امام فخررازی می گوید: «و قد بينا ان تجدد مراتب السرعه و البطء يحسب تجدد مراتب المعاوقات الخارجيه و الداخليه» «تجدید مراتب(اندازه) سرعت و کندی(شتاب منفی) جسم به شدت مقاومت های داخلی وخارجی جسم بستگی دارد». قانون دوم: سرعت هر جسمی در هنگام حرکتش با آن قدرتی که روی آن مؤثر است متناسب است.
امام فخرالدین رازی در کتاب المباحث المشرقیه می گوید: «فان الجسمين لو اختلفا فی قبول الحرکة لم يکن ذلک الاختلاف سبب المتحرک، بل بسبب اختلاف حال القوه المحرکة فان القوه فی الجسم الاکبر، اکثر ممافی الاصغر فهو موجود فی اکبر مع زيادة» «اختلاف حرکت در دو جسم به دلیل خود شی نیست بلکه به علت مقدار نیروی است که بر آنها وارد می شود مقدار انرژی جسم بزرگ در حال حرکت نسبت به جسم کوچکتر بیشتر است به دلیل اینکه جسم کوچک در جسم برزگ هم وجود دارد و آنچه در کوچکتر وجود دارد به مقدار بیشتر در جسم بزرگتر وجود دارد».
قانون سوم: هر عملی عکسی العملی به دنبال دارد که مخالف آن و مساوی آن است. ابن برکات هبةالله بغدادی در کتاب «المعبر فی الحکمة» می نویسد: «اين الحلقه المتحاذبة بين المصارعين لکل واحد مين المتجاذبين فی جذبها و قوه مقاومة لقوة الاخر وليس اذا غلب احدهما فجذبها نحوه تکون قد خلت من قوة جذ الاخر، بل تلک القوه موجوده مقهوره و لولاه ها لما احتاج الاخر الی کل ذلک الجذب» و امام فخر رازی در کتاب المباحث المشرقیه می نویسد: «الحلقة التی يجزبها جاذبان متساويان حتی وقفت فی الوسط لاشک ان کل واحد منها فعل فيها فعلاً معوقا بفعل الاخر» حلقه (شی) که بین دو نیروی متضاد ساکن می ماند به علت این است که هر دو نیروی وارد بر جسم مساوی و مخالف هم هستند.

واقعیت امر این است که دانشمندان مسلمان قرن ها از دانشمندان غرب جلوتر بودند ......و شاید الآن هم باشند ولی متاسفانه بهایی به آن ها داده نمیشود .....چرا که رسانه در اختیار کسانی است که قدرت رو فقط با جنگ و خونریزی و تحریم میخواهند
اما در قبال پاسخ شما ...........شما نبایستی آی کیو و ای کیو رو با هم قاطی کنید .....بله هوش آی کیو ذاتی است ......ولی این به معنای اون است که کسانی که اون رو کمتر دارند نتونند نابغه شوند .....بلکه به این معناست که کسانی که اون رو ندارند بایستی بیشتر کوشش و تلاش کنند ......درصد تاثیر هوش ذاتی شاید نهایت 10 الی 20 درصد باشد شایدم کمتر ....ولی مهمتر از اونها کسب مهارت است ....شناخت استعداد و رشد دادن آن
از نظر بنده استعداد و علاقه به دنبال هم هستند .......نمیشود در بحثی شما استعداد داشته باشی ولی علاقه خیر.......و اگر همچین حالتی که شما گفتید پیش میاد به نظر بنده بیشتر تحت تاثیر محیط بیرونی است .........خلاقیت یعنی توانایی فکر کردن به ایده های نو..........و فراموش نکنیم انسان ها در طول زمان رفتارهای غیر خلاقانه را نیز می آموزند

پ.ن:توجه شما رو به این چند جمله از انیشتین جلب میکنم

1- اگر واقعیات با نظریات نمی‌خوانند واقعیات را تغییر دهید.


2- دیوانگی: انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن است.


3- اﮔﺮ ‪ A‬ ﻣﻌﺎدل ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺑﺎﺷﺪ، آﻧﮕﺎه ﻓﺮﻣﻮل آن ﭼﻨﯿﻦ ﻣﯽ ﺷـﻮد : ‪ A=X+Y+Z‬؛ ﮐـﻪ در آن X ﮐﺎر، ‪ Y‬ﺑﺎزی و تفریح و ‪Z‬ ﺑﺴﺘﻪ ﻧﮕﻪ داﺷﺘﻦ دﻫﺎن اﺳﺖ!‬‬‬‬‬‬‬

4- کار، تنها چیزیست که به زندگی مفهوم می‌بخشد.

5-تا زمانی‌که دست از تلاش نکشیده‌اید، شکست نخورده‌اید.

6-اهل خوشگذرانی نیستم، یعنی وقتش را ندارم... همین‌که انجام کاری را شروع کردم، دیگر به هیچ چیز اجازه نمی‌دهم ذهنم را به خودش مشغول کند.


7-فرصت‌ها در دل مشكلات نهفته‌اند.

8-نبوغ، 1 درصدش ذاتی است و 99% ما بقی به سختی کار کردن-تلاش مداوم- است(شاید هم این یکی مربوط به ادیسون باشد!)



9- به کاشتن بذر ادامه دهید، چون هیچگاه نمی‌دانید کدام یک رشد خواهد کرد(شاید همه آنها).

 

شهریاری 2

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
کاربر ممتاز
سلام
به به!
دوست عزیزمون! خیلی وقته بحثی نکردیم باهم!:D

با توجه به شناختی که از شما دارم، فکر نمیکنم بتونم جواب علمی که در مراکز دانشگاهی و پژوهشی دربارش تحقیق شده باشه بدم.
ولی نظر شخصی بنده که تقریبا یقین دارم بهش، این هست که علاقه اگه باشه، دیگه تمومه!
یعنی کسی اگه به چیزی علاقه داشته باشه ، و پشتکار، یقینا توی تاریخ ، اسمی ازش هست.

پس علاقه و پشتکار....
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید... تحقیق علمی ای نکردم :D
نظر خودم اینه نه آدم کم هوش میتونه با تلاش نابغه بشه و نه آدم باهوش بدون تلاش
از هردو به میزانی لازمه که همدیگه رو بالانس کنن...
صدالبته هوش فقط ریاضیات نیست... مثلا دنیا اگه مسی رو نداشت هم یه چیزی کم داشت:D
یا ون گوگ
/گوته
/ حافظ
مثلا برای من تصور اینکه اینشتین بتونه مث مارادونا دریبل کنه خنده داره:D
بنابراین نبوغ به ذات وابسته س و با تلاش شکوفا میشه... در زمینه های مختلف
مچکرم:D
 

behnam5670

عضو جدید
کاربر ممتاز
با توجه به چیزی که دور و برم دیدم، به نظرم نبوغ تا حد زیادی ذاتی هست اما اگه خود فرد تلاش نکنه با این نبوغ به هیچ جایی نمیرسه و میشه اون خسرو توو کتاب ادبیات.
اما تأثیر نبوغ هم به مراتب بیشتر از 10-20 درصد هست. اشخاص با هوش معمولی و تلاش زیاد قطعاً میتونند به مراتب خوب علمی و غیرعلمی برسند و رسیدند هم، اما اگه تأثیر نبوغ 10 درصد بود، با فرض اینکه ده درصد جامعه افراد پرتلاشی هستند (که این تلاش میاد جای خالیِ نبوغ نداشته‌شون رو پر میکنه) الان 8 میلیون آدم خفن توو مملکت داشتیم.
من دو فرد با "هوش خوب" و "هوش زیاد" دیدم که دومی با یک بار سر و ته کردن کد 1000 خطی ظرف 5 دقیقه کامل متوجه شده (با این که خودش ننوشته) اما اون یکی دو روز براش طول کشید. یا یکی واسه امتحان 2 ساعت میخونه، اون یکی یه هفته، آخرش هم نتیجه‌ی دومی بهتر میشه.
تلاش می‌تونه بسته به استعداد شخص تا حدی جای خالی نبوغ رو پر کنه، و همچنین نبوغِ خاموش رو بیدار کنه، اما نمیتونه ایجاد نبوغ کنه.
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
با سلام واحترام : وتشکر از دعوت شما:
سعی می کنم باختصار پاسخ دهم.اگرچه پرسش مطروحه بسیار مفصل وبحث برانگیز است. انچه خود از مطالعاتم در طول این سالها به ان رسیدم.
نبوغ :هم ذاتی است وهم اکتسابی.
1-ذاتی است :از طریق انتقال ژنتیکی وکروموزومی بصورت جهش یا موتاسیون در یک یا چند فرد از نسل خانواده ای ظاهر می شود. من براساس مطالعه ازمایشات مندل ودیگر محققین -خود عقیده دارم وقتی دسته ای از فرض موشها یا تیره های گیاهی را با تکرار وتلقین نوعی روش ها پرورش دهیم اثار این اموزش در نسلهای بعدی گاه بصورت جهشی وناگهانی ظاهر می شود . انتقال این اندیشه توسط ژنها به یک یا دو نفر از نسلهای بعد. یادگیری موشها دریافتن کوتاهترین راه درجعبه پازل بصورت اموزشی -درانها بصورت ایجاد یا عمیق تر شدن شیار -نهادینه می شود -وبعد با کروموزمها به نسلهای بعد منتقل ودر هرنسل بصورت نهفته باقی است ولی تکامل وتصعید می یابد وسرانجام مثلا درنسل هفتم دریک موش ازهمان خانواده -بعد 100 سال ظاهر می شود. بدون انکه این موش اموزش نیاکان خود را دیده باشد. درانسان فرض مواردی دیده می شود که در7 سالگی به دو سه زبان سخن می گوید یا ضربهای چندرقمی را ذهنی انجام میدهد. در اجداد وی اگر امکان جستجو باشد به افراد محقق یا حداقل معلم دررشته های مذکور می رسیم.البته این بان معنی نیست که نسل همه معلمان این طورخواهندشد!. در انهایی است که کارهای فوق برنامه وتحقیقاتی دارند ودر اجداد اولیه خود انها هم همین مشاغل را داشته اند.
2- یکی دیگر از مهمترین عوامل : عادت دادن و یا موروثی کردن تمرکز شدید روی مسائل در خانواده هاست. مغز حالت عدسی را پیدا میکند وبا تجمع اشعه افکار موضوع ومشکل را همچون لیزر برش می دهد.
بدیهی است این عادت می تواند از نسلی به بعد بطریق اولی انتقال یابد.
3- با توجه بدانچه خیلی خلاصه گفتم : در واقع نبوغ اگرچه می تواند ذاتی هم تلقی شود-اما بنظر من باید انرا در واقع 97 -98 درصد اکتسابی دانست؟ چرا؟:
با توجه به انچه گفته شد اگر فرضا در خانواده ای بیشتر افراد ان تمایل وکار روی ریاضییات یا پزشکی یا هنرها داشته باشند.این تمرکزات وتمرینها وممارست ها شیارهای مغز را عمیق تر کرده واطلاعات نهادینه شده وبعد در اثر موتاسیون ژننتیکی درنسل 7 یا 8 یا دهم خاندان (بطور خدادادی-معتقدم همه اینها باذن ان ذات یگانه وخالق هستی است که در فلان فرد باید بارث رسد بدون تحمل ان ممارستها-این بحث جدا وفلسفی علمی دیگر است وجای خود را می طلبد)میرسد. این تمرین وممارست فوق را شبیه کنید به انکه بدن سازی می کند. مغز نیز دراثر این نسلها تمرکز وپرورش عضله(از نظر تمثیل وتشبیه ) می اورد. یعنی شیارهایش عمیق تر می شود.
4-از ادیسون پرسیدند نبوغ چیست:گفت 99درصد کار وعلاقه مستمر وتمرکز -یک درصدالهام وایده!- ادیسون از دسته اکتسابی بود ودر اثر کار مداوم مثل ان ورزشکار ورزیده شد. بیوگرافی اورا بخوانید.-همان علاقه وعشق اورا مانند ان ورزشکار به تمرین های هرروزه وادار می کرد.
5-بعد مرگ اینشتاین مغز اورا دکتر: هاروی -خارج کرد ودر محفظه ای نگهداشت(هنوز این مغز بصورت چند قطعه در چند دانشگاه در امریکا نگهداری می شود) .ودر بررسی های مشخص شد:
در جلوی پیشانی یا بخش فرونتال (مهارتها وشناختها) -از نطر بزرگی ودر قشر پریتال توانانیهای ریاضی وتجسم فضایی وبزرگی جسم پنبه ای (کوریوس کالوزیم) وتراکم بیشتر نرونها در لب(LOB)راست و...در حد 1 تا2 میلیمتر نسبت بافراد عادی -باعث این افزایش :هوش بهر(I.Q) بوده است. اینها دراثر ممارست وتمرکز شدید در طول حداقل 20 سال در وی ایجاد شده اند ویا درجهش ژنتیکی دراو نهادینه بوده است ونهفته-فراموش نشود اینشتاین در کنکور پلی تکنیک- مرتبه اول رد شد!. ودر مدرسه هم نمرات خوبی نداشته است. بنابراین من بیشتر در عقیده خود مصر هستم که :مانند ان بدنساز ورزشکار می توان :عضله قدامی مغز را پرورش داد.
اما با کار زیاد-استقامت- علاقه-تمرکز مستمر -حتی فکر کردن درخواب!-که بسیاری از دانشمندان مشکلات را حتی در خواب رها نمی کردند.
بنابراین :دوست عزیز: علاقه شدید(عشق) به رشته ای خاص-تمرینات شدید ویکسره وتمرکز روی فقط وفقط همان هدف شعله های زیر خاکستر نبوغ را درشما شعله ور خواند ساخت.همانطور که ادیسون یک کارگر ساده حروفچین روزنامه -با استمرار وروزی حداقل 18 ساعت! کار وازمایش مداوم :2500!اختراع نمود-که ساده ترین ان لامپ روشنایی بود.ومهارکردن الکتریسته در حباب شیشه ورشته ای فیلامان !. بود.
درخاتمه :این نظر من بود. شما در در پذیرش یا عدم پذیرش ان مختارید. اما بگویم در نتیجه 30 سال مطالعه :روانشناسی-فیزیک-فلسفه-وحتی قدری پزشکی! بعد از کار م در کارگاهها-در ساعات فراغت -بجای مجله خواندن -بان رسیده ام. پیروز وسرفراز باشید.


781804.jpg

images.jpg
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام واحترام : وتشکر از دعوت شما:
سعی می کنم باختصار پاسخ دهم.اگرچه پرسش مطروحه بسیار مفصل وبحث برانگیز است. انچه خود از مطالعاتم در طول این سالها به ان رسیدم.
نبوغ :هم ذاتی است وهم اکتسابی.
1-ذاتی است :از طریق انتقال ژنتیکی وکروموزومی بصورت جهش یا موتاسیون در یک یا چند فرد از نسل خانواده ای ظاهر می شود. من براساس مطالعه ازمایشات مندل ودیگر محققین -خود عقیده دارم وقتی دسته ای از فرض موشها یا تیره های گیاهی را با تکرار وتلقین نوعی روش ها پرورش دهیم اثار این اموزش در نسلهای بعدی گاه بصورت جهشی وناگهانی ظاهر می شود . انتقال این اندیشه توسط ژنها به یک یا دو نفر از نسلهای بعد. یادگیری موشها دریافتن کوتاهترین راه درجعبه پازل بصورت اموزشی -درانها بصورت ایجاد یا عمیق تر شدن شیار -نهادینه می شود -وبعد با کروموزمها به نسلهای بعد منتقل ودر هرنسل بصورت نهفته باقی است ولی تکامل وتصعید می یابد وسرانجام مثلا درنسل هفتم دریک موش ازهمان خانواده -بعد 100 سال ظاهر می شود. بدون انکه این موش اموزش نیاکان خود را دیده باشد. درانسان فرض مواردی دیده می شود که در7 سالگی به دو سه زبان سخن می گوید یا ضربهای چندرقمی را ذهنی انجام میدهد. در اجداد وی اگر امکان جستجو باشد به افراد محقق یا حداقل معلم دررشته های مذکور می رسیم.البته این بان معنی نیست که نسل همه معلمان این طورخواهندشد!. در انهایی است که کارهای فوق برنامه وتحقیقاتی دارند ودر اجداد اولیه خود انها هم همین مشاغل را داشته اند.
2- یکی دیگر از مهمترین عوامل : عادت دادن و یا موروثی کردن تمرکز شدید روی مسائل در خانواده هاست. مغز حالت عدسی را پیدا میکند وبا تجمع اشعه افکار موضوع ومشکل را همچون لیزر برش می دهد.
بدیهی است این عادت می تواند از نسلی به بعد بطریق اولی انتقال یابد.
3- با توجه بدانچه خیلی خلاصه گفتم : در واقع نبوغ اگرچه می تواند ذاتی هم تلقی شود-اما بنظر من باید انرا در واقع 97 -98 درصد اکتسابی دانست؟ چرا؟:
با توجه به انچه گفته شد اگر فرضا در خانواده ای بیشتر افراد ان تمایل وکار روی ریاضییات یا پزشکی یا هنرها داشته باشند.این تمرکزات وتمرینها وممارست ها شیارهای مغز را عمیق تر کرده واطلاعات نهادینه شده وبعد در اثر موتاسیون ژننتیکی درنسل 7 یا 8 یا دهم خاندان (بطور خدادادی-معتقدم همه اینها باذن ان ذات یگانه وخالق هستی است که در فلان فرد باید بارث رسد بدون تحمل ان ممارستها-این بحث جدا وفلسفی علمی دیگر است وجای خود را می طلبد)میرسد. این تمرین وممارست فوق را شبیه کنید به انکه بدن سازی می کند. مغز نیز دراثر این نسلها تمرکز وپرورش عضله(از نظر تمثیل وتشبیه ) می اورد. یعنی شیارهایش عمیق تر می شود.
4-از ادیسون پرسیدند نبوغ چیست:گفت 99درصد کار وعلاقه مستمر وتمرکز -یک درصدالهام وایده!- ادیسون از دسته اکتسابی بود ودر اثر کار مداوم مثل ان ورزشکار ورزیده شد. بیوگرافی اورا بخوانید.-همان علاقه وعشق اورا مانند ان ورزشکار به تمرین های هرروزه وادار می کرد.
5-بعد مرگ اینشتاین مغز اورا دکتر: هاروی -خارج کرد ودر محفظه ای نگهداشت(هنوز این مغز بصورت چند قطعه در چند دانشگاه در امریکا نگهداری می شود) .ودر بررسی های مشخص شد:
در جلوی پیشانی یا بخش فرونتال (مهارتها وشناختها) -از نطر بزرگی ودر قشر پریتال توانانیهای ریاضی وتجسم فضایی وبزرگی جسم پنبه ای (کوریوس کالوزیم) وتراکم بیشتر نرونها در لب(LOB)راست و...در حد 1 تا2 میلیمتر نسبت بافراد عادی -باعث این افزایش :هوش بهر(I.Q) بوده است. اینها دراثر ممارست وتمرکز شدید در طول حداقل 20 سال در وی ایجاد شده اند ویا درجهش ژنتیکی دراو نهادینه بوده است ونهفته-فراموش نشود اینشتاین در کنکور پلی تکنیک- مرتبه اول رد شد!. ودر مدرسه هم نمرات خوبی نداشته است. بنابراین من بیشتر در عقیده خود مصر هستم که :مانند ان بدنساز ورزشکار می توان :عضله قدامی مغز را پرورش داد.
اما با کار زیاد-استقامت- علاقه-تمرکز مستمر -حتی فکر کردن درخواب!-که بسیاری از دانشمندان مشکلات را حتی در خواب رها نمی کردند.
بنابراین :دوست عزیز: علاقه شدید(عشق) به رشته ای خاص-تمرینات شدید ویکسره وتمرکز روی فقط وفقط همان هدف شعله های زیر خاکستر نبوغ را درشما شعله ور خواند ساخت.همانطور که ادیسون یک کارگر ساده حروفچین روزنامه -با استمرار وروزی حداقل 18 ساعت! کار وازمایش مداوم :2500!اختراع نمود-که ساده ترین ان لامپ روشنایی بود.ومهارکردن الکتریسته در حباب شیشه ورشته ای فیلامان !. بود.
درخاتمه :این نظر من بود. شما در در پذیرش یا عدم پذیرش ان مختارید. اما بگویم در نتیجه 30 سال مطالعه :روانشناسی-فیزیک-فلسفه-وحتی قدری پزشکی! بعد از کار م در کارگاهها-در ساعات فراغت -بجای مجله خواندن -بان رسیده ام. پیروز وسرفراز باشید.


مشاهده پیوست 255886

مشاهده پیوست 255887

از ادیسون پرسیدند نبوغ چیست:گفت 99درصد کار وعلاقه مستمر وتمرکز -یک درصدالهام وایده!- ادیسون از دسته اکتسابی بود ودر اثر کار مداوم مثل ان ورزشکار ورزیده شد. بیوگرافی اورا بخوانید.-همان علاقه وعشق اورا مانند ان ورزشکار به تمرین های هرروزه وادار می کرد.
.
.
.
سلام.......پس این جمله معروف مربوط به ادیسون است .........عجیب است عین همین رو به انیشتین هم نسبت داده اند ........البته من انگلیسی این رو دنبالش نگشتم ........شما جایی دیده اید؟
[h=3]مهمترین تفاوت مغز انیشتین با سایر انسانها کشف شد[/h]
 

behnam5670

عضو جدید
کاربر ممتاز
همانطور که ادیسون یک کارگر ساده حروفچین روزنامه -با استمرار وروزی حداقل 18 ساعت! کار وازمایش مداوم :2500!اختراع نمود-که ساده ترین ان لامپ روشنایی بود.ومهارکردن الکتریسته در حباب شیشه ورشته ای فیلامان !. بود.

در جلوی پیشانی یا بخش فرونتال (مهارتها وشناختها) -از نطر بزرگی ودر قشر پریتال توانانیهای ریاضی وتجسم فضایی وبزرگی جسم پنبه ای (کوریوس کالوزیم) وتراکم بیشتر نرونها در لب(LOB)راست و...در حد 1 تا2 میلیمتر نسبت بافراد عادی -باعث این افزایش :هوش بهر(I.Q) بوده است. اینها دراثر ممارست وتمرکز شدید در طول حداقل 20 سال در وی ایجاد شده اند ویا درجهش ژنتیکی دراو نهادینه بوده است ونهفته-فراموش نشود اینشتاین در کنکور پلی تکنیک- مرتبه اول رد شد!. ودر مدرسه هم نمرات خوبی نداشته است. بنابراین من بیشتر در عقیده خود مصر هستم که :مانند ان بدنساز ورزشکار می توان :عضله قدامی مغز را پرورش داد.
یک موضوع غیرمرتبط با بحث اینجا یادآوری کنم:

اینکه ادیسون روزی 18 ساعت وقت گذاشت و با دستهای خودش 2500 اختراع انجام داد از نظر ریاضی هم غیرقابل باور هست. هر اختراع و ثبتش به طور میانگین 2 هفته هم طول بکشه و با فرض اینکه سالی 365 روز کار بکنه، 2500 اختراع 98 سال طول میکشه.
حتی حق اختراع لامپ رو به ادیسون ندادند و حتماً شما در 30 سال مطالعه‌تون این نکته رو دیده بودید. 20 سال قبل از ادیسون لامپ روشنایی اختراع شده بود، حق امتیاز لامپ رو هم به ویلیام سایر دادند که تازه خود ویلیام سایر فقط جریان الکتریکی لامپی که 20 سال قبل توسط یه بابای دیگه اختراع شده بود رو کاهش داده بود. حالا حساب کنید سهم ادیسون چقدر بوده که دادگاه رو به ویلیام سایر باخته. ادیسون (که اون رو هم خودتون مطالعه بفرمائید که چه کسی توو شرکت ادیسون مدیر این کار بود) فقط حق اختراع اون رشته‌ی کربنی داخل لامپ که باعث می‌شد عمر لامپ بیشتر بشه رو گرفت، که باز همین لامپ حبابی با رشته ی کربنی توسط جوزف سوان ثبت شده بود!
ادیسون یک آدم پولدار و زرنگ (که البته این هم یک نوع نبوغ هست) با مغز اقتصادی قوی بود که اختراعات شرکتش و افراد دیگه رو به اسم خودش ثبت می‌کرد. کافی هست نگاهی به تعداد دعاوی حقوقی ایشون بکنید. تقریباً هر اختراع مهمی که ثبت کرده، یک نفر پیدا شده که قبلش اون اختراع رو انجام داده باشه. بهتر هست به ایشون یک "بهبود دهنده ی اختراعات قبلی" بگیم. همین گرامافون که باعث پولدار شدن ایشون و استخدام دانشمندانی مانند فورد (بنیانگذار شرکت فورد) و نیکولا تــِسلا شد (تا براش اختراع انجام بدند!) هم قبلاً وجود داشته و ایشون فقط دوام صفحه رو بالا برده که البته این بهبود در برابر بهبودی که بعداً گراهام بل داده ناچیز هست.

اما موضوع مرتبط با بحث:
از حرفهاتو در مورد انیشتین من این برداشت رو کردم که بزرگ شدن و افزایش ضریب هوشی ایشون در اثر تمرین و ممارست 20 ساله بوده، در حالی که مغز ایشون از همون زمان تولد به حد غیرنرمالی بزرگتر بوده. علت نمرات ضعیفش در مدرسه به خاطر حواس پرتی (که در افراد با هوش فوق العاده، غیرعادی نیست) و مشکل در تکلم بود، نه کم بودن ضریب هوشی. رد شدن در کنکور پلی تکنیک سوئیس هم به خاطر ضریب هوشی پایین ایشون نبود (که نتیجه بگیریم بعداً تمرین کردند و ضریب هوشی‌ش بالا رفت) بلکه اتفاقا ایشون بالاترین نمره رو گرفته بودند اون هم در حالی که حداقل 2 سال از سایر شرکت کنندگان کوچکتر بود و دبیرستان رو هم به دلیل مشکلات مهاجرتی خانوادش، بدون مدرک تمام کرده بود. در ضمن علت قبول نشدن در کنکور، دروس عمومی بود (هنر، ادبیات و ...). طبق ادعای خودش، حساب دیفرانسیل و انتگرال رو در 15 سالگی بلد بوده. این یعنی نبوغ ذاتی هست، یعنی اصلا کار به 20 سال ممارست نکشیده بوده. کسی که نبوغ ذاتی داره، نیاز به ممارست نداره.
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
یک موضوع غیرمرتبط با بحث اینجا یادآوری کنم:

اینکه ادیسون روزی 18 ساعت وقت گذاشت و با دستهای خودش 2500 اختراع انجام داد از نظر ریاضی هم غیرقابل باور هست. هر اختراع و ثبتش به طور میانگین 2 هفته هم طول بکشه و با فرض اینکه سالی 365 روز کار بکنه، 2500 اختراع 98 سال طول میکشه.
حتی حق اختراع لامپ رو به ادیسون ندادند و حتماً شما در 30 سال مطالعه‌تون این نکته رو دیده بودید. 20 سال قبل از ادیسون لامپ روشنایی اختراع شده بود، حق امتیاز لامپ رو هم به ویلیام سایر دادند که تازه خود ویلیام سایر فقط جریان الکتریکی لامپی که 20 سال قبل توسط یه بابای دیگه اختراع شده بود رو کاهش داده بود. حالا حساب کنید سهم ادیسون چقدر بوده که دادگاه رو به ویلیام سایر باخته. ادیسون (که اون رو هم خودتون مطالعه بفرمائید که چه کسی توو شرکت ادیسون مدیر این کار بود) فقط حق اختراع اون رشته‌ی کربنی داخل لامپ که باعث می‌شد عمر لامپ بیشتر بشه رو گرفت، که باز همین لامپ حبابی با رشته ی کربنی توسط جوزف سوان ثبت شده بود!
ادیسون یک آدم پولدار و زرنگ (که البته این هم یک نوع نبوغ هست) با مغز اقتصادی قوی بود که اختراعات شرکتش و افراد دیگه رو به اسم خودش ثبت می‌کرد. کافی هست نگاهی به تعداد دعاوی حقوقی ایشون بکنید. تقریباً هر اختراع مهمی که ثبت کرده، یک نفر پیدا شده که قبلش اون اختراع رو انجام داده باشه. بهتر هست به ایشون یک "بهبود دهنده ی اختراعات قبلی" بگیم. همین گرامافون که باعث پولدار شدن ایشون و استخدام دانشمندانی مانند فورد (بنیانگذار شرکت فورد) و نیکولا تــِسلا شد (تا براش اختراع انجام بدند!) هم قبلاً وجود داشته و ایشون فقط دوام صفحه رو بالا برده که البته این بهبود در برابر بهبودی که بعداً گراهام بل داده ناچیز هست.

اما موضوع مرتبط با بحث:
از حرفهاتو در مورد انیشتین من این برداشت رو کردم که بزرگ شدن و افزایش ضریب هوشی ایشون در اثر تمرین و ممارست 20 ساله بوده، در حالی که مغز ایشون از همون زمان تولد به حد غیرنرمالی بزرگتر بوده. علت نمرات ضعیفش در مدرسه به خاطر حواس پرتی (که در افراد با هوش فوق العاده، غیرعادی نیست) و مشکل در تکلم بود، نه کم بودن ضریب هوشی. رد شدن در کنکور پلی تکنیک سوئیس هم به خاطر ضریب هوشی پایین ایشون نبود (که نتیجه بگیریم بعداً تمرین کردند و ضریب هوشی‌ش بالا رفت) بلکه اتفاقا ایشون بالاترین نمره رو گرفته بودند اون هم در حالی که حداقل 2 سال از سایر شرکت کنندگان کوچکتر بود و دبیرستان رو هم به دلیل مشکلات مهاجرتی خانوادش، بدون مدرک تمام کرده بود. در ضمن علت قبول نشدن در کنکور، دروس عمومی بود (هنر، ادبیات و ...). طبق ادعای خودش، حساب دیفرانسیل و انتگرال رو در 15 سالگی بلد بوده. این یعنی نبوغ ذاتی هست، یعنی اصلا کار به 20 سال ممارست نکشیده بوده. کسی که نبوغ ذاتی داره، نیاز به ممارست نداره.


دردرجه نخست متاسف شدم که شما عقیده بنده را دقیق مطالعه نکرده اید. لذا مجبورم مجدد ولی بقول ما قدیمی هاتلگرافی !ومختصر یاداور شوم:
1-دلیل ندارد هراختراع دوهفته زمان برد-بسیاری از اینها اغلب درطی یک کار بزرگ دراجزا وقطعات حتی بصورت جزیی ولی ابداعی وراه انداز توسط وی وهمکارانش (البته اوهم شرکت داشت ونظارت وکار) در عرض چند روز ایجاد می شد.
در این مورد وبیوگرافی این بزرگان :ما در 40-50 سال قبل امکانات امروز شماها را نداشتیم-حتی کامپیوتر واینترنت!. انچه از شرح حال انها خوانده ایم از دایرتالمعارف ها ی رسمی های:بریتانیکا وایران بوده است. امروزه همانها را با مقداری کم وزیاد در مراجع رسمی:ویکی پدیا ی بین المللی (به دهها زبان) وفارسی ان(ویکی پدیا فارسی) وسایر سایتهای رفرنس مجدد ملاحظه می کنیم.اگر شما معتقدید عمر نامبرده باین موارد قد نمی داده است-بسیار بجاست مراتب را باطلاعسایت اسناد دانشگاه استانفورد -و بریتانیکا وویکی پدیای بین المللی بفرستید-هم اشتباه انها اصلاح می شود هم ملت امریکا از میلونها دلار خسارت در اثر سالی یکبار -یک دقیقه خاموشی بافتخار وی -وخوابیدن هزاران خط تولید دراثر همین یک دقیقه -بسیار ممنون خواهند شد.
2- بنده دربالا به اضافه رشد بخشهایی از مغز این اشتاین (وی المانی وتلفظ نام وی باین زبان است) اشاره کردم ونگهداری وبررسی مغز وی-مثل اینکه اینها را کلا ازقلم انداخته اید(به بند 5-متن نگاه کنید) . باو با جهش ژنتیکی منتقل شده بود.ودر اثر سالها تفکر وتمرکز وحتی تخیل قوی نیمکره راست(در خاطرات خود از چرتی!که یکروز روی تپه ای در سوییس زده :ذرات فوتونها را رقص کنان ! چون رشته ای ممتد در شعاع نور تابستانی می دیدم و...) تمرکز حتی درحالت استراحت روی موضوع موردنظرش. -ورد شدن ایشان را هم بدلیل ضریب هوش پایین (بقول شما -چون من چنین ادعایی نکردم-وقتی مغز اورا بالاتر از حد عادی با :هوش بهر:160 -170 با لاتر از 130و140 نوابغ امروز می دانم) .
3-درنهایت : نبوغ ذاتی است(بند1 حرفهایم) - ولی ذاتی بودن انرا در نتیجه اکتساب اجداد فرد موردنظر می دانم که دراثر سالها کار وممارست ومطالعات انها شیارهای بخشها یی که بالا نام بردم عمیق تر می شوند وفایلهای اطلاعاتی که در نرونهای انها ذخیره می شوند به نسلهای بعدی منتقل می شوند ولی بتدریج ونهفته ودر چند نسل بعد در اثر جهش ممکنست بیکی از فرزندان منتقل گردد. فردی مطالعات وکار فراوان در فیزیک دارد ولی درحد معمول می میرد اطلاعات او معدوم نمی شود در فایلهای کروموزمی به نسلهای بعد منتقل می شود. پدر پاسکال حقوقدان بود واصرار زیاد که اوهم حقوق بخواند.اما فطرت وعلاقه پاسکال ریاضییات بود.که ممکنست از یکی از اجداد وی باو رسیده باشد.والبته نهفته وعلاقه ومطالعه او باعث شعله ور شدن سریع این اتش زیر خاکستر می شود. بنابراین نبوغ ذاتی است ولی دراثر موتاسیون ژنی(حتی در اصطلاح هم می گویند این فرد ژنی است) و عمیق تر شدن شیارها(مثل فرض شیارهای رولاند و وسلیوس) ورشد درحد میلیمتری لب قدامی ویا وسعت بخش شناختها در طول چند نسل -بیکی از فززندان منتقل می شود.
بنابراین موارد را بند بند دوباره نوشتم تا با متن مقایسه وبعد نتیجه گیری کنید. ودرنهایت این نظر وعقیده شخصی من است(در بالا:در خاتمه .....نوشته ام) پذیرش یا عدم ان بخودتان بستگی دارد.
وقضاوت را با توجه به مراجع ورفرنس های بالا بعهده خود خوانندگان می گذارم.
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
دردرجه نخست متاسف شدم که شما عقیده بنده را دقیق مطالعه نکرده اید. لذا مجبورم مجدد ولی بقول ما قدیمی هاتلگرافی !ومختصر یاداور شوم:
1-دلیل ندارد هراختراع دوهفته زمان برد-بسیاری از اینها اغلب درطی یک کار بزرگ دراجزا وقطعات حتی بصورت جزیی ولی ابداعی وراه انداز توسط وی وهمکارانش (البته اوهم شرکت داشت ونظارت وکار) در عرض چند روز ایجاد می شد.
در این مورد وبیوگرافی این بزرگان :ما در 40-50 سال قبل امکانات امروز شماها را نداشتیم-حتی کامپیوتر واینترنت!. انچه از شرح حال انها خوانده ایم از دایرتالمعارف ها ی رسمی های:بریتانیکا وایران بوده است. امروزه همانها را با مقداری کم وزیاد در مراجع رسمی:ویکی پدیا ی بین المللی (به دهها زبان) وفارسی ان(ویکی پدیا فارسی) وسایر سایتهای رفرنس مجدد ملاحظه می کنیم.اگر شما معتقدید عمر نامبرده باین موارد قد نمی داده است-بسیار بجاست مراتب را باطلاعسایت اسناد دانشگاه استانفورد -و بریتانیکا وویکی پدیای بین المللی بفرستید-هم اشتباه انها اصلاح می شود هم ملت امریکا از میلونها دلار خسارت در اثر سالی یکبار -یک دقیقه خاموشی بافتخار وی -وخوابیدن هزاران خط تولید دراثر همین یک دقیقه -بسیار ممنون خواهند شد.
2- بنده دربالا به اضافه رشد بخشهایی از مغز این اشتاین (وی المانی وتلفظ نام وی باین زبان است) اشاره کردم ونگهداری وبررسی مغز وی-مثل اینکه اینها را کلا ازقلم انداخته اید(به بند 5-متن نگاه کنید) . باو با جهش ژنتیکی منتقل شده بود.ودر اثر سالها تفکر وتمرکز وحتی تخیل قوی نیمکره راست(در خاطرات خود از چرتی!که یکروز روی تپه ای در سوییس زده :ذرات فوتونها را رقص کنان ! چون رشته ای ممتد در شعاع نور تابستانی می دیدم و...) تمرکز حتی درحالت استراحت روی موضوع موردنظرش. -ورد شدن ایشان را هم بدلیل ضریب هوش پایین (بقول شما -چون من چنین ادعایی نکردم-وقتی مغز اورا بالاتر از حد عادی با :هوش بهر:160 -170 با لاتر از 130و140 نوابغ امروز می دانم) .
3-درنهایت : نبوغ ذاتی است(بند1 حرفهایم) - ولی ذاتی بودن انرا در نتیجه اکتساب اجداد فرد موردنظر می دانم که دراثر سالها کار وممارست ومطالعات انها شیارهای بخشها یی که بالا نام بردم عمیق تر می شوند وفایلهای اطلاعاتی که در نرونهای انها ذخیره می شوند به نسلهای بعدی منتقل می شوند ولی بتدریج ونهفته ودر چند نسل بعد در اثر جهش ممکنست بیکی از فرزندان منتقل گردد. فردی مطالعات وکار فراوان در فیزیک دارد ولی درحد معمول می میرد اطلاعات او معدوم نمی شود در فایلهای کروموزمی به نسلهای بعد منتقل می شود. پدر پاسکال حقوقدان بود واصرار زیاد که اوهم حقوق بخواند.اما فطرت وعلاقه پاسکال ریاضییات بود.که ممکنست از یکی از اجداد وی باو رسیده باشد.والبته نهفته وعلاقه ومطالعه او باعث شعله ور شدن سریع این اتش زیر خاکستر می شود. بنابراین نبوغ ذاتی است ولی دراثر موتاسیون ژنی(حتی در اصطلاح هم می گویند این فرد ژنی است) و عمیق تر شدن شیارها(مثل فرض شیارهای رولاند و وسلیوس) ورشد درحد میلیمتری لب قدامی ویا وسعت بخش شناختها در طول چند نسل -بیکی از فززندان منتقل می شود.
بنابراین موارد را بند بند دوباره نوشتم تا با متن مقایسه وبعد نتیجه گیری کنید. ودرنهایت این نظر وعقیده شخصی من است(در بالا:در خاتمه .....نوشته ام) پذیرش یا عدم ان بخودتان بستگی دارد.
وقضاوت را با توجه به مراجع ورفرنس های بالا بعهده خود خوانندگان می گذارم.

سلام علیکم .......جناب مهندس من فکر میکنم این بخش حرف های شما در پاره ای موارد با بخش قبل دارای تناقض است .........آقای ترکاشون عزیز ......شما اکتسابی بودن نبوغ رو صرف کار و مطالعات اجداد اون فرد می دانید یا تلاش و کوشش خود او؟
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
سلام علیکم .......جناب مهندس من فکر میکنم این بخش حرف های شما در پاره ای موارد با بخش قبل دارای تناقض است .........آقای ترکاشون عزیز ......شما اکتسابی بودن نبوغ رو صرف کار و مطالعات اجداد اون فرد می دانید یا تلاش و کوشش خود او؟

سلام ورحمته الله:جناب مهندس:
مهندس جان این موضوع ساخته وپرداخته بنده نیست-سالهاست محققین دارند روی ان کار می کنند. . بنده تعجب می کنم دوستان چرا این مواردرا که درعلم ژنتیک بسیار بحث شده (نگاهی به سیر توارث-کارهای مندل و بعد او بیاندازید) این قدر با ابهام وتردید می نگرند.اگرچه این عادت ما ایرانیان بوده وهست. که بجای پرداختن بریشه واصل موضوع به حواشی نگاه می کنیم .
پدر ومادر دارای چشمان مشکی هستند یکی از بچه ها چشم ابی می شود. بررسی در اجداد پدریا مادر نشان میدهد :چشم یکی ازانها ابی بوده این خصیصه در اثر نهفتگی وانتقال کمون مانند در چندنسل تقویت ودر یک نسل جهش وبروز کرده است. افکار واندیشه واطلاعات کسب شده واموزش ها ومهارتها از رنگ چشم وپوست کمتر نیستند!. وانتقال می یابند. هرچه مهارتها و اطلاعات مکتسبه قویتر باشد -ژن انتقالی قویتر جهش می یابد. بنابراین مهارتها واطلاعات دهها نسل بیک نفر منقل می شود.یعنی نبوغ واستعدادی ذاتی وخداداد(چون واقعا نعمتی است ونصیب همه نمی شود)-اما علاقه وکارکرد وتمرکز خود این فرد در باروری وبه ثمر نشستن این نبوغ ذاتی وبارث رسیده تاثیر دارد.یعنی داشتن ژن مذکور با تلاش وعلاقه وکارخود فرد باید به ثمر ونتیجه نهایی برسد. تلاش ما افراد عادی اگردارای قابلیت های نهفته ارثی ارزنده باشیم (اغلب چنین است)
اگر مارا به حد یک نابغه نرساند از حد عادی بالاتر خواهد برد. ازاد سازی نیروهای نهفته درون درذن وچاکراها - می تواند اگر استعداهایی بارث رسیده ونهفته در ما وجود دارد وقرار است ده نسل بعد به نوادگان برسد را ازاد وبدست خود ما برسد. وقویتر وتکامل یافته تر به نسلهای بعد ما انتقال یابد(تقویت ان استعدادها واطلاعات روی کروموزمها) . یعنی کار وتلاش خود فرد هم در بارور شدن استعدادهای بارث زسیده شرط است.وگرنه چرا در دوره های اموزشی بدنبال راههای بهتر برای ازاد سازی نیروها واستعدادهای نهفته افراد هستند وکشف انها که حتی گاه برای خود فرد مجهول است؟.پیشنهاد دارم اگر علاقمندید بدنبال این مسائل :اگروقت دارید:درکتب ژنتیک مقدماتی (حتی متوسطه رشته تجربی -چون رشته اصلی شما وهمکاران دیگر نیست )و تحقیقیاتی اخیر زیست شناسان یک بررسی نمایید و ماهیت علمی ژنها را وصفات انتقالی را بشناسید. یا اگر وقت ندارید-با دوست رشته زیست شناسی -همین تالار باشگاه-ویا سایت زیست شناسی که فراوان هست مشورتی داشته باشید. در همین پست از دوستان دانشجو ومتخصص ژنتیک دعوت می کنم از تالار همین باشگاه یا دیگر سایتها دراین مباحث که رشته اصلی خود انهاست وارد شده وبحث را ازطریق علم ژنتیک واصولی ان ادامه دهند-چون باین طریق که من حس می کنم بحث از مسیر اصلی خود دارد دور می شود.
بسیار افراد بوده اند با ژنهای بارث رسیده عالی وبارور از اطلاعات (ا اجداد) -یعنی نعمت چکیده نبوغ - ولی دراثر تعلیم وتربیت غلط ومحیط نا مساعدوعدم تلاش خود-این نبوغ به بیراهه رفته است.مانند همان هیتلر -وتفنگ حضرت حسن موسی!! که دوست ما اشاره کرده است!. عزت زیاد.
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
جسارتاً شما داستان قتل هیتلر و تفنگ حسن موسی از خسرو شاهانی رو مطالعه کردید؟

بله دوست عزیز -درسال1347 بنده دانش اموز ششم ریاضی بودم (که احیانا شما هنوز متولد نشده بودید) . وبا اقایان :دکتر امیرانی- دوست خانوادگی ما-(پزشک ومطبشان جنب میدان فردوسی تهران -مدیر مسئول نشریه خواندنیها-که ذبیح اله منصوری(خدا رحمتش کند)-وخسرو شاهانی دران قلم میزدند اشنا بوده ام.
این راجهت اطلاع شما عرض کردم. ضمنا توجه شمارا به جای توضیح دادن درباره تفنگ حسن موسی وتار شادروان استاد یحیی خان وتصادف درشکه ان جوان -وخودکشی هیتلر وسوزاندن جسد او و...!! -وگرفتن وقت -وانحراف از محور بحث اصلی تایپیک-به مواردی که درپست 13 پاسخ جناب مهند س محممد اقا اشاره کرده ام جلب می نمایم. عزت زیاد.
 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام ورحمته الله:جناب مهندس:
مهندس جان این موضوع ساخته وپرداخته بنده نیست-سالهاست محققین دارند روی ان کار می کنند. . بنده تعجب می کنم دوستان چرا این مواردرا که درعلم ژنتیک بسیار بحث شده (نگاهی به سیر توارث-کارهای مندل و بعد او بیاندازید) این قدر با ابهام وتردید می نگرند.اگرچه این عادت ما ایرانیان بوده وهست. که بجای پرداختن بریشه واصل موضوع به حواشی نگاه می کنیم .
پدر ومادر دارای چشمان مشکی هستند یکی از بچه ها چشم ابی می شود. بررسی در اجداد پدریا مادر نشان میدهد :چشم یکی ازانها ابی بوده این خصیصه در اثر نهفتگی وانتقال کمون مانند در چندنسل تقویت ودر یک نسل جهش وبروز کرده است. افکار واندیشه واطلاعات کسب شده واموزش ها ومهارتها از رنگ چشم وپوست کمتر نیستند!. وانتقال می یابند. هرچه مهارتها و اطلاعات مکتسبه قویتر باشد -ژن انتقالی قویتر جهش می یابد. بنابراین مهارتها واطلاعات دهها نسل بیک نفر منقل می شود.یعنی نبوغ واستعدادی ذاتی وخداداد(چون واقعا نعمتی است ونصیب همه نمی شود)-اما علاقه وکارکرد وتمرکز خود این فرد در باروری وبه ثمر نشستن این نبوغ ذاتی وبارث رسیده تاثیر دارد.یعنی داشتن ژن مذکور با تلاش وعلاقه وکارخود فرد باید به ثمر ونتیجه نهایی برسد. تلاش ما افراد عادی اگردارای قابلیت های نهفته ارثی ارزنده باشیم (اغلب چنین است)
اگر مارا به حد یک نابغه نرساند از حد عادی بالاتر خواهد برد. ازاد سازی نیروهای نهفته درون درذن وچاکراها - می تواند اگر استعداهایی بارث رسیده ونهفته در ما وجود دارد وقرار است ده نسل بعد به نوادگان برسد را ازاد وبدست خود ما برسد. وقویتر وتکامل یافته تر به نسلهای بعد ما انتقال یابد(تقویت ان استعدادها واطلاعات روی کروموزمها) . یعنی کار وتلاش خود فرد هم در بارور شدن استعدادهای بارث زسیده شرط است.وگرنه چرا در دوره های اموزشی بدنبال راههای بهتر برای ازاد سازی نیروها واستعدادهای نهفته افراد هستند وکشف انها که حتی گاه برای خود فرد مجهول است؟.پیشنهاد دارم اگر علاقمندید بدنبال این مسائل :اگروقت دارید:درکتب ژنتیک مقدماتی (حتی متوسطه رشته تجربی -چون رشته اصلی شما وهمکاران دیگر نیست )و تحقیقیاتی اخیر زیست شناسان یک بررسی نمایید و ماهیت علمی ژنها را وصفات انتقالی را بشناسید. یا اگر وقت ندارید-با دوست رشته زیست شناسی -همین تالار باشگاه-ویا سایت زیست شناسی که فراوان هست مشورتی داشته باشید. در همین پست از دوستان دانشجو ومتخصص ژنتیک دعوت می کنم از تالار همین باشگاه یا دیگر سایتها دراین مباحث که رشته اصلی خود انهاست وارد شده وبحث را ازطریق علم ژنتیک واصولی ان ادامه دهند-چون باین طریق که من حس می کنم بحث از مسیر اصلی خود دارد دور می شود.
بسیار افراد بوده اند با ژنهای بارث رسیده عالی وبارور از اطلاعات (ا اجداد) -یعنی نعمت چکیده نبوغ - ولی دراثر تعلیم وتربیت غلط ومحیط نا مساعدوعدم تلاش خود-این نبوغ به بیراهه رفته است.مانند همان هیتلر -وتفنگ حضرت حسن موسی!! که دوست ما اشاره کرده است!. عزت زیاد.

سپاس مهندس عزیز ........تو بخش دوم پاسخی که دادین این نبود ........و برای بنده سوال پیش اومد که منظور شما از ممارست و تلاش صرفا تلاش خانواده اون فرد بوده یا خود اون فرد هم اثر دارد
مهندس بزرگوارم .......واقعیت امر فکر میکنم همه ما یک حرف رو داریم میزنیم ولی تعریفمون فرق داره

من به کسی نابغه میگم که یک ایده نو در ذهنش شکل بگیره و پی اونو با وجود سختی و همه این ها بگیره .......به عبارتی من فقط نابغه رو فردی نمیدونم که هوش آی کیو اون بالا باشه بلکه در کنار اون هوش ای کیو هم مدنظر است ......چیزی که شما بویژه در پست دومتون گفتین به نظر بنده فقط هوش آی کیو بود .....که بحث ژنتیکی صرف مطرح است.
پاینده باشید:gol:
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
بنده صرفاً به رسم ادب و نگه داشتن احترام بزرگتر جواب نمیدم.

دوست گرامی:

خواهشمند است پاسخ نهایی من را به تفکیک ذیل وبا توجه به سوابق بالا بخوانید.
1=همکاری سئوالی مطرح نمود وما هرکدام بفراخور خود پاسخ دادیم. البته این پاسخها ی ماهیچ کدام بعلت عدم تخصص ما دراین رشته (ژنتیک) - قطعی وبعنوان یک مرجع نمی تواند تلقی شود. ودرحد اظهارنظر عمومی وعقیده است.-پاسخ علمی وتخصصی درصلاحیت متخصص این علم است. که بنده با دعوت از مدیریت تالار زیست شناسی امیدوارم ایشان ما را از نطر تخصصی غایی ونهایی دراین مورد مستفید ومستفیض نمایند.
2-با عنایت باین مورد وتاکید هربار در نوشته هایم :گفته ام :بنا برمطالعات عمومی وطولانی ام بدلیل علاقه ام این "نظر شخصی بنده است ودیگران در پذیرفتن یا عدم پذیرش مختارند".
مثل بقیه وخود شما که نظراتی داده اید.
3-اما بحث شما ویا دیگران با بنده بعنوان نظردهنده تخصصی نباید باشد -بدلایلی که بالا گفته شد-من نظرم را گفته ام وبان هم پای بندم تا زمانی که متخصص این رشته با دلایل علمی تخصصی خود صحت یا عدم صحت انرا برایم باز کند. وبدیهی است مانند نظر یک پزشک پذیرفته وعمل خواهم کرد. بنابراین من طرف اصلی پاسخ شماها نیستم.مثل :جناب :پوریا-جناب مهندس محممد اقا-خودتان-و.... نظرم این است- یا قابل قبول برایتان است یا نیست -واگر نیست -حداقل مانند بقیه در یکی دوسطر عدم موافقت . - ونه حواله به طعنه وطنز!(پاسخ خود را با مهندس محمد مقایسه نمایید-سوء تفاهم نشود-غرض فقط صرف مثال بود ومقایسه نه چیز دیگر)
بنده فقط جهت اطلاع شما عرض کردم: بان طعنه وطنز بخاطر اشنایی قدیمی با نویسنده ان مقاله ونشریه واقف هستم ومنظور شما راهم متوجه شدم. ودرمورد سن شما هم خلاف نگفتم . شما دران سال متولد نشده بودید- مگر غیر اینست؟.
4-در نهایت :دوست عزیز -نظرات شما درباره سئوال تایپیک برای بنده مانند همه وبرای همه محترم است. واینجا میدان مسابقه وبه چالش کشیدن افراد (بهر دلیل) نیست- بحث بطور ازاد ودموکراتیک است -موافق ومخالف هردو محترم ونظر می دهند- ونظر نهایی همانطور که گفته شد درصلاحیت علمی متخصصین این رشته است.
5- راستش بنده قصد ادامه این بحث را بدلیل فوق و کارها وگرفتاریهای کاری خود نداشتم -چون بحد کافی درنوشته های بالا گفته ام.
اما : برخود لازم دیدم با توجه به رعایت حریم افراد که فرموده اید وخود نشان از عزت وبزرگی نفس وخرد شما دارد- این مواردرا فقط جهت اطلاع عرض کنم.وامیدداشته باشم رنجشی ازمن نداشته باشید.
خداحافظ ودرپناه حق جل جلاله :سرافراز وسعادتمند باشید.

images (1).jpg
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
سپاس مهندس عزیز ........تو بخش دوم پاسخی که دادین این نبود ........و برای بنده سوال پیش اومد که منظور شما از ممارست و تلاش صرفا تلاش خانواده اون فرد بوده یا خود اون فرد هم اثر دارد
مهندس بزرگوارم .......واقعیت امر فکر میکنم همه ما یک حرف رو داریم میزنیم ولی تعریفمون فرق داره

من به کسی نابغه میگم که یک ایده نو در ذهنش شکل بگیره و پی اونو با وجود سختی و همه این ها بگیره .......به عبارتی من فقط نابغه رو فردی نمیدونم که هوش آی کیو اون بالا باشه بلکه در کنار اون هوش ای کیو هم مدنظر است ......چیزی که شما بویژه در پست دومتون گفتین به نظر بنده فقط هوش آی کیو بود .....که بحث ژنتیکی صرف مطرح است.
پاینده باشید:gol:

با سلام وتحیات :جناب مهندس محممد گرامی:
بله -حق با شما بزرگوار است -نظر ما یکی است ولی تعاریف مختلف وبا تفسیرات گوناگون-برای همین جلوگیری از تشتت اراء -امیدوارم مدیریت محترم تالار زیست شناسی وژنتیک شرکت فرماید یا همکاری از ان تالار را به این بحث گسیل نماید-چون بحث علمی وحیف است بی نتیجه رها شود-امید که جناب مهندس پوریا پیگیری فرمایند. بله :ای.کیو بسیار مطرح است وآی .کیو ی صرف کافی نیست.
در ظل توجهات حق سبحانه وتعالی سلامت وموید وموفق باشید.

01319157254612820991.jpg


عکس-گل-دی-91-6.jpg
 
آخرین ویرایش:

Schneider

مدیر بازنشسته
نبوغ ذاتی است یا اکتسابی هم حاصل می شود؟
_________________

# بنظر من "نبوغ" یک "رخداده"
نه از وراثت حاصل میشه
نه از پشتکار
ولی زمینه میخواد
لذا مثلا کسیکه ایده ساخت Whatsapp رو اجرا کرده قطعا نیاز بوده برنامه نویسی بلد بوده باشه

# اما "خلاقیت" و ایده هایی نو بنظرم کاملا با پشتکار بدست میاد
مثلا یکی از زمینه های رشد خلاقیت گوش دادن موسیقی در سبک های مختلفه
 

ریحانه سعادت

عضو جدید
کاربر ممتاز
با تشکر از آقای ترکاشون
در هسته ی سلول هر شخص سالم 46 کروموزوموجود دارد و هر کرومزوم شامل رشته ی طویل از DNa .دنباله ی DNA در هر کروموزوم دارای تعداد زیاد رمز است که بسته به موقعیت و کار آن سلول رمز گشایی میشود.
سلول های مغز از این موضوع جداا نیست. رمزگشایی سلول های مغز بسته به کاریه که ما از اون میککشیم ویا خصوصیات وراثتی که باعث غالب و مغلوب شدن برخی ژن بر دیگری میشود. در بعضی افراد ژن مخصوص هوش ریاضی غالب بر هوش ادبی هنری یا هر چیز دیگر است که بسته به کاری که ما از مغزمون میکشیم مجبور به رمزگشایی ان قسمت از ژن مغلوب میشویم که اصلا در سلول ما رمزگشایی نمیشد!
پس نبوغ در همه ی افراد وجود دارد چون هزاران ژن در سلولها وجود دارد! بسته به کاریه که ما از اون میکشیم.
یک نمونه از کارنکردن ژن عمومی بین همه ژن مربوط به دندان عقل است که در حال خاموشی کامل بین انسانهای عصر جدید است.یا خیلی از ژن ها مربوط به خصوصیات اخلاقی و...
برای این که از همه ی مغزمون استفاده کنیم باید بزاریم مغزمون آزاده باشه اونو جهت ندیم بزاریم درس کار کنه فکر کنیم. اونجاست که به بینهایت بودن مغز پی میبریم.
 

ریحانه سعادت

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد سوال دوم استارتر عزیز با توجه به چیزایی که پایین گفتم پس آدم میتونه هر کاری انجام بده چون ذهنش نا محدوده ولی سوال اینجاست آیا میتونم تو رشته ی مورد علاقم که خعلی سخته مطالعه کنم؟
جواب در یک کلمه *خودشناسی*!;)
 

مولتی متر

عضو جدید
در مورد سوال دوم استارتر عزیز با توجه به چیزایی که پایین گفتم پس آدم میتونه هر کاری انجام بده چون ذهنش نا محدوده ولی سوال اینجاست آیا میتونم تو رشته ی مورد علاقم که خعلی سخته مطالعه کنم؟
جواب در یک کلمه *خودشناسی*!;)
آیا با اینکه ذهن انسان نامحدوده
آیا میشه این ذهن را شناخت؟ بطور کامل؟
آیا میشه تمام روح و جسم را بطور کامل شناخت؟
 

ریحانه سعادت

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا با اینکه ذهن انسان نامحدوده
آیا میشه این ذهن را شناخت؟ بطور کامل؟
آیا میشه تمام روح و جسم را بطور کامل شناخت؟
بله فقط باید اونو آزاد بزارید. تا مثه پرفوسور زاده از به هم مچاله شدن گربه ها برای گرم شدن بیاد منطق فازی ابداع کنه وتمام علومکلاسیکو با اقتدار کامل له کنه!غرور و تعصب بیجا بزرگترین مانع رشد وتعالیه!
 

N.Sayah

عضو جدید
سلام و درود
صفحات دیگه رو مطالعه نکردم اما در مورد دو سه پست آخر فقط بگم که اولا بر چه اساس میفرمایین ذهن نا محدوده؟
این نامحدودی مربوط به کدوم بخش ذهن و عقل هست؟
و اینکه بدتر از غرور و تعصب که بسیار هم ویران کنندس برداشت سطحی و غیر منطقی از مسائل هست و اینکه ...جای این بحث اینجا و الان نیست،پس صرف نظر میکنم
اما در مورد قضیه اول همینو بگم ذهن و عقل اگه نامحدوده در پذیرش نامحدوده نه در اندیشه،این نکته خیلی مهمی هست که کمتر بهش توجه میشه
در مورد شناخت هم هر چیزی رو با عقل میشه شناخت،بحث در مورد عقل هم بسیار پیچیده و طولانی هست،مثلا بگم خوده عقل رو هم با عقل میشه شناخت
این مباحث بسیار پیچیده و گمراه کنندس پس به همین بسنده میکنم،فقط تصور در مورد نامحدود بودن تام عقل و ذهن رو نداشته باشید
همچنین رسیدن به مباحث مختلف علمی دلیل بر این خصوصیت ذهن نیست
درود به همه دوستان
 

ریحانه سعادت

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام و درود
صفحات دیگه رو مطالعه نکردم اما در مورد دو سه پست آخر فقط بگم که اولا بر چه اساس میفرمایین ذهن نا محدوده؟
این نامحدودی مربوط به کدوم بخش ذهن و عقل هست؟
و اینکه بدتر از غرور و تعصب که بسیار هم ویران کنندس برداشت سطحی و غیر منطقی از مسائل هست و اینکه ...جای این بحث اینجا و الان نیست،پس صرف نظر میکنم
اما در مورد قضیه اول همینو بگم ذهن و عقل اگه نامحدوده در پذیرش نامحدوده نه در اندیشه،این نکته خیلی مهمی هست که کمتر بهش توجه میشه
در مورد شناخت هم هر چیزی رو با عقل میشه شناخت،بحث در مورد عقل هم بسیار پیچیده و طولانی هست،مثلا بگم خوده عقل رو هم با عقل میشه شناخت
این مباحث بسیار پیچیده و گمراه کنندس پس به همین بسنده میکنم،فقط تصور در مورد نامحدود بودن تام عقل و ذهن رو نداشته باشید
همچنین رسیدن به مباحث مختلف علمی دلیل بر این خصوصیت ذهن نیست
درود به همه دوستان
متاسفانه تا این حد مطالعه ندارم وحق با شماست. ولی هر انسانی میتونه به حدی از خودشناسی برسه اگه اینطور نبود که چه فایده از زندگی و تلاش برای کمال؟
بعد منظور شما از عقل کدوم بُعدشه؟ چرا ذهن در اندیشه نا محدوده؟ آیا دلیلش غیر از محدودیتهایی است که خودمون باعثش شدیم؟ کدوم خصوصیت؟
با تشکر
 
آخرین ویرایش:

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نبوغ یه واقعیت ذاتی است که بستگی به شرایط هر انسان و محیط زندگیش میتونه بروز بکنه و یا همانطوری ساکت بمونه و اون فرد هم نتونه از نبوغش استفاده کنه.
اون بخشی از نبوغ که به نظر میاد اکتسابی است مربوط به اینه که گاها شرایط زندگی فرد باعث تجلی و ظهور استعداد های ذاتی ش میشه و ما فکر میکنیم که اون فرد اینو کسب کرده .
کلا میشه گفت : انسان نمیتونه نابغه بشه مگه اینکه نابغه به دنیا بیاد و شرایط زندگیشم طوری باید باشه که اون نبوغ بتونه ظاهر بشه.
 

مولتی متر

عضو جدید
متاسفانه تا این حد مطالعه ندارم وحق با شماست. ولی هر انسانی میتونه به حدی از خودشناسی برسه اگه اینطور نبود که چه فایده از زندگی و تلاش برای کمال؟
بعد منظور شما از عقل کدوم بُعدشه؟ چرا ذهن در اندیشه نا محدوده؟ آیا دلیلش غیر از محدودیتهایی است که خودمون باعثش شدیم؟ کدوم خصوصیت؟
با تشکر
این حدی که میگید برای هدایت انسان کافیه؟؟
 
آخرین ویرایش:

مولتی متر

عضو جدید
نبوغ یه واقعیت ذاتی است که بستگی به شرایط هر انسان و محیط زندگیش میتونه بروز بکنه و یا همانطوری ساکت بمونه و اون فرد هم نتونه از نبوغش استفاده کنه.
اون بخشی از نبوغ که به نظر میاد اکتسابی است مربوط به اینه که گاها شرایط زندگی فرد باعث تجلی و ظهور استعداد های ذاتی ش میشه و ما فکر میکنیم که اون فرد اینو کسب کرده .
کلا میشه گفت : انسان نمیتونه نابغه بشه مگه اینکه نابغه به دنیا بیاد و شرایط زندگیشم طوری باید باشه که اون نبوغ بتونه ظاهر بشه.
پس شما میگید همه نابغه ها نابغه به دنیا اومدن !!
و همه ی کودن ها کودن به دنیا اومدن !!
همه جانی ها جانی به دنیا اومدن !!
و همه ی خوب ها خوب به دنیا اومدن !!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پس شما میگید همه نابغه ها نابغه به دنیا اومدن !!
و همه ی کودن ها کودن به دنیا اومدن !!
همه جانی ها جانی به دنیا اومدن !!
و همه ی خوب ها خوب به دنیا اومدن !!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خط اول فرمایش شما درسته.
در مورد سه تای بعدی لازمه مبحث ( مستعد بودن ذاتی بعضی از انسانها ) به بزه و بزهکاری رو تو روانشناسی مطالعه بفرمائید.
 

Similar threads

بالا