نامه عاشقانه من
- شروع کننده موضوع nazanin jamshidi
- تاریخ شروع
عشق من
بیا
زودتر بیا و بر بالین محبتم قدم وصال بگذار ......
بیا و عشق را به فاصله های تهی از احساس بسپار ....
بیا و این دستان سرد از احساسم را با وسعت عشقت گرمی ببخش ......
نگاهم از تو میبیند فردایی که زیبا مینامند ودلم از تو میشنود اوای زیستن را .......
دریای محبتت را بر ساحل دلم سکنا گزین .....
من با تو معنا میابم ....
زندگی من
بیا
زودتر بیا و بر بالین محبتم قدم وصال بگذار ......
بیا و عشق را به فاصله های تهی از احساس بسپار ....
بیا و این دستان سرد از احساسم را با وسعت عشقت گرمی ببخش ......
نگاهم از تو میبیند فردایی که زیبا مینامند ودلم از تو میشنود اوای زیستن را .......
دریای محبتت را بر ساحل دلم سکنا گزین .....
من با تو معنا میابم ....
زندگی من
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حضورت
بودنت
به قلبم ارامشی دو چندان میدهد
وقتی صدای نفسهایت را میشنوم
قلبم ارامش میگیرد
وقتی ارام چشمانم را میبیندم
تو حضور داری
وقتی دستانم را میان موهایم میبرم
موهایم بوی تو را میدهد
تمام وجودم پر از حضور
توست
ارام در میان میگیرم
تمام وجودت را
دوست داشتنی میشود
وقتی دلتنگت میشوم
و تمام وجودم تمنای حضورت را میکند
تمام من وجودت را میخواهد
وجود تو را که تمام هستی منی
بودنت
به قلبم ارامشی دو چندان میدهد
وقتی صدای نفسهایت را میشنوم
قلبم ارامش میگیرد
وقتی ارام چشمانم را میبیندم
تو حضور داری
وقتی دستانم را میان موهایم میبرم
موهایم بوی تو را میدهد
تمام وجودم پر از حضور
توست
ارام در میان میگیرم
تمام وجودت را
دوست داشتنی میشود
وقتی دلتنگت میشوم
و تمام وجودم تمنای حضورت را میکند
تمام من وجودت را میخواهد
وجود تو را که تمام هستی منی
آخرین ویرایش:
اونی که واقعا دوستت داشته باشهفقط بیا منم ببــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر...
شاید اذیتت هم بکنه..
ولی هیچ وقت عذابت نمیده..
شاید چند روزی هم حالتو نپرسه ..
ولی همه حواسش پیشه توئه..
شاید باهات قهر هم بکنه ..
ولی هیچ وقت راحت ازت دل نمی کنه !!!
یوقتایی ام دوست داره ولی مجبوره دل بکنه و بره...
مجبوره واسه همیشه تنهات بذاره...
مجبوره ...
یهو ناخواسته میره...
جوری ک حتی مهلت نداری واسه آخرین بار ببینیش
مگه عشق فقط باید یه جنس مخالف باشه ؟عاقا از من نصیحت نامه عاشقانه دیگه جواب نمیده دختره نامه رو به همه نشون میده ابروت میره..
Harvard_eng
کاربر بیش فعال
مگه عشق فقط باید یه جنس مخالف باشه ؟
نه کی گفته
اینکه شما مادرت و پدرت رو اندازه دنیا دوستشون داری این خودش عشق نیست؟؟؟!!!!
منم منظورم همین بود دوستم..
خیلی بده یه بغضو مدام قورت بدی و به جاش لبخند بزنی...
بعضی وقتا اینقد بده که احساس میکنم هر آن ممکنه خفه شم...
من خوبـــــــــــــــــما...
فقط یکم دلم گرفته...
غر نمیرنم دیگه...
میخوام بازم سکوت کنم..
فقط همین...
کاش بودی ...
کاش بازم مث قبلنا تا دلم میگرفت ومیرفتم تو اتاق درو میبستم
پشت سرم میومدی میگفتی وای به حالت بخوابی
بایدبریم بیرون شیرموز بستنی بخوریم من حوصله خونه رو ندارم...
کاش هنوزم با یه شیرموزبستنی همه ناراحتیمو یادم میرفت : )
دوست دارم...
خیلی بده یه بغضو مدام قورت بدی و به جاش لبخند بزنی...
بعضی وقتا اینقد بده که احساس میکنم هر آن ممکنه خفه شم...
من خوبـــــــــــــــــما...
فقط یکم دلم گرفته...
غر نمیرنم دیگه...
میخوام بازم سکوت کنم..
فقط همین...
کاش بودی ...
کاش بازم مث قبلنا تا دلم میگرفت ومیرفتم تو اتاق درو میبستم
پشت سرم میومدی میگفتی وای به حالت بخوابی
بایدبریم بیرون شیرموز بستنی بخوریم من حوصله خونه رو ندارم...
کاش هنوزم با یه شیرموزبستنی همه ناراحتیمو یادم میرفت : )
دوست دارم...
تقدیم به همه ی پدران مهربان این سرزمین
پدرم
پاره تنم ....
این بار از تو میگویم .....میگویم از روزهایی که با تمام سختیهای این دیار فرزندت را حمایت کردی ...
همه ی غصه هایم را ...همه ی اشکهایم را با دستان مهربان خود پاک کردی ....
وجود توست که مرا ارامش زندگی است ....
پدرم ..
دستانت مرا دلگرمی ........سینه های مردانه ات مرا تکیه گاهی بس محکم است ...
خنده هایت مرا غزلی دلچسب از زیباییهاست ...
اغوشت ..تفسیرچشمه جوشان صداقت و فداکاریست....
.از بدر تولد مرا میهمان اغوش پدرانه ات کردی .....تا به امروز که وجودت تولدی دوباره را به زندگی ام هدیه میدهد ....
من زندگی را در اغوش پرمحبت تو تجربه کرده ام .......من دنیا را در اغوش تو احساس کرده ام ...
من اسمان را .......زمین را از وجود پر از عشق تو دارم ...
اشک از چشمانم فرو ریخت .....دیدم که تاربه تار موهای به مانند شب سیاهت .....سپید شده بود ....
سپید شده بود موهایت از غصها و اشک هایی که برای خوشبختی و شادی فرزندت در زندگی نثار کرده بودی ..
پدرم ...
عطر نفسهای تو امید را در زندگی به من هدیه میکند .....شمیم عشق پدرانه ات تبلور عشق پروردگارم است ...
تویی که درهمه ی سختیها دستانت را سایه ای برای امن گاه زندگی من قرار دادی ...
پدرم ...مرا ببخش .....به خاطر همه ی سختیهایی که به خاطر من به جان خریده ای ....
مرا ببخش .........به خاطر همه ی غمها و غصه هایی که به خاطر من در زندگی خورده ای ....
مرا ببخش ......به خاطر اشکهایی که در زندگی ات برای من ریخته ای ...
دوستت دارم پدرم
دوستت دارم
نرگس فاطمی
پدرم
پاره تنم ....
این بار از تو میگویم .....میگویم از روزهایی که با تمام سختیهای این دیار فرزندت را حمایت کردی ...
همه ی غصه هایم را ...همه ی اشکهایم را با دستان مهربان خود پاک کردی ....
وجود توست که مرا ارامش زندگی است ....
پدرم ..
دستانت مرا دلگرمی ........سینه های مردانه ات مرا تکیه گاهی بس محکم است ...
خنده هایت مرا غزلی دلچسب از زیباییهاست ...
اغوشت ..تفسیرچشمه جوشان صداقت و فداکاریست....
.از بدر تولد مرا میهمان اغوش پدرانه ات کردی .....تا به امروز که وجودت تولدی دوباره را به زندگی ام هدیه میدهد ....
من زندگی را در اغوش پرمحبت تو تجربه کرده ام .......من دنیا را در اغوش تو احساس کرده ام ...
من اسمان را .......زمین را از وجود پر از عشق تو دارم ...
اشک از چشمانم فرو ریخت .....دیدم که تاربه تار موهای به مانند شب سیاهت .....سپید شده بود ....
سپید شده بود موهایت از غصها و اشک هایی که برای خوشبختی و شادی فرزندت در زندگی نثار کرده بودی ..
پدرم ...
عطر نفسهای تو امید را در زندگی به من هدیه میکند .....شمیم عشق پدرانه ات تبلور عشق پروردگارم است ...
تویی که درهمه ی سختیها دستانت را سایه ای برای امن گاه زندگی من قرار دادی ...
پدرم ...مرا ببخش .....به خاطر همه ی سختیهایی که به خاطر من به جان خریده ای ....
مرا ببخش .........به خاطر همه ی غمها و غصه هایی که به خاطر من در زندگی خورده ای ....
مرا ببخش ......به خاطر اشکهایی که در زندگی ات برای من ریخته ای ...
دوستت دارم پدرم
دوستت دارم
نرگس فاطمی
تقدیم به همه ی پدران مهربان این سرزمین
پدرم
پاره تنم ....
این بار از تو میگویم .....میگویم از روزهایی که با تمام سختیهای این دیار فرزندت را حمایت کردی ...
همه ی غصه هایم را ...همه ی اشکهایم را با دستان مهربان خود پاک کردی ....
وجود توست که مرا ارامش زندگی است ....
پدرم ..
دستانت مرا دلگرمی ........سینه های مردانه ات مرا تکیه گاهی بس محکم است ...
خنده هایت مرا غزلی دلچسب از زیباییهاست ...
اغوشت ..تفسیرچشمه جوشان صداقت و فداکاریست....
.از بدر تولد مرا میهمان اغوش پدرانه ات کردی .....تا به امروز که وجودت تولدی دوباره را به زندگی ام هدیه میدهد ....
من زندگی را در اغوش پرمحبت تو تجربه کرده ام .......من دنیا را در اغوش تو احساس کرده ام ...
من اسمان را .......زمین را از وجود پر از عشق تو دارم ...
اشک از چشمانم فرو ریخت .....دیدم که تاربه تار موهای به مانند شب سیاهت .....سپید شده بود ....
سپید شده بود موهایت از غصها و اشک هایی که برای خوشبختی و شادی فرزندت در زندگی نثار کرده بودی ..
پدرم ...
عطر نفسهای تو امید را در زندگی به من هدیه میکند .....شمیم عشق پدرانه ات تبلور عشق پروردگارم است ...
تویی که درهمه ی سختیها دستانت را سایه ای برای امن گاه زندگی من قرار دادی ...
پدرم ...مرا ببخش .....به خاطر همه ی سختیهایی که به خاطر من به جان خریده ای ....
مرا ببخش .........به خاطر همه ی غمها و غصه هایی که به خاطر من در زندگی خورده ای ....
مرا ببخش ......به خاطر اشکهایی که در زندگی ات برای من ریخته ای ...
دوستت دارم پدرم
دوستت دارم
نرگس فاطمی
خواهرم ...........بهترینم ....
روشنایی خانه .....هم به وجود پدر .....هم به وجود مادر و هم به وجود فرزند است ....
یک پدر در تمام زندگیش خوشبختی فرزندش رو میخواد ....
اگر پدر برای مدت زیادی خونه رو ترک کنه تو در کنار مادرت بمان و بدان هم مادر تکیه گاه فرزند است و هم فرزند تکیه گاه مادر ....
و یا زنده نگه داشتن یاد و خاطره اش اون رو در کنارت همیشه احساس کن ....
در کنار مادرت با یاد همیشگی پدرت خوشبخت باش و زندگی را زیبا کن عزیزم ....
تقدیم به تمام مادران مهربان این سرزمین
مادرم
ای زیباترین شعر خدا
این بار قلم قلبم را به دست گرفته ام و از تو مینویسم
از تو که اینه ای از وجود یگانه پروردگار عالمی ...
به یاد تو احساساتم را به روی گلبرگ های از جنس بوسه های خالقم... از نام تو را مینویسم ...
چشمانم را گشودم و بوسه ای از مهر بر گونه هایم یافتم .....
انگشتانم لمس شد از نگاهی پر از مهر و محبت ..
پرورش یافتم در بهشت اغوش تو مادرم
همیشه غم دلم را اشنایی .........اشکهایم را مرحمی از نوازش .....
توئی لایق ستودن .......توئی خورشید روشنی بخش همه ی لحظه های تاریک من .....
مادرم هستی من از هستی توست ....
دامن پاکت مامن چشمه های زلال عشق است .....عشقی از عاشقی پروردگار ...
عظمت اغوشت تفسیر اقیانوسی از ارامش است ...
مدیونم به تو .....زندگی ام را ....بی تو تاب دنیا را ندارم مادرم ...
عاشقی بی بهانه ات مرا تسکین همه ی تنهایی ها و نبودن هاست ....
دوستت دارم مادرم
نرگس فاطمی
مادرم
ای زیباترین شعر خدا
این بار قلم قلبم را به دست گرفته ام و از تو مینویسم
از تو که اینه ای از وجود یگانه پروردگار عالمی ...
به یاد تو احساساتم را به روی گلبرگ های از جنس بوسه های خالقم... از نام تو را مینویسم ...
چشمانم را گشودم و بوسه ای از مهر بر گونه هایم یافتم .....
انگشتانم لمس شد از نگاهی پر از مهر و محبت ..
پرورش یافتم در بهشت اغوش تو مادرم
همیشه غم دلم را اشنایی .........اشکهایم را مرحمی از نوازش .....
توئی لایق ستودن .......توئی خورشید روشنی بخش همه ی لحظه های تاریک من .....
مادرم هستی من از هستی توست ....
دامن پاکت مامن چشمه های زلال عشق است .....عشقی از عاشقی پروردگار ...
عظمت اغوشت تفسیر اقیانوسی از ارامش است ...
مدیونم به تو .....زندگی ام را ....بی تو تاب دنیا را ندارم مادرم ...
عاشقی بی بهانه ات مرا تسکین همه ی تنهایی ها و نبودن هاست ....
دوستت دارم مادرم
نرگس فاطمی
نامه خدا
امروز مینگرم همین لحظاتی که
فراموشت میکنم
بعد تا مشکلی پیش میاید
یادت میافتم
همین که خیلی خسته ام از دنیا
به اغوشت پناه میاورم
ولی انقدر عظیم دلم میخواهد در اغوشت باشم که
باور کن کسی نمیتواند درک کند جز خودت
راستی کی میایی بغلم میکنی
موهایم را نوازش میکنی و میگویی هر انکه را که اذیتت کرد نشانم بده انگاه تنها به اسمان اشاره کنم و میگویم
مرا انجا ببر
از کسی هیچ گله و شکایتی ندارم
اخر تنها گله از خودم دارم که نتوانستم مثل بقیه فکر کنم و زندگی کنم و حرف بزنم و ...
اخر نتوانستم همیشه تو را نادیده بگیرم
این وجدان درد مرا بیچاره میکند هرگاه فراموش میکنم نگاهت را
با بقیه کاری ندارم
مرا کنار خودت ببر ارامش ابدی من انجاست که تو هستی
نه ارامش کنار ادمها همیشه موقتی هست اگر به ارامش کنار ادمها عادت میکنند ادمها کاری ندارم اخر فهمیده ام چگونه همانی که باعث
ارامشت هست تو را نابود میکند
پس ارامش اول و اخرم همان تویی باش که
تحمل دیدن حتی یک قطره کوچک اشکم را نداری
خدای من حرف بسیار هست در دلم
ولی خودت میدانی مابقی را
بگذار مابقی حرفهایمان را در تنهایمان به تو بگویم
دوستت دارم خدای مهربان
a.m
امروز مینگرم همین لحظاتی که
فراموشت میکنم
بعد تا مشکلی پیش میاید
یادت میافتم
همین که خیلی خسته ام از دنیا
به اغوشت پناه میاورم
ولی انقدر عظیم دلم میخواهد در اغوشت باشم که
باور کن کسی نمیتواند درک کند جز خودت
راستی کی میایی بغلم میکنی
موهایم را نوازش میکنی و میگویی هر انکه را که اذیتت کرد نشانم بده انگاه تنها به اسمان اشاره کنم و میگویم
مرا انجا ببر
از کسی هیچ گله و شکایتی ندارم
اخر تنها گله از خودم دارم که نتوانستم مثل بقیه فکر کنم و زندگی کنم و حرف بزنم و ...
اخر نتوانستم همیشه تو را نادیده بگیرم
این وجدان درد مرا بیچاره میکند هرگاه فراموش میکنم نگاهت را
با بقیه کاری ندارم
مرا کنار خودت ببر ارامش ابدی من انجاست که تو هستی
نه ارامش کنار ادمها همیشه موقتی هست اگر به ارامش کنار ادمها عادت میکنند ادمها کاری ندارم اخر فهمیده ام چگونه همانی که باعث
ارامشت هست تو را نابود میکند
پس ارامش اول و اخرم همان تویی باش که
تحمل دیدن حتی یک قطره کوچک اشکم را نداری
خدای من حرف بسیار هست در دلم
ولی خودت میدانی مابقی را
بگذار مابقی حرفهایمان را در تنهایمان به تو بگویم
دوستت دارم خدای مهربان
a.m
پپروردگارا! تورا به خاطر حس تملک نسبت به بی نظیر ترین مرد دنیا، سپاس می گویم و عاشقانه می ستایم...
پپروردگارا! تورا به خاطر حس تملک نسبت به بی نظیر ترین مرد دنیا، سپاس می گویم و عاشقانه می ستایم...
همسرم!
آغوش ات را می ستایم
وقتی دستانت را به کمرم می بخشی...
عطر نفس هایت را به صورتم...
آرامش را میهمان می شوم...
و به زندگی و آینده ام دلخوش...
تو با خلق و خوی اهورایی ات...
تو با عشق و احساس مجنون واریت...
تو با وفاداری و صبر فرهاد گونه ات...
مرا عاشق تر از لیلی؛ بی تاب تر از شیرین می کنی...
مگر بر دنیا چه حقی داشته ام، جز خوشبختی!
و حال که ایدال ترین مرد دنیا...
با عطر نفسهایش،با دستان پر سخاوتش،با دل دریایی، احساس منحصر به فرد و سایه گاه آغوشش ...
تکه ی گمگشته ی پازل هستی و آینده ی من...
تکیه گاه من، همسر من، همدل و همراه من خطاب شده؛ باید شکر گذار باشم...
پس با چشمان خیس از ترنم بارانی زلال، روحم را تطهیر می دهم
و از اعماق قلبی که تنها یک شاهراده دارد، آوای شکر گذاری سر می دهم؛ نغمه ی نیایش می خوانم
و آیه ی محبت را تلاوت می کنم...
پروردگارا!
تورا به خاطر حس تملک نسبت به بی نظیر ترین مرد دنیا، سپاس می گویم و عاشقانه می ستایم...
نازنین فاطمه جمشیدی
پپروردگارا! تورا به خاطر حس تملک نسبت به بی نظیر ترین مرد دنیا، سپاس می گویم و عاشقانه می ستایم...
همسرم!
آغوش ات را می ستایم
وقتی دستانت را به کمرم می بخشی...
عطر نفس هایت را به صورتم...
آرامش را میهمان می شوم...
و به زندگی و آینده ام دلخوش...
تو با خلق و خوی اهورایی ات...
تو با عشق و احساس مجنون واریت...
تو با وفاداری و صبر فرهاد گونه ات...
مرا عاشق تر از لیلی؛ بی تاب تر از شیرین می کنی...
مگر بر دنیا چه حقی داشته ام، جز خوشبختی!
و حال که ایدال ترین مرد دنیا...
با عطر نفسهایش،با دستان پر سخاوتش،با دل دریایی، احساس منحصر به فرد و سایه گاه آغوشش ...
تکه ی گمگشته ی پازل هستی و آینده ی من...
تکیه گاه من، همسر من، همدل و همراه من خطاب شده؛ باید شکر گذار باشم...
پس با چشمان خیس از ترنم بارانی زلال، روحم را تطهیر می دهم
و از اعماق قلبی که تنها یک شاهراده دارد، آوای شکر گذاری سر می دهم؛ نغمه ی نیایش می خوانم
و آیه ی محبت را تلاوت می کنم...
پروردگارا!
تورا به خاطر حس تملک نسبت به بی نظیر ترین مرد دنیا، سپاس می گویم و عاشقانه می ستایم...
نازنین فاطمه جمشیدی
کاش مخابرات
یه روز صبح بهت اس ام اس میداد:
مشترک محترم و عزیز ما،
شما قبلا در طول روز فلان شماره رو دویست بار میگرفتی
اس ام اس که حرفش رو نزن،
اینقدر زیاد بود که ما حساب کتابش از دستمون در میرفت
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود
که برا خودمون سیوش میکردیم
حتی یه شب، ( زمستون بود فکر کنم)، اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین و ما هم هی گوش میدادیم
که پای تلفن خوابمون برد،
یادمون رفت بقیه پول تلفن شما رو حساب کتاب کنیم
حالا مشترک
حالا مشترک محترم و عزیز،
چی شده که این روزا دیگه خبری ازت نیست؟
چیزی شده؟
چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری؟
یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی
منِ مخابرات، اون دوره رو باهاتون زندگی کردم، حقمه که بدونم
تو هم اس ام اس بدی بگی:
بیخیال رفیق،
این روزا هم میگذره.....
یه روز صبح بهت اس ام اس میداد:
مشترک محترم و عزیز ما،
شما قبلا در طول روز فلان شماره رو دویست بار میگرفتی
اس ام اس که حرفش رو نزن،
اینقدر زیاد بود که ما حساب کتابش از دستمون در میرفت
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود
که برا خودمون سیوش میکردیم
حتی یه شب، ( زمستون بود فکر کنم)، اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین و ما هم هی گوش میدادیم
که پای تلفن خوابمون برد،
یادمون رفت بقیه پول تلفن شما رو حساب کتاب کنیم
حالا مشترک
حالا مشترک محترم و عزیز،
چی شده که این روزا دیگه خبری ازت نیست؟
چیزی شده؟
چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری؟
یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی
منِ مخابرات، اون دوره رو باهاتون زندگی کردم، حقمه که بدونم
تو هم اس ام اس بدی بگی:
بیخیال رفیق،
این روزا هم میگذره.....
[h=2][/h]
آهـــــــــآﮮ رقیــب...
یـآدت بآشــد..
کـم حوصلـﮧ ست..
ظـآهـرش جـدﮮ .. امـآ دلـــﮯ دآرد کـﮧ مهربـآنـﮯاش بـﮧ وسعـت یک آقیـآنوس است !!
بد قـول نیـست .. امـآ کـم مـﮯآورد و سر قولَ ش نمـﮯمـآند !!
همیشـﮧ دنبـآل بهـآنـﮧ است .. بهـآنـﮧ دستش نده !!
خستـه کـﮧ بآشـد .. تنهـآیش بگــذآر !!
اگـر نآرآحتت کـرد ..
بـﮧ لحن صدآیش توجـﮧ کن !!
اگـر پشیمـآنـﮯ در آن مـوج مـﮯزد..
دیگـر اصرآر بـﮧ عذر خوآهـﮯ نکن !!
چون مغـــــرور است.. !!
بـﮧ حرمت دوست دآشتن غرورش رآ نـکشن !!
نوازشش کن .. بـﮧ نوآزش نیــآز دآرد !!
رآز دآرش بآش .. همیشـﮧ نیـآز دآرد خودش رآ خآلــﮯ کند !!
اگـر دیدﮮ لــج کرد .. عیب ندآره کوتـآه بیـآ !!
چند وقتـﮯ کـﮧ مـﮯگذرد خود بـﮧ خود از کـآرش پشیمـآن مـﮯشود !!
بخـآطرش طرفـدآر پرسپولیـس بآش !!
از همین حـآلآ بـدآن کـﮧ ..
او هیــچ وقت تو رآ بر رفیــق هـآیش ترجیـح نمـﮯدهد ..!!!!!!
و امـآ عصبـآنیتــش ...!!!!!
خـودم هم هنـوز بآ آن کنـآر نیـآمدم ..
شـآید تو بتـوآنــﮯ !!
شـآید !!!!
یـآدت بآشــد..
کـم حوصلـﮧ ست..
ظـآهـرش جـدﮮ .. امـآ دلـــﮯ دآرد کـﮧ مهربـآنـﮯاش بـﮧ وسعـت یک آقیـآنوس است !!
بد قـول نیـست .. امـآ کـم مـﮯآورد و سر قولَ ش نمـﮯمـآند !!
همیشـﮧ دنبـآل بهـآنـﮧ است .. بهـآنـﮧ دستش نده !!
خستـه کـﮧ بآشـد .. تنهـآیش بگــذآر !!
اگـر نآرآحتت کـرد ..
بـﮧ لحن صدآیش توجـﮧ کن !!
اگـر پشیمـآنـﮯ در آن مـوج مـﮯزد..
دیگـر اصرآر بـﮧ عذر خوآهـﮯ نکن !!
چون مغـــــرور است.. !!
بـﮧ حرمت دوست دآشتن غرورش رآ نـکشن !!
نوازشش کن .. بـﮧ نوآزش نیــآز دآرد !!
رآز دآرش بآش .. همیشـﮧ نیـآز دآرد خودش رآ خآلــﮯ کند !!
اگـر دیدﮮ لــج کرد .. عیب ندآره کوتـآه بیـآ !!
چند وقتـﮯ کـﮧ مـﮯگذرد خود بـﮧ خود از کـآرش پشیمـآن مـﮯشود !!
بخـآطرش طرفـدآر پرسپولیـس بآش !!
از همین حـآلآ بـدآن کـﮧ ..
او هیــچ وقت تو رآ بر رفیــق هـآیش ترجیـح نمـﮯدهد ..!!!!!!
و امـآ عصبـآنیتــش ...!!!!!
خـودم هم هنـوز بآ آن کنـآر نیـآمدم ..
شـآید تو بتـوآنــﮯ !!
شـآید !!!!
مـن هــر روز برایـت نامـــــه می نویسـم
و نامــه هایم را به دسـتِ کبوتــرِ نامه بـــر می دهـم تا به دستـت برسانـد
ولـی هر بـار که کبوتـر برمی گــردد نامــه ی خـودم را برمی گردانـــد..
هـر روز از کبوتــر می پرســـم: «نبـــــود؟»
و او هـر روز می گویــد: «او همیـــن جاســت»
اگر اینجایـــــی پس چـرا مــــن نـمــی بینمـــت؟
هر روز نامه هایم را به پستچی میدهم
بی نشان هیچ ادرسی ندارد
هر بار نامه هایم برگشت میخورد
میگویند مخاطب انجا نیست
دلم سخت میگیرد
از برگشت تک تک نامه هایم
چقدر بی تابی میکند دلم وقتی
میخواهم کنارت باشم
وقتی میان تمام نگاه ها به دنبال نگاهت هستم
نمیدانی چه سخت میگذرد وقتی
اصلا ......
فقط دوستت دارم
عزیزترین فلبم
a.m
بی نشان هیچ ادرسی ندارد
هر بار نامه هایم برگشت میخورد
میگویند مخاطب انجا نیست
دلم سخت میگیرد
از برگشت تک تک نامه هایم
چقدر بی تابی میکند دلم وقتی
میخواهم کنارت باشم
وقتی میان تمام نگاه ها به دنبال نگاهت هستم
نمیدانی چه سخت میگذرد وقتی
اصلا ......
فقط دوستت دارم
عزیزترین فلبم
a.m
کنارم که هستی....
زمان هم مثل من دستاچه میشود....
عقربه ها دوتا یکی ...میپرند....
اما همین که میروی.....
تاوان دستاچگی های ساعت را هم...
من باید پس بدهم.....
جانم را میگیرند ثانیه های بی تو.....
زمان هم مثل من دستاچه میشود....
عقربه ها دوتا یکی ...میپرند....
اما همین که میروی.....
تاوان دستاچگی های ساعت را هم...
من باید پس بدهم.....
جانم را میگیرند ثانیه های بی تو.....
ای نـــا رفیـق.. بــه کــدامیــن گُنـــاه نــاکـــرده..
تـــازیـــانــه زدی بــر اعتمـــادمـ
زیـــر پـــایـمـ را زود خـــالـــی کــــردی . ســلام پـُـــر مهــــرتــ
را بــــاور میکــــردمـ. یــــا پـــاشیــدن زَهــــر نـــامَـــردیـتــ را
خنجــری از پشـت در قَلبـــمـ فــــــرو رفـــت
پُشـــت
ســـــرمـ را نگـــــــاه کــــــردم .. کســـــی جـــــــز تــــــو نبــــود
تـــازیـــانــه زدی بــر اعتمـــادمـ
زیـــر پـــایـمـ را زود خـــالـــی کــــردی . ســلام پـُـــر مهــــرتــ
را بــــاور میکــــردمـ. یــــا پـــاشیــدن زَهــــر نـــامَـــردیـتــ را
خنجــری از پشـت در قَلبـــمـ فــــــرو رفـــت
پُشـــت
ســـــرمـ را نگـــــــاه کــــــردم .. کســـــی جـــــــز تــــــو نبــــود
این اتفاق قشنگیه دلم میخواد بنویسمش
وقتی دو نفر هم دوست دارند سوار ماشین میشن
بعد وقتی که میخواد بهت یه چیز نشون بده که همیشه باهاش حس ارامش پیدا میکنه
انوقت بی مقدمه گوشیش خاموش میکنه و بهت نگاه میکنه و میگه تو هم خاموش کن دوست دارم که فقط من و تو
حواست نگاهت حضورت فکرت همه چیزت مال من باشه
بعد که خاموش میکنی دستت میگیره
و انوقت میبره به خلوتی که دوست داشت همیشه شریک همراهش باشه
وقتی اصلا نمیدونی اصلا وقتی کسی دوست داری که دوستت داره ها خوشبختی
چه برسه که وقتهای دو نفرتون فقط تمام حواسش به تو باشه نه هیچ کس دیگه
حتی وقتی تنها نیست هم
حواسش به تو باشه و هر وقت بهتر از تو هم نزدیکش رفت لبخند معنی داری به لبش بشینه و بگه مال من
فقط مال من نگاهشم نمیکنه و راهش میکشه و میره
این عشق واقعی هست
وقتی دو نفر هم دوست دارند سوار ماشین میشن
بعد وقتی که میخواد بهت یه چیز نشون بده که همیشه باهاش حس ارامش پیدا میکنه
انوقت بی مقدمه گوشیش خاموش میکنه و بهت نگاه میکنه و میگه تو هم خاموش کن دوست دارم که فقط من و تو
حواست نگاهت حضورت فکرت همه چیزت مال من باشه
بعد که خاموش میکنی دستت میگیره
و انوقت میبره به خلوتی که دوست داشت همیشه شریک همراهش باشه
وقتی اصلا نمیدونی اصلا وقتی کسی دوست داری که دوستت داره ها خوشبختی
چه برسه که وقتهای دو نفرتون فقط تمام حواسش به تو باشه نه هیچ کس دیگه
حتی وقتی تنها نیست هم
حواسش به تو باشه و هر وقت بهتر از تو هم نزدیکش رفت لبخند معنی داری به لبش بشینه و بگه مال من
فقط مال من نگاهشم نمیکنه و راهش میکشه و میره
این عشق واقعی هست
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
نامه ھای عاشقانه ی نیما | ادبیات | 4 | |
|
معرفی کامل ۹ تا از قدیمی ترین لغت نامه های ایران و جهان | ادبیات | 0 | |
|
دل نامه یا نامه دل | ادبیات | 9509 | |
|
نامه | ادبیات | 0 | |
|
معرفي نامه دوستان ادبياتي .... | ادبیات | 41 |