Niima
-
این مطلب چون مربوط به گاز هست در این تالار قرار دادم
مشكل مصرف بيروية بنزين و كمبود آن به حدي جدي است كه در روزهاي اخير، بحث جيرهبندي بنزين را به عنوان تنها راه چاره مطرح ساخته است. بنا به عقيده غالب صاحبنظران، با توجه به منابع عظيم گازي كشور، حركت به سمت گازسوز كردن خودروها، يكي از راههاي حل بلندمدت اين مشكل ميباشد. اما حركت به سمت جايگزيني بنزين و گازوئيل با گاز طبيعي، با موانعي روبروست و تدبيرهاي ويژهاي را ميطلبد. در مطلب زير در زمينه برخي از اين مسائل، با مهندس عليرضا فيض بخش، مدير پروژه توليد خودروهاي گازسوز شركت ايران خودرو به گفتگو نشستهايم:
=ضمن تشكر، لطفاً به عنوان شروع بحث، در ارتباط با علت گازسوز كردن خودروها و ورود ايرانخودرو به اين عرصه توضيح دهيد.
¡ در سالهاي اخير افزايش توليد خودروهاي داخلي، معضلاتي نظير افزايش مصرف سوخت و افزايش آلايندگي هوا را به دنبال داشت. اين مساله با توجه به محدوديتهايي كه كشور ما از نظر تامين سوخت دارد، توجه به جايگزيني سوختهاي معمول نظير بنزين و گازوئيل را با سوختهاي ديگر اهميتي دوچندان بخشيد. در كنار اين مساله وجود ذخاير عظيم گازي كشور نظير پارس جنوبي، ما را به اين سمت سوق ميدهد كه بخشي از سوختهاي فسيلي خود را به گاز طبيعي اختصاص دهيم. از اين رو دولت اقدام به جايگزيني بخشي از بنزين و گازوئيل مصرفي خودروها با گاز طبيعي كرده و بهدنبال آن خودروسازهاي داخلي را به سمت ساخت اتومبيلهاي گازسوز تشويق و ترغيب نموده است. درهمين راستا ما نيز در ايرانخودرو بهدنبال ايجاد زيرساختهاي مناسب براي توليد خودروهاي گازسوز هستيم
.
= شركت ايران خودرو بهعنوان بزرگترين توليدكنندة خودرو در ايران، چه اقداماتي در زمينه گازسوز كردن خودروها انجام داده و چه برنامههايي براي آينده در نظر دارد؟
¡ ما با سازمان بهينهسازي مصرف سوخت قراردادي داريم كه طبق آن بايد از سال 82 تا سال 84، حدود 254 هزار خودروي گازسوز توليد نماييم. تفاوت "توليد خودروي گازسوز" با "تبديل خودروي بنزيني به گازسوز" در اين است كه در مورد خودروهاي تبديلي، گارانتي كه در مورد خودروي گازسوز وجود دارد، لحاظ نميشود. ما بهعنوان سازنده خودرو، بايستي خودرو را با هدف مصرف گاز طبيعي طراحي كنيم و كليه شرايط لازم را مدنظر قرار دهيم. ما در مرحله اول سعي داريم مسير طراحي و تغييرات لازم را براي تغيير سوخت خودرو به گاز طبيعي انجام دهيم و همزمان با اين حركت، خطوط ايران خودرو را تا جايي كه مقدور است، جهت توليد خودروهاي دوسوخته نيز آماده نماييم.
= به نظر ميرسد اقداماتي كه به آن اشاره نموديد، در افق كوتاه مدت ميباشد. آيا براي بلندمدت نيز برنامهاي داريد؟
¡ ما براي دورههاي بلندمدت نيز پيشبينيهايي كردهايم كه البته عملي كردن آنها نياز به اعتبارات ويژه و خاص خود دارد. در اين برنامههاي بلندمدت، از پايه به توليد خودروي گازسوز اقدام ميشود؛ يعني بيش از اينكه به پلتفرم و ساختمان خودرو پرداخته شود، طراحي موتور مورد مطالعه و بررسي قرار ميگيرد. زيرا اگر بخواهيم از مزاياي گاز طبيعي در خودرو استفاده كنيم، ميبايست موتور را نيز سازگار با گاز طبيعي طراحي كنيم. تبديل موتور بنزينسوز به گازسوز، براي كوتاهمدت جواب ميدهد اما براي بلندمدت بايد موتور را از پايه جهت مصرف گاز طبيعي طراحي نمود تا با تمام شرايط گاز طبيعي مطابقت داشته باشد. در اين مورد نيز مطالعات و ارزيابيهاي لازم در ايران خودرو انجام شده و نتايج مفيدي بهدست آمده است. منتها اجرايي كردن اين نتايج نياز به اعتبارات ويژه و توجه مسؤلين به اين امر دارد.
= آيا در زمينه گازسوز كردن خودروها با مشكلات فني نيز روبرو بوديد؟
¡ما تاكنون با مشكلات فني خاصي روبرو نشدهايم. تكنولوژي توليد و تبديل خودروهاي گازسوز، تكنولوژي جديدي نيست؛ يك تكنولوژي حداقل چهل، پنجاه ساله ميباشد كه رشد خود را كرده است. در ايران استعداد جذب و قابليت بهرهگيري از اين تكنولوژي را در سطوح طراحي و ساخت داريم؛ حتي ميتوانيم بهراحتي اين تكنولوژي را بومي نماييم. ما زياد در اين مورد با دنيا اختلاف جدي نداريم، ولي بههرحال مساله اخذ تكنولوژي و بوميسازي آن نياز به برنامه دقيق و جامع و همچنين نياز به منابع مالي مناسب دارد.
= در حال حاضر در كشور CNG بعنوان سوخت اصلي وسائل نقليه گازسوز برگزيده شده است؛ اما در كشورهاي پيشرفته نظير آمريكا و كشورهاي اروپايي، بر روي انواع ديگري از سوختهاي گازي نظير LNG وANG و مشتقاتي نظير DME و متانول نيز سرمايهگذاري شده و با توجه به مزاياي آنها از نظر زيستمحيطي، اقتصادي و فني نسبت به CNG، در وسائل نقليه اين كشورها مورد استفاده قرار ميگيرند. بعنوان نمونه اكثريت ناوگان حملونقل سنگين آمريكا از سوخت LNG استفاده مينمايند. آيا در ايران بررسيهاي لازم در اين زمينه صورت پذيرفته است. به عبارت ديگر بنابر چه معياري CNG بعنوان اولويت انتخاب شده است؟
¡ انتخاب اينكه به سمت CNG برويم، انتخاب دولت بوده و به احتمال زياد از نظرات كارشناسان و متخصصان استفاده شده است. LNG تكنولوژي بالاتر و پيچيدهتري نياز دارد. LNG ، DME و حتي متانول سوختهاي مناسبي هستند. منتها اگر ما بخواهيم خود را معطل دستيابي به تكنولوژي LNG نماييم، فرصتها را از دست ميدهيم. ما ميبايست در دورههاي كوتاه مدت و ميان مدت از دروازه CNG عبور كنيم.
اگر ما ميآمديم و تنها روي LNG و DME كار ميكرديم بايد چند سال وقت صرف ميكرديم و مطابق قبل خودروي بنزيني توليد ميكرديم و همانند گذشته با معضلات استفاده از خودروهاي بنزيني دست و پنجه نرم مينموديم. اما به خودروهاي CNG سوز روي آورديم و همينگونه كه در حال حاضر از خودروهاي بنزيني به سمت توليد خودروهاي CNG سوز ميرويم، يك زمان نيز به سمت خودروهاي LNG و حتي ANG خواهيم رفت. اگر درصدد باشيم سريع جواب بگيريم، بايد به سمت خودروهاي CNG برويم. در حال حاضر كه با بحران واردات بنزين در كشور روبرو هستيم بايد سريع جواب بگيريم.
=با توجه به مزاياي استفاده از گاز طبيعي بعنوان سوخت جايگزين بنزين و گازوئيل، توجه مسؤلين به اين مسئله را تا چه حد جدي ارزيابي ميكنيد؟
¡ ما در مجموع با سازمان بهينهسازي مصرف سوخت طرف هستيم و توجه آنها را به اين مساله مثبت ارزيابي ميكنيم. سازمان بهينهسازي در اين مورد، هم دقيق برنامهريزي ميكند و هم خوب كمك مينمايد. اما به نظر ما بهعنوان يك خودروساز درگير در اين مساله، اين كار بزرگتر از اين است كه تنها با حمايتهاي سازمان بهينهسازي مصرف سوخت به موفقيت دست پيدا كند. قطعاً حمايتهاي بزرگتري را ميطلبد. به نظر بنده خود سازمان بهينهسازي نياز به حمايتهاي بيشتر و بالاتري دارد تا بتواند كار را پيش ببرد و از عهده اين رسالت برآيد.
تنها صرف اينكه سازمان بهينهسازي به ما فشار بياورد كه ما خودروهاي خودمان را تبديل كنيم نميتوان پروژه را به جايي رساند. به نظر من سازمان بهينهسازي مصرف سوخت با توجه به اينكه در اين مورد خوب عمل مينمايد، خود بايد مورد حمايت جدي قرار بگيرد.
=ما در كشورهاي موفق در زمينه گازسوز كردن خودروها، ائتلافي از كليه بخشهاي درگير در اين زمينه را ميبينيم كه تصميمگيريها و برنامهريزيهايي كه در حوزه گازسوزكردن خودروها انجام ميشود، از طريق اين ائتلاف بوده و آن حمايتهايي كه شما فرموديد از طريق اين ائتلاف جلب ميشود. بهعنوان مثال انجمن خودروهاي گازسوز آمريكا، ائتلاف خودروهاي گازسوز اروپا و يا دفتر خودروهاي گازسوز استراليا نمونههايي از اين ائتلافها هستند كه در كنار رايزني با مسئولان جهت گرفتن حمايتهاي لازم، يك هماهنگي و انسجام قابل قبولي را در حركت به سمت جايگزيني سوختهاي فسيلي با گاز طبيعي بهوجود آوردهاند. به نظر شما وجود چنين ائتلافي در كشور ما، با توجه به اهداف بزرگي كه در اين زمينه داريم، ضروري نميباشد؟
¡ من فكر ميكنم، وجود و تشكيل چنين ائتلافي كاملاً ضروري است. منتها در كشورهاي مختلف، ماهيت چنين ائتلافهايي متفاوت ميباشد. در كشور ما با شرايط موجود، مبناي چنين ائتلافي ميبايست دولتي باشد. زيرا علاوه بر اينكه زيرساخت كشور ما دولتي است، خيلي از نهادهايي كه درگير مساله گازسوز كردن ميباشند، به نحوي وابسته به دولت هستند.
اگر بخواهيم چنين ائتلافي را شكل دهيم، ميبايست از طريق دولت و حداقل در سطح يك وزارتخانه اين كار را انجام دهيم؛ يعني يك معاون رئيس جمهور و يا حداقل يك وزير سرمنشا و راس اين ائتلاف قرار بگيرد تا يكسري اختيارات خاصي را از جانب رئيس جمهور بر عهده بگيرد. آنگاه كه اين ائتلاف بعبارتي فراوزارتخانهاي شد، تصميماتي كه اتخاذ ميكند در كليه بخشها قابل قبول بوده و بهقول معروف حرف آن برو دارد.
به عنوان نمونه ما تنها يك كلمة "ايستگاه و جايگاه سوخترساني" را بيان ميكنيم و به سادگي از كنار آن ميگذريم. مثلاً ميگوييم جايگاه سوخت گاز نياز داريم و تعداد جايگاههاي گاز طبيعي كم است. اين درحالي است كه يك جايگاه از قسمتهاي متعددي تشكيل شده و بخشها و سازمانهاي مختلفي در احداث آن دخالت دارند. در مرحله اول نياز به زمين مناسب دارد، زمين كه از طريق شهرداري تامين شد، برق مورد نياز آن بايد تامين شود. در اينجا وزارت نيرو درگير ميشود و به نوعي برق آن را تامين ميكند.
در مرحله بعد نياز به گاز دارد كه ميبايست از طريق شركت ملي گاز تامين شود، وزارت نيرو و شركت گاز ميخواهند برق و گاز را تامين كنند، آنگاه با مشكل مجوز حفاري روبرو ميشوند. اين مشكل كه حل شد، تازه مساله تامين تجهيزات پيش ميآيد. بنابراين مشاهده ميشود كه كار، كار بزرگ و پيچيدهاي است. لذا بايد كسي در راس كار باشد كه به تمام نهادها و حوزهها اشراف داشته باشد تا با برنامهريزي جامع و هماهنگ به صورت فراوزارتخانهاي آن را جزء به جزء پيگيري نمايد تا اين طرح به سرانجام مناسبي برسد. وجود ائتلافي كه شما بدان اشاره كرديد در اين زمينه بسيار مؤثر است؛ زيرا از طريق آن، كليه بخشها با يكديگر هماهنگ شده و يكديگر را حمايت مينمايند. متاسفانه ما در خيلي موارد، حركتهاي ضدحمايتي نامناسبي را مشاهده ميكنيم كه مجبوريم براي حفظ منافع خودمان، دست به كارهاي عجيب و غريب و خارج از برنامههاي تعيين شده بزنيم
.
اگر هماهنگيهاي لازم صورت پذيرد ديگر به اين مشكل برنميخوريم كه مثلاً شركت ايران خودرو ديزل تعداد زيادي خودرو گازسوز توليد نمايد و بدليل برخي مشكلاتي كه به ايرانخودرو نيز ارتباطي ندارد، نتواند آنها را تحويل شركت واحد بدهد و از طرف ديگر، اول مهر شركت واحد تعداد زيادي خودروي ديزلي وارد كند. اين مسائل همه حاصل ناهماهنگيهاي موجود است كه نه سازمان محيطزيست مقصر است، نه ايران خودرو ديزل مقصر است، نه شركت واحد و نه وزارت كشور، بلكه مجموعه كار بهدليل عدم تلاش براي هماهنگي مقصر هستند.
=يك بحث اساسي و مهم در زمينه جايگزيني سوختهايي نظير بنزين وگازوئيل با گاز طبيعي، فرهنگسازي و فعاليتهاي تبليغي آگاه كننده ويژه، جهت تشويق مردم به استفاده از سوخت جديد، با ويژگيهاي جديد ميباشد. شما بهعنوان يكي از سازندگان اصلي خودروهاي گازسوز، چه فعاليتهايي را در اين زمينه انجام دادهايد؟
¡ اين مسئله بايد از چند جانب مورد تحليل قرار گيرد. مردم ما يك تجربه نه چندان مناسبي را در زمينه LPG پشت سرگذاشتهاند كه تا مدتي كار را با مشكل مواجه كرد. در ابتداي طرح LPG سوز كردن خودروها، عليرغم افتهايي كه در توان خودرو و كوچك شدن فضاي داخلي خودرو وجود داشت، مردم به دليل مزيتهاي اقتصادي اين خودروها، استقبال خوبي به عمل آوردند. اما پس از مدتي با كمبود جايگاه سوخترساني، كوپني شدن و ساعتها قرار گرفتن در صف به منظور سوختگيري مواجه شدند.
ما امسال در نمايشگاه خودرو جهت پي بردن به اين مساله كه اين تغيير رفتار در مردم تا چه حد امكانپذير است، براي اولين بار در دنيا، روي خودروهاي CNG يك كلينيك بازار ايجاد كرديم. در اين كلينيكبازار، يك جامعه آماري مشخصي را انتخاب كرديم و آنها را به نمايشگاه دعوت كرديم. بخشي از اين جامعه آماري را LPG سوارها و بخش ديگر را بنزيني سوارها تشكيل ميدادند. در ابتداي كار پيش از اينكه آنها را نسبت به مزاياي CNG آگاه نماييم، فرمي را جهت پركردن به آنها تحويل داديم كه بهوسيله آنها پر شد. بار دوم پس از اينكه توجيهات لازم صورت گرفت فرمهاي مذكور پر شد و در مرحله ديگر، پس از اينكه، اين جامعه آماري را از طريق استفاده از خودروهاي CNG سوز در نمايشگاه، با ويژگيهاي CNG آشنا كرديم، فرمها را بوسيله آنها تكميل نموديم.
پس از ارزيابيهاي لازم، اين مساله كاملاً مشهود بود كه با يكسري آگاهسازيهاي مناسب، اين تغيير رفتار در مردم بهراحتي ايجاد خواهد شد. بنابراين اگر منابع گاز طبيعي فشرده براحتي در اختيار مردم قرار بگيرد و ايستگاههاي گاز طبيعي به وفور پمپهاي بنزين بوده و يا حداقل نسبت به پمپهاي بنزين قابل مقايسه باشد و دولت نيز يك مزيت قيمتي مناسب را در اين زمينه ايجاد كند، تمايل مردم به استفاده از سوخت گازي به مراتب بيشتر از بنزين خواهد شد.
مشكل مصرف بيروية بنزين و كمبود آن به حدي جدي است كه در روزهاي اخير، بحث جيرهبندي بنزين را به عنوان تنها راه چاره مطرح ساخته است. بنا به عقيده غالب صاحبنظران، با توجه به منابع عظيم گازي كشور، حركت به سمت گازسوز كردن خودروها، يكي از راههاي حل بلندمدت اين مشكل ميباشد. اما حركت به سمت جايگزيني بنزين و گازوئيل با گاز طبيعي، با موانعي روبروست و تدبيرهاي ويژهاي را ميطلبد. در مطلب زير در زمينه برخي از اين مسائل، با مهندس عليرضا فيض بخش، مدير پروژه توليد خودروهاي گازسوز شركت ايران خودرو به گفتگو نشستهايم:
=ضمن تشكر، لطفاً به عنوان شروع بحث، در ارتباط با علت گازسوز كردن خودروها و ورود ايرانخودرو به اين عرصه توضيح دهيد.
¡ در سالهاي اخير افزايش توليد خودروهاي داخلي، معضلاتي نظير افزايش مصرف سوخت و افزايش آلايندگي هوا را به دنبال داشت. اين مساله با توجه به محدوديتهايي كه كشور ما از نظر تامين سوخت دارد، توجه به جايگزيني سوختهاي معمول نظير بنزين و گازوئيل را با سوختهاي ديگر اهميتي دوچندان بخشيد. در كنار اين مساله وجود ذخاير عظيم گازي كشور نظير پارس جنوبي، ما را به اين سمت سوق ميدهد كه بخشي از سوختهاي فسيلي خود را به گاز طبيعي اختصاص دهيم. از اين رو دولت اقدام به جايگزيني بخشي از بنزين و گازوئيل مصرفي خودروها با گاز طبيعي كرده و بهدنبال آن خودروسازهاي داخلي را به سمت ساخت اتومبيلهاي گازسوز تشويق و ترغيب نموده است. درهمين راستا ما نيز در ايرانخودرو بهدنبال ايجاد زيرساختهاي مناسب براي توليد خودروهاي گازسوز هستيم
= شركت ايران خودرو بهعنوان بزرگترين توليدكنندة خودرو در ايران، چه اقداماتي در زمينه گازسوز كردن خودروها انجام داده و چه برنامههايي براي آينده در نظر دارد؟
¡ ما با سازمان بهينهسازي مصرف سوخت قراردادي داريم كه طبق آن بايد از سال 82 تا سال 84، حدود 254 هزار خودروي گازسوز توليد نماييم. تفاوت "توليد خودروي گازسوز" با "تبديل خودروي بنزيني به گازسوز" در اين است كه در مورد خودروهاي تبديلي، گارانتي كه در مورد خودروي گازسوز وجود دارد، لحاظ نميشود. ما بهعنوان سازنده خودرو، بايستي خودرو را با هدف مصرف گاز طبيعي طراحي كنيم و كليه شرايط لازم را مدنظر قرار دهيم. ما در مرحله اول سعي داريم مسير طراحي و تغييرات لازم را براي تغيير سوخت خودرو به گاز طبيعي انجام دهيم و همزمان با اين حركت، خطوط ايران خودرو را تا جايي كه مقدور است، جهت توليد خودروهاي دوسوخته نيز آماده نماييم.
= به نظر ميرسد اقداماتي كه به آن اشاره نموديد، در افق كوتاه مدت ميباشد. آيا براي بلندمدت نيز برنامهاي داريد؟
¡ ما براي دورههاي بلندمدت نيز پيشبينيهايي كردهايم كه البته عملي كردن آنها نياز به اعتبارات ويژه و خاص خود دارد. در اين برنامههاي بلندمدت، از پايه به توليد خودروي گازسوز اقدام ميشود؛ يعني بيش از اينكه به پلتفرم و ساختمان خودرو پرداخته شود، طراحي موتور مورد مطالعه و بررسي قرار ميگيرد. زيرا اگر بخواهيم از مزاياي گاز طبيعي در خودرو استفاده كنيم، ميبايست موتور را نيز سازگار با گاز طبيعي طراحي كنيم. تبديل موتور بنزينسوز به گازسوز، براي كوتاهمدت جواب ميدهد اما براي بلندمدت بايد موتور را از پايه جهت مصرف گاز طبيعي طراحي نمود تا با تمام شرايط گاز طبيعي مطابقت داشته باشد. در اين مورد نيز مطالعات و ارزيابيهاي لازم در ايران خودرو انجام شده و نتايج مفيدي بهدست آمده است. منتها اجرايي كردن اين نتايج نياز به اعتبارات ويژه و توجه مسؤلين به اين امر دارد.
= آيا در زمينه گازسوز كردن خودروها با مشكلات فني نيز روبرو بوديد؟
¡ما تاكنون با مشكلات فني خاصي روبرو نشدهايم. تكنولوژي توليد و تبديل خودروهاي گازسوز، تكنولوژي جديدي نيست؛ يك تكنولوژي حداقل چهل، پنجاه ساله ميباشد كه رشد خود را كرده است. در ايران استعداد جذب و قابليت بهرهگيري از اين تكنولوژي را در سطوح طراحي و ساخت داريم؛ حتي ميتوانيم بهراحتي اين تكنولوژي را بومي نماييم. ما زياد در اين مورد با دنيا اختلاف جدي نداريم، ولي بههرحال مساله اخذ تكنولوژي و بوميسازي آن نياز به برنامه دقيق و جامع و همچنين نياز به منابع مالي مناسب دارد.
= در حال حاضر در كشور CNG بعنوان سوخت اصلي وسائل نقليه گازسوز برگزيده شده است؛ اما در كشورهاي پيشرفته نظير آمريكا و كشورهاي اروپايي، بر روي انواع ديگري از سوختهاي گازي نظير LNG وANG و مشتقاتي نظير DME و متانول نيز سرمايهگذاري شده و با توجه به مزاياي آنها از نظر زيستمحيطي، اقتصادي و فني نسبت به CNG، در وسائل نقليه اين كشورها مورد استفاده قرار ميگيرند. بعنوان نمونه اكثريت ناوگان حملونقل سنگين آمريكا از سوخت LNG استفاده مينمايند. آيا در ايران بررسيهاي لازم در اين زمينه صورت پذيرفته است. به عبارت ديگر بنابر چه معياري CNG بعنوان اولويت انتخاب شده است؟
¡ انتخاب اينكه به سمت CNG برويم، انتخاب دولت بوده و به احتمال زياد از نظرات كارشناسان و متخصصان استفاده شده است. LNG تكنولوژي بالاتر و پيچيدهتري نياز دارد. LNG ، DME و حتي متانول سوختهاي مناسبي هستند. منتها اگر ما بخواهيم خود را معطل دستيابي به تكنولوژي LNG نماييم، فرصتها را از دست ميدهيم. ما ميبايست در دورههاي كوتاه مدت و ميان مدت از دروازه CNG عبور كنيم.
اگر ما ميآمديم و تنها روي LNG و DME كار ميكرديم بايد چند سال وقت صرف ميكرديم و مطابق قبل خودروي بنزيني توليد ميكرديم و همانند گذشته با معضلات استفاده از خودروهاي بنزيني دست و پنجه نرم مينموديم. اما به خودروهاي CNG سوز روي آورديم و همينگونه كه در حال حاضر از خودروهاي بنزيني به سمت توليد خودروهاي CNG سوز ميرويم، يك زمان نيز به سمت خودروهاي LNG و حتي ANG خواهيم رفت. اگر درصدد باشيم سريع جواب بگيريم، بايد به سمت خودروهاي CNG برويم. در حال حاضر كه با بحران واردات بنزين در كشور روبرو هستيم بايد سريع جواب بگيريم.
=با توجه به مزاياي استفاده از گاز طبيعي بعنوان سوخت جايگزين بنزين و گازوئيل، توجه مسؤلين به اين مسئله را تا چه حد جدي ارزيابي ميكنيد؟
¡ ما در مجموع با سازمان بهينهسازي مصرف سوخت طرف هستيم و توجه آنها را به اين مساله مثبت ارزيابي ميكنيم. سازمان بهينهسازي در اين مورد، هم دقيق برنامهريزي ميكند و هم خوب كمك مينمايد. اما به نظر ما بهعنوان يك خودروساز درگير در اين مساله، اين كار بزرگتر از اين است كه تنها با حمايتهاي سازمان بهينهسازي مصرف سوخت به موفقيت دست پيدا كند. قطعاً حمايتهاي بزرگتري را ميطلبد. به نظر بنده خود سازمان بهينهسازي نياز به حمايتهاي بيشتر و بالاتري دارد تا بتواند كار را پيش ببرد و از عهده اين رسالت برآيد.
تنها صرف اينكه سازمان بهينهسازي به ما فشار بياورد كه ما خودروهاي خودمان را تبديل كنيم نميتوان پروژه را به جايي رساند. به نظر من سازمان بهينهسازي مصرف سوخت با توجه به اينكه در اين مورد خوب عمل مينمايد، خود بايد مورد حمايت جدي قرار بگيرد.
=ما در كشورهاي موفق در زمينه گازسوز كردن خودروها، ائتلافي از كليه بخشهاي درگير در اين زمينه را ميبينيم كه تصميمگيريها و برنامهريزيهايي كه در حوزه گازسوزكردن خودروها انجام ميشود، از طريق اين ائتلاف بوده و آن حمايتهايي كه شما فرموديد از طريق اين ائتلاف جلب ميشود. بهعنوان مثال انجمن خودروهاي گازسوز آمريكا، ائتلاف خودروهاي گازسوز اروپا و يا دفتر خودروهاي گازسوز استراليا نمونههايي از اين ائتلافها هستند كه در كنار رايزني با مسئولان جهت گرفتن حمايتهاي لازم، يك هماهنگي و انسجام قابل قبولي را در حركت به سمت جايگزيني سوختهاي فسيلي با گاز طبيعي بهوجود آوردهاند. به نظر شما وجود چنين ائتلافي در كشور ما، با توجه به اهداف بزرگي كه در اين زمينه داريم، ضروري نميباشد؟
¡ من فكر ميكنم، وجود و تشكيل چنين ائتلافي كاملاً ضروري است. منتها در كشورهاي مختلف، ماهيت چنين ائتلافهايي متفاوت ميباشد. در كشور ما با شرايط موجود، مبناي چنين ائتلافي ميبايست دولتي باشد. زيرا علاوه بر اينكه زيرساخت كشور ما دولتي است، خيلي از نهادهايي كه درگير مساله گازسوز كردن ميباشند، به نحوي وابسته به دولت هستند.
اگر بخواهيم چنين ائتلافي را شكل دهيم، ميبايست از طريق دولت و حداقل در سطح يك وزارتخانه اين كار را انجام دهيم؛ يعني يك معاون رئيس جمهور و يا حداقل يك وزير سرمنشا و راس اين ائتلاف قرار بگيرد تا يكسري اختيارات خاصي را از جانب رئيس جمهور بر عهده بگيرد. آنگاه كه اين ائتلاف بعبارتي فراوزارتخانهاي شد، تصميماتي كه اتخاذ ميكند در كليه بخشها قابل قبول بوده و بهقول معروف حرف آن برو دارد.
به عنوان نمونه ما تنها يك كلمة "ايستگاه و جايگاه سوخترساني" را بيان ميكنيم و به سادگي از كنار آن ميگذريم. مثلاً ميگوييم جايگاه سوخت گاز نياز داريم و تعداد جايگاههاي گاز طبيعي كم است. اين درحالي است كه يك جايگاه از قسمتهاي متعددي تشكيل شده و بخشها و سازمانهاي مختلفي در احداث آن دخالت دارند. در مرحله اول نياز به زمين مناسب دارد، زمين كه از طريق شهرداري تامين شد، برق مورد نياز آن بايد تامين شود. در اينجا وزارت نيرو درگير ميشود و به نوعي برق آن را تامين ميكند.
در مرحله بعد نياز به گاز دارد كه ميبايست از طريق شركت ملي گاز تامين شود، وزارت نيرو و شركت گاز ميخواهند برق و گاز را تامين كنند، آنگاه با مشكل مجوز حفاري روبرو ميشوند. اين مشكل كه حل شد، تازه مساله تامين تجهيزات پيش ميآيد. بنابراين مشاهده ميشود كه كار، كار بزرگ و پيچيدهاي است. لذا بايد كسي در راس كار باشد كه به تمام نهادها و حوزهها اشراف داشته باشد تا با برنامهريزي جامع و هماهنگ به صورت فراوزارتخانهاي آن را جزء به جزء پيگيري نمايد تا اين طرح به سرانجام مناسبي برسد. وجود ائتلافي كه شما بدان اشاره كرديد در اين زمينه بسيار مؤثر است؛ زيرا از طريق آن، كليه بخشها با يكديگر هماهنگ شده و يكديگر را حمايت مينمايند. متاسفانه ما در خيلي موارد، حركتهاي ضدحمايتي نامناسبي را مشاهده ميكنيم كه مجبوريم براي حفظ منافع خودمان، دست به كارهاي عجيب و غريب و خارج از برنامههاي تعيين شده بزنيم
اگر هماهنگيهاي لازم صورت پذيرد ديگر به اين مشكل برنميخوريم كه مثلاً شركت ايران خودرو ديزل تعداد زيادي خودرو گازسوز توليد نمايد و بدليل برخي مشكلاتي كه به ايرانخودرو نيز ارتباطي ندارد، نتواند آنها را تحويل شركت واحد بدهد و از طرف ديگر، اول مهر شركت واحد تعداد زيادي خودروي ديزلي وارد كند. اين مسائل همه حاصل ناهماهنگيهاي موجود است كه نه سازمان محيطزيست مقصر است، نه ايران خودرو ديزل مقصر است، نه شركت واحد و نه وزارت كشور، بلكه مجموعه كار بهدليل عدم تلاش براي هماهنگي مقصر هستند.
=يك بحث اساسي و مهم در زمينه جايگزيني سوختهايي نظير بنزين وگازوئيل با گاز طبيعي، فرهنگسازي و فعاليتهاي تبليغي آگاه كننده ويژه، جهت تشويق مردم به استفاده از سوخت جديد، با ويژگيهاي جديد ميباشد. شما بهعنوان يكي از سازندگان اصلي خودروهاي گازسوز، چه فعاليتهايي را در اين زمينه انجام دادهايد؟
¡ اين مسئله بايد از چند جانب مورد تحليل قرار گيرد. مردم ما يك تجربه نه چندان مناسبي را در زمينه LPG پشت سرگذاشتهاند كه تا مدتي كار را با مشكل مواجه كرد. در ابتداي طرح LPG سوز كردن خودروها، عليرغم افتهايي كه در توان خودرو و كوچك شدن فضاي داخلي خودرو وجود داشت، مردم به دليل مزيتهاي اقتصادي اين خودروها، استقبال خوبي به عمل آوردند. اما پس از مدتي با كمبود جايگاه سوخترساني، كوپني شدن و ساعتها قرار گرفتن در صف به منظور سوختگيري مواجه شدند.
ما امسال در نمايشگاه خودرو جهت پي بردن به اين مساله كه اين تغيير رفتار در مردم تا چه حد امكانپذير است، براي اولين بار در دنيا، روي خودروهاي CNG يك كلينيك بازار ايجاد كرديم. در اين كلينيكبازار، يك جامعه آماري مشخصي را انتخاب كرديم و آنها را به نمايشگاه دعوت كرديم. بخشي از اين جامعه آماري را LPG سوارها و بخش ديگر را بنزيني سوارها تشكيل ميدادند. در ابتداي كار پيش از اينكه آنها را نسبت به مزاياي CNG آگاه نماييم، فرمي را جهت پركردن به آنها تحويل داديم كه بهوسيله آنها پر شد. بار دوم پس از اينكه توجيهات لازم صورت گرفت فرمهاي مذكور پر شد و در مرحله ديگر، پس از اينكه، اين جامعه آماري را از طريق استفاده از خودروهاي CNG سوز در نمايشگاه، با ويژگيهاي CNG آشنا كرديم، فرمها را بوسيله آنها تكميل نموديم.
پس از ارزيابيهاي لازم، اين مساله كاملاً مشهود بود كه با يكسري آگاهسازيهاي مناسب، اين تغيير رفتار در مردم بهراحتي ايجاد خواهد شد. بنابراين اگر منابع گاز طبيعي فشرده براحتي در اختيار مردم قرار بگيرد و ايستگاههاي گاز طبيعي به وفور پمپهاي بنزين بوده و يا حداقل نسبت به پمپهاي بنزين قابل مقايسه باشد و دولت نيز يك مزيت قيمتي مناسب را در اين زمينه ايجاد كند، تمايل مردم به استفاده از سوخت گازي به مراتب بيشتر از بنزين خواهد شد.