پيامبري از كنار خانه ما رد شد
پيامبري از كنار خانه ما رد شد
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پيامبري از كنار خانه ما رد شد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
پيامبري از كنار خانه ما رد شد. باران گرفت. [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
مادرم گفت: چه باراني ميآيد![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
پدرم گفت: بهار است.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
و ما نميدانستيم باران و بهار نام ديگر آن پيامبر است.آسمان حياط ما پر از عادت و دود بود.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
پيامبر، كنارشان زد. خورشيد را نشانمان داد...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
پيامبري از كنار خانه ما رد شد. لباسهاي ما خاكي بود.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
او خاك روي لباسهايمان را به اشارتي تكانيد.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
لباس ما از جنس ابريشم و نور شد و ما قلبمان را از زير لباسمان ديديم.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
پيامبري از كنار خانه ما رد شد. آسمان حياط ما پر از عادت و دود بود. [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
پيامبر، كنارشان زد. خورشيد را نشانمان داد و تكهاي از آن را توي دستهايمان گذاشت.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
پيامبري از كنار خانه ما رد شد و ناگهان هزار گنجشک عاشق از سرانگشتهاي درخت كوچك باغچه [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
روييدند و هزار آوازي را كه در گلويشان جا مانده بود، به ما بخشيدند.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
و ما به ياد آورديم كه با درخت و پرنده نسبت داريم.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
پيامبر از كنار خانه ما رد شد. ما هزار درِ بسته داشتيم و هزار قفل بي كليد.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
پيامبر كليدي برايمان آورد. اما نام او را كه برديم، قفلها بيرخصت كليد باز شدند.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من به خدا گفتم: امروز پيامبري از كنار خانه ما رد شد[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif].[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
امروز انگار اينجا بهشت است.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
خدا گفت: كاش ميدانستي هر روز پيامبري از كنار خانهتان ميگذرد [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
و كاش ميدانستي بهشت همان قلب توست.[/FONT]
عرفان نظرآهاری