من نماز نمی خونم ،روزه نمی گیرم، چون....
چون را نمی گم شمایی که هم نماز می خونی هم روزه میگیری هم .... دلیلش را بگو
من نماز می خونم چون:
(کاملا حقیقت داره).
من تا سال اول دانشگاه نماز نمیخوندم.
تو دانشگاهمون یه دفتر فرهنگ اسلامی بود. من مدتی بود که به خاطر مراسم های روز معلم و ... وارد اونجا شده بودم. شعر می گفتم و مقاله می نوشتم و بعدشم اجرا می کردم.
یه روز که تو خونه خوابیده بودم، وقت نماز صبح از خواب بیدار شدم. فهمیدم موقع نمازه. حالا من زیر لحاف دارم با خودم فکر می کنم." فلانی! موقع نمازه ها! نمی خوای بخونی؟
آخه دختر تو که تو عمرت نماز نخوندی! اون وقت می خوای صبح کله ی سحر پاشی نماز بخونی؟
کلی با خودم کلنجار رفتم. به خودم گفتم این وسوسه ی شیطانه. می خوای تسلیم شی؟ گفتم اون دنیا باید جواب این لحظه رو پس بدی ها!" این رو که گفتم به زور پاشدم!
خودم باورم نمیشد! نماز و خوندم و چند ساعت بعد رفتم دانشگاه. مجبور بودم از جلوی دفتر اسلامی رد شم. درشون باز بود. می دونستم الانه که کارمند اونجا صدام کنه که برای همکاری برم تو دفترش!
پاورچین پاورچین رفتم. از 6، 7 تا پله هم رد شدم یه دفعه دیدم طرف دوان دوان افتاده دنبالم و داد وبیداد که خانوم فلانی صبر کن.
طرف داشت میدویید! کلی دور شده بودم و اونم که من رو دیده بود افتاده بود دنبالم. گفتم این دیگه کیــــــه؟!
بهم گفت می خوان تبلیغ نماز رو کنن. برای همکاری برم تو دفترش. من رو می گی شرمنده که من که خودم نماز نمی خونم چه جوری تبلیغ نماز خوندن رو کنم
رفتم و یه مدت شروع کردم به جمع آوری احادیث نماز. نمی دونی چه قدر زیبا بود. به واسطه ی همون احادیث شروع کردم به نماز خوندن و الان 3، 4 ساله که نماز می خونم. خیلی خوشمزه
هست. باور کن.