من با تو تنها نیستم.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.
.
تو فقط کمی آسمان برای کوچیدنِ ابرهایم به من ببخش ... من قول می دهم رعدی شوم بر آغاز باران هایت !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من

با تو

احساسم را کشف می کنم

و به آن معنی می دهم !

تو

تجسّم خیال منی

که نفس می کشد

راه می رود

و مرا به جاهائی می برد

که هر گز نرفته ام

و کارهائی می کنم

که هرگز نکرده ام !


پرویز صادقی

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
کاش میامدی ای مونس لحظه های تنهایی
چشمان تو ترانه بهاری است ونگاهت فصل ناب دوست داشتن...
باز هم روزی دیگر در ارزویت بودم
انقدر انتظار کشیدم که روشنایی روز به ظلمات شب رسید
در انتظارت ساعت دیواری را نگاه میکنم
سحر بیاد میاورد که روزی دیگر گذشت و نیامدی.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
من هر لحظه
در اندیشه ام
در اندیشدن به تو
و نمیدانی
چه بر سرم میاید
اما همینکه
تو را شاد میبینم
مرا خوشایندهست
همینکه
تو میخندی همینکه
ارامی
حتی در نبودنهایم
ارامم میکند
میدانم
روز مرگم کی هست
هر روز
روز مرگ من هست
اخر همیشه
شب میرسد
و من باز هم
در اندیشدن به تو
و اشکهایی که
میچکد
و تو حتی
حواست به ان اشکها نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفتی الاهی خوشبخت شی.

ولی آخه الاغ من اگه پول نداشتم اندازه اون!!!!.....

صبر داشتم مثل ایوب

عشق داشتم مثل علی

عقل داشتم مثل خزر

همه اینارم نداشتم حداقل خودم بودم.

باطنم همون بود که میدیدی.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
بیا گناه ندارد به هم نگاه کن
و تازه داشته باشد بیا گناه کنیم

نگاه و بوسه و لبخند اگر گناه بوَد
بیا که نامه اعمال خود سیاه کنیم

بیا به نیم نگاهی و خنده ای و لبی
تمام آخرت خویش را تباه کنیم

به شور و شادی و شوق و شراره تن بدهیم
و بار کوه غم از شور عشق کاه کنیم

و زنده زنده در آغوش هم کباب شویم
و خنده، ...به فرهنگ مرده خواه کنیم

گناه ، نقطه آغاز عاشقی است، بیا
که شاید از سر این نقطه عزم راه کنیم

بیا بساط قرار و گل و محبت را
دوباره دست به هم داده، روبراه کنیم

اگربه خاطر هم عاشقانه بر خیزیم
نمی رسیم به جایی که اشتباه کنیم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
همیشه
در لحظاتم
تو حضور داری
انوقت هست که
نمیگویم
تنها هستم
بلکه میگویم
من تو را دارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه زیباست به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن و

چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بدون خوشبختی زیستن و برای تو گریستن و

به عشق و دنیای تو نرسیدن. ای کاش واقف بودی که بدون تو مرگ گواراترین زندگی

است و بدون تو و بدور از دست های مهربان تو و بدون


قلب حساست زندگی چه تلخ و ناشکیباست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سند عشق به امضا شدنش می ارزد

گرچه من تجربهای از نرسیدنهایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزد

کیستم ؟ … باز همان آتش سردی که هنوز
حتم دارد که به احیا شدنش می ارزد

با دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم
به همان لحظهی بر پا شدنش می ارزد

دل من در سبدی ـ عشق ـ به نیل تو سپرد
نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد

سالها گرچه که در پیله بماند غزلم
صبر این کِرم به زیبا شدنش می ارزد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در تک تک لحظاتم
میدانی
حضور داری
حتی
انجا که
نیستی
در کنارم باز هم
حضور داری
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صدا كن مرا
صداي تو خوب است
صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي است
كه در انتهاي صميميت حزن مي رويد.

در ابعاد اين عصر خاموش
من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنها ترم.
بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است
و تنهايي من شبيخون حجم ترا پيش بيني نمي كرد.
و خاصيت عشق اين است.
كسي نيست،
بيا زندگي را بدزديم، آن وقت
ميان دو ديدار قسمت كنيم
بيا با هم از حالت سنگ چيزي بفهميم
بيا زودتر چيزها را ببينيم
ببين، عقربكهاي فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گردي بدل مي كنند
بيا آب شو مثل يك واژه در سطر خاموشي ام
بيا ذوب كن در كف دست من جرم نوراني عشق را.
***
مرا گرم كن
و يك بار هم در بيابان كاشان هوا ابر شد
و باران تندي گرفت
و سردم شد، آن وقت در پشت يك سنگ،
اجاق شقايق مرا گرم كرد
***
در اين كوچه هايي كه تاريك هستند
من از حاصل ضرب ترديد و كبريت مي ترسم.
من از سطح سيماني قرن مي ترسم.
بيا تا نترسيم از شهرهايي كه خاك سياشان چراگاه
جرثقيل است.
مرا باز كن مثل يك در به روي هبوط گلابي دراين عصر
معراج پولاد.
مرا خواب كن زير يك شاخه دور از شب اصطحكاك
فلزات.
اگر كاشف معدن صبح آمد، صدا كن مرا.
و من، در طلوع گل ياسي از پشت انگشت هاي تو، بيدار
خواهم شد.
و آن وقت
حكايت كن از بمب هايي كه من خواب بودم، و افتاد.
حكايت كن از گونه هايي كه من خواب بودم، و تر شد.
بگو چند مرغابي از روي دريا پريدند.
در آن گير و داري كه چرخ زره پوش از روي رؤياي
كودك گذر داشت
قناري نخ آواز خود را به پاي چه احساس
آسايشي بست.
بگو در بنادر چه اجناس معصومي از راه وارد شد.
چه علمي به موسيقي مثبت بوي باروت پي برد.
چه ادراكي از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراويد.
و آن وقت من، مثل ايماني از تابش « استوا » گرم،
ترا در سر آغاز يك باغ خواهم نشانيد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به من نگاه میــــکنی
دوباره زنده می شوم
از حس با تـــو بودنم
لبریز خنـده می شوم
به من نــگاه میــکنی
شبیه نــور مـی شوم
در سرزمینِ قلـب تو
زنده به گورمی شوم

به مــن نـگاه مـیکنی
بوسه جـوانه می زند
ساز دلم به شــوق تو
شور تـرانه مـی زند
.......................

به من نگاه میکنی

.......................
(شایان نجاتی)
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فرقی نمی‌کند موسیقی چشمانت چه باشد


همین که نواخته می شود
دلم آواز سر می دهد
و

هیجان زده
در آغوش خیال
از تو
تقاضای رقص می کند...




 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستت دارم ♥●•٠·˙
خندیدم همراه بودی
گریستم شانه بودی
ترسیدم مامن بودی
بودم تو هم بودی
برای هر چه خواستم و بودی ، خواستی و نبودم ، دوستت دارم ...
چشمان همیشه روشنت را دوست دارم
غرور سرکش دیوانه ات را دوست دارم
خنده های عاشق مستانه ات را دوست دارم
کلام راستین مردانه ات را دوست دارم
قلب پاک دردانه ات را دوست دارم
روح لطیف خالصانه ات را دوست دارم
تو را دوست دارم و باز هم دوست دارم
ولی...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


دلتنگـی، پیچیــده نیســت.
یک دل..
یک آسمان..
یــک بغــض ..
و آرزوهــای تـَـرک خـورده !

به همین ســادگـی ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


آدمایی که ساکت سوار تاکسی میشن
تا مقصد از پنجره بیرون رو نگاه میکنن،
آخرشم ،
بدون ِ هیچ حرفی
کرایه رو میدن و میرن
آدمای خسته*ایَن،
سر به سرشون نذارین…
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تكيه گاهم نيستي آرام جانم نيستي
مي وزد طوفان درد،بادبانم نيستي!
نيستي هروقت محتاج توام
امشبي كه سخت محتاج توام
امشبي كه مرگ مي خندد به من
مي رسم تا لحظه ي تنها شدن
قايقي بي بادبان و ناگزير
غرق روياهاي قايقران پير
بي هدف درگير امواج بلا
عشق من را مي برد تا ناكجا
تكيه گاهم نيستي آرام جانم نيستي
مي وزد طوفان درد بادبانم نيستي
«میلاد تهرانی»
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
لحظاتی که
با تو هستم
حس تنهایی ندارم
اما لحظاتی که
هستی ولی
حواست به من
نیست
اگر هزار نفر هم
دوره ام کنند
باز
دلم تنگ توست
باز میگویم تنهایم
چه عجیب شده ام
این روزها
در بودنهایت ان لحظات که
توجه ای به من
نداری
حس تنهایی
تمام وجودم را
پر میکند
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سپــاســگــزارم خــداي مــن!
خنــده را بــراي دهــان او،
او را بــه خــاطــر مــن،
و مــرا بــه نيــت گــم شــدن آفــريــدي . . .
شاعر: شمس لنگرودی
 

mahtab n

دستیار مدیر
کاربر ممتاز
دلم برایت تنگ شده...
برای تنهایی مان...
برای باهم بودن...
برای چای خوردن دونفره...
کنار شومینه ی کلبه ی کوچکمان...
هنوز وقتش نشده مرا ببخشی؟
برگردی؟
مجازات از این بیشتر...
آب شدم...
اندکی دیگر تبخیر میشوم...
برگرد...


mahtab n

 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی ادم دلش
برای خودش تنگ میشه
اونجا که
میبینه
وقتی هست
دوستش دارند
وقتی نیست
دیگری دوست دارند
 

l-mohajeri

عضو جدید
بعضی از آیات هستند که وقتی اونا رو می خونم،شرمنده ی خدا میشم..
مثل همین آیه ی
" الیس الله بکاف عبده " (الزمر، آیه ۳۶)
آیا خدا، برای بندگانش کافی نیست؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺗـــﻮ ﺭﺍ ﻧــﻤﯿﺒـﺨﺸــــــﻢ...

ﻭﻗتــــــ ﺑــــﻮﺩﻥ ، ﻧــــــﺒﻮﺩﯼ !

ﻭﻗتــــــ ﺩﯾــﺪنــــ ، ﻧــﺪﯾـــــــﺪﯼ

ﻭﻗتــــــ ﻋﺎﺷﻘـــﯽ ، ﻫﺮﺯﮔـــــﯽ ﮐـــﺮﺩﯼ !

ﻭﻗتــــ ﮔﺮﯾـــﻪ ، ﺑـــﺎ ﺩﯾـــﮕﺮﺍﻥ ﺧﻨــﺪﯾـــﺪﯼ...

ﺗــﻮ ﺭﺍ ﻫـﺮﮔــــــــﺰ ﻧــﻤﯿﺒﺨــﺸﻢ ﮐــﻪ ﻫﺮﮔـــﺰ

ﺑـــﺎ ﻣـن نبودي ومن...

ﺑﺴـــــﺎﺩﮔــــــﯽ ...

ﻫﻤــــــــﻪ ﺍﻡ ﺑـــﺎ ﺗــــﻮ ﺑــــــﻮﺩ ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست

سلام بر روی ماه تو عزیز دل ، سلام از ماست


تو یه رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی

شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه می خواهی


من آن خاموشه خاموشم که با شادی نمی جوشم

ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم


تو غم در شکل آغازی شکوه اوج پروازی

نداری هیچ گناهی جز ، که بر من دل نمی بازی


مرا دیوانه میخوانی ز خود بیگانه میخواهی

مرا دلباخته چو مجنون ز من افسانه میخواهی


شدم بیگانه با هستی ز خود بیخودتر از مستی

نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه میخواستی


سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست

سلام بر روی ماه تو عزیز دل ، سلام از ماست


بکش دل رو شهامت کن مرا از غصه راحت کن

شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن


بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشقتر

نمیترسم من از اقرار گذشته ها بر سرم دیگر


سلام ای کهنه عشق من گه یاد تو چه پا برجاست

سلام بر روی ماه تو عزیز دل ، سلام از ماست


 

tools

عضو جدید
کاربر ممتاز
هی فلانی!
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا که دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم
وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
و اما من…
بر نمیگردم که هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!
 
بالا