مقالات مربوط به مخزن Reservoir

مقالات مربوط به مخزن Reservoir

  • .

    رای: 1 50.0%
  • .

    رای: 1 50.0%

  • مجموع رای دهندگان
    2
  • نظرسنجی بسته .
ذخيره و نگهداري نفت‌خام در مخازن پالايشگاهي و پايانه‌هاي صادراتي، سبب مي‌شود به مرور زمان مقدار زيادي نفت خام در ته مخزن رسوب كند. در صورت بازيافت اين رسوبات و بازگرداندن آن‌ها به سيستم پالايش، در پالايشگاه‌ها و سيستم ذخيره‌سازي در پايانه‌ها، مقدار زيادي در نفت‌خام صرفه‌جويي مي‌شود. در اين گزارش، به اهميت بازيافت اين رسوبات، معايب روش‌هاي متداول بازيافت در كشور و معرفي سيستم كراش اويل واشينگ (C.O.W.S) مي‌پردازيم.

ميزان و ارزش رسوبات نفت‌خام در مخازن

همراه با نفت‌خام خوراك پالايشگاه‌ها، علاوه بر نمك و آب، مقداري هيدروكربورهاي سنگين و همچنين گل‌ولاي از طريق خطوط لوله به مخازن انتقال مي‌يابد كه در زمان نگهداري به مرور زمان ته‌نشين شده و لجن‌هاي نفت‌خام را تشكيل مي‌دهند. در پالايشگاه‌هاي كشور معمولا اين مواد پس از يك دورة چند ساله، به روش سنتي توسط نيروي انساني جدا شده و در خاك مدفون مي‌گردند كه اين امر علاوه بر از دست دادن تركيبات باارزش هيدروكربوري، آلودگي شديد محيط زيست را نيز در پي دارد. در بعضي موارد، رسوبات حاصله از مخازن ذخيره‌سازي نفت‌خام در پايانه‌ها، صادر مي‌شوند.
طبق بررسي‌هاي صورت گرفته در سال 1377، ميزان رسوبات نفت‌خام در پالايشگاه‌ها حدود 415 هزار تن و با ارزش تقريبي 30 ميليون دلار برآورد شده است كه با اعمال نرخ تورمي سال 81 نسبت به 77، ارزش كنوني آن تقريباً 52 ميليون‌دلار مي‌باشد

ظرفيت مخازن در پايانه‌ها بيشتر بوده، لذا رسوبات بيشتري هم تشكيل مي‌شود؛ در پالايشگاه‌ها و پايانه‌ها از 35 ميليون‌ بشكه ظرفيت ذخيره نفت خام، حدود 2.5 تا 3.5 ميليون بشكه، به‌علت تشكيل رسوب غيرقابل استفاده است.

معايب روش‌هاي رسوب‌زدايي متداول در كشور

1. روش سنتي:

در اين روش كه نياز به سرمايه‌گذاري اوليه ندارد، نيروي انساني، رسوبات را از كف مخزن جدا و خارج مي‌كند؛ در نتيجه هزينة عملياتي، هزينة پيمانكاري مي‌باشد. اين روش نياز به زمان طولاني دارد و در طول انجام مراحل، مخازن از سيستم خارج ‌شده و عملأ ظرفيت ذخيره‌سازي كاهش مي‌يابد. در اين روش، براي نرم‌كردن رسوبات از نفت‌گاز و آب گرم استفاده مي‌شود و به همين دليل، محيط از نظر ايمني نامناسب مي‌باشد. علاوه بر اين‌، قسمت بيشتر رسوبات بازيافت نمي‌شود.

2. روش شيميايي

در اين روش علاوه بر نفت‌گاز و آب‌گرم، از مواد شيميايي براي تسهيل انحلال رسوبات استفاده مي‌شود. از مهمترين معايب به‌كارگيري اين روش مشكلات تهيه، حمل و استفاده از حجم نسبتاً زياد مواد شيميايي بويژه براي مخازن ذخيره با ظرفيت زياد، اختلاط مواد شيميايي با مواد نفتي بازيافتي و در نتيجه آلودگي خوراك پالايشگاه‌ها و نفت خام صادرات و نيز هزينة گزاف مواد شيميايي در حجم مورد نياز مي‌باشد. بديهي است كه از نظر ايمني به‌دليل استفاده از مواد شيميايي، شرايط بدتر از روش سنتي است.

فعاليت‌هاي نوپا در اين حوزه‌، در كشور

البته جهت پيشرفت بيشتر در بازيافت رسوبات، كارهاي ديگري نيز صورت گرفته است كه از آن جمله مي‌توان به يك پروژه تحقيقاتي اشاره كرد كه بازيافت براساس روش‌هاي مبتني بر بيوتكنولوژي را مورد توجه قرار داده است.
از ديگر فعاليت هايي كه اخيراً انجام شده است، خريد دو دستگاه بازيافت مکانيکي ( (Crash Oil Washing System ، تحت ليسانس يک شرکت ژاپني است که در حال حاضر، عمدة به کارگيري آن، ‌بازيافت رسوبات مخازن در پايانه‌هاست. علت عدم استقبال پالايشگاه‌ها از اين تكنولوژي، هزينة نسبتاً بالاي آن ذكر مي‌شود. در ادامه به معرفي اين تكنولوژي و مزاياي آن مي‌پردازيم.

تكنولوژي بازيافت مكانيكي (C.O.W.S)

در اين روش، نفت‌خام از مخازن ديگر گرفته‌شده و با فشار برروي رسوبات پاشيده مي‌شود تا انحلال رسوبات صورت ‌گيرد. ابتدا نفت خام ازمخزن سرويس به مخزن مورد رسوب‌زدايي انتقال مي‌يابد و سپس توسط دستگاهي با فشار روي رسوبات در جهات مختلف ‌پاشيده مي‌شود تا انحلال رسوبات انجام شود. در نهايت رسوبات حل شده از مخزن مورد رسوب‌زدايي خارج شده و به مخزن سرويس انتقال داده مي‌شود.

نتيجه‌گيري

همانطوركه گفته شد فعاليت‌هاي انجام شده در اين زمينه، نوپا و محدود مي‌باشد. يك راه براي سرعت بخشيدن به اين امر آن است كه در پالايشگاه‌ها و پايانه‌ها، با توجه به حجم مخازن، نوع نفت‌خام و ميزان رسوبات و با بهره‌گيري از اطلاعات تكنولوژي‌هاي متعدد به‌كار رفته در دنيا، پروژه‌هاي تحقيقاتي مناسب از نظر هزينه و زمان، تعريف و نتيجه آن‌ها به كار گرفته شود.
نكته ديگر در مورد ارزيابي اقتصادي روش بازيافت مكانيكي ( C.O.W.S ) در كشور مي‌باشد. براساس اطلاعات و ارقام موجود، به‌كارگيري آن كاملاً اقتصادي است. به‌عنوان مثال در يكي از پالايشگاه‌هاي كشور، ارزش رسوبات در 9 مخزن حدود 9 ميليون‌دلار برآورد شده كه با صرف هزينة 100 ميليون تومان براي هر مخزن، حدود 800 ميليون تومان براي هر مخزن صرفه‌جويي مي‌شود.
مآخذ:
1. گفتگو با مدير شركت مجري روش بازيافت مکانيکي
2. مجلة اقتصاد انرژي_شمارة47
3. طرح مطالعات صرفه جويي انرژي در سطح کلان، موسسة مطالعات بين المللي انرژي
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
2. روش شيميايي

در اين روش علاوه بر نفت‌گاز و آب‌گرم، از مواد شيميايي براي تسهيل انحلال رسوبات استفاده مي‌شود. از مهمترين معايب به‌كارگيري اين روش مشكلات تهيه، حمل و استفاده از حجم نسبتاً زياد مواد شيميايي بويژه براي مخازن ذخيره با ظرفيت زياد، اختلاط مواد شيميايي با مواد نفتي بازيافتي و در نتيجه آلودگي خوراك پالايشگاه‌ها و نفت خام صادرات و نيز هزينة گزاف مواد شيميايي در حجم مورد نياز مي‌باشد. بديهي است كه از نظر ايمني به‌دليل استفاده از مواد شيميايي، شرايط بدتر از روش سنتي است.
این روش به جای اینکه بازیافت کننده باشه بیشتر به آلوده کننده محیط زیست و تخریب اکوسیستم های طبیعی می شود!
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
شناخت اكوسيستم و انواع آن

چرخه زندگي و موازين زيست محيطي، مجموعه اي از تمامي كائنات را در برگرفته و آن چنان آنها را در ارتباط تنگاتنگ با يكديگر قرار داده كه ريزترين دانه خاك، ملايم ترين باد، چكيدن قطره اي آب و يا جرقه اي آتش در آن مي تواند نقش تعيين كننده داشته باشد. انسان، زمين، آسمان، اقيانوس، كوير، جنگل، تالاب و ... هر كدام چنان ضمانت كننده بقا و ادامه حيات ديگري است كه گويي از سلاله يكديگر سرشته شده اند. كوچكترين تخريب در مرحله اي از چرخه طبيعي محيط زيست چه بسا با خود عظيم ترين اختلالات را در اين سازماندهي طويل و گسترده به همراه داشته باشد. لازمه حفظ و حمايت از اين چرخه به منظور سالم زيستن و تضمين تداوم و بقاي آن، نياز به شناخت همه جانبه از محيط زيست و هر آنچه كه به آن مربوط است، دارد. در اين ميان اكوسيستم ها در طبيعت نقش بزرگي ايفا مي كنند كه در اين مقاله به تعريف و تبيين علمي آن پرداخته شده است.

اكوسيستم بستگي نزديكي با محيط زيست دارد، براي آن كه بتوان درك بهتري از محيط زيست و انواع آن داشت، آگاهي يافتن از اكوسيستم ضروري است. در ضوابط و مقررات ملي و بين المللي زيست محيطي نيز به اين نكته توجه شده است و در كنار محيط زيست از اكوسيستم نيز سخن به ميان آمده است. خاستگاه اكوسيستم دانشي بنام اكولوژي (Ecology) يا بوم شناسي است كه ابزار علمي شناخت محيط زيست طبيعي نيز محسوب مي شود.

تعريف اكوسيستم Ecosystem
از آنجا كه واژه هاي علمي اصولاً داراي معاني لغوي و اصطلاحي هستند وبراي ورود به نقش موضوعات مربوط به آنها ابتدا بايد از اين معاني آگاهي پيدا كرد، بنابر اين پيش از آن كه نقش و منزلت اكوسيستم در مقررات
زيست محيطي مورد بررسي قرار گيرد، لازم است كه در آغاز به بررسي معاني دوگانه ياد شده پرداخت.
اكوسيستم: لغتي است كه از دو كلمه (اكو) و (سيستم) تشكيل شده و از يك صفت و يك اسم ساخته شده است. اكو (ايكوس) به معناي مسكن، خانه، محل زندگي و سيستم به معناي نظام است، پس در لغت مي توان اكوسيستم را نظام محل زندگي (اعم از جاندار و بي جان) ناميد.
اكوسيستم يك نظام اكولوژيك است و به منزله يك واحد اساسي در اكولوژي به شمار مي رود، در قالب عبارات گوناگون تعريف شده است. اكوسيستم مجموعه جان دار و غير جان دار محيط در يك ناحيه معين است كه در چرخه اي، به ساختن و مبادله مواد غذايي و انرژي مشغول هستند، به عبارت ديگر در هر ناحيه اي از طبيعت كه موجودات زنده و عوامل غير جاندار محيط در حال تعادل و تاثير متقابل بر روي يكديگر بوده و به مبادله مواد بين يكديگر مشغولند، يك نظام اكولوژيك يعني اكوسيستم وجود دارد.

انواع اكوسيستم
درباره اكوسيستم، طبقه بندي هاي گوناگوني از سوي متخصصين به ويژه دانشمندان علوم زيستي و بيولوژي ارائه و براي آن انواع مختلفي ترسيم شده است. به برخي از اين موارد به طور خلاصه اشاره مي شود.
اكوسيستم خشكي: كه در بسياري از موارد به آن »بيومز« Biomes نيز گفته مي شود. اين نوع از اكوسيستم خود نيز داراي شاخه هاي مختلفي است، مانند اكوسيستم جنگل، اكوسيستم مرتع، اكوسيستم كوير، بيابان، حيات وحش و مانند آن.
اكوسيستم دريايي: اين نوع از اكوسيستم نيز داراي شاخه هاي فرعي متعدد است. از جمله اين شاخه ها مي توان از اكوسيستم آب هاي شيرين، اكوسيستم درياها، درياچه ها، مرداب ها، باتلاق ها و مانند آن نام برد.
اكوسيستم هاي بزرگ و اكوسيستم هاي كوچك بر حسب سطح گستره اكوسيستم طبقه بندي مي شوند.
اكوسيستم هاي بزرگ مانند اقيانوس ها، جنگل ها، كويرهاي بزرگ، و اكوسيستم هاي كوچك مانند قسمتي از يك كوير يا جنگل و يا يك استخر، يك مزرعه و يا يك گل خانه هستند.
اكوسيستم هاي باز و بسته كه بر مبناي شكل ظاهري، اعمال و مانند آنها طبقه بندي مي شوند.
اكوسيستم هاي طبيعي از نظر وضعيتي كه دارند ممكن است برهم خورده يا برهم نخورده باشند. به آن بخش از سيستم طبيعي كه بشر با استفاده و برخورداري از وسايل يا فن آوري در آن تصرف كرده و شكل آن را تغيير داده، اكو سيستم هاي برهم خورده گفته مي شود. حتي اقداماتي مانند رفت و آمد، لگدمال كردن، ريختن زباله و مانند آنها نيز سبب به وجود آمدن اين گونه از اكوسيستم هاست.

آلودگي و اثرات اكولوژيكي
از نظر تاريخي، تخريب مستقيم زمينه هاي فيزيكي و سيستم هاي بيولوژيكي همراه با آن، بيشترين عوامل تغييرات زيست محيطي بوده اند. با اين حال با انقلاب صنعتي و تكنولوژيكي در مقياس وسيع، انسان مقادير زيادي انرژي و مواد را مصرف كرده و به محيط زيست جاري مي كند. مواد استخراجي، تصفيه شده و پس از تبديل به محصولات مصنوعي در هوا، آب و زمين رها مي شود. بسياري از اين محصولات فرعي و يا مواد زايد بي نهايت سمي است و در شرايطي كه احتياط هاي لازم و كافي در مورد آنها اعمال نشود، مي توانند اثرات مخربي بر محيط زيست وارد آورند.
ظرفيت اكوسيستم در حل مواد زايد بستگي به مشخصات اكو سيستم و ماهيت و غلظت آن مواد دارد. محيط هاي زيستي گرم و مرطوب معمولاً بيشترين ظرفيت را در تبديل مواد دارند و پراكندگي انرژي مواد (آلي و غير آلي) در آنها متفاوت و سريع است. مناطق سرد و خشك كمترين ظرفيت را از اين نظر دارند.
مواد تجزيه پذير يا غير سمي (آلي و غير آلي) به شرط اينكه ميزان ورودي آنها از حد تجزيه پذيري و پراكندگي فراتر نرود در محيط زيست طبيعي تجزيه مي شوند. اما در مورد مواد تجزيه ناپذير (همچون فلزات و عناصر كمياب، آفت كش ها و مواد راديواكتيو) به علت اين كه اين مواد يا تجزينه نمي شوند و يا به آهستگي توسط فرآيندهاي طبيعي قابل تجزيه هستند، در طول زمان انباشته مي شوند. علاوه بر اين در بيشتر مواقع اين مواد با ساير مواد شيميايي موجود در محيط زيست تركيب شده و تركيبات سمي و خطرناك تري را ايجاد مي كنند.
 
این روش به جای اینکه بازیافت کننده باشه بیشتر به آلوده کننده محیط زیست و تخریب اکوسیستم های طبیعی می شود!
آره و به همین خاطر تكنولوژي بازيافت مكانيكي (C.O.W.S) روی کار اومد. ولی روش سنتی نسبت به شیمیایی کاربرد بیشتری داره
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
بله کاملا درسته.. روش سنتی در حال حاظر نسبت به این گونه روش ها ارجعیت بیشتری دارد..ولی ممکن هست که روش جدیدتری که بر روی اون کار می کنند جایگزین شود منظورم روش حذف رسوبات با لیزر می باشد... که البته کمی گران و پر هزینه هست ولی هم ایمنی دارد (هنوز معلوم نیست) و هم خطرات جانی و مالی کمتری رو می تواند به همراه داشته باشد.
 
سنگ مخزن نفت

سنگ مخزن نفت

تقسیم بندی سنگهای مخزن
از آنجایی که اغلب سنگهای مخزن از نوع رسوبی بوده و به این دلیل تقسیم بندیهای توصیفی و ژنتیکی سنگهای رسوبی در مورد سنگهای مخزن نیز بکار برده می‌شود. سنگهای مخزن نیز مفید بایستی دارای خلل به هم پیوسته تا ذخیره ورودی را بتواند در خود نگهداری کند. به این دلیل سنگ مخزن از نوع ماسه سنگی لازم است مچور تا کاملا مچور بوده ، مشروط بر این که پدیده سیمان شدگی بطور کامل عمل نکرده باشد. بطور طبیعی ماسه سنگهای گری واکی و یا لیتارنیت از جمله سنگهای مخزن مفید محسوب نمی‌شوند.

خلل و معابر سنگهای آهکی یا موثر از محیط رسوبی بوده و یا این که ناشی از تحولات ثانویه به خصوص انحلال و شکستگی می‌باشد. به این دلیل سنگهای آهکی دانه‌ای و یا اسپارایتها که بالاحض در محیط بین موجی و در ناحیه مرجانی و تپه‌های دریایی تشکیل شده‌اند، از جمله سنگهای مخزن بسیار مفید محسوب می‌شود. در ضمن سنگهای آهکی دانه ریز که بعد از آن شکسته شده‌اند همانند سازند آسماری نیز مکانی بسیار مناسب جهت تجمع و ذخیره سازی هیدروکربور محسوب می‌شود.
نامگذاری سنگهای مخزن
سنگهای مخزن بر مبنای مختلفی نامگذاری می‌شود. بطور کلی به هر سنگ مخزن به اصطلاح پی Pay گفته می‌شود. به فرض ، آسماری پی که نشانگر مخزن آسماری است. گاهی نام مخزن از نام سازندی که در آن نفت ذخیره شده اخذ می‌شود. مانند مخزن بنگستان که نام آن از گروه بنگستان ناشی شده است. در بعضی مواقع نام مخزن به ناحیه و یا موقعیت جغرافیایی مخزن نسبت داده شده ، مانند مخزن گچساران و یا مخازن نفتی خاورمیانه.

سنگهای مخازن دریایی و غیر دریایی
از آنجایی که تشخیص نوع سنگ و جغرافیای گذشته سنگهای مخازن در تشخیص حدود و گستردگی و مقدار ذخیره نفت این سنگها اهمیت بسزایی داشته و به لحاظ اینکه هیدروکربورها در سنگهای با منشا دریایی و غیر دریایی نیز ذخیره شده‌اند، به این دلیل ویژگیهای زیر مشخص کنند، سنگهای دریایی و غیر دریایی از هم می‌باشد.

  1. محتویات فسیلی گویای دریایی و یا غیر دریایی بودن آنها می‌باشد.
  2. بلورهای فلدسپات موجود در صورت داشتن شکل اوهدرال گویای منشا دریایی سنگ است.
  3. رشد فلدسپات ثانویه در اطراف فلدسپات تخریبی حاکی از محیط دریایی است.
    توده‌های لایه‌ای ، گسترده و پهن نشانگر رسوب در محیط دریایی است.
  4. مقاومت قابل ملاحظه‌ای از لایه‌های عاری از فسیل ، فاقد جورشدگی قطعات و عدسی مانند ، منعکس کننده ، محیط غیر دریایی است.
  5. بهم ریختگی و بی‌نظمی در رسوبات ممکن است نشانگر واریزه‌های زیر دریایی بوده و یا ناشی از پدیده یخچالی باشد.
  6. لایه‌های زغال سنگی و عدسیهای ماسه‌ای همراه ، محیط غیر دریایی را نشان می‌دهد.
    بسیاری از رسوبات رودخانه‌ای و کانالی گویای محیط غیر دریایی می‌باشد.
 

engineer1986

عضو جدید
بررسی نشتی گاز در مخازن و لوله های نفت و گاز

بررسی نشتی گاز در مخازن و لوله های نفت و گاز

خطوط لوله و مخازن مواد شيميايي كه در بسياري از موارد در آن ها مواد آلاينده ي محيط زيست، مواد آتش زا و حتي مواد سمي وجود دارد از اهميت به سزايي در صنعت برخوردارند. بهخصوص خطوط لوله كه امروز سراسر كره زمين را فراگرفتهاند.بديهي است كه وجود نشتي از اين خطوط، به ويژه در مناطقي كه از لحاظ زيست محيطي داراي حساسيت هستند مي تواند خطرات زيادي براي موجوداتي كه روي زمين زندگي مي كنند فراهم آورد.از طرفي هدر رفتن بخشي از مواد ارزشمند كه جزء محصولات و يا مواد اوليه ي ما هستند، از لحاظ اقتصادي نيز ناخوشايند است.به طور كلي نتايج وجود نشتي عبارتند از: آلودگي محيط زيست، ايجاد مسموميت در انسان و ديگر موجودات زنده، انفجار، هدر رفتن مواد ارزشمند، هزينه هاي تميز كردن محيط زيست، هزينه هاي تعمير و تعويض خط لوله، اتلاف وقت و جرايم احتمالي قانوني.بنابراين دو عامل اقتصاد و محيط زيست انگيزه ي كافي براي رفع چنين مشكلي در ما ايجاد مي كنند.

عواملي كه باعث ايجاد نشتي مي شوند عبارتند از:

فرسودگي و خوردگي لوله ها و مخازن، عوامل محيطي مثل سرما، يخبندان، گرما و...، همچنين خسارت هاي عمدي و سهوي و نيز عمليات خارج از محدوده ي طراحي كه ممكن است به لوله ها و مخازن آسيب برساند.فرسودگي لوله ها و مخازن يك عامل طبيعي است، خوردگي نيز معمولاً به خاطر وجود مواد خورنده يا سيالات ساينده به وجود مي آيد.عوامل محيطي مثل سرما، يخبندان، گرما و... نيز از عوامل طبيعي هستند كه در پديده ي نشتي موثرند.
خسارت هاي عمدي معمولاً شامل عمليات خرابكارانه است كه ممكن است به خاطر مسايل سياسي و جنگ به وجود آيد. خسارت هاي سهوي نيز ممكن است به وسيله ي برخورد اشياء يا چيزهاي ديگر و يا در اثر حفاري به وجود آيد.عمليات خارج از محدوده ي طراحي نيز يكي از عوامل آسيب به لوله هاست. زيرا هر خط لوله براي محدوده ي خاصي از دما و فشار طراحي شده و اگر عمليات، در خارج از اين محدوده انجام شود باعث ايجاد خرابي در خط لوله مي شود.بنابراين با توجه به وسعت عواملي كه مي توانند نشتي را ايجاد كنند و همچنين هزينه ها و مخاطراتي كه اين پديده دربر دارد، نشت يابي و جلوگيري از تداوم نشت، مساله ي بسيار مهمي است. با توجه به وسعت و گستردگي اين پديده تشخيص نشتي به طور دقيق و سريع كار بسيار مشكلي است.
امروزه سيستم هاي نشت يابي بسيار متنوعي ارائه شده است كه هر كدام با استفاده از تكنيكي خاص سعي در يافتن دقيق و سريع اين پديده دارند. بسياري از اين سيستم ها بسيار ساده و برخي هم سيستم هاي پيچيده اي هستند. اما هنوز هيچ كدام از اين سيستم ها نتوانسته اند به طور كامل همه ي انتظارات را برآورده كنند.اين سيستم ها عبارتند از: تشخيص نشتي توسط افراد و با استفاده از حس بويايي، شنوايي، بينايي يا مشاهده ي اثراتي كه مواد شيميايي در پيرامون خود دارند يا سيستم هايي كه با اضافه كردن مواد معطر كار نشت يابي راانجام مي دهند يا سيستم هاي موازنه ي جريان، سيستم هاي صوتي، نصب سنسورهاي پيزو الكتريك، سيستم هاي نمايش بخار، سيستم هاي نمايش كابلي، سيستم هاي لوله كشي دو جداره و ... اما هيچ كدام از روش هاي فوق نمي توانند به صورت كاملاً دقيق و سريع كار نشت يابي را انجام دهند.»بررسي نشتي گاز در مخازن و لوله هاي نفت و گاز« عنوان پايان نامه ي كارشناسي ارشد »مهرزاد ميرزانيا« دانشجوي رشته ي مهندسي شيمي (طراحي فرايند) دانشكده ي فني مهندسي دانشگاه تربيت مدرس است كه با راهنمايي دكتر محسن وفايي در مهرماه 82 ارائه شده است.

اين پايان نامه، در چهارفصل نشت يابي در مخازن مواد شيميايي، تست نشتي در خط لوله هاي آماده به كار، نشت يابي در سيستم هاي خط لوله ي در حال كار و مدل سازي سيستم هاي خط لوله، به بررسي روش هايي پرداخته است كه به صورت دقيق و سريع، كار نشت يابي را انجام مي دهند.پس از فهرست و مقدمه، مطالب ارائه شده در اين پايان نامه به تفكيك زير دسته بندي شده اند.

فصل اول: نشت يابي در مخازن مواد شيميايي

1 - روش نشت يابي و جلوگيري از نشتي در مخازن

* روش تست استحكام
* مونيتورينگ فضاي ما بين دو جداره
* روش ايجاد مانع براي جلوگيري از نشتي
* استفاده از ميله ها و كابل هاي حساس به مايعات و گازها
* روش اندازه گيري جرمي و حجمي
* روش كنترل موجودي آماري
* روش SIR
* روش مدرج سازي اتوماتيك تانك (ATG)
* روش مدرج سازي دستي تانك (MTG)
* روش صوتي
* روش مونيتورينگ بخار
* روش مونيتورينگ آب زير زميني

2 - حفاظت در برابر خوردگي

* استفاده از تانك هاي فايبر گلاس
* استفاده از تانك هاي فولادي با حفاظت آندي
* استفاده از جريان DC
* جلوگيري از سرريز كردن تانك
* انتخاب روش مناسب براي جلوگيري از نشتي در مخازن

فصل دوم: تست نشتي در خط لوله هاي آماده به كار

* روش تست نشتي در خط لوله هاي آماده به كار
* روش تست هيدرواستاتيك
* تست پنوماتيك
* تركيب تست پنوماتيك و هيدرواستاتيك
* روش تست سرويس اوليه
* تست نشتي خلاء
* روش تست هد استاتيكي
* روش تست توسط هالوژن ها و هليم
* حساسيت روش هاي تست نشتي و استانداردهاي پذيرفته شده

فصل سوم: نشت يابي در سيستم هاي خط لوله ي در حال كار

* روش هاي تست نشتي در سيستم هاي خط لوله در حال كار

فصل چهارم: مدل سازي سيستم هاي خط لوله

* مدل سازي خط لوله
* سيستم SCADA
* مدل جريان ناپايدار
* روش هاي حل معادلات جريان ناپايدار
* نمونه هايي از مدلسازي سيستم هاي واقعي
* سيستم ATMOS

محقق در سومين فصل اين پژوهش با عنوان »نشتيابي در سيستم هاي خط لوله ي در حال كار« به بررسي روش هاي تست نشتي در سيستم هاي خط لوله ي در حال كار پرداخته است.آن چه در پي مي آيد بخشي از فصل سوم اين رساله است با اندكي دخل و تصرف:

نشتي در لوله ها خصوصاً لوله هايي كه تحت فشارند يكي از مسايل بسيار مهم در مبحث نشت يابي است. حتي قسمت عمده اي از نشتي هاي مربوط به مخازن نيز به خاطر وجود نشتي در لوله هاي مربوط به مخازن است. از لحاظ آماري، خرابي و نشتي در لوله ها حدود دو برابر خرابي در تانك هاست. به علت وجود اتصال هاي زياد در سيستم هاي خط لوله، نشتي در اين سيستم ها بسيار اتفاق مي افتد. اين مساله در لوله هاي تحت فشار خيلي حادتر است. زيرا فشار باعث مي شود تا مواد به صورت پيوسته و با نيروي زيادتر از سوراخ وارد محيط شوند. براي نشت يابي در خطوط لوله روش هاي متعددي وجود دارد. بعضي از اين روش ها به طور پيوسته و بعضي به طور غير پيوسته كار نشت يابي در لوله ها را انجام مي دهند.

روش هاي تست نشتي در سيستم هاي خط لوله ي در حال كار

از ساده ترين روش هاي تشخيص نشتي در سيستمهاي خط لوله عبارتند از:

اطلاع دادن نشتي توسط افرادي كه در مجاورت خط لوله قرار دارند. اين افراد از طريق حس بويايي، شنوايي، بينايي و يا مشاهده ي اثراتي كه اين مواد شيميايي در پيرامون خود ايجاد مي كنند، مثل تاثير روي گياهان يا حيوانات يا پرندگان، مي توانند اين پديده را تشخيص دهند. حتي گاهي اوقات با استفاده ي بيرحمانه از حيوانات يا پرندگان حساس مي توان نشتي را تشخيص داد.
راه ساده تر ديگر اضافه كردن مواد معطر به سيال است. بايد در نظر داشت كه ماده معطري كه براي اين منظور انتخاب مي شود بايد به راحتي قابل جداسازي باشد. اين روش براي سيالاتي كه بدون بو و غيرقابل اشتعال هستند روش نسبتاً موثري است مثلاً براي تشخيص نشتي گاز مونو اكسيدكربن كه بي بو ولي بسيار سمي و خطرناك است.
مواد شيميايي مثل مركاپتان ها، تري متيل آمين و...مي توانند نشتي را در سيستم تشخيص دهند. اين دو روش در محيط هاي عاري از سكنه يا در جاهايي كه بادهاي شديد مي وزند، نمي توانند كاربرد عملي داشته باشند.

روش ديگر استفاده از موازنه ي جريان به صورت روزانه يا ساعتي و ترجيحاً آن لاين است. يك سيستم اندازه گيري فشار خط لوله در كنار جريان سنج ها لازم است كه نشان دهد گراديان فشار نسبت به حالت بدون نشتي تغيير كرده است يا نه. اين روش دو اشكال دارد، يكي اين كه با اين روش موقعيت نشتي تشخيص داده نمي شود. ديگر اين كه اگر شدت جريان ها تغيير كند يعني سيستم Steady state نباشد موازنه براي تشخيص نشتي بسيار مشكل مي شود.

يكي از روش هاي چك كردن وجود نشتي در خطوط لوله، موازنه ي حجمي خطوط لوله است.

اين روش به خصوص براي خطوط لوله ي مايعاتي كه تقريباً تراكم ناپذيرند، مناسب است. در اين روش تغييرات موجود در خطوط لوله از روي اختلاف بين جريان ورودي و خروجي محاسبه مي شود و از روي اين اختلاف، نشتي هاي كوچك تشخيص داده مي شود.

موازنه در خط لوله به صورت زير است.
(3-1)
dV=Vin-Vout-Vl
كه در آن :

dV: حجم نشتي
Vin: جريان سيال ورودي
Vout: جريان سيال خروجي
Vl: ميزان موجودي مايع در خط لوله است.

يكي ديگر از سيستم هاي نشت يابي، نشت يابي صوتي است. جريان سيالات مي تواند ارتعاشاتي با فركانس هايي در محدوده ي مافوق صوت توليد كند كه به وسيله ي مبدل هايي خاص قابل تشخيص هستند. اين مبدل ها قابل حمل بوده و مي توانند توسط ماموران خط حمل و به هر نقطه ي دلخواهي برده شوند.
روش ديگر نصب سنسورهاي پيزو الكتريك است. اين سنسورها وقتي تحت تاثير تنش قرار مي گيرند، يك خروجي را صادر مي كنند. بنابراين زماني كه در سيستم خط لوله يك نشتي اتفاق مي افتد، به سرعت در خط لوله افت فشار خواهيم داشت. امواج ناشي از اين افت فشار با سرعت صوت در هر دو جهت حركت مي كنند. در نتيجه سنسورهاي نصب شده، اين امواج را دريافت كرده و مكان نشتي را از روي شرايط خط و زمان اندازه گيري شده توسط ابزارها، تشخيص مي دهند.اين روش به خصوص در زماني كه مقدار نشت زياد است، بسيار موثر مي باشد.

سيستم هاي حساس بيروني

اين سيستم ها مشخص كننده ي نشتي در خارج خط لوله هستند. اين سيستم ها داراي سنسورهاي حساس به بخار و مايع هستند. زماني كه ماده از داخل خط لوله به خارج نشت مي كند اين سيستم ها به راحتي اين مساله راتشخيص مي دهند.

دو نمونه از اين سيستم ها عبارتند از:

1- سيستم نمايش بخار: در اين روش گازهاي اطراف سيستم لوله كشي، آناليز مي شوند و اگر با مقدار طبيعي اختلاف داشته باشند، اعلام نشتي مي شود.
2- سيستم كابلي: سيستم كابلي شامل كابل نوري يا الكترونيكي پيوسته اي از جنس مواد هيدروكربني است. اين كابل ها در مسير لوله كشي قرار مي گيرند و به يك كنترلر و تابلوي زنگ خطر وصل مي شوند. وقتي كه مواد نشت كرده بااين كابل تماس حاصل كنند، خواصي از كابل مثل مقاومت الكتريكي و... تغيير مي كند و در نتيجه نشتي اعلام ميشود.

اشكال اساسي اين روش اين است كه كابل ها يك بار مصرفند و قابل احيا نمي باشند.
از طرفي سيستم هاي حساس بيروني به علت تكنولوژي جديد و گراني و همچنين تجارب كم در استفاده از آن ها، داراي كاربرد كمي هستند.
لوله كشي دو جداره: اين روش اخيراً مورد استفاده قرار گرفته است. لوله كشي دو جداره شامل دو لوله ي تو درتو است. فضاي مياني دو لوله براي نمايش نشتي استفاده مي شود. جنس لوله هاي مورد استفاده در اين روش فايبر گلاس است. اين سيستم،سيستم شكننده اي است و درمواقع نصب به توجه ويژه اي نياز دارد. لوله ي داخلي معمولاً تحت فشاري معادل 5/1 برابر فشار عملياتي سيستم، تست مي شود. تست لوله ي خارجي معمولاً تحت فشار 30 كيلو پاسكال انجام مي گيرد.

نصب لوله هاي دو جداره معمولاً 2 تا 3 برابر لوله هاي معمولي هزينه دارد.
حفاظت در برابر خطرات مكانيكي توسط خط لوله ي بيروني انجام مي شود. در فشار بين دو لوله نيتروژن تحت فشار زياد تزريق مي شود. اين فشار بايد از فشار عملياتي داخل لوله بزرگ تر باشد. يك سنسور در فضاي بين دو لوله و در هر انتهاي خط لوله نصب مي شود. اين سنسور به فشاركم حساس است. اين سنسور فشاري، روي فشاري تنظيم مي شود كه از فشار عملياتي جريان بزرگ تر و از فشار فضاي بين دو لوله كم تر باشد. حال اگر خط لوله ي داخلي نشتي داشته باشد، نيتروژن از فضاي ما بين دو لوله به داخل لوله ي داخل نفوذ مي كند، لذا فشار بين دو لوله كم شده و سنسور حساس به فشار كم، فعال مي شود.
اگر يك نشتي در نتيجه ي خرابي مكانيكي در لوله ي بيروني به وجود آيد گاز بيخطر نيتروژن به محيط نفوذ ميكند.
به هر حال تحت هر شرايطي كه فشار فضاي بين دو لوله كاهش يابد شيرهاي قطع جريان واقع درسر چاه ها جريان را قطع مي كنند.
جز روش هاي فوق روش هاي ديگري نيز براي نشت يابي در خطوط لوله وجود دارند بعضي از اين روش ها براي نشت يابي در مخازن نيز استفاده ميشوند. اين روش ها عبارتند از:

-آزمايش استحكام: اين آزمايش جزء روشهاي غيرپيوسته است. و در صورتي كه بخواهيم از آن استفاده كنيم بايد اين كار حداقل به طور ساليانه انجام شود.

روش SIR : تناوب استفاده از اين روش بستگي به توانايي آن در نشت يابي دارد. اگر توانايي آن بيشتر از 2/0 گالن در ساعت نباشد، اين روش بايد به طور ماهيانه انجام شود. اما اگر توانايي اين روش به اندازه 1/0 گالن در ساعت باشد مي توان اين روش را به طور ساليانه به كار برد.

روش مونيتورينگ فضاي ما بين: استفاده از اين روش بايد به طور ماهيانه صورت پذيرد. اين روش بايد قادر باشد 1/0 گالن در ساعت نشت يابي كند. اما بعضي از سيستم ها قابليت مونيتورينگ پيوسته رانيز دارند.

روش مونيتورينگ بخار: اين روش نيز بايد به طور ماهيانه انجام شود. در ضمن بعضي از اين سيستم ها قابليت مونيتورينگ پيوسته رانيز دارند.

روش مونيتورينگ آب زيرزميني: اين روش نيز بايد به طور ماهيانه انجام شود. در ضمن بعضي از سيستمها قابليت مونيتورينگ پيوسته را نيز دارند.


منبع:نشریه ندای گاز
 

RMY

عضو جدید
مخزن هوشمند(فناوری تازه در مشخصه یابی مخازن و نفت و گاز)

مخزن هوشمند(فناوری تازه در مشخصه یابی مخازن و نفت و گاز)

پروژه ایجاد مخزن هوشمند ( پویانما) که در حال حاضر کارشناسان پژوهشگاه صنعت نفت آن را در دست اجرا دارند، با ارائه اطلاعات پویای (دینامیک) مخازن هیدروکربوری، تصمیم گیری در مورد روش ها و سیاست های برداشت از مخازن را آسان می سازد.
اطلاعات پویا (دینامیک) معمولا اطلاعاتی از جمله فشار و دمای محلی، چگالی (دانسیته) و گرانروی (ویسکوسیته) درون مخازن را شامل می شود، که دستیابی به آنها در مقایسه با اطلاعات ایستا (استتیک) نظیر جنس سنگ و یا لایه های مخزن روندی بسیار پیچیده تر را طلب می کند.

مهندس مهدی داراب مسوول پروژه ایجاد مخزن هوشمند بر اساس فناوری نانو در این باره می گوید: «دستیابی به اطلاعات پویای مخازن همواره از نکات کلیدی در مشخصه یابی مخازن نفت و گاز و مخازن هیدروکربوری بوده است و در این پروژه تراشه ای به نام " پویانما" ساخته می شود که اطلاعات مورد نظر را «درجا» و« به هنگام» در دسترس کارشناسان قرار می دهد، این اطلاعات سپس در یک اتاق کنترل در محل، پردازش و با نرم افزاری که نگارش آن تکمیل خواهد شد تصویر سازی می شود. با داشتن این اطلاعات کارشناسان می توانند تصمیم گیری مناسب را در مورد چگونگی برداشت از مخزن انجام دهند و برای مثال تصمیم بگیرند برای جبران افت فشار ناشی از ازدیاد برداشت گاز یا آب به مخزن تزریق شود.

به گفته وی دستیابی به اطلاعات دینامیک حلقه مفقوده در عملیات مشخصه یابی مخازن است و چنانچه این روش تازه به سرانجام برسد انقلابی در زمینه مشخصه یابی مخازن خواهد بود که در سایر نقاط جهان نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
در حال حاضر از روش های سنتی آنالیز فشار و دما برای دستیابی به اطلاعات پویای مخازن استفاده می شود و با استفاده از این اطلاعات مخزن مورد نظر در سیلندرهایی در آزمایشگاه شبیه سازی می شود، مهمترین نقاط ضعف این روش ها، احتمال فراوان خطای آزمایشگاه و آزمایشگر است که میزان صحت داده هایی را که از این راه به دست می آید کاهش می دهد.

مهندس داراب علاوه بر مزیت های یاد شده، سرعت عمل و صرفه جویی در وقت و هزینه را از دیگر امتیازات روش تازه می خواند و تصریح می کند: «این ایده کاملا بکری است که در ایران ایجاد شده و در پژوهشگاه در حال اجرا است و در حال حاضر در کشورهای جهان از همان روشهایی که نام برده شد استفاده می شود، با این تفاوت که برخی از شرکت های خارجی هستند که در حین حفاری علاوه بر چاه های عمودی، چاه های افقی و مایل حفر می کنند، کاری که ما انجام نمی دهیم. بواقع آنها از یک نوع حفاری هوشمند استفاده می کنند که اطلاعات بهتری به آنها می دهد، اما شیوه کلی کار یکی است.»
به گفته وی این پروژه از شهریور سال 1383 آغاز شده، مطالعات امکان سنجی آن به پایان رسیده و هم اکنون وارد مرحله طراحی شده است. داراب می افزاید: «این مرحله یک سال به طول می انجامد و در این مدت پروژه جدیدی تعریف می شود که شامل طراحی الکترونیکی و فیزیکی تراشه پویانما و تست آن در یک چاه مصنوعی است که در سطح زمین ایجاد خواهد شد.»

وی می گوید: برای اجرای این طرح یک محدوده زمانی 5 سال تعیین شده است که سرانجام آن ساخت یک مخزن هوشمند است و با توجه به این که در مرحله نظری بیش از 80 درصد انتظارات ما برآورده شده است به آینده این طرح بسیار خوشبین هستیم.»
اما آیا استفاده از این طرح محدودیت هایی را نیز به دنبال خواهد داشت یا در تمامی مخازن و شرایط قابل بکارگیری است؟ مهندس داراب در این زمینه می گوید: «این احتمال وجود دارد که فناوری مورد نظر در مخازنی با فشار بیش از 15 هزار" پی اس آی" قابل استفاده نباشد و ناچار به ایجاد تغییراتی در آنها باشیم، که برخی از مخزن های پارس جنوبی دارای چنین شرایطی هستند. اما چاه های نفت کشورهای حاشیه خلیج فارس دارای فشار 10 هزار پی اس آی هستند و این شیوه برای آنها کاملا مناسب است.»

مسئله چگونگی برداشت از مخازن نیز امروزه به یکی از مسائل بسیار مورد توجه کارشناسان و متخصصان اکتشاف و برداشت نفت تبدیل شده است. چگونگی برداشت و رفتاری که با مخزن می شود در واقع بر عمر مخزن و میزانی که می توان از آن برداشت کرد تاثیر مستقیم می گذارد و از همین روست که مخزن ها را از نظر عمر به جوان، میانسال و پیر تقسیم کرده اند و معتقدند که در هر کدام از این دوره ها باید به شیوه ای مناسب همان دوره با مخزن برخورد کرد و به عبارتی مخزن را به چشم یک موجود زنده نگریست که سوء رفتار با آن می تواند به پایان عمر بهره برداری از مخزن در نیمه راه بیانجامد.
داراب با اشاره به حجم عظیم مخازن ایران و اهمیتی كه هر گونه سرمایه گذاری در عرصه برداشت از مخازن نفتی می تواند داشته باشد می گوید: استفاده از فناوری مخزن هوشمند می تواند به ازدیاد برداشت 5 الی 15 درصدی منجر شود و این مسئله بویژه زمانی اهمیت پیدا می كند كه دریابیم برداشت ما از مخازن هیدروكربوری حدود 20 درصد است كه این رقم در مقابل میانگین برداشت در جهان یعنی 60 الی 70 درصد بسیار ناچیز است.

اما یکی از مهمترین ویژگی های این پروژه استفاده از فناوری نانو در ساخت تراشه پویانما است، مهندس داراب در توضیح این مسئله می گوید: فناوری نانو در راهبرد کلی به دو دسته تقسیم می شود یکی فناوری بالا به پایین (تاپ داون) و دیگری فناوری پایین به بالا (باتم آپ) که بیشتر فرایندهای انجام شده در مقیاس نانو در کشور ما تا کنون به شیوه پایین به بالا کار شده است، یعنی ساختاری تشکیل و توسعه داده می شود. اما در ساخت تراشه پویانما از شیوه «آزمایشگاه روی تراشه» (لب آن چیپ) استفاده شده که جزیی از همین بخش نانو از بالا به پایین است، ملموس ترین مثال در این مورد افزایش ترانزیستورها روی سطح مشخصی از سیلیکون است که در تراشه های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد و در اینجا ما توانسته ایم جریان های کوچکی را در مقیاس نانو بسازیم.»

با توجه به حجم عظیم مخازن نفت وگاز کشور شک نیست که هر گونه سرمایه گذاری در عرصه حفاظت، برداشت مناسب و رواج فرهنگ درست بهره بردای از این مخازن در میان دست اندرکاران صنعت نفت از اهمیت بسیاری برخوردار است. از این رو چنانچه به کارگیری فناوری مخزن هوشمند آن گونه که دست اندرکاران این پروژه می گویند بتواند ازدیاد برداشتی در حدود 5 الی 10 درصد را به همراه داشته باشد، می تواند بخش قابل توجهی از این اختلاف را جبران کند و بهره وری از این منابع طبیعی پر ارزش را افزایش دهد. منابعی که ممکن است در صورت توجه نکردن به نکات کارشناسانه و استفاده بی رویه از آنها آسیب ببینند و یا برای همیشه در عمق خاک و دور از دسترس باقی بمانند.

پروژه "ایجاد مخزن هوشمند بر اساس فناوری نانو" با همکاری پژوهشگاه صنعت نفت به عنوان کارفرما و شرکت پژوهشگران فناوری نانو به عنوان مجری طرح در دست اجراست.

» منبع: petroleumtimes
 

hadi18

کاربر فعال
اثر غني سازي گاز تزريقي در افزايش ضريب برداشت از يك مخزن بزرگ نفتي

اثر غني سازي گاز تزريقي در افزايش ضريب برداشت از يك مخزن بزرگ نفتي

اثر غني سازي گاز تزريقي در افزايش ضريب برداشت از يك مخزن بزرگ نفتي
 

پیوست ها

  • 56913860307.pdf
    1.2 مگایابت · بازدیدها: 0

hadi18

کاربر فعال
رده بندي پارامترهاي عملياتي موثر بر بازدهي فرايند دوره اي بخار در مخازن نفت سنگين

رده بندي پارامترهاي عملياتي موثر بر بازدهي فرايند دوره اي بخار در مخازن نفت سنگين

رده بندي پارامترهاي عملياتي موثر بر بازدهي فرايند دوره اي بخار در مخازن نفت سنگين
 

پیوست ها

  • 56913860102.pdf
    215.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

hadi18

کاربر فعال
مدل سازي و بررسي اثرهاي تزريق ژل پليمر به شاخص يکي از مخازن ايران

مدل سازي و بررسي اثرهاي تزريق ژل پليمر به شاخص يکي از مخازن ايران

مدل سازي و بررسي اثرهاي تزريق ژل پليمر به شاخص يکي از مخازن ايران
 

پیوست ها

  • 56913860406.pdf
    444.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0

hadi18

کاربر فعال
کاربرد پروپانت در شکافت هيدروليکي مخازن نفت و گاز ايران به منظور روش ازدياد برداشت

کاربرد پروپانت در شکافت هيدروليکي مخازن نفت و گاز ايران به منظور روش ازدياد برداشت

کاربرد پروپانت در شکافت هيدروليکي مخازن نفت و گاز ايران به منظور روش ازدياد برداشت
 

پیوست ها

  • 1584A_1.pdf
    536.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0

mahroo.es

عضو جدید
بررسي دلايل افت توليد در يك مخزن نفتي جنوبي ايران

بررسي دلايل افت توليد در يك مخزن نفتي جنوبي ايران

بررسي دلايل افت توليد در يك مخزن نفتي جنوبي ايران و ارائه راهكارهاي مقابله با آن از
طريق شبيه سازي​
.:gol:
http://rapidshare.com/files/163941505/OP11_958.pdf.html

 

mahroo.es

عضو جدید
بررسي شرايط امتزاج گاز مخزن بنگستان در نفت مخزن آسماري يکي از ميادين جنوب ايران

بررسي شرايط امتزاج گاز مخزن بنگستان در نفت مخزن آسماري يکي از ميادين جنوب ايران

سلام
بررسي شرايط امتزاج گاز مخزن بنگستان در نفت مخزن آسماري يکي از ميادين جنوب ايران​
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
مديريت مخزن فراتر از مهندسي مخزن است

مديريت مخزن فراتر از مهندسي مخزن است

مديريت مخزن فراتر از مهندسي مخزن است نويسنده : احمد اسدزاده فرخاني يکي از موضوعات مهم و مطرح در مهندسي نفت، مديريت مخازن نفت و گاز است. توليد بهينه و بيشتر از مخزن مستلزم برنامه‌ريزي، سازماندهي و نظارت صحيح و قوي بر عمليات‌هاي مرتبط با مخزن و توسعه آن است. "مديريت مخزن" پاسخي به اين دغدغه‌هاست. متن ذيل حاصل گفتگويي است که با مهندس آل‌آقا، مدير مهندسي نفت شرکت متن (مهندسي و توسعه نفت)، صورت گرفته است

اگر بخواهيم مديريت مخازن را به عنوان يک مقوله علمي در نظر بگيريم، بايد آن را به صورت علمي تعريف کنيم. اما اگر سؤال شما اين باشد که بنده به عنوان يک کارشناس مخزن، از اين عنوان چه چيزي مي‌فهمم، بايد عرض کنم که مديريت مخزن ضمن اينکه شامل مهندسي مخزن است، خيلي فراتر از آن است.
مخزن به مثابة‌ يک موجود واقعي است که دور از دسترس ماست و ما صرفاً بنا به بازتاب‌های مخزن به فعالیتهای خود مثل توليد و غيره حدسياتي راجع به مخزن مي‌زنيم. اين حدس‌ها با به‌دست آوردن اطلاعات بيشتر از مخزن کامل‌تر مي‌شود. اين مساله که شناخت مخزن نام دارد، ابزاري براي رسيدن به هدف اصلي، يعني توليد صحيح از مخزن است. مديريت مخزن شامل کليه مسائل مربوط به مخزن است؛ يعني چگونه يک مخزن را از آغاز تا پايان مديريت کنيم: حفاري و توليد از مخزن جزو آن است، انجام روش‌هاي ازدياد برداشت به‌موقع جزو‌ آن است، چگونگي استفاده از فرآوري مصنوعي گاز (gas lifting) جزو آن است و خلاصه آنکه مديريت مخزن عبارت است از برنامه‌ريزي براي کليه امور مربوط به مخزن و نظارت بر آن. البته مدير مخزن، حفاري نمي‌کند، اما تعيين مي‌کند که حفاري بايد در چه عمقي و در چه مکان‌هايي انجام شود و چند چاه حفر شود. اتخاذ تصميماتي در خصوص اينکه در چه مراحلي حفر چاه توصيفي بايد شروع شود، چگونگی توليد، اندازه‌گیری فشار، اندازه گیری ميزان گاز و چگونگی کنترل آن و غيره، از جمله وظايف مدير مخزن است. مديريت مخزن مثل مديريت يک دانشگاه، يعني رسيدگي، نظارت، برنامه‌ريزي در تمام مسائل مربوط به آن. پس مديريت مخزن عبارت است از يک جريان فعال و يک ارگانيزم متغير و متحول.

آيا مدير مخزن در برنامه‌ريزي نيروي انساني هم دخالت مي‌کند؟

برنامه‌ريزي نيروي انساني و مديريت مخزن، لازم و ملزوم يکديگر هستند. اگر برنامه‌ريزي نيروي انساني نداشته باشيد، نمي‌توانيد مديريت مخزن داشته باشيد. گروه مديريت مخزن، مخصوصاً سرگروه‌ها، فقط مهندس مخزن نيستند؛ بلکه بايد فردي را به عنوان مدير انتخاب کرد که با داشتن زمينه قبلي آشنايي با مهندسي مخازن، به صورت عملي با بهره‌برداري هم آشنا باشد. شما وقتي مي‌گوييد اين چاه را آزمايش کن، بايد بدانيد در اين چاه‌ها آزمايش ممکن است يا خير. شما اگر در اين ميدان کار کرده باشيد و آنرا بشناسيد، مثلاً مي‌دانيد که فلان چاه محدوديت فلان را دارد، بنابراين وقتي برنامه آزمايش چاه را مي‌دهيد يک برنامه واقعي مي‌دهيد. به عنوان مثال، وقتي يک مخزن را شناسايي کرديم و ديديم که اين مخزن يک شرايط خاص سيال دارد، نتيجه مي‌گيريم که بعد از دو سال بايد برنامة‌ تزريق را شروع کنيم. اين کار لازمه‌اش اين است که نيروي انساني که اين کار را بايد بکند؛ وجود داشته باشد. مي‌بينيد که مديريت مخزن به نوعي يک شرکت نفت کوچک است.

بد نيست يک بار ديگر فرآيند مديريت مخزن را به طور نسبتاً کاملتري توصيف مي‌کنيد تا بررسي کنيم که آيا چنين فرايندي هم‌اکنون در کشور ما وجود دارد يا خير؟
مديريت مخزن شامل تمام مسائل مرتبط با مخزن و حتي شناخت جغرافيايي منطقه است. هيچ چيزي وجود ندارد که بيرون از اين دايره باشد. روند تصميم‌گيري و فرآيند مديريت مخزن متاثر از ساختار کلي شرکت نفت است و بنابر اينکه به چه شيوه اي تصميم‌گيري کنيد، فرايند مديريت مخزن فرق مي‌کند.
در هر حال اکتشاف را مديريت اکتشاف انجام مي‌دهد. مدير اکتشاف بر اساس زمين‌شناسي، ژئوشيمي، ژئوفيزيک و غيره، لرزه‌نگاري مي‌کند و ساختمان‌هاي مناسب را پيدا مي‌کند. اگر منطقة مناسبي پيدا کردند، موضوع را به مديريت نفت و به برنامه‌ريزي تلفيقي ارجاع ‌مي‌دهند. از طرف ديگر، برنامه‌ريزي تلفيقي برنامه توليد از واحدهاي بهره‌برداري را تهيه مي‌کند. در کنار آن از طريق سازمان مديريت و برنامه‌ريزي و مصوبات هيأت دولت و وزارت نفت، نياز دولت، برنامه‌هاي مورد نظر و دستورات و انتظارات را ابلاغ مي‌کند. بنابراين دستور توسعه فلان ميدان را برنامه‌ريزي تلفيقي صادر مي‌کند.
يک وقت هست که شما مي‌گوييد نمي‌خواهيم توليد کنيم ولي مي‌خواهيم ظرفيت اضافي داشته باشيم که در مواقعي که فرصتي در بازار پيدا شد از آنها استفاده کنيم. اين سياست‌ها ربطي به مهندس مخزن ندارد. برنامه‌ريزي تلفيقي بنابر مطالعه تجاري شرکت اکتشاف و بنابر برنامه‌هاي ملي، اولويت‌هاي توسعه را اعلام مي‌کند. بنابراين اگر براي سه تا پنج سال مثلاً يک مقدار نفت مي‌خواهيم، برنامه‌ريزي تلفيقي آنرا ابلاغ مي‌کند. برنامه‌ريزي تلفيقي روش توسعه را نيز از جهت نوع قرارداد مشخص مي‌کند. بعد از اينکه اين برنامه به واحد مربوطه داده شد، تعدادي مجهولات عمده داريد که براي توسعه لازم است. ابتدا چند چاه توصيفي حفر مي‌کنيم براي اينکه سطح آب و نفت را پيدا کنيم و پتانسيل و وسعت مخزن را ارزيابي کنيم. بعد از آن در منطقه‌اي که اطمينان حاصل شده است، توسعه شروع مي‌شود. تا عملکرد مخزن را نبينيم نمي‌توانيم مکانيزم حاکم بر آن را شناسايي کنيم. از فشار مخزن نمي‌توان فهميد که آب وجود دارد يا خير. اينها را از اطلاعات ديناميکي مخزن بدست مي‌آوريم. طبيعتاً با بدست آوردن اطلاعات جديد توليد، کار واضح‌تر مي‌شود.
بعد از اينکه برنامه به شرکت بهره‌بردار اعلام شد؛ در حقيقت مديريت عملي مخزن از آن نقطه شروع مي‌‌شود، (دقت کنيد که از اين مرحله، "مديريت عملي" شروع شده و "کل فرايند مديريت" اما در واقع از روز اول شروع شده است.) مثلاً فرض کنيد که بنده در ابتدا ديدم تزريق گاز خوب است و بر این اساس به شرکت بهره‌بردار کمپرسور داده شد و چاه تزريق حفر شد. او بايد تزريق کند ولي مجبور نيست؛ اگر براي او يقين حاصل شد، مي‌تواند برنامه را متوقف کند. اگر بخواهيم به خاطر ريسک، برنامه‌ها را متوقف کنيم، هيچ کاري نمي‌توانيم انجام دهيم. ولي بايد مقدار ريسک را ارزيابي کنيم و ريسک را بشناسيم و ريسک قابل رفع باشد. نکته مهم ديگر، اينکه ما بايد در صورت رد يک گزينه، بديل آن را معرفي کنيم. متأسفانه در کشور ما بيشتر ايراد مي‌گيرند تا اينکه بديل قضيه را مطرح کنند. ما معمولا به اينکه بايد چه کار کنيم کار نداريم. فقط مي‌گوييم اين کار را نکنيم چون ريسک دارد و خطرناک است. بنابراين در اينجا شرکت نفت تعيين‌کننده است. بازوي اجرايي او در اکتشافات است، مديريت اکتشاف، در توسعه، شرکت متن است و در توليد، شرکت‌هاي بهره‌بردار هستند. حال اگر سؤال اين باشد که آيا مخازن ما مديريت مي‌شوند يا خير؟ مي‌گويم بله مي‌شوندولي البته اگر سؤال اين باشد که آيا اين مقوله جديد "مديريت مخازن" در کشور ما اعمال مي‌شود يا خير؟ مي‌‌گويم خير. اين دو مقوله، با يکديگر متفاوت هستند. مخازن ما رها نيستند و به هر حال مديريت مي‌شوند. سؤال شما مثل پديدة IT (تکنولوژي اطلاعات است)؛ IT يک روش جديدي براي پردازش اطلاعات است ولي معني آن اين نيست که قبلا اطلاعات پردازش نمي‌شده است.

بله بهرحال مخازن، ما رها نيستند ولي از صحبت شما اين نتيجه به دست مي‌آيد که "مديريت مخزن" به معناي جديدش را در کشور نداريم، همينطور است؟

اصلاً ما واحدي به نام مديريت مخزن نداريم. اين واحد بايد مرکز فکر فني و think-tank شرکت در برنامه‌ريزي مخازن باشد. هر مخزن بايد يک تيم مديريتي داشته و فردي به‌عنوان هدايت‌کننده اينها در رأس کار قرار داشته باشد. اين فرد بايد راجع به کليه فعاليت‌ها و مراحل توسعه ميدان اطلاعات و دانش کافي داشته باشد نه اينکه در همه مراحل بالا متخصص باشد. پس فرق است بين اينکه مخزن مديريت مي‌شود با پديدة جديد مديريت مخزن.

مختصات اين پديدة جديد "مديريت مخزن" که مي‌فرماييد در کشور ما وجود ندارد، چيست؟

اولاً‌ دقت کنيد که اين مقوله‌هاي جديد، زيرساخت‌هاي ويژه‌اي را نياز دارند. از جملة اين زيرساخت‌ها، تفکر فني است که ما در کشور نداريم. مثلاً مي‌گوييم ما بيمارستان داريم، بيمارستان CCU دارد، فلان امکانات را دارد، اما به اينکه چرا فلان بيمارستان در فلان کشور رتبه اول را دارد، توجه نمي‌کنيم. مثال ديگري مي‌زنم: چند درصد از ما هنگام خريد خانه، به طراحي و نقشه خانه دقت کند اما چند نفر نگاه مي‌کنند به اينکه چراغ‌هاي خانه هليوم است يا خير؟ ما در اغلب مسائل از تفکر فني برخوردار نيستيم. از طرف ديگر ما برنامه‌ريزي درست نيروي انساني نداريم. ما مسئوليت و تشويق و تنبيه درست نداريم. ظرف 10 سال فرد بايد 5 بار ارتقا پيدا کند اما سيستم فعلي ما دو رتبه بيشتر ندارد. شما نردبان ترقي فني نداريد. يعني يک فرد براي رشد و ارتقاي رتبه بايد حتما وارد فاز مديريتي شود. نهايتاً براي حل اين موضوع و مسأله بايد به نوعي کل سيستم را مدنظر داشت و به اصلاح کل سيستم توجه کرد.
يکي از دوستان ما که قبل از انقلاب در جنوب با ما همکار بود، سال‌هاست که مسئول مديريت مخزن يکي از شرکت‌هاي بزرگ خارجي است و وارد سطوح مديريتي هم نشده است. هم حرمت دارد و هم حقوق مادي‌اش بيشتر از خيلي از مديران است. ما اين زيرساخت‌ها را نداريم. خلاصه اينکه براي اينکه جامعه را ارتقاي دهيم، بايد به ارتقاي فکري بينديشيم. کساني که مي‌گويند ما مخازن را مديريت مي‌کنيم از اين ديدگاه به مسئله نگاه مي‌کنند.
مديريت مخازن، در هر زمان، بايد به‌طور بهنگام، دقيقاً آخرين شرايط مخزن را بر اساس اطلاعات موجود بدهد. فرض کنيد که مهندس مخزن مي‌گويد اين تخلخل به اين تراوايي نمي‌خواند و پس لايه مي‌تواند از نوع chalk limestone‌ باشد. براي اينکه از صحت اطلاعات مطمئن شود، درخواست مغزه‌گيري از چاه بعدي را مي‌نمايد. اگر زمين‌شناس بگويد من حرفه‌ام را بلد هستم؟ يا حفار بگويد که من کارم را خوب بلد هستم و نيازي به نظر ديگران نيست، مديريت مخزن محقق نمي‌شود. در مديريت علمي مخزن، يک مطالعه جامع صورت مي‌پذيرد که دائماً در حال ارتقا است. اما در کشور ما براي مطالعه مخزن، 6 سال يک بار، با يک شرکت و يک گروه قرارداد بسته مي‌شود، دوباره اين گروه بايد برود و اطلاعات جمع کند؛ بعضي از آن اطلاعات هم گم شده است و در اين بين، هزينه زيادي را خرج کرده‌ايم. مدير مخزن پيش‌بيني مشکل مي‌کند و برنامه‌ريزي مي‌کند و براي اينکه اطمينان حاصل کند، فعاليت‌هايي را به قسمت‌هاي مختلف ديکته مي‌کند.
پس اگر بخواهيم جمع‌بندي کنيم بايد بگوييم صورت ناقصي از مديريت مخازن در ايران اجرا مي‌شود و راه‌اندازي مديريت مخزن به معناي جديد نيازمند ساخت‌هاي مختلفي از جمله زيرساخت‌هاي اطلاعاتي، آموزشي، تکنولوژيکي و غيره مي‌باشد. درست است؟
هيچ سيستمي بي‌مسأله نيست. اما بنده چون خيلي مخالف نظراتي هستم که ايراد مي‌گيرند، معتقدم، امروز هم مي‌توانيم اين ارگان‌ها را ايجاد کنيم. بايد به ياد داشته باشيم که ايجاد يک واحد، ما را به هدف غايي نخواهد رساند. دستيابي به هدف، مستلزم قرايني است که ما از آن بي‌بهره‌ايم. فراموش نکنيم که مديريت مخزن،‌ پله دهم پيشرفت است و ما نمي‌توانيم دفعتاً به پلة دهم برسيم. بايد مقدمات آن را هم ايجاد کنيم
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
مدل رياضي پيش بيني توليد ماسه در مخزن منصوري اهواز با بكارگيري روش عناصر محدود پايدار

مدل رياضي پيش بيني توليد ماسه در مخزن منصوري اهواز با بكارگيري روش عناصر محدود پايدار

مدل رياضي پيش بيني توليد ماسه در مخزن منصوري اهواز با بكارگيري روش عناصر محدود پايدار
 

پیوست ها

  • 12139.rar
    262.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

rashidi.ali

عضو جدید
آشنایی با هوش مصنوعی در مشخصه سازی و مدل سازی مخازن شکافدار طبیعی

آشنایی با هوش مصنوعی در مشخصه سازی و مدل سازی مخازن شکافدار طبیعی

:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::surprised::surprised::surprised:file:///I:/مقاله/نفت/صبحدم%20-%20آشنایی%20با%20هوش%20مصنوعی%20در%20مشخصه%20سازی%20و%20مدل%20سازی%20مخازن%20شکافدار%20طبیعی_files/pointtitr.png آشنایی با هوش مصنوعی در مشخصه سازی و مدل سازی مخازن شکافدار طبیعی file:///I:/مقاله/نفت/صبحدم%20-%20آشنایی%20با%20هوش%20مصنوعی%20در%20مشخصه%20سازی%20و%20مدل%20سازی%20مخازن%20شکافدار%20طبیعی_files/printButton.png file:///I:/مقاله/نفت/صبحدم%20-%20آشنایی%20با%20هوش%20مصنوعی%20در%20مشخصه%20سازی%20و%20مدل%20سازی%20مخازن%20شکافدار%20طبیعی_files/emailButton.pngهرگونه شکست یا جداشدگی در سنگ را گویند که در نتیجه ی عواملی چون فشار سیال، تنش‌های لایه‌ای، تنش‌های تکتونیکی و غیره حاصل شود.
▪ مخازن شکافدار طبیعی :
● واژگان:
▪ شکاف:
هرگونه شکست یا جداشدگی در سنگ را گویند که در نتیجه ی عواملی چون فشار سیال، تنش‌های لایه‌ای، تنش‌های تکتونیکی و غیره حاصل شود.
▪ مخازن شکافدار طبیعی :
آن دسته از مخازنی را گویند که وجود شکاف در آنها نقش عمده ای (مثبت و یا منفی) در تولید سیال نفتی ایفا نماید.
▪ شبکه عصبی مصنوعی:
شبکه ایست ملهم از سیستم عصبی انسان جهت پردازش اطلاعات، با بهره گیری ازحداقل سه لایه (ورودی، پنهان و خروجی) از نقاط (nodes) و اوزان ارتباط دهنده آنان (nerves) .
● لزوم مطالعه و مدل سازی مخازن شکافدار طبیعی:
مخازن شکافدار طبیعی از پیچیده ترین ساختارهای زمین شناسی در علم مهندسی نفت و در عین حال از عمده ترین منابع تولید هیدروکربن در سراسر جهان و بالاخص کشورمان به حساب می آیند، لذا مشخصه سازی و مدل سازی آن‌ها همواره محل چالش مهندسین نفت بوده است. وجود انبوهی از شبکه شکاف‌ها در این گونه مخازن نقش بسزایی در هدایت سیالات نفتی به سمت چاه‌ها و نیز گاها ممانعت در امر تولید ایفا می نماید که خود سبب بروز فرضیات و سناریوهای متعدد برای تولید بهینه‌ی اقتصادی از این مخازن می‌گردد. در عین حال دشواری‌های فراوانی برای شناخت مخازن شکافدار طبیعی وجود دارد.
باید توجه کرد که کسب اطلاعات از خصوصیات گوناگون سنگ و شکاف در این‌گونه مخازن محدود به یک ابزار خاص نیست و نمی‌توان با بهره مندی از یک فن آوری مشخص، به تمام ابعاد و پیچیدگی‌های آنان پی برد. در واقع وسایل و ابزارآلات اندازه گیری خصوصیات در این مخازن دامنه (scale) وسیعی را دربر می‌گیرند. برای نمونه از خروجی‌های لرزه نگاری (seismic) برای شناسایی شکست‌های عمده (major faults) با ابعاد کیلومتری در مخزن می توان استفاده کرد و در همین حال آزمایشات گوناگون بر روی مغزه (core) امکان بازشناسی ترک‌های بسیار کوچک در ابعاد میلیمتری را مهیا می سازد.
بنابر این جامعیت عملکرد مشخصه سازی در این مخازن منوط به استفاده هوشمند و صحیح از اطلاعات بسیار متنوع موجود و در عین حال یافتن ارتباط (correlation) میان چنین اطلاعاتی است. روش‌های مختلف مدل‌سازی مخازن استفاده هوشمند و تعیین رابطه‌ی میان اطلاعات اخذ شذه از مخزن را برعهده دارند.
امروزه عمده روش های موجود برای مدل سازی مخازن شکافدار طبیعی استفاده از مفاهیم زمین آماری و مدل سازی فضایی خصوصیات مختلف سنگ و شکاف با بهره گیری از علم آمار می باشد، اما محدودیت‌های موجود در برآورد ارتباط (correlation) میان خصوصیات مختلف شکاف (از قبیل اندازه (size) ، شیب (orientation) ، دهانه (aperture) و ...) در علم زمین آمار، امکان استفاده ی حداکثر دو پارامتر و جستجوی ارتباط بین آن‌ها را به مهندس نفت می دهد که خود عامل پیدا کاستی در مدل و سطحی بودن نتایج است.
● کاربرد هوش مصنوعی:
با ظهور مفاهیم هوش مصنوعی (AI) و بالاخص شبکه‌های عصبی مصنوعی (ANN) و کاربرد روزافزون آن در مباحث مختلف صنایع بالادستی نفت در سال‌های اخیر، توجه بسیاری از محققان برای بهره گیری از آن‌ها در مدل سازی مخازن شکافدار طبیعی جلب گردیده است. قابلیت استفاده از ورودی‌های متنوع و بعضا متناقض (دقیقا مانند آنچه نتایج آزمایشات مختلف در ابعاد گوناگون در مخازن شکافدار طبیعی بدست می دهند) و در آمیختن هوشمند آن‌ها با استفاده از توابع وزن‌دار و بهینه‌سازی و خاصیت آموزش‌پذیری شبکه و در نهایت محدود نبودن توابع خروجی به مقادیری ریاضی و فرمولیزه، توانایی شبکه‌های عصبی مصنوعی را در مدل سازی دقیق‌تر و منطبق با واقعیات نشان می‌دهد.
● مراحل مشخصه سازی و مدل سازی:
شکل شماره‌ی ۱ به صورت شماتیک مراحل گوناگون جهت تولید یک مدل بهینه و منطبق بر واقعیات از توزیع هندسی تمام شکاف‌ها در فضای مخزن را نشان می دهد:
file:///I:/مقاله/نفت/صبحدم%20-%20آشنایی%20با%20هوش%20مصنوعی%20در%20مشخصه%20سازی%20و%20مدل%20سازی%20مخازن%20شکافدار%20طبیعی_files/c29b6321418f8399fc18d622eecb7016.jpg باید دقت داشت یکی از مهم ترین مراحل مدل سازی، مشخصه سازی خصوصیات و پارامترهای گوناگون شکاف می‌باشد. مشخصه سازی در واقع تولید روابط ریاضی حاکم بر این خصوصیات با استفاده از روش‌های آماری، زمین آماری و شبکه عصبی است. شکل شماره‌ی ۲ مراحل انجام کار را به صورت شماتیک نشان می دهد:
file:///I:/مقاله/نفت/صبحدم%20-%20آشنایی%20با%20هوش%20مصنوعی%20در%20مشخصه%20سازی%20و%20مدل%20سازی%20مخازن%20شکافدار%20طبیعی_files/5f5629ba816c96544812c8ad75f8fcdf.jpg ● آنالیز خواص شکاف‌ها با استفاده از هوش مصنوعی:
همانطور که پیشتر گفته شد، روش‌های آماری و زمین آماری تنها قادرند دو پارامتر را به طور همزمان آنالیز کنند (با بهره گیری ازحداقل مربعات خطا، کریجینگ و واریوگرام) و آن هم به شرط یکنواختی توزیع آن‌ها. در مقابل منطق فازی و شبکه عصبی (FNN) محدودیتی در این خصوص ندارند. مراحل زیر برای مشخصه‌سازی سه بعدی دو پارامتر عمده‌ی میانی (تجمع شکاف‌ها (Fracture Intensity) و اندازه فراکتال (Fractal Dimension)) با استفاده از داده های محدود درون چاه انجام می گیرد:
۱) ابتدا مقادیر دقیق پارامترهای فوق‌الذکر در نقاطی از چاه که مغزه گیری شده است محاسبه می شود.
۲) سپس با در نظر گرفتن نتایج نمودارگیری به عنوان داده‌های ثانوی شبکه‌ای عصبی ساخته می‌شوند و یک توزیع دو بعدی از این پارامترها در طول چاه به دست می آید.
۳) در مرحله پایانی برای حاصل شدن یک توزیع سه بعدی از این دو پارامتر، اطلاعات لرزه نگاری و دیگر نتایج با ابعاد میدانی به عنوان داده های ثالثیه به یک شبکه عصبی جدید داده می شود.
اما ترکیب بندی هر شبکه عصبی از اجزای ثابتی تشکیل می شود:
ـ حداقل سه لایه (ورودی، پنهان و خروجی) از نقاط (nodes)
ـ اوزان ارتباط دهنده آنان (nerves).
هدف از پروسه یادگیری در هر شبکه عصبی عبارتست از تغییر مداوم ضرایب وزن دار (Weighting Factors) جهت مینیمم سازی خطا در اطلاعات خروجی. تا کنون انواع گوناگونی از شبکه های عصبی بر اساس نحوه تعامل لایه‌های مختلف و بهینه سازی اوزان ارتباط دهنده‌ی آن‌ها معرفی شده‌اند. در شکل شماره‌ی ۳ یک شبکه ابتدایی با حداقل لایه‌های ممکن (سه لایه) و با ارتباط همه نقاط یک لایه با لایه بعدی مشاهده می شود:
file:///I:/مقاله/نفت/صبحدم%20-%20آشنایی%20با%20هوش%20مصنوعی%20در%20مشخصه%20سازی%20و%20مدل%20سازی%20مخازن%20شکافدار%20طبیعی_files/4ec56c5346cd047ae327b2296e6d5705.jpg نکته قابل توجه برای قابل اتکا بودن یک شبکه عصبی، لزوم وجود ارتباط میان داده های ورودی و مقادیر خروجی است. معمولا در ابتدا انبوهی از اندازه گیری‌ها و اطلاعات در اختیار است که شناسایی و طبقه بندی صحیح آن‌ها پیش از هر چیز لازم است. منطق فازی (Fuzzy Logic) ابزار مناسبی برای انجام این مهم است. رتبه‌بندی ورودی‌ها (Input Ranking) پس از آموزش دیدن شبکه اعمال می شود تا آن دسته از اطلاعات که ارتباط ناچیزی با خروجی دارند و یا به طور کل سبب انحراف شبکه می شوند حذف گردند. طبقه بندی داده ها (Data Classification) وسیله‌ایست که جهت مقدار دهی به داده‌های توصیفی و پارامتریزه کردن آن‌ها استفاده می گردد.
در پایان ذکر این نکته ضروریست که بهره گیری از قابلیت‌های شبکه‌های عصبی مصنوعی و دیگر متعلقات هوش مصنوعی منوط به داشتن اطلاعات، داده‌ها و نتایج گسترده و وسیعی است، چرا که آموزش پذیری یک شبکه عصبی با افزایش تعداد مجموعه‌های ورودی-خروجی بهتر و علمی تر می گردد. همچنین اختصاص حجم مشخصی از این داده‌ها برای تایید اعتبار (Validation) شبکه عصبی آموزش دیده شده (معمولا ۲۰ درصد) ممکن است سبب کاهش قابل توجه دقت و صحت کارکرد خود شبکه شود. در حالی که هدف، دستیابی به کارآمدترین سناریو برای موقعیت‌یابی چاه‌های حفاری، روش‌های تولید از مخزن، به کار گیری راهکارهای توسعه و صیانت از مخزن، و همچنین مطالعه ی فرآیندهای ازدیاد برداشت، در اولین گام های حیات مخزن می باشد، نبود اطلاعات کافی در این مقطع خود عامل منحرف کننده برای تصمیم گیری‌هایی چنین است.‌
لذا بهره گیری حداکثری از فن آوری‌های موجود در مطالعه و ارزیابی ابتدایی مخزن، از قبیل مطالعات گسترده ی زمین شناسی، لرزه نگاری‌های میدانی، حفر چاه‌های اکتشافی و راندن ابزار نمودارگیری و مغزه گیری در آن‌ها، عامل افزایش کارکرد هوش مصنوعی در شبیه سازی ایستا و پویا از مخزن شکافدار خواهد بود.
 

bahram torabi

عضو جدید
رسوب زدایی مخزن

رسوب زدایی مخزن

http://rapidshare.com/files/275896864/rosoob_zodaeeye_makhzan.pdf.html
 

bahram torabi

عضو جدید
باكتری های نفت خوار، تهدیدی برای مخازن نفتی

باكتری های نفت خوار، تهدیدی برای مخازن نفتی

باكتری های نفت خوار، تهدیدی برای مخازن نفتی
________________________________________
میكروارگانیسم های زنده كه بر همه باكتری ها، مخمر ها، كپك ها و قارچ های رشته ای برتری دارند، می توانند تركیبات مختلف موجود در نفت خام را دچار تغییر و تبدیل كنند. این تغییر و تحول در نفت خام سبب كاهش ارزش اقتصادی نفت می شود؛ از این رو اهمیت داردكه واكنش ها و موقعیت های مخازن نفتی را به لحاظ زمین شناسی بررسی كنیم. به این مجموعه واكنشها، تجزیه بیولوژیك نفت (Oil Biodegradation) می گویند. تجزیه بیولوژیك نفت خام به وسیله فعالیت های آنزیماتیك باكتری ها كه در مخازن اصلی نفت روی می دهد، سبب می شود كه میزان زیادی از كیفیت نفت در این گونه مخازن كاسته شود. تجزیه بیولوژیك نفت در همه موقعیت ها، چه درشرایط هوازی و چه در مخازن نفتی عمیق، كه شرایط بی هوازی بر آن حاكم است، می تواند صورت گیرد. نزدیك به چهل سال پیش دانشمندان فكر می كردند كه این تجزیه و تغییر تنها در مخازن عمیق صورت می گیرد، ولی امروزه این دگرگونی نفتی را در مخازن كم عمق هم یافتهاند. تجزیه بیولوژیك نفت سبب تغییرات كلی زیر در ویژگی های نفت خام می شود:

- ویژگی های مایع بودن نفت یعنی درجه API و گرانروی نفت خام را تغییر می دهد؛

- سبب تغییر در شیمی خاك نفت می شود؛

- سبب ارزش واقعی و رایج نفت خام را تغییر می دهد.
تجزیه بیولوژیك نفت به تدریج سبب تجزیه تركیبات مختلف موجود در نفت می شود ودرنتیجه ویژگی های مایع بودن نفت و قابلیت سوختن آن دچار اختلال می شود. این تغییرات را به صورت زیر می توان مشاهده كرد:

- بالا رفتن گرانروی نفت كه در نتیجه آن توانایی تولید كاهش می یابد؛

-كاهش درجه API نفت و سنگین تر شدن آن كه در نتیجه ارزش تولید نفت كاهش مییابد؛

- افزایش میزان آسفالتین كه با میزان هیدرات كربن های آروماتیك و اشباع ارتباط دارد؛

- افزایش میزان غلظت بعضی از فلزات خاص مانند نیكل و وانادیوم؛

- افزایش میزان حجم گوگرد.
باكتری های نفت خوار، ارگانیسم هایی هستند كه درهمه شرایط مانند مناطق بسیار عمیق ودرداخل رسوبات و شرایط هوازی و بی هوازی می توانند به زندگی عادی خود ادامه دهند و در مناطقی كه منابع غذایی مانند نفت در اختیار آنها باشد، سبب تجزیه نفت می شوند، اگر چه تجزیه نفت براثر همكاری و تعامل میان چند گونه از این میكروارگانیسم ها صورت می گیرد. در مخازن نفتی زیرسطحی و عمیق، نخست تجزیه بیولوژیك نفت درشرایط بی هوازی صورت می گیرد. این عمل را باكتری هایی كه گوگرد را اكسید می كنند و یا باكتری هایی كه از پذیرنده های دیگر الكترون استفاده می كنند، انجام می دهند. به طور تجربی ثابت شده است كه تجزیه انباشت های نفتی در مخازنی صورت می گیردكه دمای آنها یك كمتر از ۸۰ درجه سانتی گراد باشد. در دمای بالاتر از این حد، میكروارگانیسم های تجزیه كننده قادر به ادامه حیات نیستند و در نتیجه تجزیه بیولوژیك هم صورت نمی گیرد. بر همین اساس دانشمندان الگویی را پیشنهاد كرده اند كه اگر یك مخزن نفتی تا دمای بیش از ۸۰ درجه سانتی گراد حرارت ببیند، سبب استریلیزاسیون آن مخزن می شود و تمام میكروارگانیسم های تجزیه گر آن از بین می روند و حتی هنگامی كه دما به زیر ۸۰ درجه سانتیگراد نیز می رسد، تجزیه بیولوژیك صورت نمی گیرد، زیرا احتمال برگشت میكروارگانیسم ها به این مخازن استریل شده بسیار ضعیف است. در یك نتیجه گیری كلی می توان گفت كه ارزش زیاد محصولات نفتی، محافظت بیشتری را در میدان ها و مخازن نفتی می طلبد و محافظان این مخازن باید همواره در نظر داشته باشندكه تزریق تعداد محدودی از این گونه باكتری ها به از بین رفتن ارزش واقعی این مخازن منجر می شود.
 

moji777

عضو جدید
salam mohandes, tazrighe bacteria ba SRB fargh mikone harchand momkene bacterihaye tazrighi ham baeese ehyaye sulfat beshan, bacteriha be reveshhaye zir tolid ro afzayesh midan:

tolide surfactant, selective plugging, tolide co2, n2, methane, alkohole. albate karbordhaye digei ham daran ke feelan to zehnam nist.
ya ali, L2A
 

moji777

عضو جدید
salam mohandes, tazrighe bacteria ba SRB fargh mikone harchand momkene bacterihaye tazrighi ham baeese ehyaye sulfat beshan, bacteriha be reveshhaye zir tolid ro afzayesh midan:

tolide surfactant, selective plugging, tolide co2, n2, methane, alkohole. albate karbordhaye digei ham daran ke feelan to zehnam nist.
ya ali, L2A
 

moji777

عضو جدید
salam, mishe goft dar kol 2daste bacteri darim, advantageous and non-advantageous, bacterihaye mozerr onaei hastan ke bihavazi hastan va az oxygene SO4 estefade mikonan. netijeye in amal tolide H2S hastesh ke be estelah corrosive hast, ke mitoone baeese khordegie casing, liner va surface facility beshe. nemooneye mofide bacteria ham ke bala tozih dadam, age soale digei bood ma dar khedmatim.

ya ALI-L2A
 

moji777

عضو جدید
sharmandeh, mozooe asli yadam raft, SRB mokhaffefe (sulfur reducing bacteria) hast. ke to farsi beheshoon migim bacterihaye ehyagere googerd. ke ba takhmire SO4 H2S tolid mikonan.
 

Similar threads

بالا