معماری با مصالحی از جنس دل

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
همین که چمدانت را بر می داری،
همه می پرسند می خواهی کجا بروی ..
اما وقتی یک عمر تنهایی، هیچ کسی از تو نمی پرسد کجایی!
انگار همین چمدان لعنتی، تمام ترس مردم از سفر است ..
هیچ کسی از تنهایی تو نمی ترسد .
 

(رها)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دکترها می گویند
دیدنت برای ناراحتی قلبی ام خوب است
بیچاره دکترها !
چقدر درس خواندند
تا بفهمند
دیدنت برای ناراحتی قلبی ام خوب است ..
{ لیلا کردبچه }
 

S0g@nD

عضو جدید
یادت را از مـن نگیر ،

بگذار من هم مثل سـهراب بگویم :

دلخوشی ها کم نیسـت ... !



 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
مــن یـه " اردیبهشت" مـاهـیـَم ...!
مــن هـمـون ديـوونــه ام کـه هـيـچ وقــت عــوض نـمـيــشـه ...
هــمـونــی کـه هـمــه بـاهــاش خــوشــحـال هـســتـن ...
هــمـونــی کـه اونــقـدر يــه آهــنـگ رو گــوش مــيـده
کـه از تــرانـه گــرفـتــه تــا ريـتــم و خــوانـنـدش مــتــنـفـر بــشـه ...
... هــمـونــی کــه هـِـق هـِـق هــمــه رو بــه جـونِ دل گـوش مــيـده
امــا خــودش بـٌـغـضــاش رو زيــر بــالــش مــيـتـرکــونـه ...!
هــمـونــی کــه هــمـه فــکـر مـيــکـنـن ســخـتـه...ســنـگـه امــا بـا هــر تــلـنـگـری مـيـشـکـنــه ...
هــمــونــی کــه مــواظـبـه کــسـی نـاراحــت نـشــه امــا هـمــه نـاراحـتـش مـيـكـنــن ...
هــمـونــی کـه تـکـيـه گــاه خـوبـيــه امـا واســش تـكـيـه گــاهــی نـيـســت ...!
مــن هــمــون "اردیـــــــــبهشـــــــــت" مــاهــیــَم ...!
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد!
امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی!

 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتي یه اردیبهـــ♥ـشتی ديوانه وار با تو بحث ميکنه خوشحال باش!
يعني هنوز دوسِت دارهيعني براش مهمييعني رو تو حساس ِيعني روت غيرت دارهيعني ميخواد تو رو، ديوونه!بتــــرس از سکوت اردیبهـــ♥ـشتی ها!
چون نشانه پايــــان توست!!!اردیبهــــ♥ـشتی که سکوت کرد يعني تو رو براي خــودش تموم كرده
 

bojol

عضو جدید
تنهایی تاوان تمام نه هایی ایست که نگفتم تا دل کسی نشکندهمه ی محبت هایی که زیادی هدر دادم تا دلی را بدست بیاورمهمه ی دوستت دارم های ابکی که جدی گرفتمهمه ی سادگی که در این دنیای هزار چهره خرج کردمتنهایی تاوان همه ی خوشبینی هاییست که به دنیا و ادم های این روزها داشتم . . .
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من تو را دوست داشتم

تو اما ...

..
.
بگذار حفظ شود آبروی دل

در سه نقطه ها !


...!


 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر تنهاست

شاعری که عاشقانه هایش


دست به دست می روند


به دست تو اما ،


نمی رسند !

 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شعر چیزی نیست

لحن گفتن "دوستت می دارم" است...


من


لال و کور و فلج و بی دست و پا شوم اگر


شعر نتوانم گفت شاید


اما


دوستت خواهم داشت حتما...!


 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنها در خلوت اتاق

با هر چیز می شود حرف زد


با میز


با دفتر تلفن


با گل های شمعدانی


با هر چه که هست...


اما من دیوانه ام


میان این همه هست


با تو حرف می زنم که نیستی...

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی یه آدم میــــــــگه

هیچ کس منو دوســــــــت نداره

منظورش از هیچ کــــس

یک نفــــــــر بیشتر نیست…

همون یه نفری که برای اون همه کســــــــه!!!
 

jhigol

عضو جدید
هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودال میریزد،
مرواریدی صید نخواهد کرد.

من
پری گوچک غمگینی را
میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نیلبک چوبین
مینوازد آرام، آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه میمیرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد.


 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟
ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺪﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﮑﻨﻢ ،
کجا ﺑﺎﯾﺪ ﺩل ﺒﺒﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺮ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﮐﺠﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺎﮐﯽ ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺗﻮﻗﻒ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﻧﺒﺎﺷﺪ ؟
ﺑﮕﻮﮐﺠﺎ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭ کنم ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻮﯾﺪ،ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ..!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بخاطر بسپار:
وقتی ردپای احساس سبز انسانیت خویش را در قلب کسی باقی بگذاری
بیشتر از حاضرین حاضر خواهی بود.
حتی اگر غایب باشی !!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
یکی باید باشد ‎
همانکه وقت درد همدردت شود
صورت به عرق نشسته ازدردت را بوسه زند
وتو تمام دردت را دردستانش بفشاری ‎
واو مردانه برای تسکینت آغوشش را تنگ ترکند ‎
یکی باید باشد ‎
همانکه وقتی بخاطرحضورش تشکرمیکنی‎
لبخند زنان بگوید درهمه شرایط با توام
وتو اینبار نه ازعشقت که ازخدایش تشکرمیکنی
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلخوشيم که در نيمه ي تاريک دنيا
کسي ما را گم کرده است
و دارد در به در
دنبالمان مي گردد
کسي که زنگ در را
هميشه بعد از هجرت ما
به صدا در خواهد آورد ..
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی رسم خوشایندی است.


زندگی بال و پری دارد، با وسعت مرگ.

پرشی دارد اندازه عشق.

سهراب


 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خواستم بمانم،
رفتم.
می خواستم بروم،
ماندم.
نه رفتن مهم بود و
نه ماندن
مهم
من بودم
که نبودم..
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دختر بچه : دوسِت دارم

پسر بچه : مثل آدم بزرگا؟!

دختر بچه : نـــــــه … راستـــــــکی ..!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایستاده ام و تماشا میکنم
کسی را که تا دیروز براى ماندنم دست به دعا برداشته بود
و امروز براى رفتنم نذر کرده است
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سالهاست که به این زندگی عادت کرده ام
این منم که شکسته ام...
این منم که زیر باران مانده ام.....
این منم که خسته ام......مانند شیشه شکستنم آسان بود
ولی دیگر......
به من دست نزن که این بار زخمیت خواهم کرد.....
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﮔﻔﺖ:ﻗﺮﺹ ﺑﺮﻧﺞ!
ﮔﻔﺘﻢ:ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺍﺳﺖ، ﺳﯿﺎﻧﻮﺭ!
ﮔﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ،ﺩﯾﺎﺯﭘﺎﻡ!
ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺩﺍﺭﺩ،ﺳﯿﺎﻧﯿﺪ ﭘﺘﺎﺳﯿﻢ!
ﺩﺭﺩﺳﺮ ﺧﺮﯾﺪ ﺩﺍﺭﺩ، ﺳﻘﻮﻁ ﺍﺯ ﺑﻠﻨﺪﯼ!
ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﻗﻄﻊ ﻧﺨﺎﻉ ﺩﺍﺭﺩ،
ﺁﺗﺶ!
ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺑﺪﺯﯾﺴﺘﻦ
ﺩﺍﺭﺩ، ﺗﯿﻎ!
ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﺑﺪﻧﺎﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ…
ﺻﺒﺮ ﮐﻦ!
ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻢ؟ ﮐﻪ ﭼﻪ؟
ﺻﺒﺮ ﮐﻦ، ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ
ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ
ﮐﺮﺩ…
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مترسک ناز می کند
کلاغ ها فریاد می زنند
و من سکوت می کنم....
این مزرعه ی زندگی من است
خشک و بی نشان
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایـــــا
این بند دل آدم کجاست؟؟
ک گاهی با یک
اسم..
نگاه..
با حضور یک نفر..
و یا با یک لبخند “پاره میشود”
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز


فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی .
پیرمرد از دختر پرسید :
- غمگینی؟
- نه .
- مطمئنی ؟
- نه .
- چرا گریه می کنی ؟
- دوستام منو دوست ندارن .
- چرا ؟
- جون قشنگ نیستم .
- قبلا اینو به تو گفتن ؟
- نه .
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم .
- راست می گی ؟
- از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!!
 
بالا