معماری با مصالحی از جنس دل

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
من در این دلواپسی ها نشسته ام تنها....

می خواهم با تو سخن بگویم....

می خواهم باز چهره ات را با همان لبخند کودکانه ببینم...

می خواهم هر چه انتهایش به اسم تو و یاد تو ختم می شود...

شعر هایم ناتمام ماندند...

اسیر دلتنگی شدم من...

و خواب مرا به رویای با تو بودن می رساند...

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از ارتفاع بيزارم !

از بهشت که می آمدم

بال هایم را تحویل دادم ...

حالا میان آسمان و خودم

و این تاب

گیر کرده ام ...

هر بار

به زمین می رسم

رنگ عوض می کنم !

من وصله ناجوری هستم

برای همه ی ارتفاع ها ...

مرا به زمین برگردانید !!!

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کارمـــان به جایــی رســـیده که طـــوری بایـــد دلتنـــگ شـــویم

که به کســـی بـــرنخـــورد ..!!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای تو می نویسم اما نه در پاییز

که احساس بارون خورده ام زمستون رو هم به خودش دید
هوا سرده اشک تو چشمام یخ زده
حتی دیگه نمی تونم دعا کنم !
برای تو می نویسم ای رفته ز دست
برای تو ئی که به دنبالم می گردی و نمی دونی من در دو قدمی توام !
برای توئی که پر از احساسی اما نمی دونی من در تمام این مدت احساس رو در خودم کشتم
برای توئی که هنوز دوستم داری اما نمی دونی من عشق رو در وجودم فدا کردم
برای توئی که هنوز چشم به راهی اما نمی دونی سرنوشت داره چیز دیگه ای رو رقم می زنه
کاش می دونستی سرنوشت چه جوری داره با زندگیم بازی می کنه !
کاش می دونستی شاید تا چند ماه دیگه همه چیز تموم بشه
برای تو می نویسم تنها برای تو...
شاید روزی خوندی
روزی که دیگه یقینا من نیستم
روزی که بی من تمام ترانه ها رو باید تنها بخونی ...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خسته از هر چه شقایق
خسته از هر چه دقایق
تا کجا باید زیست
تا کجا باید رفت
خسته ام
مبهوتم
نای رفتن نیست
دل برای دل سپردن نیست
آه ای زندگی
چه کسی گفت که من
با همه پوچیت از تو لبریزم .......

 

tahereh68

عضو جدید
هـر روز صفحه ی نیازمندیـهــا را زیر و رو میکنــم
میدانــم بالاخره
یک روز
به مــن لعنتی نیاز پــیدا میکنـــی . . .
 

khanommohandes

عضو جدید
کاربر ممتاز
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
__@@@@@@@@@@@@@@
__@@@@@@@@@@@@@@
___________________
_________@@@@@@@
_____@@@@@@@@@@@
___@@@@@______@@@@@
__@@@@@_________@@@@@
_@@@@@___________@@@@@
_@@@@@___________@@@@@
_@@@@@___________@@@@@
__@@@@@_________@@@@@
___@@@@@______@@@@@
______@@@@@@@@@@@
_________@@@@@@@
_____________________________
__@@@@@____________@@@@@
___@@@@@__________@@@@@
____@@@@@________@@@@@
_____@@@@@______@@@@@
______@@@@@____@@@@@
_______@@@@@__@@@@@
________@@@@@@@@@@
_________@@@@@@@@@
__________@@@@@@@@
___________@@@@@@@
____________@@@@@@
________________________
____@@@@@@@@@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
_________________@@@@@
_________________@@@@@
_________________@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
_________________@@@@@
_________________@@@@@
_________________@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
____@@@@@@@@@@@@@
 

khanommohandes

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تولد [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]می آیی با خواهش این و آن[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]در پوشش آرزوهای دیگران[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]می روی با هزار آرزوی گران[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]برای خود[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]نه برای دیگران[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بی آرامم !


بن بست فکری می دانی کجاست ؟ !!

نگاهم کن

من همانجا ایستاده ام !!!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گریه هایم را دیگر
با هیچ کس قسمت نمی کنم
که خالی دلهای سفالی
کوچک است برای
وسعت تنهاییم..





 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به چشم های تو که فکر می کنم

خورشید به انتهای جاده پوزخند می زند !

روز ها بلند می شوند ... راه می افتند وسط تابستان !

مثل من که روی جاده ای پشت به غروب ...

به چشم های تو که فکر می کنم... جاده هم کوتاه می آید !

ببخش اگر زندگی آنقدر ها آبی نشد که تو می خواستی ...!

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رابطه ته کشید !

بی آنکه به مقصدی رسیده باشیم ...

دور زدن ممنوع بود !

تو دور زدی ...

من جریمه شدم !!!

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهي که نگاهي به اطرافم مي کنم
ديوانه مي شوم...
از نگاه هايي که هيچکدام شبيه به نگاه تو نيست...
بغض مي کنم
چشمانم را مي بندم
و به ياد نگاه هاي عاشقانه ات
قطره اشکي را روانه ي گونه هاي خشکيده ام مي کنم...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دستان دلم را به آهستگي
به روي روحم ميکشم
تا احساس آن را بخوانم
نوک انگشتانم از صداي دلخراش آن
به رعشه مي افتد
به من بگوييد :
در کدامين روز دشوار
زندگي ام را جا گذاشته ام؟!
 

honey2009

کاربر بیش فعال
دريغا .... اين كه نامش زندگيست ما را كشت ! در عجب مانده ام آنكه نامش مرگ است با ما چه مي كند ... !!!
 

honey2009

کاربر بیش فعال
براي لمس دستانت


براي با تو بودن

تا قيامت صبر خواهم کرد


فرقي نمي کند امروز باشد يا در فرداها

يقين در من موج مي زند که روزي با تو خواهم بود...


 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آمده ای؟
در کوچه باغ دلم رد پایت برجاست
گفتم که دوباره بگویم
پر می زند دلم به هوای گفتن
اما افسوس
رفته ای و پرسش دلم همچنان بی جواب
.
.
.
.
.
تو آمدی ، دوباره آسمان از دریچه ی چشمان من گریست ، کویر دلم جوانه زد ، سبز شدم ، دوباره خندیدم و شاید تو هم به چشمان منتظر و بارانی من خندیدی ...اما افسوس که من ندیدم...





 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چشم هایم بارانیست

وقتی که نگاهت از کینه لبریز است ...

این همه فاصله در باورم نمی گنجد !

ای کاش چون گذشته نگاه هایمان را با لبخند به هم هدیه می کردیم ...

و زمان اینقدر نامهربانانه تو را از من نمی گرفت ...!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انگار تصور من از خوشبختی
با تصور خدای من متفاوت است
خدایا ..
شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم!





 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شانه های خسته ام

در راه مانده اند و نگاه

سرد مردمان سنگ دل

بدرقه می کند چشمان خیس

ودل شکسته ام را

و تنها درمسیر

می نگرم ومی شنوم

به خنده کودکی...

دلم برای کودکیم تنگ شده است...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خسته ام

خسته ای

خسته است

صرف کن ببین تا کجا میرسد !

.

.

.

همه خسته اند ...
 

hassan2010

عضو جدید
کاربر ممتاز
لطفا هی نپرس دلتنگی چه معنی دارد ؟
دلتنگی معنی ندارد
درد دارد
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد
 
بالا