مظلومیت های امیرالمومنین ع

fatemeh-torabi

عضو جدید
وقتى على (ع ) را به نزد ابوبكر رسانيدند عمر به صورت اهانت آميزى گفت : (بيعت كن و اين اباطيل را رها كن )!
على (ع ) فرمود: اگر انجام ندهم شما چه خواهيد كرد؟
گفتند: تو را با ذلت و خوارى مى كشيم ! فرمود: در اين صورت بنده خدا و برادر پيامبرش را كشته ايد!
ابوبكر گفت : بنده خدا بودن درست است ولى به برادر پيامبر بودن اقرار نمى كنيم !
فرمود: آيا انكار مى كنيد كه پيامبر (ص ) بين من و خودش برادرى برقرار داد؟
گفتند: (آرى )! و حضرت اين مطلب را سه مرتبه برايشان تكرار كرد.
سپس حضرت رو به آنان كرد و فرمود: اى گروه مسلمانان ، و اى مهاجرين و انصار، شما را به خدا قسم مى دهم كه آيا در روز غدير خم از پيامبر (ص ) شنيديد كه آن مطالب را مى فرمود، و در جنگ تبوك آن مطالب را مى فرمود؟
سپس على (ع ) آنچه پيامبر (ص ) علنى براى عموم درباره او فرموده بود چيزى باقى نگذاشت مگر آن كه براى آنان يادآور شد. (و مردم درباره همه آنها اقرار كردند و) گفتند: بلى ، به خدا قسم .
وقتى ابوبكر ترسيد مردم على (ع ) را يارى كنند و مانع او شوند پيش ‍ دستى كرد و (خطاب به حضرت ) گفت : آنچه گفتى حق است كه با گوش ‍ خود شنيده ايم و فهميده ايم و قلب هايمان آن را در خود جاى داده است ، و لكن بعد از آن من از پيامبر (ص ) شنيدم كه مى گفت : (ما اهل بيتى هستيم كه خداوند ما را انتخاب كرده و ما را بزرگوار داشته و آخرت را براى ما ترجيح داده است . و خداوند براى ما اهل بيت نبوت و خلافت را جمع نخواهد كرد).

...............
اسرار آل محمد، ص 230 و 231.
 

fatemeh-torabi

عضو جدید
مظلومیت های امیرالمومنین ع

سلمان مى گويد: على (ع ) را نزد ابوبكر رسانيدند در حالى كه مى فرمود: به خدا قسم ، اگر شمشيرم در دستم قرار مى گرفت مى دانستيد كه هرگز به اين كار دست پيدا نمى كرديد. به خدا قسم خود را در جهاد با شما سرزنش ‍ نمى كنم ، و اگر چهل نفر برايم ممكن مى شد جمعيت شما را متفرق مى ساختم ، ولى خدا لعنت كند اقوامى را كه با من بيعت كردند و سپس مرا خوار نمودند.
ابوبكر تا چشمش به على (ع ) افتاد فرياد زد: (مرا رها كنيد)!
على (ع ) فرمود: اى ابوبكر، چه زود جاى پيامبر (ص ) را ظالمانه غصب كردى ! تو به چه حقى و با داشتن چه مقامى مردم را به بيعت خويش ‍ دعوت مى نمايى ؟ آيا ديروز به امر خدا و پيامبر (ص ) با من بيعت نكردى؟
.........
اسرار آل محمد، ص 230.
 

fatemeh-torabi

عضو جدید
نظر خواهى از على (ع ) و گفتار آن حضرت

نظر خواهى از على (ع ) و گفتار آن حضرت

نظر خواهى از على (ع ) و گفتار آن حضرت
پس از غصب ولايت از على (ع ) دوازده نفر به محضر اميرالمؤ منان (ع ) رسيدند و عرض كردند: (اى اميرمؤ منان ! تحقيقا تو سزاوارترين و بهترين افراد به مقام رهبرى هستى ، زيرا ما از رسول خدا (ص ) شنيديم كه فرمود:
على مع الحق و الحق مع على ، يمل مع الحق كيف مال .
(على با حق است و حق با على است ، و هر جا حق بگردد، على همان جا مى گردد).
ما تصميم گرفته ايم ، نزد ابوبكر برويم و او را از بالاى منبر رسول خدا (ص ) پايين آوريم به حضور شما آمده ايم تا در اين باره با شما مشورت كنيم و نظر شما را بخواهيم و آنچه دستور دهى ، همان را عمل كنيم .
اميرمؤ منان على (ع ) فرمود: اگر چنين كنيد، بين شما و آنها جنگى بروز مى كند، و شما همچون سرمه چشم يا نمك طعام اندك هستيد، امت اجتماع كرده اند و سخن پيامبرشان را ترك نموده اند، و به خداوند دروغ بسته اند، من در اين باره با اهل بيت خودم مشورت كردم ، آنها سفارش به سكوت كردند چرا كه به كينه توزى و دشمنى مخالفان نسبت به خدا و اهل بيت رسول خدا (ص ) اطلاع داشتند.
آنها همان كينه هاى زمان جاهليت را تعقيب مى كنند و مى خواهند انتقام آن زمان را بكشند، تا اين كه فرمود:
(ولى نزد ابوبكر برويد آنچه را كه از پيامبر (ص ) خود (در شاءن من ) شنيده ايد به او خبر دهيد، و او را از شبهه خارج سازيد تا اين موضوع ، حجت را بر ضد او نيرومندتر كند، و عقوبت او را هنگامى كه در پيشگاه خدا قرار مى گيرد رساتر نمايد، كه پيامبر خدا را نافرمان كرده و با او مخالفت نموده است !)
اين دوازده نفر به مسجد رفتند و آن روز، روز جمعه (چهارمين روز رحلت رسول خدا (ص ) بود، اطراف منبر رسول خدا (ص ) را احاطه نمودند.
وقتى كه ابوبكر به منبر رفت ، هر يك از آن دوازده نفر سخنى را (به طور مستدل ) به ابوبكر گفتند، و از حق و شاءن على (ع ) دفاع نمودند و گفتار پيامبر (ص ) را در فضايل على (ع ) به ياد او آوردند، كه براى رعايت اختصار از ذكر آن سخنان ، خوددارى شد.
نخستين كسى كه با ابوبكر سخن گفت : خالد بن سعيد بن عاص بود، سپس ‍ بقيه مهاجران ، و بعد از آنها انصار، سخن گفتند.
روايت شده وقتى كه آنها از گفتار خود فارغ شدند، ابوبكر در بالاى منبر درمانده شد و جواب عقلايى بر رد آنها نداد جز اين كه گفت :
و ليتكم و لست بخيركم ، اقيلونى اقيلونى .
(ولايت بر شما شايسته من نيست و من بهترين شما نيستم ، بيعت خود را نسبت به من فسخ كنيد و بشكنيد).
عمر بن خطّاب فرياد زد انزل عنها يالكع ... (اى فرومايه ! از منبر پايين بيا، وقتى كه تو قدرت پاسخگويى به استدلالات قريش را ندارى ، چرا خود را در چنين مقامى قرار داده اى ؟ سوگند به خدا تصميم گرفته ام تو را از اين مقام خلع كنم و آن را (سالم ) غلام آزاده شده خذيفه بسپارم .
ابوبكر از منبر پايين آمده ، سپس دست عمر را گرفت و او را به خانه برد. سه روز در خانه ماندند و به مسجد رسول خدا (ص ) نرفتند.
...........
رنج هاو فريادهاى فاطمه (س )، ص 120 و 121
 

fatemeh-torabi

عضو جدید
مظلومیت های امیرالمومنین ع

مظلومیت های امیرالمومنین ع
عمر هم زبان به وصف علی ع باز کرد!!

ابن ابى الحديد روايت مى كند: روزى على (ع ) به مسجد آمد و كنار عمر نشست ، عده اى نيز در مسجد بودند وقتى حضرت برخاست ، يك نفر از حضرت بدگويى كرد و او را به تكبر و خودپسندى متهم نمود.
عمر گفت : كسى مانند او حق دارد كه تكبر كند! به خدا سوگند اگر شمشير او نبود هرگز ستون اسلام برپا نمى شد،(217) گذشته از اين او بهترين داور امت اسلام است و داراى سوابق درخشان و شرافت در امت اسلامى است !!
يك نفر پرسيد: پس چرا او را (براى خلافت ) نپذيرفتند؟ عمر گفت : به خاطر كم سن بودن و محبتى كه به فرزندان عبدالمطلب داشت او را نپسنديديم
.........
قهرمان هميشه پيروز، ص 193.
 

fatemeh-torabi

عضو جدید
مظلومیت های امیرالمومنین ع

مظلومیت های امیرالمومنین ع
زمانى كه نبى اكرم (ص ) را به آسمان عروج كرد به حضرتش عرض شد: خداوند تبارك و تعالى مى خواهد شما را در سه چيز آزمايش كند تا صبر شما را ببيند.
حضرت عرض كرد: پروردگارا من تسليم امر تو هستم ، من توان صبر را ندارم مگر به كمك تو، آن سه چيز است كدامند؟
به حضرتش گفته شد: اول آنها جوع و گرسنگى و ضيق بر خودت و بر اهلت .
خبر مظلوميت على (ع ) در معراج

حضرت عرض كرد: پروردگارا آن را پذيرفته و راضى شده و تسليم بوده و از تو توفيق صبر مى خواهم .
و اما دوم : آنكه تو را دروغگو مى پندارند و ترس زيادى بر تو چيره مى شود و جنگ با كافران مال و نفس خويش را بذل كرده و بر اذيت و آزادى كه از ناحيه ايشان و اهل نفاق به تو مى رسد صبر كرده و درد و جراحاتى كه در جنگ بر تو وارد مى شود را تحمل كنى .
حضرت عرض كرد: پروردگارا آن را پذيرفته و راضى شده و تسليم بوده و از تو توفيق و صبر مى خواهم .
و اما سوم : عبارت است از آن چه بعد از تو به اهل بيتت مى رسد و آن قتل و كشته شدن آنها است . اول برادرت على (ع ): از ناحيه امتت ، فحش و سخنان زشت و سرزنش و حرمان از حق و انكار و ظلم به او متوجه شده و در آخر او را خواهند كشت .
عرض كرد: پروردگارا آن را پذيرفته و راضى شده و تسليم تو بوده و از تو توفيق و صبر مى خواهم

..........
كامل الزيارات ، (ص ) 1000 999.
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسیار زیبا بود
کاش توان امتیاز دهی بود
امید وارم ادامه بدهید چرا که هرچه از مظلومیت حضرت علی (ع) و اهل بیت گفته بشه باز هم حق مطلب ادا نشده.
یا علی بر ما سیه رویان نظری افکن
ای شاه مردان بر ما نیز کرمی کن و شفاعت ما را نزد آن کس که دوستش می داری و دوستت می دارد بکن.
یا علی مددی....
 

Similar threads

بالا