[ مصاحبه ی علمی-عقیدتی شرکت نفت ] سایت آزمون: azmoon.nioc.ir

tak2750

عضو جدید

سلام مهندس
با توجه به تاریخهایی که گفتی حتما باید جوابهات می رسید
،کاراشون که برنامه ریزی درست و حسابی نداره،کافیه یه مدرکی ازت گم کرده باشن اونوقت دیگه کارت تو روال اداری میمونه.

پیشنهادی که من میتونم بهت بکنم اینه که حضوری بری شرکت و پیگیری کنی.
فکر میکنم می ارزه 2 روز بری تهران،کلی کارت جلو می افته

یعنی بر اساس همون تاریخ مراجعه به طب هستش؟
با این حساب شما افتاددید ماهشهر؟
ممکنه بگید فامیلی شما با چی شروع میشه؟

با این حساب من که طبم 15 فروردینه حتما رتبه ام بالای 300 میشه.و قاعدتا باید برم مشهد:redface:.
البته اگه این دسته بندی ها بر اساس رشته و مدرک تحصیلی نباشه.
ایا میدونید دوره اموزشی پارس چند ماهه؟
 

mirara

عضو جدید
سلام مهندس
با توجه به تاریخهایی که گفتی حتما باید جوابهات می رسید
،کاراشون که برنامه ریزی درست و حسابی نداره،کافیه یه مدرکی ازت گم کرده باشن اونوقت دیگه کارت تو روال اداری میمونه.

پیشنهادی که من میتونم بهت بکنم اینه که حضوری بری شرکت و پیگیری کنی.
فکر میکنم می ارزه 2 روز بری تهران،کلی کارت جلو می افته

آخه اونجا هم كه نميشه حضوري رفت ازشون پرسيد.
ظاهرا هر كي ميره همونجا هم تلفني جوابشو ميدن
 

blackberry35

اخراجی موقت
تکمیل ظرفیت

تکمیل ظرفیت

آقا جان این سایت شرکت نفت درست شده منظورم اینه که به موقع آپ دیت می شه ودیگه بهانه ای برای عدم اعلام نتایج ندارند
http://www.nioc.ir/Portal/Home/Show...ebPartID=5833e1c0-124a-4a93-93b1-d76a564b443c
تکمیل ظرفیت ما منظریم اعلام شو خوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
ووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
http://www.nioc.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx?Object=NEWS&CategoryID=40295507-1e70-49ec-af82-e5eeba6870bc&WebPartID=5833e1c0-124a-4a93-93b1-d76a564b443cووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
تکمیل ظرفیت ما منظریم اعلام شو خوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
تکمیل ظرفیت ما منظریم اعلام شو خوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
تکمیل ظرفیت ما منظریم اعلام شو خوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
تکمیل ظرفیت ما منظریم اعلام شو خوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

تکمیل ظرفیت ما منظریم اعلام شو خوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
 

blackberry35

اخراجی موقت
سلام
آقای blackberry فکر نکنم به این زودیا اعلام کنن تکمیل ظرفیتو!!! حداقل تا آخر ماه . دوستان به نظر شما نفت و گاز پارس چن نفر نیرو گرفته؟؟؟ از 400 نفر بیشتره؟؟؟؟
آقا جان سایت NIOC.IR هم بروزرسانی شد http://www.nioc.ir/Portal/Home/Show...ebPartID=5833e1c0-124a-4a93-93b1-d76a564b443c
خدا کنه دیگه بهاتنه ای برای اعلام نتایج ندارند
http://www.nioc.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx?Object=NEWS&CategoryID=40295507-1e70-49ec-af82-e5eeba6870bc&WebPartID=5833e1c0-124a-4a93-93b1-d76a564b443c
 

babakv

عضو جدید
یعنی بر اساس همون تاریخ مراجعه به طب هستش؟
با این حساب شما افتاددید ماهشهر؟
ممکنه بگید فامیلی شما با چی شروع میشه؟

با این حساب من که طبم 15 فروردینه حتما رتبه ام بالای 300 میشه.و قاعدتا باید برم مشهد:redface:.
البته اگه این دسته بندی ها بر اساس رشته و مدرک تحصیلی نباشه.
ایا میدونید دوره اموزشی پارس چند ماهه؟
30 روزه هستش
 

babakv

عضو جدید
بچه ها به نظرتون من که طب صنعتیم 2 اردیبهشت بوده کجا میفتم؟؟؟ اگه کسی میره شرکت یا کسی رو میفرسته خواهشا بپرسه بر چه اساس لیست رو نهایی می کنن !
 

mirara

عضو جدید
دوستان آقاي one-1 و farkhaniii

شما جواب گزينش رو از خود گزينش كوچه يغما هم گرفتيد؟يا شركت بهتون گفت؟
ممكنه جوابها رو دستي برده باشن شركت و به خاطر مشكلات اخيرشون تو سيستم هاي خود گزينش هنوز وارد نشده باشه؟
 

dashhadi

عضو جدید
دوستان من امروز با گزينش و پارس تماس گرفتم
گزينش گفت كه جوابم نيومده
شركت هم گفت نه گزينش و نه طب جوابش نيومده!:mad:

تاريخ طب من 4 اسفند بود و مصاحبه گزينش 20 اسفند
كسي هست شرايط بدتر از من داشته باشه؟؟
حداقل فكر ميكردم جواب طب اومده باشه.:cry:
اينجا كه همه ماشالا جوابشون اومده.

سلام؛
گزینش با چه شماره ای تماس گرفتی؟
پارس چه شماره ای؟
 

tanha_1900

عضو جدید
کسی هست طب و تحقیق محلی اومده باشن ولی مصاحبه گزینش نرفته باشن؟؟؟؟؟؟؟

نفت و گاز پارس
 

arash3566

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام؛
گزینش با چه شماره ای تماس گرفتی؟
پارس چه شماره ای؟
سلام داش هادی، شماره گزینش: 02166725057
من همین الان با گزینش تماس گرفتم، اولش آقای حسینی یکم حرصم داد:cry:، که قبول نشدی و دیگه امیدی نیست و تموم شد و ... بعد گفت قبول شدی، البته قبلش قول دعای فرج و دست بوسی مادر و نماز شکرو ... ازم گرفت!:biggrin:

آخیش ، خیالم راحت شد! :w21:خدایا شکرت...
 

one_1

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان آقاي one-1 و farkhaniii

شما جواب گزينش رو از خود گزينش كوچه يغما هم گرفتيد؟يا شركت بهتون گفت؟
ممكنه جوابها رو دستي برده باشن شركت و به خاطر مشكلات اخيرشون تو سيستم هاي خود گزينش هنوز وارد نشده باشه؟

نه از خود شرکت پرسيديم ما
همه چيز ممکنه دوست من
 

rezatm

عضو جدید
سلام داش هادی، شماره گزینش: 02166725057
من همین الان با گزینش تماس گرفتم، اولش آقای حسینی یکم حرصم داد:cry:، که قبول نشدی و دیگه امیدی نیست و تموم شد و ... بعد گفت قبول شدی، البته قبلش قول دعای فرج و دست بوسی مادر و نماز شکرو ... ازم گرفت!:biggrin:

آخیش ، خیالم راحت شد! :w21:خدایا شکرت...
سلام
آرش مصاحبه گزینشت کی بوده؟
 

xx123

عضو جدید
سلام
عجب بالا و پایین داره دنیا..........:warn:
حدود 8 ماهه دارم تاپیک رو می خونم هر روز. ازوقتی hamed majhool داشت بازاریابی می کرد تا امروز که هوس کردم کمی درددل کنم باهاتون.(فقط یه تغییر تو username دادم)
سال پیش به اصرار خانمم خیلی اتفاقی و در آخرین لحظات واسه آزمون ثبت نام کردم.2 ثانیه مونده به ساعت 24 ثبت نامم تکمیل شد.مدیر مهندسی فروش یه شرکت در زمینه مولد های برق کوچک بودم و واسه رسیدن به اینجا حدود 7 سال همه جور کار کرده بودم،خداروشکر حقوقم خیلی خیلی عالی بود ولی 1 کار پر استرس بود.در کنار فقط و فقط اصرار همسرم ویه کل کلی که با خودم پیدا کرده بودم تصمیم گرفتم استخدامی رو ادامه بدم ........... و خوشبختانه قبول شدم.منتظر بودم که وقتش بشه و به خانمم بگم نمیرم.یه دفعه دلار رفت بالا و دستگاهی که 5شنبه قرار دادشو 44 میلیون نوشته بودم ،شنبه شد 78 میلیون تومن . و بعدشم بازار خوابید، یکی یکی کارمندا کم شدن و در آخر سال مدیر عامل تصمیم گرفت کلا فیلد کارشو از تجهیزات نیروگاهی به سینمای چند بعدی تغییر بده .... صنعت به خدمات و تفریح......:surprised: از اون وقت از حوالی برج 10 فروشی نداشتیم لذا درآمد منم شد :صفر. قبول شدن تو مصاحبه قوت قلب بزرگی واسم شد . اما خرج اجاره و معاش زندگی خیلی بیشتر از اونی بود که بشه منتظر کال کردن اهواز شم افتادم به کارای مختلف از ترجمه و تایپ تا نقشه کشی و ...:( چند تا شرکت خصوصی معنبر هم okشد ولی فکر می کردم هر آن ممکنه اهواز بگه پاشو بیا پس نمی تونستم باهاشون قرار داد ببندم. 3 سال بود به خاطر کارم مشهد بودم و 1 سال بود که خانمم باهام زندگی می کرد و اسفند باید جشن عروسی می گرفتم ................هیچکی نمی دونست بیکارم حتی خانمم.....خیلی سخت بود....... ولی گذشت ...عروسی که تموم شد بهش گفتم نزدیک 3 ماهه بیکارم . وای از بی نظمی شرکت نفت و انتظار تمام نشدنی ما. قرارداد اجاره تموم شده و نمی دونی چیکار کنی. خداخیرش بده صاحبخونم گفت مهم نیست ،تا هروقت نشستی ،نشستی . نه اون می دونه کی خالی می کنم نه من!
3 هفته پیش بعد از 1 سال دکتر رفتنو کلی تشخیص احمقانه دکترای بی سواد فهمیدیم خانمم MS داره . نمی دونید چی بهمون گذشت تا باهاش کنار اومدیم(تقریبا) خیلی دلم می خواست اینجا بنویسم تا خالی شم ولی گفتم که چی مردم بگن : آخی!!!طفلک. به خاطر شرایط خاص خانواده تا مدتی به هیچکی چیزی نگفتم و با قرض مبلغی پول از دوستم به بهانه خرج اجاره و ... دارو و درمان های گرون قیمتش رو تهیه کردم .داداشم وقتی می بینتم میگه چقدر پیر شدی:cool::D. اگه این همه مدت خدا باهام نبود واقعا نمی دونم چیکار می کردم. همیشه ته دلم قرص بوده و هست که درست میشه. یه پول گنده به کسی قرض داده بودم که نمی تونست برگردونه ...زنگ زد گفت ریختم به حساب;). چه حالی داد!!!
....................
خدا رو شکر . خیلی وقتا با خبرای قشنگتون دلمو شاد کردین و از نظراتتون استفاده کردم.
امروز شروع کردیم به جمع کردن اسباب اساسیه تا اگه زنگ زدن یه دفعه شوکه نشیم.........همه چی خوب شده خدا روشکر.حال منم خیلی بهتر شده.
معذرت خواهی نمی کنم که نوشتم طولانی شد چون سهممو یه جا نوشتم!!
خدا همتونو حفظ کنه و موفق باشید.
!Not to be continued
تقدیم همتون:gol:
 

farkhaniii

عضو جدید
سلام
عجب بالا و پایین داره دنیا..........:warn:
حدود 8 ماهه دارم تاپیک رو می خونم هر روز. ازوقتی hamed majhool داشت بازاریابی می کرد تا امروز که هوس کردم کمی درددل کنم باهاتون.(فقط یه تغییر تو username دادم)
سال پیش به اصرار خانمم خیلی اتفاقی و در آخرین لحظات واسه آزمون ثبت نام کردم.2 ثانیه مونده به ساعت 24 ثبت نامم تکمیل شد.مدیر مهندسی فروش یه شرکت در زمینه مولد های برق کوچک بودم و واسه رسیدن به اینجا حدود 7 سال همه جور کار کرده بودم،خداروشکر حقوقم خیلی خیلی عالی بود ولی 1 کار پر استرس بود.در کنار فقط و فقط اصرار همسرم ویه کل کلی که با خودم پیدا کرده بودم تصمیم گرفتم استخدامی رو ادامه بدم ........... و خوشبختانه قبول شدم.منتظر بودم که وقتش بشه و به خانمم بگم نمیرم.یه دفعه دلار رفت بالا و دستگاهی که 5شنبه قرار دادشو 44 میلیون نوشته بودم ،شنبه شد 78 میلیون تومن . و بعدشم بازار خوابید، یکی یکی کارمندا کم شدن و در آخر سال مدیر عامل تصمیم گرفت کلا فیلد کارشو از تجهیزات نیروگاهی به سینمای چند بعدی تغییر بده .... صنعت به خدمات و تفریح......:surprised: از اون وقت از حوالی برج 10 فروشی نداشتیم لذا درآمد منم شد :صفر. قبول شدن تو مصاحبه قوت قلب بزرگی واسم شد . اما خرج اجاره و معاش زندگی خیلی بیشتر از اونی بود که بشه منتظر کال کردن اهواز شم افتادم به کارای مختلف از ترجمه و تایپ تا نقشه کشی و ...:( چند تا شرکت خصوصی معنبر هم okشد ولی فکر می کردم هر آن ممکنه اهواز بگه پاشو بیا پس نمی تونستم باهاشون قرار داد ببندم. 3 سال بود به خاطر کارم مشهد بودم و 1 سال بود که خانمم باهام زندگی می کرد و اسفند باید جشن عروسی می گرفتم ................هیچکی نمی دونست بیکارم حتی خانمم.....خیلی سخت بود....... ولی گذشت ...عروسی که تموم شد بهش گفتم نزدیک 3 ماهه بیکارم . وای از بی نظمی شرکت نفت و انتظار تمام نشدنی ما. قرارداد اجاره تموم شده و نمی دونی چیکار کنی. خداخیرش بده صاحبخونم گفت مهم نیست ،تا هروقت نشستی ،نشستی . نه اون می دونه کی خالی می کنم نه من!
3 هفته پیش بعد از 1 سال دکتر رفتنو کلی تشخیص احمقانه دکترای بی سواد فهمیدیم خانمم MS داره . نمی دونید چی بهمون گذشت تا باهاش کنار اومدیم(تقریبا) خیلی دلم می خواست اینجا بنویسم تا خالی شم ولی گفتم که چی مردم بگن : آخی!!!طفلک. به خاطر شرایط خاص خانواده تا مدتی به هیچکی چیزی نگفتم و با قرض مبلغی پول از دوستم به بهانه خرج اجاره و ... دارو و درمان های گرون قیمتش رو تهیه کردم .داداشم وقتی می بینتم میگه چقدر پیر شدی:cool::D. اگه این همه مدت خدا باهام نبود واقعا نمی دونم چیکار می کردم. همیشه ته دلم قرص بوده و هست که درست میشه. یه پول گنده به کسی قرض داده بودم که نمی تونست برگردونه ...زنگ زد گفت ریختم به حساب;). چه حالی داد!!!
....................
خدا رو شکر . خیلی وقتا با خبرای قشنگتون دلمو شاد کردین و از نظراتتون استفاده کردم.
امروز شروع کردیم به جمع کردن اسباب اساسیه تا اگه زنگ زدن یه دفعه شوکه نشیم.........همه چی خوب شده خدا روشکر.حال منم خیلی بهتر شده.
معذرت خواهی نمی کنم که نوشتم طولانی شد چون سهممو یه جا نوشتم!!
خدا همتونو حفظ کنه و موفق باشید.
!Not to be continued
تقدیم همتون:gol:

دوست عزیزم نمیخوام دلداری بدم و دلسوزی کنم

به زبون خودم میگم

اوس کریم میدونی که میخوامت در حد تیم ملی ، هوای این رفیق عزیزه ما رو داشته باش

کرمتو عشقه مهندس
 

طه طه

اخراجی موقت
کسی هست طب و تحقیق محلی اومده باشن ولی مصاحبه گزینش نرفته باشن؟؟؟؟؟؟؟

نفت و گاز پارس
سلام دوست عزیز
من هم طب انجام دادم هم تحقیقات برام امدن.با شرکت تماس گرفتم گفتن پروندت تکمیله ومنتظر تماس باش ولی
مصاحبه عقیدتی انجام ندادم.
 

tanha_1900

عضو جدید
سلام دوست عزیز
من هم طب انجام دادم هم تحقیقات برام امدن.با شرکت تماس گرفتم گفتن پروندت تکمیله ومنتظر تماس باش ولی
مصاحبه عقیدتی انجام ندادم.

سلام
من هم دقیقا شرایط شمارو دارم ولی امروز دوستم رفت شرکت گفتن جواب گزینش نیومده،شما خودت پرسیدی که گفت تکمیله پروندت؟
 
آخرین ویرایش:

طه طه

اخراجی موقت
سلام
من هم دقیقا شرایط شمارو دارم ولی امروز دوستم رفت شرکت گفتن جواب گزینش نیومده،شما خودت گرسیدی که گفنت تکمیله پروندت؟
من چیزی از گزینش سوال نکردم.سوالم در مورد طب صنعتی بود که گفت پروندت تکمیله و منتظر تماس باش .
من که دلم میخواد مشهد برم آموزش انشاا... تو لیست دوم باشم.
 

majid2798

عضو جدید
سلام
عجب بالا و پایین داره دنیا..........:warn:
حدود 8 ماهه دارم تاپیک رو می خونم هر روز. ازوقتی hamed majhool داشت بازاریابی می کرد تا امروز که هوس کردم کمی درددل کنم باهاتون.(فقط یه تغییر تو username دادم)
سال پیش به اصرار خانمم خیلی اتفاقی و در آخرین لحظات واسه آزمون ثبت نام کردم.2 ثانیه مونده به ساعت 24 ثبت نامم تکمیل شد.مدیر مهندسی فروش یه شرکت در زمینه مولد های برق کوچک بودم و واسه رسیدن به اینجا حدود 7 سال همه جور کار کرده بودم،خداروشکر حقوقم خیلی خیلی عالی بود ولی 1 کار پر استرس بود.در کنار فقط و فقط اصرار همسرم ویه کل کلی که با خودم پیدا کرده بودم تصمیم گرفتم استخدامی رو ادامه بدم ........... و خوشبختانه قبول شدم.منتظر بودم که وقتش بشه و به خانمم بگم نمیرم.یه دفعه دلار رفت بالا و دستگاهی که 5شنبه قرار دادشو 44 میلیون نوشته بودم ،شنبه شد 78 میلیون تومن . و بعدشم بازار خوابید، یکی یکی کارمندا کم شدن و در آخر سال مدیر عامل تصمیم گرفت کلا فیلد کارشو از تجهیزات نیروگاهی به سینمای چند بعدی تغییر بده .... صنعت به خدمات و تفریح......:surprised: از اون وقت از حوالی برج 10 فروشی نداشتیم لذا درآمد منم شد :صفر. قبول شدن تو مصاحبه قوت قلب بزرگی واسم شد . اما خرج اجاره و معاش زندگی خیلی بیشتر از اونی بود که بشه منتظر کال کردن اهواز شم افتادم به کارای مختلف از ترجمه و تایپ تا نقشه کشی و ...:( چند تا شرکت خصوصی معنبر هم okشد ولی فکر می کردم هر آن ممکنه اهواز بگه پاشو بیا پس نمی تونستم باهاشون قرار داد ببندم. 3 سال بود به خاطر کارم مشهد بودم و 1 سال بود که خانمم باهام زندگی می کرد و اسفند باید جشن عروسی می گرفتم ................هیچکی نمی دونست بیکارم حتی خانمم.....خیلی سخت بود....... ولی گذشت ...عروسی که تموم شد بهش گفتم نزدیک 3 ماهه بیکارم . وای از بی نظمی شرکت نفت و انتظار تمام نشدنی ما. قرارداد اجاره تموم شده و نمی دونی چیکار کنی. خداخیرش بده صاحبخونم گفت مهم نیست ،تا هروقت نشستی ،نشستی . نه اون می دونه کی خالی می کنم نه من!
3 هفته پیش بعد از 1 سال دکتر رفتنو کلی تشخیص احمقانه دکترای بی سواد فهمیدیم خانمم MS داره . نمی دونید چی بهمون گذشت تا باهاش کنار اومدیم(تقریبا) خیلی دلم می خواست اینجا بنویسم تا خالی شم ولی گفتم که چی مردم بگن : آخی!!!طفلک. به خاطر شرایط خاص خانواده تا مدتی به هیچکی چیزی نگفتم و با قرض مبلغی پول از دوستم به بهانه خرج اجاره و ... دارو و درمان های گرون قیمتش رو تهیه کردم .داداشم وقتی می بینتم میگه چقدر پیر شدی:cool::D. اگه این همه مدت خدا باهام نبود واقعا نمی دونم چیکار می کردم. همیشه ته دلم قرص بوده و هست که درست میشه. یه پول گنده به کسی قرض داده بودم که نمی تونست برگردونه ...زنگ زد گفت ریختم به حساب;). چه حالی داد!!!
....................
خدا رو شکر . خیلی وقتا با خبرای قشنگتون دلمو شاد کردین و از نظراتتون استفاده کردم.
امروز شروع کردیم به جمع کردن اسباب اساسیه تا اگه زنگ زدن یه دفعه شوکه نشیم.........همه چی خوب شده خدا روشکر.حال منم خیلی بهتر شده.
معذرت خواهی نمی کنم که نوشتم طولانی شد چون سهممو یه جا نوشتم!!
خدا همتونو حفظ کنه و موفق باشید.
!Not to be continued
تقدیم همتون:gol:


واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم.
خدا همیشه پشت و پناهتون باشه.
 

JYH6656

عضو جدید
سلام

سلام

سلام
عجب بالا و پایین داره دنیا..........:warn:
حدود 8 ماهه دارم تاپیک رو می خونم هر روز. ازوقتی hamed majhool داشت بازاریابی می کرد تا امروز که هوس کردم کمی درددل کنم باهاتون.(فقط یه تغییر تو username دادم)
سال پیش به اصرار خانمم خیلی اتفاقی و در آخرین لحظات واسه آزمون ثبت نام کردم.2 ثانیه مونده به ساعت 24 ثبت نامم تکمیل شد.مدیر مهندسی فروش یه شرکت در زمینه مولد های برق کوچک بودم و واسه رسیدن به اینجا حدود 7 سال همه جور کار کرده بودم،خداروشکر حقوقم خیلی خیلی عالی بود ولی 1 کار پر استرس بود.در کنار فقط و فقط اصرار همسرم ویه کل کلی که با خودم پیدا کرده بودم تصمیم گرفتم استخدامی رو ادامه بدم ........... و خوشبختانه قبول شدم.منتظر بودم که وقتش بشه و به خانمم بگم نمیرم.یه دفعه دلار رفت بالا و دستگاهی که 5شنبه قرار دادشو 44 میلیون نوشته بودم ،شنبه شد 78 میلیون تومن . و بعدشم بازار خوابید، یکی یکی کارمندا کم شدن و در آخر سال مدیر عامل تصمیم گرفت کلا فیلد کارشو از تجهیزات نیروگاهی به سینمای چند بعدی تغییر بده .... صنعت به خدمات و تفریح......:surprised: از اون وقت از حوالی برج 10 فروشی نداشتیم لذا درآمد منم شد :صفر. قبول شدن تو مصاحبه قوت قلب بزرگی واسم شد . اما خرج اجاره و معاش زندگی خیلی بیشتر از اونی بود که بشه منتظر کال کردن اهواز شم افتادم به کارای مختلف از ترجمه و تایپ تا نقشه کشی و ...:( چند تا شرکت خصوصی معنبر هم okشد ولی فکر می کردم هر آن ممکنه اهواز بگه پاشو بیا پس نمی تونستم باهاشون قرار داد ببندم. 3 سال بود به خاطر کارم مشهد بودم و 1 سال بود که خانمم باهام زندگی می کرد و اسفند باید جشن عروسی می گرفتم ................هیچکی نمی دونست بیکارم حتی خانمم.....خیلی سخت بود....... ولی گذشت ...عروسی که تموم شد بهش گفتم نزدیک 3 ماهه بیکارم . وای از بی نظمی شرکت نفت و انتظار تمام نشدنی ما. قرارداد اجاره تموم شده و نمی دونی چیکار کنی. خداخیرش بده صاحبخونم گفت مهم نیست ،تا هروقت نشستی ،نشستی . نه اون می دونه کی خالی می کنم نه من!
3 هفته پیش بعد از 1 سال دکتر رفتنو کلی تشخیص احمقانه دکترای بی سواد فهمیدیم خانمم MS داره . نمی دونید چی بهمون گذشت تا باهاش کنار اومدیم(تقریبا) خیلی دلم می خواست اینجا بنویسم تا خالی شم ولی گفتم که چی مردم بگن : آخی!!!طفلک. به خاطر شرایط خاص خانواده تا مدتی به هیچکی چیزی نگفتم و با قرض مبلغی پول از دوستم به بهانه خرج اجاره و ... دارو و درمان های گرون قیمتش رو تهیه کردم .داداشم وقتی می بینتم میگه چقدر پیر شدی:cool::D. اگه این همه مدت خدا باهام نبود واقعا نمی دونم چیکار می کردم. همیشه ته دلم قرص بوده و هست که درست میشه. یه پول گنده به کسی قرض داده بودم که نمی تونست برگردونه ...زنگ زد گفت ریختم به حساب;). چه حالی داد!!!
....................
خدا رو شکر . خیلی وقتا با خبرای قشنگتون دلمو شاد کردین و از نظراتتون استفاده کردم.
امروز شروع کردیم به جمع کردن اسباب اساسیه تا اگه زنگ زدن یه دفعه شوکه نشیم.........همه چی خوب شده خدا روشکر.حال منم خیلی بهتر شده.
معذرت خواهی نمی کنم که نوشتم طولانی شد چون سهممو یه جا نوشتم!!
خدا همتونو حفظ کنه و موفق باشید.
!Not to be continued
تقدیم همتون:gol:
ان شاالله که همسرتون خوب میشه ،،، نذر صلوات کنید برا شفا ان شالله تاثیر داره.
 

امیدی

عضو جدید
من دیگه انقد اعصابم خراب بود دوباره زنگ زدم اهواز
خانومی گوشیو برداشت
پروندمو دید، گفت تکمیله منتظر تماس باشید...

سلام من تماس گرفتم

گفت كه مي توني فردا بياي واست شروع بكار بزنم

منم گفتم نه.گفت پس منتظر باش تا هفته ديگه

در ضمن آمار شهرام و دارم الان رفته مركز آموزش 5 كيلومتري اهوازه

يك هفته ميرن كلاس ايمني بعد سه ماه ميرن توي يونيت ها سر كار

بعد از اون ميرن 5 تا 6 ماه آموزش
 

arash3566

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
عجب بالا و پایین داره دنیا..........:warn:
حدود 8 ماهه دارم تاپیک رو می خونم هر روز. ازوقتی hamed majhool داشت بازاریابی می کرد تا امروز که هوس کردم کمی درددل کنم باهاتون.(فقط یه تغییر تو username دادم)
حتی شنیدنش هم غم بزرگی روی شونه های آدم میگذاره، پسرخاله من هم MS داره، میبینم که چقدر اذیت میشه. خدا به شما و خانوادتون صبر بده.
دوست من ، معلومه دل بزرگ و باصفایی داری که همچین عشق و امیدی رو توی خودش جا داده، اگه خدا این بیماری رو به خانم شما داده، عوضش یه همسر و همراه محکم و با عشق هم بهش داده
امیدوارم توی کار جدیدت هم موفق باشی ، خوبیش اینه که شرکت نفت دیگه استرس و فشار نداره.
خوبیه دنیا اینه که خوب و بدش، غم و شادیش موقتیه! امیدت به خدا...
 

ABADAN-

عضو جدید
انشاا... خانومت بهتر بشه. میدونم که سخته
خدا پشت و پناهه تو خانومت باشه.
از خدا میخوام همیشه شاد باشید
 

aa313

عضو جدید
Be in harmony with GOD

Be in harmony with GOD

سلام
عجب بالا و پایین داره دنیا..........:warn:
حدود 8 ماهه دارم تاپیک رو می خونم هر روز. ازوقتی hamed majhool داشت بازاریابی می کرد تا امروز که هوس کردم کمی درددل کنم باهاتون.(فقط یه تغییر تو username دادم)
سال پیش به اصرار خانمم خیلی اتفاقی و در آخرین لحظات واسه آزمون ثبت نام کردم.2 ثانیه مونده به ساعت 24 ثبت نامم تکمیل شد.مدیر مهندسی فروش یه شرکت در زمینه مولد های برق کوچک بودم و واسه رسیدن به اینجا حدود 7 سال همه جور کار کرده بودم،خداروشکر حقوقم خیلی خیلی عالی بود ولی 1 کار پر استرس بود.در کنار فقط و فقط اصرار همسرم ویه کل کلی که با خودم پیدا کرده بودم تصمیم گرفتم استخدامی رو ادامه بدم ........... و خوشبختانه قبول شدم.منتظر بودم که وقتش بشه و به خانمم بگم نمیرم.یه دفعه دلار رفت بالا و دستگاهی که 5شنبه قرار دادشو 44 میلیون نوشته بودم ،شنبه شد 78 میلیون تومن . و بعدشم بازار خوابید، یکی یکی کارمندا کم شدن و در آخر سال مدیر عامل تصمیم گرفت کلا فیلد کارشو از تجهیزات نیروگاهی به سینمای چند بعدی تغییر بده .... صنعت به خدمات و تفریح......:surprised: از اون وقت از حوالی برج 10 فروشی نداشتیم لذا درآمد منم شد :صفر. قبول شدن تو مصاحبه قوت قلب بزرگی واسم شد . اما خرج اجاره و معاش زندگی خیلی بیشتر از اونی بود که بشه منتظر کال کردن اهواز شم افتادم به کارای مختلف از ترجمه و تایپ تا نقشه کشی و ...:( چند تا شرکت خصوصی معنبر هم okشد ولی فکر می کردم هر آن ممکنه اهواز بگه پاشو بیا پس نمی تونستم باهاشون قرار داد ببندم. 3 سال بود به خاطر کارم مشهد بودم و 1 سال بود که خانمم باهام زندگی می کرد و اسفند باید جشن عروسی می گرفتم ................هیچکی نمی دونست بیکارم حتی خانمم.....خیلی سخت بود....... ولی گذشت ...عروسی که تموم شد بهش گفتم نزدیک 3 ماهه بیکارم . وای از بی نظمی شرکت نفت و انتظار تمام نشدنی ما. قرارداد اجاره تموم شده و نمی دونی چیکار کنی. خداخیرش بده صاحبخونم گفت مهم نیست ،تا هروقت نشستی ،نشستی . نه اون می دونه کی خالی می کنم نه من!
3 هفته پیش بعد از 1 سال دکتر رفتنو کلی تشخیص احمقانه دکترای بی سواد فهمیدیم خانمم MS داره . نمی دونید چی بهمون گذشت تا باهاش کنار اومدیم(تقریبا) خیلی دلم می خواست اینجا بنویسم تا خالی شم ولی گفتم که چی مردم بگن : آخی!!!طفلک. به خاطر شرایط خاص خانواده تا مدتی به هیچکی چیزی نگفتم و با قرض مبلغی پول از دوستم به بهانه خرج اجاره و ... دارو و درمان های گرون قیمتش رو تهیه کردم .داداشم وقتی می بینتم میگه چقدر پیر شدی:cool::D. اگه این همه مدت خدا باهام نبود واقعا نمی دونم چیکار می کردم. همیشه ته دلم قرص بوده و هست که درست میشه. یه پول گنده به کسی قرض داده بودم که نمی تونست برگردونه ...زنگ زد گفت ریختم به حساب;). چه حالی داد!!!
....................
خدا رو شکر . خیلی وقتا با خبرای قشنگتون دلمو شاد کردین و از نظراتتون استفاده کردم.
امروز شروع کردیم به جمع کردن اسباب اساسیه تا اگه زنگ زدن یه دفعه شوکه نشیم.........همه چی خوب شده خدا روشکر.حال منم خیلی بهتر شده.
معذرت خواهی نمی کنم که نوشتم طولانی شد چون سهممو یه جا نوشتم!!
خدا همتونو حفظ کنه و موفق باشید.
!Not to be continued
تقدیم همتون

و این بلاء یک چهره ندارد، که تمامی داده های او بلاء است، ندادن های او بلاء است، گرفتن و بخشیدن، محرومیت و دارایی، همه اش ابتلاء است. موقعیت ها مهم نیست، عکس العملی که نشان می دهی و موضعی که میگیری، نشان دهنده عمق تو، ظرفیت تو، ایمان تو، صدق تو، کذب و نفاق و سطحی بودن توست، و تو تا ندانی که چه هستی و در کجایی، نمی توانی با خودت کار کنی و جلوتر بیایی .....

قل ما یعبوُ بکم ربی لو لا دُعاوُکم .... فرقان77

و این است که تکیه ی تو از وسیله ها بریده می شود که با وجود تمامی وسیله ها مغرور نمی شوی که رسیدم و بدون هیچ گونه وسیله مایوس نمی شوی که ماندم و این معنای توکل است ..... که نمی توان برموج تکیه کرد و از متغیر ها به ثبات و امن رسید.
ایمان پس از فکر و عقل، در انسان شکل می گیرد و اعتصام پس از بلاء و عجز.........رزق آنهایی که به اعتصام و توکل رسیده اند را او خود بر عهده می گیرد و از جایگاه حساب نشده می فرستد که اسارت ها و وابستگی ها بریده شوند.........
(برگرفته از کتاب صراط ، علی صفایی حائری)

توکلت بر خدا، موفق باشی عزیز، یا علی مدد:gol:
 

pouri1372

عضو جدید
سلام من تماس گرفتمگفت كه مي توني فردا بياي واست شروع بكار بزنممنم گفتم نه.گفت پس منتظر باش تا هفته ديگهدر ضمن آمار شهرام و دارم الان رفته مركز آموزش 5 كيلومتري اهوازه يك هفته ميرن كلاس ايمني بعد سه ماه ميرن توي يونيت ها سر كار بعد از اون ميرن 5 تا 6 ماه آموزش
ما احتمالا میشیم گروه Bامیدی جان پتروشیمی رو چکار کردی ؟
 
بالا