مشاعرۀ سنّتی

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
مست از آن چشم سیاه آمدم
از پی یک لحظه گناه آمدم!
آمده ام تا به تو مومن شوم
در هوس شور و نگاه آمدم

دیگه فی البداهه مشاعره نمی کنید؟:)
من به سرایت به پناه آمدم
با غم و درد و تب و آه آمدم
پس چرا در رفتی نموندی داداش
ای عجبا این همه راه آمدم

فی البداهه و طنز
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
من به سرایت به پناه آمدم
با غم و درد و تب و آه آمدم
پس چرا در رفتی نموندی داداش
ای عجبا این همه راه آمدم

فی البداهه و طنز
من به صفای تو به راه آمدم
چاکرم و دست به کلاه آمدم
آمده ام تا که ببینم رخت
روی سیه در بر ماه آمدم

خیلی مخلصیم;)
 

setare2013

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به سرایت به پناه آمدم
با غم و درد و تب و آه آمدم
پس چرا در رفتی نموندی داداش
ای عجبا این همه راه آمدم

فی البداهه و طنز

محرم این هوش جز بی هوش نیست/ مر زبان را مشتری جز گوش نیست....................................
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به صفای تو به راه آمدم
چاکرم و دست به کلاه آمدم
آمده ام تا که ببینم رخت
روی سیه در بر ماه آمدم

خیلی مخلصیم;)
پیش بیا این همه راه آمدی
با همه ی عزت و جاه آمدی
پیش بیا نِه قدمانت به چشم
در شب دیجور چو ماه آمدی
:)
 

setare2013

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیش بیا این همه راه آمدی
با همه ی عزت و جاه آمدی
پیش بیا نِه قدمانت به چشم
در شب دیجور چو ماه آمدی
:)
یه پسری یه دختری با هم بخورن چاشت/ به گمان خودم گفتم پسر دختری خواست

خخخخخخخخخخخخخخخخخ اخره طنز بود
 

setare2013

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرداب نباشد اگر استخر خوش آید ............................ اسباب شنا می شود اکنون فراهم
من میگم برادر تا برادر پشت برپشت
من میگم درخته بی برادر نمیکنه رشد
من میگم درخته بابرادر سایه انداخته
من میگم درخته بی برادر ریشه کنده.......
 

setare2013

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرحبا ای جمع شاعرها سلام
چون ندارم وقت گویم والسلام

به به جمع شاعرا جمعه...حیف که من وقت ندارم و گرنه میموندم

مرحباخواهرم عزیزتر از جانم
اندکی در کنار من بمان تا جا ن نثارم
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
مرحباخواهرم عزیزتر از جانم
اندکی در کنار من بمان تا جا ن نثارم
من از اینترنت داغون این جاها دلم خون است
همین که با شما هستم به لطف سحر و افسون است
مرا حس شعف بود و کنونم حس شرمم شد
و اینجانب ازاینکه میکنیدم عفو رفتن ها، ممنون است
:redface:
 

setare2013

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از اینترنت داغون این جاها دلم خون است
همین که با شما هستم به لطف سحر و افسون است
مرا حس شعف بود و کنونم حس شرمم شد
و اینجانب ازاینکه میکنیدم عفو رفتن ها، ممنون است
:redface:
تو که میدونم اینجا چه جوری اومدی؟
راستش رو بگو با رضایت یا که زوری اومدی؟
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو که میدونم اینجا چه جوری اومدی؟
راستش رو بگو با رضایت یا که زوری اومدی؟

یاد باد آن شب که در مجلس خروش چنگ بود
مطربان را عود بر ساز و دف اندر چنگ بود

شاهدان در رقص بودند و حریفان در سماع
وانکه او بر خفتگان گلبانک می‌زد چنگ بود

دستگیر خستگان جام می گلرنگ شد
مشرب آتش عذاران آب آتش رنگ بود

گوش جانم بر سماع بلبلان صبح خیز
چشم عقلم بر جمال گلرخان شنگ بود

گر چه صیقل می‌برد آثار زنگ از آینه
صیقل آئینهٔ جانم می چون زنگ بود

آن زمان که آن ماه رخشان خور آئین رخ نمود
باغ پر گلچهر گشت و کاخ پر اورنگ بود

برمن بیدل نبخشود و دلم را صید کرد
گوئیان در شهر دلهای پریشان تنگ بود

پیش شیرین قصهٔ فرهاد مسکین کس نگفت
یا دل آن خسرو خوبان خلخ سنگ بود
 

essyh2003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاد باد آن شب که در مجلس خروش چنگ بود
مطربان را عود بر ساز و دف اندر چنگ بود

شاهدان در رقص بودند و حریفان در سماع
وانکه او بر خفتگان گلبانک می‌زد چنگ بود

دستگیر خستگان جام می گلرنگ شد
مشرب آتش عذاران آب آتش رنگ بود

گوش جانم بر سماع بلبلان صبح خیز
چشم عقلم بر جمال گلرخان شنگ بود

گر چه صیقل می‌برد آثار زنگ از آینه
صیقل آئینهٔ جانم می چون زنگ بود

آن زمان که آن ماه رخشان خور آئین رخ نمود
باغ پر گلچهر گشت و کاخ پر اورنگ بود

برمن بیدل نبخشود و دلم را صید کرد
گوئیان در شهر دلهای پریشان تنگ بود

پیش شیرین قصهٔ فرهاد مسکین کس نگفت
یا دل آن خسرو خوبان خلخ سنگ بود

دلا بسوز که سوز تو کارها بکندنیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
 

setare2013

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلا بسوز که سوز تو کارها بکندنیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکشکه یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نیست/من به تو جان میسپارم دل که قابل دار نیست.....................................
فی البداهه از خودم.
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نیست/من به تو جان میسپارم دل که قابل دار نیست.....................................
فی البداهه از خودم.
تو بدین چشم شوخ و روی چو ماه
ببری دل ز دست سنگ سیاه

زیر دستت چه آسمـٰان چه زمین
پایمالت چه آفتاب و چه ماه

روز مستی نمیبریم بسر
این زمان آمدیم بر سر راه

چون ننالیم که از تماشایش
باز گردد بسوی دیده نگاه

آنچه آن جلوه کرد با جانم
برق هرگز نمیکند به گیاه

ای که بی باک بر سر راهش
میروی و نمیروی از راه

باش یک لحظه تا برون آید
آفتابم ز زیر ابر سیاه

نفست از چه مرده زنده کند
گر نه روح اللهی، بلا اشباه

سنگ سوزم اگر ببـٰارم اشک
چرخ ریزم اگر بر آرم آه

گاه و بی‌گاه منع ما نکنی
چشمت ار بر رخش فتد ناگاه
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو بدین چشم شوخ و روی چو ماه
ببری دل ز دست سنگ سیاه

زیر دستت چه آسمـٰان چه زمین
پایمالت چه آفتاب و چه ماه

روز مستی نمیبریم بسر
این زمان آمدیم بر سر راه

چون ننالیم که از تماشایش
باز گردد بسوی دیده نگاه

آنچه آن جلوه کرد با جانم
برق هرگز نمیکند به گیاه

ای که بی باک بر سر راهش
میروی و نمیروی از راه

باش یک لحظه تا برون آید
آفتابم ز زیر ابر سیاه

نفست از چه مرده زنده کند
گر نه روح اللهی، بلا اشباه

سنگ سوزم اگر ببـٰارم اشک
چرخ ریزم اگر بر آرم آه

گاه و بی‌گاه منع ما نکنی
چشمت ار بر رخش فتد ناگاه
هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است ......................... این گدا بین که چه شایسته ی انعام افتاد
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است
این گدا بین که چه شایسته ی انعام افتاد


در عشق تو شد موی زبانم به گزاف
کان موی میان ز غم دلم کرد معاف

بر هر سر موی من غمت راست مصاف
موئی شده‌ام به وصف تو موی شکاف
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در عشق تو شد موی زبانم به گزاف
کان موی میان ز غم دلم کرد معاف

بر هر سر موی من غمت راست مصاف
موئی شده‌ام به وصف تو موی شکاف
فکر فردای خود امروز کن ای مرد خدا
که کسی یاری تو، غیر تو فردا نکند..
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا