من به سرایت به پناه آمدممست از آن چشم سیاه آمدم
از پی یک لحظه گناه آمدم!
آمده ام تا به تو مومن شوم
در هوس شور و نگاه آمدم
دیگه فی البداهه مشاعره نمی کنید؟
با غم و درد و تب و آه آمدم
پس چرا در رفتی نموندی داداش
ای عجبا این همه راه آمدم
فی البداهه و طنز