مشاعرۀ سنّتی

[vinca]

شب به کاشانه ی اغیار نمی باید بود
غیر را شمع شب تار نمی باید بود

در جام جهان نمای اول
شد نقش همه جهان ممثل
خورشید وجود بر جهان تافت
گشت آن همه نقش‌ها مشکل
یک روی و هزار آینه بیش
یک مجمل و این همه مفصل!

 

[S O R M E]

در جام جهان نمای اول
شد نقش همه جهان ممثل
خورشید وجود بر جهان تافت
گشت آن همه نقش‌ها مشکل
یک روی و هزار آینه بیش
یک مجمل و این همه مفصل!

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است ........... وز پی دیدن او دادن جان کار من است

 

[fatimakhanom]

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است ........... وز پی دیدن او دادن جان کار من است

تا بپیوندد به دریا كوه را تنها گذاشت

رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت

 

[Dear.Doctor]

تا بپیوندد به دریا كوه را تنها گذاشت

رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت

تا نوانی یک دل و یک رنگ باش
قالی از چند رنگ بودن زیر پا افتاده است

 

[mani24]

تا نوانی یک دل و یک رنگ باش
قالی از چند رنگ بودن زیر پا افتاده است

ترک خاقانی بسی گفتیم لیک
مثل او سحرآفرین جستیم نیست

در خراسان نیست مانندش چنانک
در عراقش هم قرین جستیم نیست

 

[self.f_t_m990]

ترک خاقانی بسی گفتیم لیک
مثل او سحرآفرین جستیم نیست

در خراسان نیست مانندش چنانک
در عراقش هم قرین جستیم نیست

[h=5]تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم[/h]

 

[S O R M E]

[h=5]تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم[/h]

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی ............. عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

 

[ماهرو النقش]

یا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرم در دو حالت چون رسم بردست تو می بوسمش

 

[self.f_t_m990]

یا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرم در دو حالت چون رسم بردست تو می بوسمش

شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنست

روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست

 

[S O R M E]

شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنست

روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست

تو را گم می کنم هر روز وپیدا می کنم هرشب .............. بدین سان خواب ها را باتو زیبا می کنم هر شب

 

[ماهرو النقش]

با اين عطش تا چشمه، ديگر دير خواهد شد
دريا اگر باشد دلت تبخير خواهد شد

 

[self.f_t_m990]

با اين عطش تا چشمه، ديگر دير خواهد شد
دريا اگر باشد دلت تبخير خواهد شد

دل را به کف هر که دهم باز پس آرد// کس تاب نگه داری دیوانه ندارد

 

[vinca]

دل را به کف هر که دهم باز پس آرد
کس تاب نگه داری دیوانه ندارد

دامنش پاک ز عارست و دلش پاک ز عیب
پاکبازان جهان بنده از آنند او را

 

[self.f_t_m990]

دامنش پاک ز عارست و دلش پاک ز عیب
پاکبازان جهان بنده از آنند او را

از غم خود بپرس کو با دل ما چه می کند

این هم اگر چه شکوه شحنه به شاه کردنست

 

[vinca]

از غم خود بپرس کو با دل ما چه می کند

این هم اگر چه شکوه شحنه به شاه کردنست

تا به آخر نفسم ترک تو در خاطر نیست
عشق خود نیست اگر تا نفس آخر نیست

 

[mani24]

تا به آخر نفسم ترک تو در خاطر نیست
عشق خود نیست اگر تا نفس آخر نیست

تا نام تو بر زبان بیفتاد
دل مهر تو بر زبان نهاده است

اندک سخنی زبانت را عذر
از نیستی دهان نهاده است

 

[self.f_t_m990]

تا نام تو بر زبان بیفتاد
دل مهر تو بر زبان نهاده است

اندک سخنی زبانت را عذر
از نیستی دهان نهاده است

تو قلۀ خیالی و تسخیر تو محال

بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال

 

[vinca]

تو قلۀ خیالی و تسخیر تو محال

بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال

لاله‌اش از سیلیت نیلوفری شد آه آه
ای معلم شرم از آن رویت نشد رویت سیاه

 

[self.f_t_m990]

لاله‌اش از سیلیت نیلوفری شد آه آه
ای معلم شرم از آن رویت نشد رویت سیاه

هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب // عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست

 

[S O R M E]

هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب // عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست

تو همان به که نیندیشی به من و درد روانسوزم .............. که من از درد نیاسایم که من از شعله نیفروزم

 

[self.f_t_m990]

تو همان به که نیندیشی به من و درد روانسوزم .............. که من از درد نیاسایم که من از شعله نیفروزم

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب// مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند

 

[vinca]

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند

دلم لعل لبت بر دست، اگر پوشیده می‌داری
من اینک فاش می‌گویم! به نزدیک من آر او را

 

[ماهرو النقش]

آندم كه با تو باشم ، يكسال هست روزي
وآندم كه بي تو باشــــم، يكروز هست ســـالي

 

[رضواان]

آندم كه با تو باشم ، يكسال هست روزي
وآندم كه بي تو باشــــم، يكروز هست ســـالي

یاد باد انکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

 

[لیمویی]

آندم كه با تو باشم ، يكسال هست روزي
وآندم كه بي تو باشــــم، يكروز هست ســـالي

یک لحظه به بخشایش او شک نتوان کرد
با این همه، تردید در این باره یقینی ست...

 

[s.w.r1379]

آندم كه با تو باشم ، يكسال هست روزي
وآندم كه بي تو باشــــم، يكروز هست ســـالي

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یوسف به زر قلب فروشان دگرانند
ما وقت خوش خویش به عالم نفروشیم
صائب[/FONT]

 

[لیمویی]

یاد باد انکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

رضوان زودتر پست میدادی ایییش بعت

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول ز تو پرسید که چنین خوب چرایی؟؟؟

 

[رضواان]

یک لحظه به بخشایش او شک نتوان کرد
با این همه، تردید در این باره یقینی ست...

تا نگرید طفلک حلوا فروش
دیگ بخشایش کجا اید به جوش

 

[s.w.r1379]

یک لحظه به بخشایش او شک نتوان کرد
با این همه، تردید در این باره یقینی ست...

تو بر مایه ی دانش خود مایست
​

که بالای هر دانشی دانشی است
​

فردوسی​

 

[ماهرو النقش]

تو را من دوست می‌دارم خلاف هر که در عالم

اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم