نالیدنِ بلبل ز نو آموزیِ عشق است
هرگز نشنیدیم ز پروانه صدائی http://www.www.iran-eng.ir/images/icons/im_msn.gif
هرگز نشنیدیم ز پروانه صدائی http://www.www.iran-eng.ir/images/icons/im_msn.gif
در سراپاي وجودش هيچ نقصاني نبود
گر نبودي اين همه نامهرباني كردنش
سايه كي باشدشبي كان رشك ماه و آفتاب
در شبستان تو تابد شمع روي روشنش
نسیمِ صبح ندانم به گوشِ غنچه چه گفت؟
که سر ز جیب بر آورد و پیرهن بدرید
دانم دلا دیوانه ای ، دیوانۀ جانانه ایدماغم ز ميخانه بوئی شنيد
حذر کن که دیوانه هوئی شنيد
ایکه در دل جای داری بر سر چشمم نشین
کاندر آن بیغوله ترسم تنگ باشد جای تو
درباران وبه شباز آن فراز و از اين فرود غم مخور
زمانه بر بلند و پست ميرود
بيا كه جان سايه بي غمت مباد
وگرنه جان غم پرست ميرود
در اين سراي بي كسي اگر سري در آمدي
هزار كاروان دل ز هر دري درآمدي
ز بس كه بال زد دلم به سينه در هواي تو
اگر دهان گشودمي كبوتري درآمدي
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چکار
کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
تعلیم ناز چند دهی چشم مست را
دل آنقدر ببر که توانی نگاه داشت
تو چنین خانه کن و دل شکن ای باد خزان
گر خود انصاف دهی مستحق نفرینیشهریار
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |