مشاعرۀ سنّتی

گلابتون

مدیر بازنشسته
انديشه هاي سوخته ارغوان ببين
رمز خيال سوختگان بي سخن بگو

آن شد كه سر به شانه شمشاد مي گذاشت
آغوش خاك و بي كسي نسترن بگو
 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
انديشه هاي سوخته ارغوان ببين
رمز خيال سوختگان بي سخن بگو

آن شد كه سر به شانه شمشاد مي گذاشت
آغوش خاك و بي كسي نسترن بگو
وحشی که همیشه میل ساغر دارد
جز باده کشی چه کار دیگر دارد
پیوسته کدویش ز می ناب پر است
یعنی که مدام باده در سر دارد
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
درد بي عشقي ما ديد و دريغش آمد
آتش شوق درين جان شكيبا زد و رفت

خرمن سوخته ما به چه كارش ميخورد
كه چو برق آمد و در خشك و تر ما زد و رفت
 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
درد بي عشقي ما ديد و دريغش آمد
آتش شوق درين جان شكيبا زد و رفت

خرمن سوخته ما به چه كارش ميخورد
كه چو برق آمد و در خشك و تر ما زد و رفت
تا دل به برم هوای دل‌بر دارد
افسانه‌ی عشق دل‌بر از بر دارد
دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری
دل از دل‌بر چگونه دل بر دارد
 

ronaz

عضو جدید
تا دل به برم هوای دل‌بر دارد

افسانه‌ی عشق دل‌بر از بر دارد
دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری

دل از دل‌بر چگونه دل بر دارد
در زیر پای بوته ی هرزی شقایق له شده
اما برای مامدن سرخش تقلا میکند
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در سینه های صیقلی هر لحظه گردد منجلی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کاری که با موسی دمی در طور سینی می کند[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/FONT]
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در زیر پای بوته ی هرزی شقایق له شده
اما برای مامدن سرخش تقلا میکند
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در سینه های صیقلی هر لحظه گردد منجلی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کاری که با موسی دمی در طور سینی می کند[/FONT]
دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت
 

ronaz

عضو جدید
دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست

امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت
تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
هر جا نشینم خرمم هر جا روم در گلشنم
من آفتاب انورم خوش پرده‌ها را بردرم


من نوبهارم آمدم تا خارها را برکنم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
منت چرا نهيم كه برخاك پاي يار
جاني نثار كرديم و ناقابل است اين


پندم دهد كه سايه درين غم صبور باش
در بحر غرقه ام من و بر ساحل است اين

دوستان ببخشيد من امتيازاتم تموم شده شرمنده
 
  • Like
واکنش ها: floe

ronaz

عضو جدید
منت چرا نهيم كه برخاك پاي يار
جاني نثار كرديم و ناقابل است اين


پندم دهد كه سايه درين غم صبور باش
در بحر غرقه ام من و بر ساحل است اين

دوستان ببخشيد من امتيازاتم تموم شده شرمنده

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نام تو شد روشنی ذکر خموشان[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]هلهله و هروله کوزه به دوشان[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این همه تصویر تویی در شب روشن[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تا که ببینند تو را آینه پوشان[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/FONT]​
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
منت چرا نهيم كه برخاك پاي يار
جاني نثار كرديم و ناقابل است اين


پندم دهد كه سايه درين غم صبور باش
در بحر غرقه ام من و بر ساحل است اين

دوستان ببخشيد من امتيازاتم تموم شده شرمنده
دشمنتون شرمنده این چه حرفیه:gol:
نوروز شد و بنفشه از خاک دمید
بر روی جمیلان چمن نیل کشید
کس را به سخن نمی‌گذارد بلبل
در باغ مگر غنچه به رویش خندید
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دلم به باده و گل وا نميشود، چه كنم
كه بي تو باده و گل ناگوار مي آيد

بهار سايه تويي اي بنفشه مو باز آي
كه گل به ديده من بي تو خار مي آيد
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلم به باده و گل وا نميشود، چه كنم
كه بي تو باده و گل ناگوار مي آيد

بهار سايه تويي اي بنفشه مو باز آي
كه گل به ديده من بي تو خار مي آيد
در صید گهت که جان طرب ساز آید
سیمرغ اسیر چنگل بازآید
هر جا که صدای طبل باز تو رسد
سد مرغ دل از شوق به پرواز آید
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در صید گهت که جان طرب ساز آید

سیمرغ اسیر چنگل بازآید
هر جا که صدای طبل باز تو رسد

سد مرغ دل از شوق به پرواز آید

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد:gol:
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دلا حكايت خاكستر و شراره مپرس
به باد رفته كجا و چو برق جسته كجا

خوش آن زمان كه سرم در پناه بال تو بود
كجا بجويمت اي طاير خجسته كجا
 
آخرین ویرایش:

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلا حكايت خاكستر و شراره مپرس
به باد رفته كجا و چو برق جسته كجا

خوش آن زمان كه سرم در پناه بال تو بود
كجا بجويمت اي طاير خجسته كجا

ای سایه‌ی سنبلت سمن پرورده
یاقوت لبت در عدن پرورده
همچون لب خود مدام جان می‌پرور
زان راح که روحیست به تن پرورده
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
هر دم از حلقه عشاق ، پريشاني رفت
به سر زلف بتان، سلسله دارا تو بمان

سايه در پاي تو چون موج چه خوش زار گريست
كه سر سبز تو خوش باد، كنارا تو بمان
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هر دم از حلقه عشاق ، پريشاني رفت
به سر زلف بتان، سلسله دارا تو بمان

سايه در پاي تو چون موج چه خوش زار گريست
كه سر سبز تو خوش باد، كنارا تو بمان
سایه جان منم امتیازام تموم شد:(

نور رخ تو طلسم خورشید شکست
خورشید ز شرم سایه از خلق گسست
رخ زرد و خجل گشت و به مغرب پیوست
پیرایه سیه کرد و به ماتم بنشست
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
فداي سرت عزيزجان...شعر رو درياب

تا سر زلف تو شد بازيچه دست نسيم
كار و بار جمع مشتاقان پريشان گشتن است

جام بشكستند و اكنون وقت گل خون ميخورند:
حاصل آن توبه كردن اين پشيمان گشتن است.
 

bekhand_nazanin

عضو جدید
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آیی نیستم
در آستان مرگ که زندان زندگی ست
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
فداي سرت عزيزجان...شعر رو درياب

تا سر زلف تو شد بازيچه دست نسيم
كار و بار جمع مشتاقان پريشان گشتن است

جام بشكستند و اكنون وقت گل خون ميخورند:
حاصل آن توبه كردن اين پشيمان گشتن است.
توبه چکنم که توبه‌ام سایه‌ی تست
بار سر توبه جمله سرمایه‌ی توست
بدتر گنهی بپیش تو توبه بود
کو آن توبه که لایق پایه‌ی تست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
توبه چکنم که توبه‌ام سایه‌ی تست

بار سر توبه جمله سرمایه‌ی توست
بدتر گنهی بپیش تو توبه بود
کو آن توبه که لایق پایه‌ی تست

تا نگیرد دست من دامان تو
پای دل بر فرق جان نتوان نهاد:gol:
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sina1

عضو جدید
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
 
  • Like
واکنش ها: sh85

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تمام شب به خيال تو رفت و ، مي ديدم
كه پشت پرده اشكم سپيده سر ميزد
دی چشم تو رای سحر مطلق میزد
روی تو ره گنبد از رق میزد
تا داشتی آفتاب در سایه‌ی زلف
جان بر صفت ذره معلق میزد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
زین گونه که این شمع روان می‌سوزد


گوئی ز فراق دوستان می‌سوزد

دل سوختگان را خبر از عشق تو نیست

مشتاق هوا را اثر از عشق تو نیست

در هر دو جهان نیک نظر کرد دلم

زان هیچ مقام برتر از عشق تو نیست:gol:
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تبسم تو دلم را ستاره باران کرد
رسم به ماه، اگر خنده ی دوباره کنی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا