مشاعرۀ سنّتی

[naghmeirani]

ره آوارگی در پیش و از پی دیده حسرت
و داعی نام نه ، این راه چشمی بر نگاهم کن
[/quote]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] نازم آن چشـــم سیـــــه کز یک نگاه آشنا [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] مردم آگــــاه را ازخویشــــتن بیــــــگانه کرد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فروغی بسطامی[/FONT]​

 

[sh85]

دل عاشق به پیغامی بسازه خمار آلوده با جامی بسازه
مراکیفیت چشم تو کافیست ریاضت کش به بادامی بسازه
بابا طاهر عریان

 

[فرح نوش]

هر گنج سعادت که خداداد به حافظ از یمن دعای شب وروز و ورد سحری بود...........

 

[Mahdi JooN]

در اين فكرم من و دانم كه هرگز
مرا ياراي رفتن زين قفس نيست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نيست.....

 

[anahita shams]

در اين فكرم من و دانم كه هرگز
مرا ياراي رفتن زين قفس نيست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نيست.....

تا به شب ای عارف شیرین نوا
آن مایی آن مایی آن ما

تا به شب امروز ما را عشرتست
الصلا ای پاکبازان الصلا

درخرام ای جان جان هر سماع
مه لقایی مه لقایی مه لقا

 

[hamedghamgin]

ای که گفتی عشق را درمان به هجران می کنند
کاش میگفتی که هجران را چه درمان می کنند

 

[just a dream]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

[shanli]

در هر فلکی مردمکی می‌بینم
هر مردمکش را فلکی می‌بینم

​

ای احوال اگر یکی دو می‌بینی تو
بر عکس تو من دو را یکی می‌بینم

 

[Mehr noosh]

من از این دل به عذابم دل ز من پر از شکایت
گریه هام خیلی زیاده می تونه باشه حکایت

 

[بارون]

با چرخ ستیزه کار مستیز و برو/ با گردش دهر در میاویز و برو

یک کاسه ی زهر است که مرگش خوانند/ خوش درکش و جرعه بر جهان ریز و برو (شیخ ابواسحاق)

 

[Mehr noosh]

و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

 

[araz_heidari]

h'iاگه بلد نیستی ننویس
وای چه خسته میکند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا
شهریار
این هم جواب شما
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

 

[nasimkhordad]

h'iاگه بلد نیستی ننویس
وای چه خسته میکند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا
شهریار
این هم جواب شما
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

من اگر نیم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

 

[naghmeirani]

h'iاگه بلد نیستی ننویس
وای چه خسته میکند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا
شهریار
این هم جواب شما
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا

گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

 

[naghmeirani]

من اگر نیم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا

سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

 

[S.A.N]

اهل کام وناز رادر کوی رندی راه نیست رهرویی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی

 

[naghmeirani]

اهل کام وناز رادر کوی رندی راه نیست رهرویی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی

یک بار چون نسیمِ صبا ،بر چمن گذشت
می آید از بنفشه و گل ،بویِ او هنوز

 

[shanli]

زاهد بودی ترانه گویت کردم
خاموش بدی فسانه گویت کردم

​

اندر عالم نه نام بودت نه نشان
ننشاندمت و نشانه گویمت کردم

 

[naghmeirani]

زاهد بودی ترانه گویت کردم
خاموش بدی فسانه گویت کردم

اندر عالم نه نام بودت نه نشان
ننشاندمت و نشانه گویمت کردم

ماه ما شب برآمد و این خواب

همچو سایه ز آفتاب گریخت

 

[Mehr noosh]

ماه ما شب برآمد و این خواب

همچو سایه ز آفتاب گریخت

تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من استاده‌ام تا بسوزم تمام

 

[msglike]

مگر زنجیر مویی گیردم دست
وگر نه سر به شیدایی برآرم

 

[naghmeirani]

تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من استاده‌ام تا بسوزم تمام

مۀ روشن ،میانِ اختران پنهان نمی ماند
میانِ شاخه هایِ گل ،مشو پنهان که پیدایی

 

[Mehr noosh]

يك شب آتش در نيستاني فتاد

سوخت چون شمعي كه در جاني فتاد

 

[naghmeirani]

دو دستم سایۀ سبزِ دعایت
گلِ اشکم نثارِ خاکِ پایت

 

[Mehr noosh]

تا تواني دلي بدست آور
دل شكستن هنر نمي باشد

 

[anahita shams]

دریاب دل شمس خدا مفتخر تبریز
رحم آر که ما سوخته‌ی داغ خداییم

 

[naghmeirani]

دوستان بی پرده می گویم سخن
گفته خواهد به دستان نیز هم

 

[naghmeirani]

دریاب دل شمس خدا مفتخر تبریز
رحم آر که ما سوخته‌ی داغ خداییم

ماییم مست و سرگران،فارغ ز کار دیگران
عالم اگر بر هم رود ،عشقِ ترا بادا بقا

 

[anahita shams]

ماییم مست و سرگران،فارغ ز کار دیگران
عالم اگر بر هم رود ،عشقِ ترا بادا بقا

اي عشق، اي ترنم نامت ترانه ها
معشوق آشناي همه عاشقانه ها

اي معني جمال به هر صورتي که هست
مضمون و محتواي تمام ترانه ها

با هر نسيم ،دست تکان مي دهد گلي
هر نامه اي ز نام تو دارد نشانه ها

 

[naghmeirani]

اي عشق، اي ترنم نامت ترانه ها
معشوق آشناي همه عاشقانه ها

اي معني جمال به هر صورتي که هست
مضمون و محتواي تمام ترانه ها

با هر نسيم ،دست تکان مي دهد گلي
هر نامه اي ز نام تو دارد نشانه ها

ایکه در سوختنم با دلِ من ساخته ای
کاش یک شب دلت اندیشۀ فردا می کرد