مشاعرۀ سنّتی

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
تاکه بودیم کسی پاس نمیداشت که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم...
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
تاکه بودیم کسی پاس نمیداشت که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم...

ماه نتابد به روز, کیست که بر خانه تافت
سرو نروید به بام, کیست که بر بام رفت







البته فک کنم درستش اینه: بودیم و کسی پاس نمیداشت ک هستیم..


 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ماه نتابد به روز, کیست که بر خانه تافت
سرو نروید به بام, کیست که بر بام رفت







البته فک کنم درستش اینه: بودیم و کسی پاس نمیداشت ک هستیم..

تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
ماه نتابد به روز, کیست که بر خانه تافت
سرو نروید به بام, کیست که بر بام رفت







البته فک کنم درستش اینه: بودیم و کسی پاس نمیداشت ک هستیم..


تاچند بگومگوی مطلق بودن
دنبال حقیقتی موثق بودن
دربادخوشاهمچو حبابی کوچک
تالحظه ی نیستی معلق بودن...
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
من مست می عشقم هشیارنخواهم شد
وزخواب خوش مستی بیدارنخواهم شد
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟

کجا روم که راهی به گلشنی ندانم
که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من

:(
 
  • Like
واکنش ها: s_aa

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟

کجا روم که راهی به گلشنی ندانم
که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من

:(


نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من...

 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟

کجا روم که راهی به گلشنی ندانم
که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من

:(

نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آنچنان بگیریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آنچنان بگیریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم

مراچشمیست خون افشان زدست ان کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از ان چشم و از ان ابرو
 
  • Like
واکنش ها: s_aa

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودا زده از غصه دو نیم افتادست

چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
لیکن این است که این نسخه سقیم افتادست
تشبيه دهانت نتوان كرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدين تنگ دهاني
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تاب بنفشه مي دهد طره مشك ساي تو
پرده غنچه مي درد خنده دل گشاي تو...
وارث تمام اضطرابهای من ســـــلـــام
لیلی قشنگ خوابهای من ســـلــام
کودک اتل متل توتو له ات چه شد
ای بلوغ التهاب های من ســـــلــام
من بهشت را نچیده ام ولی به پشت چشمهام
شاعری سوخته:عذابهای من ســـلـــام
زندگی یکی نبود٬بود٬کودتا٬عشق
عشق٬کربلای انقلاب های من ســـــلــــام
من چقدر دیر می رسم به آخر کتاب
تو:سلام آخر کتابهای من ســـــــلـــــــــام......:surprised:
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
:d سلام!!
قشنگه فقط یکم خاصّــــــــــــــــــــــــه
:دی

وارث تمام اضطرابهای من ســـــلـــام
لیلی قشنگ خوابهای من ســـلــام
کودک اتل متل توتو له ات چه شد
ای بلوغ التهاب های من ســـــلــام
من بهشت را نچیده ام ولی به پشت چشمهام
شاعری سوخته:عذابهای من ســـلـــام
زندگی یکی نبود٬بود٬کودتا٬عشق
عشق٬کربلای انقلاب های من ســـــلــــام
من چقدر دیر می رسم به آخر کتاب
تو:سلام آخر کتابهای من ســـــــلـــــــــام......:surprised:




مرا دردی است اندر دل
اگر گویم زبان سوزد

وگر پنهان كنم ترسم
كه مغز استخوان سوزد
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
:d سلام!!
قشنگه فقط یکم خاصّــــــــــــــــــــــــه
:دی






مرا دردی است اندر دل
اگر گویم زبان سوزد

وگر پنهان كنم ترسم
كه مغز استخوان سوزد
سلام. برا همین همشو نوشتم.


دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
تا كی به انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت به پا كنی

یک روز رسد غمی به اندازه ی کوه
یک روز رسد نشاط اندازه ی دشت
افسانه ی زندگی همین است عزیز
در سایه ی کوه باید از دشت گذشت
 

ΜΟΗΑΜΜΑD

کاربر بیش فعال
یک روز رسد غمی به اندازه ی کوه
یک روز رسد نشاط اندازه ی دشت
افسانه ی زندگی همین است عزیز
در سایه ی کوه باید از دشت گذشت
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یک روز رسد غمی به اندازه ی کوه
یک روز رسد نشاط اندازه ی دشت
افسانه ی زندگی همین است عزیز
در سایه ی کوه باید از دشت گذشت

تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی
به افسون کدامین شعر در دام من افتادی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا