مشاعرۀ سنّتی

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو دلت بوسه ميخواد ، من ميدونم اما لبت
سر هر جمله دلش ، ميخواد يه اما بذاره
بي تو دنيا نمي ارزه ، تو با من باش وبذار
همه دنيا منو هميشه تنها بذاره

-------------------------------------------
سلام به همه دوستای عزيز
بخصوص cute با اين آواتر معرکه ای که گذاشته
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
حیاط روشن بود و باد می آمد
و خون شب جریان داشت در سکوت دو مرد

ممنون یاسر جان...لطف داری
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من مسلمانم
قبله ام یک گل سرخ
جانمازم چشمه
مهرم نور...
دشت سجاده من
من وضو با طپش پنجره ها میگیرم...
((((شایدم تپش نمیدونم:whistle:)))
سلام به همگی... شبتون بخیر
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز

:gol:تو را در همه شب های تنهایی

:gol:توی همه ی شیشه ها دیدم

:gol:مادر مرا می ترساند

:gol:لولو پشت شیشه است

:gol:و من توی شیشه تو را می دیدم

:gol:لولوی سر گردان!
________________________
:gol:سلام زرناز جون خوبی؟:gol:

 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
بد نگوييم به مهتاب اگر تب داريم
ديده ام گاهی در تب
ماه می آيد پايين
می رسد دست به سقف ملکوت
تکه ناني دارم، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي.
مادري دارم،‌ بهتر از برگ درخت
دوستاني، بهتر از آب روان
:heart::gol:
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:نه طرحی ز یک موج

:gol:نه رنگی ز ماهی

:gol:به چشمم ، دریغا،کند حوض
:gol:سیاهی ، سیاهی
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
حاليا خانه برانداز دل و دين من است
تا هم آغوش که می باشد و هم خانه کيست ؟

تشويش توفان بود و « بيم موج » دريا بود !
ما، اينك از اعماق آن گرداب،
از ژرفاي آن غرقاب،
چنگال توفان بر گلو،
هر دم نهنگي روبرو،
هر لحظه در چاهي فرو،
تن پاره پاره، نيمه جان، در موج ها آويخته،
در چنبر اين هشت پايان دغل، خون از سراپا ريخته،
فریدون مشیری...
چه خبره امشب... همه بیدارن... شب خوبیه...​
 

phalagh

مدیر بازنشسته
رفتم که گُم شوم چو یکی قطره اشک گرم
در لابه لای دامن شبرنگ زندگی
رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان
فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگی .....
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
رستگاری نزدیک لای گلهای حیاط
نور در کاسه ی مس چه نوازش ها می ریزد
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
در گلستان چشمم ز چه رو هميشه باز است؟
به اميد آنکه شايد تو به چشم من درآيي
سر برگ گل ندارم به چه رو روم به گلشن
که شنيده ام ز گل ها همه بوی بی وفايی
به کدام مذهبست اين؟ به کدام ملت است اين؟
که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرايی!
 

phalagh

مدیر بازنشسته
تکرار می شوم و به فردا نمی رسم
مبهوت مانده ام که چرا بغض می کنم؟
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مرا سنگ صبوري نيست
گلي جان با توام
سنگ صبورم باش!
شبم را روشنائي بخش
گلي، درياي نورم باش


متاسفانه تشکر من هم غیر فعاله... چرا؟ آخه چرا؟​
 
  • Like
واکنش ها: cute

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
من الاغی دیدم ینجه را می فهمید
در چراگاه نصیحت گاوی دیدم سیر

واقعا قاطی شده
شب همگی خوش....
 

anathema

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفت عمرم بر سر سودای دل
وز غم دل نيستم پرولی دل
خواب را بر چشم خود کردم حرام
تا ببينم صبحدم سيمای دل
دل به قصد جان من برخواسته
من نشسته تا چه باشد رای دل


-------------------------------------
اينطوری نميشه بچه ها !
بايد نوبت تعريف کرد ، مثلا کی بعد کی
اگر هم نميشه که بريم
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
لب هر در
به روي كوچه ها آهسته وا مي شد
و از دهليز قلب خانه ها با خوف
سراپا واژه انسان رها مي شد

هزاران سايه كمرنگ
- در يك كوچه با هم آشنا مي شد
طنين مي شد

- صدا مي شد
صداي بي صدايي بود و
- فرمان اهورايي



wow
به خودم تبریک میگم. بلاخره منم از ل یه چیزایی تونستم بگم.... نه واقعا ثابت شد که امشب با همه شبا فرق داره..
 
آخرین ویرایش:
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا