دنیای این روزای من
هم قد تن پوشم شده
هم قد تن پوشم شده
یکم جاتو عوض کن که شاید بهتر منو دیدی
خودتو جای من فرض کن شاید حالمو فهمیدی
بذار محدود بشم با تو به چیزایی که دوست دارم
من از هرچیزی غیر از تو به حد مرگ بیزارم
ما در عذاب ديدار عشق ، مي سوزيم
بي آنکه شعله کشيم ..
و آخر خاموش خواهيم شد ،
از سکوت شعله ي خويش ،
که شايد ، بيهوده مي سوخت
... و شايد سرنوشتمان ،
اين بود ؟!
ما در عذاب ديدار عشق ، مي سوزيم
بي آنکه شعله کشيم ..
و آخر خاموش خواهيم شد ،
از سکوت شعله ي خويش ،
که شايد ، بيهوده مي سوخت
... و شايد سرنوشتمان ،
اين بود ؟!
دنیای این روزای من
هم قد تن پوشم شده
دنیای این روزای من
هم قد تن پوشم شده
این چه وضع مشاعره است
رقیب آزار ها فرمود و جای آشتی نگذاشتتو گوهر بین و از خر مهره بگذر
ز طرزی کن نگردد شهره بگذر
.
.
چو من ماهی کلک آرم به تحریر
تو از نون والقلم میپرس تفسیر
رقیب آزار ها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحر خیزان سوی گردون نخواهد شد؟؟
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد
چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد
چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد
داني که دلبر با دلم چون کرد و من چون کردمش؟
او از جفا خون کرد و من از ديده بيرون کردمش
شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی
يا رب از ابر هدايت برسان باراني
پيش تر زانكه چو گردي ز ميان برخيزم
می توانی چشمه باشی . در کویر
تشنگان را یک به یک . سقا کنی
بی سر و بی پا . برون آیی ز خود
قطره ای را غرق دریاها کنی
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافتیارب مپسند که دل پر آشوب شود ای کاش که دست مادرم خوب شود
لعنت به کسی که صدمه بر در می زد
می خواست که باغ گل لگد کوب شود
تا به کي آخر چنين ديوانگي
پيلگي بهتر از اين پروانگي
در دايره قسمت ما نقطه تسليميم
لطف آنچه تو انديشي حكم انچه تو فرمايي
یا رب دل دوستان پر از غم نکنی
با تیر بلا قامت ما خم نکنی
ای چرخ تو را به قرآن سوگند
یک مو ز سر عزیز ما کم نکنی...
دوش میگفت که فردا بدهم کام دلتیا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند
دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیمدل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم
مرنجان دلم را که این مرغ وحشیما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمعمرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
مائیمو نوای بی نواییدارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
گرچه دربانی میخانه فراوان کردم
دانی که چرا راز نهان با تو نگویم
طوطی صفتی تپطاقت اسرار نداری
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیممائیمو نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |