مشاعرۀ سنّتی

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را ز کنگره عرش مي زنند صفير...ندانمت که در اين دامگه چه افتادست

تا تو نگاه ميكني كار من اه كردن است
اي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است

تو را میخواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
 

کاظم2020

عضو جدید
تو را میخواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم...
بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد...
خسته شدم بس که تنها دویدم...
اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن...
می خواهم با تو گریه کنم ...
خسته شدم بس که...
تنها گریه کردم...
می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...
خسته شدم بس که تنها ایستادم


 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا در منزل جانان چه امن و عییش چون هردم
جرس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها
 

کاظم2020

عضو جدید
مرا در منزل جانان چه امن و عییش چون هردم
جرس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها

[FONT=georgia, times new roman, times, serif]حال راحتم
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]چشمانم را می بندم[/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]با هیچ زنگی نمی پرم[/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]نه من منتظر کسی هستم[/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]و نه کسی در انتظار من........................[/FONT]​
[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ماییم که در پای تو چون خاک رهیم
مدهوش و ز دست رفته از یک نگهیم
مستـ ـــــــ از تو ..


مــے رقصمـ تا سرگیـــجــہ ..


تا تار شدטּ اتاقـ ..


تا سیاهـ تر شدטּ چشممـ ..


تا نبینمـ


نبودنـ بــے دلیلتـ را ...
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مستـ ـــــــ از تو ..


مــے رقصمـ تا سرگیـــجــہ ..


تا تار شدטּ اتاقـ ..


تا سیاهـ تر شدטּ چشممـ ..


تا نبینمـ


نبودنـ بــے دلیلتـ را ...

ای شاهد افلاکی, در مستی و در پاکی
من چشم تو را مانم, تو اشک مرا مانی
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم


زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

محفلم چون مرغ شب , از ناله دل گرم بود
چون شفق از گریه خونین, شرابی داشتم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
محفلم چون مرغ شب , از ناله دل گرم بود
چون شفق از گریه خونین, شرابی داشتم
من این پاییز در زندان ، به یاد باغ و بستانها
سرود ِ دیگر و شعر و غنای دیگری دارم

هزاران را بهاران در فغان آرد ، مرا پاییز
که هر روز و شبش حال و هوای دیگری دارم
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من این پاییز در زندان ، به یاد باغ و بستانها
سرود ِ دیگر و شعر و غنای دیگری دارم

هزاران را بهاران در فغان آرد ، مرا پاییز
که هر روز و شبش حال و هوای دیگری دارم

من آزرده دل را کس گره از کار نگشاید
مگر ای اشک غم امشب تو از دل عقده بگشایی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
نزار این روزای خوبمون تموم شه
نمیخوام که زندگیم بی تو حروم شه
دل من هیچکسو غیر تو نمیخواد
با دل هیشکی به جز تو به نمیاد
آخه تو عشقمی جز تو کیو دارم
که شبا سر روی شونه هاش بزارم
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
نزار این روزای خوبمون تموم شه
نمیخوام که زندگیم بی تو حروم شه
دل من هیچکسو غیر تو نمیخواد
با دل هیشکی به جز تو به نمیاد
آخه تو عشقمی جز تو کیو دارم
که شبا سر روی شونه هاش بزارم

مرا در خاموشی ات فرو گیر
تا دلم را از ترانه سرشار سازم
 

Elmira2010

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدهوشی و مستی, نه گناه دل زار است
چون هوش ربای دل مدهوش, تویی تو
صیدی که تو را گشته گرفتار منم من
یاری که مرا کرده فراموش تویی تو
واعظ مابوی حق نشنیدبشنواین سخن
درحضورش نیزمیگویم نه غیبت میکنم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا