مشاعرۀ سنّتی

[tracer]

شکرانه را که چشم تو روی بتان ندید
ما را بعفو و لطف خداوندگار بخش

شادی به غمت دادم و اکنون ز غمت شادم//زیرا که نشاید شد دلشاد ز دست تو

 

[mani24]

شادی به غمت دادم و اکنون ز غمت شادم//زیرا که نشاید شد دلشاد ز دست تو

http://kocholo.org/forum/member.php?u=47165

ومن درکوچه های پرپیچ وخم زندگی
درزیرمهتاب
بدنبال ذره ای نورمیگردم
تاخودراپیداکنم
تاسایه ام را ببینم
تا بدانم
من سایه ام یا سایه دارم...؟

 

[eng shimi]

ومن درکوچه های پرپیچ وخم زندگی
درزیرمهتاب
بدنبال ذره ای نورمیگردم
تاخودراپیداکنم
تاسایه ام را ببینم
تا بدانم
من سایه ام یا سایه دارم...؟

من آنن نگین سلیمان بهیچ نستانم
که گاه گاه برو دست اهرمن باشد

 

[امالیا]

شادی به غمت دادم و اکنون ز غمت شادم//زیرا که نشاید شد دلشاد ز دست تو

وین مکافات خانه کیهان
خیره و سرسری نینگارد
(شهریار)

 

[mani24]

وین مکافات خانه کیهان
خیره و سرسری نینگارد
(شهریار)

دوباره آسمان این دل ابری شده .
دوباره این چشمهای خسته بارانی شده .
دوباره دلم گرفته است و شعر دلتنگی را برای این دل میخوانم.
میخوانم و اشک میریزم ، آنقدر اشک میریزم تا این اشکها تبدیل به گریه شوند.
در گوشه ای ، تنهای تنها و خسته از این دنیا .
دوباره این دل بهانه میگیرد و درد دلتنگی را در دلم بیشتر میکند.
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که آسمان ابری می شود

 

[tracer]

دوستان اینجا رو با محل کپی پیست اشتباه نگیرن!

دیگر ز سر نگیرد با من جفا زمانه//گر دیگرت ببینم یاری ز سر گرفته

 

[eng shimi]

وین مکافات خانه کیهان
خیره و سرسری نینگارد
(شهریار)

در مقامی که بیاد لب او می نوشند
سفله آن مست که باشد خبر از خویشتنش

 

[امالیا]

دوباره آسمان این دل ابری شده .
دوباره این چشمهای خسته بارانی شده .
دوباره دلم گرفته است و شعر دلتنگی را برای این دل میخوانم.
میخوانم و اشک میریزم ، آنقدر اشک میریزم تا این اشکها تبدیل به گریه شوند.
در گوشه ای ، تنهای تنها و خسته از این دنیا .
دوباره این دل بهانه میگیرد و درد دلتنگی را در دلم بیشتر میکند.
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که آسمان ابری می شود

در آمد باغبان خرسند و خوشنود
تکانی داد و درب باغ بگشود
(شهریار)

 

[tracer]

در آمد باغبان خرسند و خوشنود
تکانی داد و درب باغ بگشود
(شهریار)

در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند//گرتو نمی پسندی تغییر کن قضا را

 

[eng shimi]

در آمد باغبان خرسند و خوشنود
تکانی داد و درب باغ بگشود
(شهریار)

دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذالنا العلامه

 

[eng shimi]

در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند//گرتو نمی پسندی تغییر کن قضا را

آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد
یاران چه چاره سازم با این دل رمیده

 

[امالیا]

آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد
یاران چه چاره سازم با این دل رمیده

هر چه نزدیکتر آییم به تنگ
پرده مات نماید پر رنگ
(شهریار)

 

[eng shimi]

هر چه نزدیکتر آییم به تنگ
پرده مات نماید پر رنگ
(شهریار)

گر خاطر شریفت رنجیده شد ز حافظ
بازآ که تو به کردیم از گفته و شنیده

 

[mani24]

گر خاطر شریفت رنجیده شد ز حافظ
بازآ که تو به کردیم از گفته و شنیده

هنوز هم وقتی باران می آید...
تنم را به قطرات باران می سپارم....
می گویند باران رسانا است.....
شاید دست های من را هم به دست های تو برساند

 

[eng shimi]

درویش را نباشد برگ سرای سلطان
مائیم و کهنه دلقی کاتش در آن توان زد

 

[امالیا]

درویش را نباشد برگ سرای سلطان
مائیم و کهنه دلقی کاتش در آن توان زد

در خون نشست غنچه که شد همنشین خار
گردن فراخت سرو ز برچیده دامنی

 

[mani24]

در خون نشست غنچه که شد همنشین خار
گردن فراخت سرو ز برچیده دامنی

یادمان باشد:

آسمان شاهد عهدیست که با هم بستیم

ابرها در سفرند

آسمان

اما

هست

 

[eng shimi]

یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعره های قلقلش اندر گلوببست

 

[امالیا]

یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعره های قلقلش اندر گلوببست

تا که دفع شرشان از بهر ما مشکل شود
دشمنان ما عموما دوست با یک دیگرند

 

[eng shimi]

تا که دفع شرشان از بهر ما مشکل شود
دشمنان ما عموما دوست با یک دیگرند

دل و دینم دل و دینم ببردست
برو دوشش برو دوشش برو دوش

 

[mani24]

تا که دفع شرشان از بهر ما مشکل شود
دشمنان ما عموما دوست با یک دیگرند

در کویر قلبم از تو برای تو نوشتم

ای کاش در طلوع چشمان تو زندگی می کردم

تا هر صبح برایت شعری می سرودم
آن گاه زمان را در گوشه ای جا می گذاشتم و به شوق تو اشک می شدم

 

[امالیا]

در کویر قلبم از تو برای تو نوشتم

ای کاش در طلوع چشمان تو زندگی می کردم

تا هر صبح برایت شعری می سرودم
آن گاه زمان را در گوشه ای جا می گذاشتم و به شوق تو اشک می شدم

موی سپید آیت پیری است در جهان
گوش تو از سپیدی مو شکوه ها شنید

 

[eng shimi]

موی سپید آیت پیری است در جهان
گوش تو از سپیدی مو شکوه ها شنید

در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد
وقتست که همچون مه تابان بدرآئی

 

[امالیا]

در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد
وقتست که همچون مه تابان بدرآئی

یا درد و غمی که داده ای بازش گیر
یا جان و دلی که برده ای بازش ده

 

[eng shimi]

یا درد و غمی که داده ای بازش گیر
یا جان و دلی که برده ای بازش ده

هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش
آدم صفت از روضه رضوان بدرآئی

 

[امالیا]

هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش
آدم صفت از روضه رضوان بدرآئی

یا عافیت از چشم فسون سازم ده
یا آن که زبان شکوه پردازم ده

 

[eng shimi]

همی رویم بشیر از با عنایت بخت
زهی رفیق که بختم بهمرهی آورد

 

[امالیا]

همی رویم بشیر از با عنایت بخت
زهی رفیق که بختم بهمرهی آورد

داریم دلی صافتر از سینه صبح
در پاکی و روشنی چو آیینه صبح

 

[eng shimi]

داریم دلی صافتر از سینه صبح
در پاکی و روشنی چو آیینه صبح

حسن خلقی ز خدا می طلبم خوی ترا
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

 

[امالیا]

حسن خلقی ز خدا می طلبم خوی ترا
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

دردا که بهار عیش ما آخر شد
دوران گل از باد فنا آخر شد