sorani88
عضو جدید
یارب این شمع شب افروز زکاشانه کیستتو که یوسف زمانی چه میان هندوانی
برو آینه طلب کن بنگر که روی بینی
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
یارب این شمع شب افروز زکاشانه کیستتو که یوسف زمانی چه میان هندوانی
برو آینه طلب کن بنگر که روی بینی
دانست که خواهد شد نم مرغ دل از دستيا رب اين نودولتان را با خر خودشان نشان
کاين همه ناز از غلام ترک و استر ميکنند
دولت شفاست مر همه را وز هوای اودانست که خواهد شد نم مرغ دل از دست
زان طره چون سلسله دامی نفرستاد
مرا چشمی است خون افشان ز دست آن کمان ابروهوسي كردهام امروز كه ديوانه شوم
دست دل گيرم و از خانه به ويرانه شوم
هوسي كردهام امروز كه ديوانه شوم
دست دل گيرم و از خانه به ويرانه شوم
موسم نغمه چنگ است كه در بزم صبوح
بلبلان را ز چمن ناله و غوغا برخاست
جالبهتا ز گل نام و ز گلزار نشان خواهد بود
كار مرغان چمن آه و فغان خواهد بود
ببخشیدامن اول نگاه کردم کسی آن لاین نبود
بعدش که دیدم جواب با حرف انتهای شما (و) را دادم
و ر چنين زير خم زلف نهد دانه خال
اي بسا مرغ خرد را كه به دام اندازد
دوست نباشد به حقیقت که او | دوست فراموش کند در بلا |
آسان گذرد گر شب و روز و مه و سالت
دوست نباشد به حقیقت که او
دوست فراموش کند در بلا
آسان گذرد گر شب و روز و مه و سالت
روز عمل و مزد، بود کار تو دشوار
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد....
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |