یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند در رضای یار
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
درد ده ای ساقی مجلس که ما
پردهی درد است که بنواختیم
نه که نه ما بابت درد توییم
زانکه ز درد تو بنگداختیم
از خاک تیره لاله برون کردن
دشوار نیست ابر گهر زا را
از بيم آنكه خنده به اشكم زند رقيب
خاموش سوختم دل و خندان گريستم
آن همه دلداری و پیمان و عهد
نیک نکردی که نکردی وفا
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |