مشاعرۀ سنّتی

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
رخ میارای و قرار از دل مشتاق مبر

شمع مفروز و ستم بر دل پروانه مکن
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ما بی ‌دلیم و بی‌ دل هر چه کند رواست

دل را به یادگار به معشوق داده‌ایم
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
دلی دارم که از تنگی درو جز غم نمی‌گنجد

غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمی‌گنجد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در ظلمت شبانه رفتم به باغ و دیدم
در خون نشسته غنچه در بین گلعذاران

نه هر كلكي شكر دارد ، نه هر زيري زبر دارد


نه هر چشمي نظر دارد ، نه هر بحري گوهر دارد




بنال اي بلبل دستان ، ازيرا ناله مستان


ميان صخره و خارا اثر دارد ، اثر دارد
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت
ای دختر بهار حسد می برم به تو
عطر و گل و ترانه و سر مستی ترا
با هر چه طالبی بخدا می خرم ز تو
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
وفای دوستان بر دل چو مهری بر نگین دیده

خیال همدمان در جان چو نقشی در درم کرده
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
روی بنما و مرا گو که ز جان دل بر گیر

پیش شمع آتش پروانه به جان گو در گیر
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
هوایت ار بنهم، سر کجا برون کنم از سر

وفایت ار برود، جان کجا برون رود از دل
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
آنکه در باغ دلم ریشه فرو برده ز نو

گر چه نوخیز نهالیست سراپا ثمر است
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تا شد دلم آویخته در حلقه زلفین تو

سر از هوای دلبران، چون حلقه بر در می‌زنم
 

kamran_T

عضو جدید
ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست

آیینه به دست و روی خود می‌آراست

دستارچه‌ای پیشکشش کردم گفت

وصلم طلبی زهی خیالی که توراست
 
تا تواني دلي به دست آور
دل شكستن هنر نمي باشد...

ببخشيد تشكرام تموم شده.
 

fatemeh-r

عضو جدید
یارم به کنج غمکده تنهانشاندورفت
گفتم که من غبارتو,دامن فشاندورفت
 
  • Like
واکنش ها: mut
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا